در مورد «مصحف أبی بن کعب» نقل شده که این مصحف ویژگی‌هایی مخصوص به خود داشته که از جمله ‌آنها می‌توان به مقدم بودن سوره یونس بر سوره انفال، وجود اختلاف قرائت بر اثر اختلاف در لهجه، استفاده از کلمات مترادف اشاره کرد. یکی از این ویژگی‌ها، که در «فهرست» ابن ندیم و «الاتقان» سیوطی[1] به آن اشاره شده است، وجود سوره‌هایی به نام‌های «خلع»[2] و «حفد»[3] در آن است.[4] حتی برخی سوره دیگری نیز به این مصحف نسبت داده‌اند که برای آن نامی ذکر نشده است.[5] با این وجود، ما معتقد به وجود چنین سوره‌هایی در قرآن نیستیم: 1. حتی اگر أبی بن کعب، متنی را در مصحف خود نگاشته باشد، این به تنهایی نمی‌تواند دلیل بر این باشد که این عبارات جزء قرآن است و خود ابی نیز چنین ادعایی نکرده است و باید به این نکته نیز توجه داشت که در این مصحف، اضافات دیگری نیز وجود دارد که جهت تفسیری و اختلاف در قرائت دارد.[6] از این‌رو؛ نمی‌توان همه نوشته‌های موجود در این مصحف را جزء قرآن دانست. 2. این دو عبارت، دعاهایی هستند که اگر جزء قرآن بودند، از طرف دیگران نیز به عنوان قرآن برای ما نقل می‌شد. از سویی دیگر، حجتی بر قرآن بودن این دو عبارت اقامه نشده است.[7] 3. مهم‌تر از همه این‌که این عبارات، سنخیتی با متن قرآن ندارد. از این‌رو؛ به صراحت می‌توان قرآنی بودن آن عبارات را رد کرد. چنان‌که گفته شده: «وقتی به دعاهای قرآنی نگاه می‌کنی، می‌بینی که این دعاها در نهایت بلاغت و وزانت قرار دارد. اما بین این عبارات(دعای حفد) و متون قرآن، تفاوتی بسیار زیاد وجود دارد. باید گفت که قنوت "حفد" توسط عمر بن خطاب انشاء و اختراع شده است».[8] 4. با این وجود برخی معتقدند که این دو عبارت جزء قرآن بوده، ولی بعد منسوخ شده است. که بیشتر علمای علوم قرآنی آن را نمی‌پذیرند.[9] [1] . به نقل از: المصاحف ابن اشته؛ سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج 1، ص 226، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ دوم، 1421ق. [2] . «بسم الله الرّحمن الرّحیم. اللهم انا نستعینک و نستغفرک. و نثنی علیک و لا نکفرک. و نخلع و نترک من یفجرک»؛ به نام خداوند بخشنده مهربان. خدایا! فقط از تو یاری و آمرزش می‌خواهیم. تو را سپاس می‌گوییم و بر تو کفر نمی‌ورزیم. و کسانی را که گناه کنند رد نموده و ترک می‌کنیم. [3] . «بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم ایاک نعبد. و لک نصلی و نسجد. و الیک نسعی و نحفد. نخشی عذابک. و نرجو رحمتک. ان عذابک بالکفار ملحق»؛ به نام خداوند بخشنده مهربان. خدایا! فقط تو را می‌پرستیم. و فقط برای تو نماز می‌خوانیم و به سجده می‌رویم. و تنها به سوی تو قدم برداشته و می‌شتابیم. از عذابت می‌ترسیم. و به رحمتت امیدواریم. قطعاً عذاب تو به کافران خواهد رسید. [4] . جوان آراسته، حسین، درسنامه علوم قرآنی، ص 189، قم، بوستان کتاب، چاپ ششم، 1380ش. [5] . «بسم الله الرّحمن الرّحیم. اللهم لا تنزع ما تعطی و لا ینفع ذالجد منک الجدّ سبحانک و غفرانک و حنانیک إله الحق‏»؛ کورانی، علی، عظیمی، سید محمود، تدوین قرآن، ص 80، تهران، سروش، چاپ اول، 1379ش. [6] . نجار زادگان، فتح الله، سلامة القرآن من التحریف، ص 106، تهران، پیام آزادی، چاپ اول، 1378ش. [7] . عنایة، غازی، شبهات حول القرآن و تنفیذها، ص 50 - 51، بیروت، مکتبة الهلال. [8] . علی جمعه، النسخ عند الاصولیین، ص 73، قاهره، نهضت المصر، چاپ اول، 2005م. [9] . ر. ک: حسین جلالی، محمد حسین، دراسة حول القرآن الکریم، ص 187، بیروت، مؤسسه اعلمی، چاپ اول، 1422ق.
مدتی هست که یک شبهه ذهن مرا شدیداً درگیر کرده است؛ هرچه جستجو میکنم جوابی برایش پیدا نمیکنم. لطفاً به این شبهه پاسخ بدهید. در یکی از کتابهای مربوط به علوم قرآنی خواندم که نسخه قرآن عبدالله بن مسعود دو سوره به اسم (خلع) و (حفد) اضافه بر سورههای قرآنهای معروف دارد و سه سوره کمتر دارد. بعد بحث شده بود که آیا این دو سوره واقعاً جزو قرآن هست؟ آنجا نوشته بود نظر مشهور این است که اینها جزو قرآن نیستند و دو تا دعا هستند که بعضی به اشتباه آنها را دو سوره قرآن حساب کردند. سؤال من این است که مگر قرآن معجزه نیست و فرق واضح و روشنی با کلامی غیر قرآن ندارد؟ و آیا خودش دعوت نکرده که اگر میتوانید یک آیه مثل قرآن بیاورید؟ پس چرا در اینجا برای بعضی این اشتباه پیش آمده که دو دعا را بهجای سوره قرآن اشتباه گرفتند؟ آیا همین دو سوره نمیتواند پاسخی به تحدّی قرآن باشند؟
در مورد «مصحف أبی بن کعب» نقل شده که این مصحف ویژگیهایی مخصوص به خود داشته که از جمله آنها میتوان به مقدم بودن سوره یونس بر سوره انفال، وجود اختلاف قرائت بر اثر اختلاف در لهجه، استفاده از کلمات مترادف اشاره کرد. یکی از این ویژگیها، که در «فهرست» ابن ندیم و «الاتقان» سیوطی[1] به آن اشاره شده است، وجود سورههایی به نامهای «خلع»[2] و «حفد»[3] در آن است.[4] حتی برخی سوره دیگری نیز به این مصحف نسبت دادهاند که برای آن نامی ذکر نشده است.[5] با این وجود، ما معتقد به وجود چنین سورههایی در قرآن نیستیم:
1. حتی اگر أبی بن کعب، متنی را در مصحف خود نگاشته باشد، این به تنهایی نمیتواند دلیل بر این باشد که این عبارات جزء قرآن است و خود ابی نیز چنین ادعایی نکرده است و باید به این نکته نیز توجه داشت که در این مصحف، اضافات دیگری نیز وجود دارد که جهت تفسیری و اختلاف در قرائت دارد.[6] از اینرو؛ نمیتوان همه نوشتههای موجود در این مصحف را جزء قرآن دانست.
2. این دو عبارت، دعاهایی هستند که اگر جزء قرآن بودند، از طرف دیگران نیز به عنوان قرآن برای ما نقل میشد. از سویی دیگر، حجتی بر قرآن بودن این دو عبارت اقامه نشده است.[7]
3. مهمتر از همه اینکه این عبارات، سنخیتی با متن قرآن ندارد. از اینرو؛ به صراحت میتوان قرآنی بودن آن عبارات را رد کرد. چنانکه گفته شده: «وقتی به دعاهای قرآنی نگاه میکنی، میبینی که این دعاها در نهایت بلاغت و وزانت قرار دارد. اما بین این عبارات(دعای حفد) و متون قرآن، تفاوتی بسیار زیاد وجود دارد. باید گفت که قنوت "حفد" توسط عمر بن خطاب انشاء و اختراع شده است».[8]
4. با این وجود برخی معتقدند که این دو عبارت جزء قرآن بوده، ولی بعد منسوخ شده است. که بیشتر علمای علوم قرآنی آن را نمیپذیرند.[9] [1] . به نقل از: المصاحف ابن اشته؛ سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج 1، ص 226، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ دوم، 1421ق. [2] . «بسم الله الرّحمن الرّحیم. اللهم انا نستعینک و نستغفرک. و نثنی علیک و لا نکفرک. و نخلع و نترک من یفجرک»؛ به نام خداوند بخشنده مهربان. خدایا! فقط از تو یاری و آمرزش میخواهیم. تو را سپاس میگوییم و بر تو کفر نمیورزیم. و کسانی را که گناه کنند رد نموده و ترک میکنیم. [3] . «بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم ایاک نعبد. و لک نصلی و نسجد. و الیک نسعی و نحفد. نخشی عذابک. و نرجو رحمتک. ان عذابک بالکفار ملحق»؛ به نام خداوند بخشنده مهربان. خدایا! فقط تو را میپرستیم. و فقط برای تو نماز میخوانیم و به سجده میرویم. و تنها به سوی تو قدم برداشته و میشتابیم. از عذابت میترسیم. و به رحمتت امیدواریم. قطعاً عذاب تو به کافران خواهد رسید. [4] . جوان آراسته، حسین، درسنامه علوم قرآنی، ص 189، قم، بوستان کتاب، چاپ ششم، 1380ش. [5] . «بسم الله الرّحمن الرّحیم. اللهم لا تنزع ما تعطی و لا ینفع ذالجد منک الجدّ سبحانک و غفرانک و حنانیک إله الحق»؛ کورانی، علی، عظیمی، سید محمود، تدوین قرآن، ص 80، تهران، سروش، چاپ اول، 1379ش. [6] . نجار زادگان، فتح الله، سلامة القرآن من التحریف، ص 106، تهران، پیام آزادی، چاپ اول، 1378ش. [7] . عنایة، غازی، شبهات حول القرآن و تنفیذها، ص 50 - 51، بیروت، مکتبة الهلال. [8] . علی جمعه، النسخ عند الاصولیین، ص 73، قاهره، نهضت المصر، چاپ اول، 2005م. [9] . ر. ک: حسین جلالی، محمد حسین، دراسة حول القرآن الکریم، ص 187، بیروت، مؤسسه اعلمی، چاپ اول، 1422ق.