منشا اصلی مشکل شیطان، عدم علم به سلطنت مطلقه خداوند و قدرت انحصاری او در تصمیم و اجرا نبود، بلکه آنچه او را از درگاه پروردگار دور کرد، عدم پذیرش عملی چنین سلطنت و قدرتی بود. اتفاقاً معنای دقیق تکبر همین عدم پذیرش سلطنت مطلقه و نپذیرفتن قدرت انحصاری خداوند است، و گرنه کسی که تکبر ندارد، تسلیم و مطیع هر نوع تصمیم و اراده خداوند است. امام علی(ع) در خطبه‌ای که به بیان رذیله تکبر می‌پردازد فرمود: «حمد خدای را که لباس عزت و بزرگواری(کبریایی) شایسته او است، و این دو صفت را نه برای آفریده‌‏هایش، بلکه به خود اختصاص داد، و آنها را قُرق‌گاه و حریم خود نمود، و بر دیگران ممنوع کرد، و هر دو را محض جلالت و عظمت خویش برگزید. و بر هر کس از بندگانش که در این دو صفت با او به ستیز برخاست لعنت مقرر کرد. آن‌گاه با این دو وصف فرشتگان مقرّب خود را آزمایش نمود، تا خاکساران آنان را از گردنکشان جدا کند، پس با این‌که به آنچه در دل‌ها مستور است و از غیوب هستی که از نظرها محجوب است، دانا است، خطاب به فرشتگان فرمود: «من بشری را از گل به وجود می‌آورم، چون او را ساختم و از روح خود در او دمیدم برای او سجده کنید. جز ابلیس تمام فرشتگان سجده کردند» که کبر و نخوت به او روی آورد، و به آفرینش خویش به آدم فخر کرد، و به خاطر ریشه‏‌اش که از آتش بود بر او تعصّب ورزید. این دشمن خداوند پیشوای اهل تعصّب، و پیشرو گردنکشان است که بنیاد عصبیت را بنا کرد، و با خداوند در لباس عزّت و کبریایی به ستیز برخاست، و آن لباس عزّت را بر خود پوشید، و جامه فروتنی و خاکساری را در آورد. نمی‌بینید خداوند چگونه او را محض تکبرش ‏به شدت تحقیر کرد، و به سبب گردنکشی به چاه سر افکندگی در انداخت؟! پس او را در دنیا طرد از رحمت نمود، و برای وی در آخرت آتش فروزان مهیّا ساخت‏.[1] علاوه مشکل دیگر شیطان توحید در اطاعت است؛ زیرا توحید در اطاعت به این معنا است که تمام دستورات خداوند را باید اطاعت کرد و فقط خداوند را لایق اطاعت دانست، در حالی‌که شیطان با صراحت در برابر دستور خداوند به سجده کردن ایستادگی کرد و از آن سرپیچی نمود: «و (یاد کن) هنگامی را که به فرشتگان گفتیم: «برای آدم سجده و خضوع کنید!» همگی سجده کردند جز ابلیس که سر باز زد، و تکبر ورزید، (و به خاطر نافرمانی و تکبرش) از کافران شد».[2] بنابراین، این که گفته می‌شود شیطان در توحید مشکل نداشت سخنی است که با قرآن و روایات در تضاد است و نمی‌توان آن‌را پذیرفت. [1] . شریف الرضی، محمد بن حسین، محقق: صبحی صالح، نهج البلاغه، خ 192، ص 285، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق. [2] . بقره، 34.
با اینکه شیطان خداوند را به عنوان تنها قدرت تصمیم و اجرا قبول دارد، با وجود شنیدن حکم و تهدید الهی پس از عصیانش، نه تنها از تصمیم خود بر نمیگردد، بلکه خداوند را تهدید میکند. علت این امر چیست؟ البته در قرآن به کبر و استکبار شیطان به صراحت اشاره شده است. اما به نظر میرسد این مطلب نیاز به تامل بیشتر دارد؛ زیرا کبر زمانی است که موجود خود را برتر و صاحب قدرت بیشتر بداند، حال آنکه شیطان میداند و قبول دارد که خدا برتر است و با این وجود از حکم الهی سر پیچی مینماید.
منشا اصلی مشکل شیطان، عدم علم به سلطنت مطلقه خداوند و قدرت انحصاری او در تصمیم و اجرا نبود، بلکه آنچه او را از درگاه پروردگار دور کرد، عدم پذیرش عملی چنین سلطنت و قدرتی بود. اتفاقاً معنای دقیق تکبر همین عدم پذیرش سلطنت مطلقه و نپذیرفتن قدرت انحصاری خداوند است، و گرنه کسی که تکبر ندارد، تسلیم و مطیع هر نوع تصمیم و اراده خداوند است.
امام علی(ع) در خطبهای که به بیان رذیله تکبر میپردازد فرمود: «حمد خدای را که لباس عزت و بزرگواری(کبریایی) شایسته او است، و این دو صفت را نه برای آفریدههایش، بلکه به خود اختصاص داد، و آنها را قُرقگاه و حریم خود نمود، و بر دیگران ممنوع کرد، و هر دو را محض جلالت و عظمت خویش برگزید. و بر هر کس از بندگانش که در این دو صفت با او به ستیز برخاست لعنت مقرر کرد. آنگاه با این دو وصف فرشتگان مقرّب خود را آزمایش نمود، تا خاکساران آنان را از گردنکشان جدا کند، پس با اینکه به آنچه در دلها مستور است و از غیوب هستی که از نظرها محجوب است، دانا است، خطاب به فرشتگان فرمود: «من بشری را از گل به وجود میآورم، چون او را ساختم و از روح خود در او دمیدم برای او سجده کنید. جز ابلیس تمام فرشتگان سجده کردند» که کبر و نخوت به او روی آورد، و به آفرینش خویش به آدم فخر کرد، و به خاطر ریشهاش که از آتش بود بر او تعصّب ورزید. این دشمن خداوند پیشوای اهل تعصّب، و پیشرو گردنکشان است که بنیاد عصبیت را بنا کرد، و با خداوند در لباس عزّت و کبریایی به ستیز برخاست، و آن لباس عزّت را بر خود پوشید، و جامه فروتنی و خاکساری را در آورد. نمیبینید خداوند چگونه او را محض تکبرش به شدت تحقیر کرد، و به سبب گردنکشی به چاه سر افکندگی در انداخت؟! پس او را در دنیا طرد از رحمت نمود، و برای وی در آخرت آتش فروزان مهیّا ساخت.[1]
علاوه مشکل دیگر شیطان توحید در اطاعت است؛ زیرا توحید در اطاعت به این معنا است که تمام دستورات خداوند را باید اطاعت کرد و فقط خداوند را لایق اطاعت دانست، در حالیکه شیطان با صراحت در برابر دستور خداوند به سجده کردن ایستادگی کرد و از آن سرپیچی نمود: «و (یاد کن) هنگامی را که به فرشتگان گفتیم: «برای آدم سجده و خضوع کنید!» همگی سجده کردند جز ابلیس که سر باز زد، و تکبر ورزید، (و به خاطر نافرمانی و تکبرش) از کافران شد».[2]
بنابراین، این که گفته میشود شیطان در توحید مشکل نداشت سخنی است که با قرآن و روایات در تضاد است و نمیتوان آنرا پذیرفت. [1] . شریف الرضی، محمد بن حسین، محقق: صبحی صالح، نهج البلاغه، خ 192، ص 285، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق. [2] . بقره، 34.