چرا با وجود تفاوت‌های اساسی بین برخی اعتقادات اصیل دینی با عرفان و فلسفه؛ مانند قدم و حدوث، جبر و تفویض، قضا و قدر، بداء، کیفیت معاد، کیفیت علم خدا و... و با وجود اختلافات عدیده بین خود فلاسفه و عرفا و براهین ایشان، عده‌ای از اهل علم و فضل اصرار بر مطابقت این مفاهیم با یکدیگر دارند؟ و با وجود این همه اختلافات ماهوی با مبانی اصیل دینی، چه کمکی در فهم بهتر دین می‌توانند داشته باشند، جز این‌که باعث مهجور ماندن بیشتر قرآن و عترت شده، و یا به تأویلات غیر صحیح مبانی دینی می‌شود؟
اولاً: این‌گونه نیست که اهل علم و فضل از حوزه، هر گونه عرفان و فلسفه‌ای را تأیید کنند؛ بلکه عرفان و فلسفه اصیل اسلامی مورد تأیید است.[1] ثانیاً: منظور از تأیید عرفان و فلسفه، تأیید تمام آنچه عارفان و فیلسوفان گفته‌اند نیست؛ بلکه بیشتر مقصود تأیید راه و روش است. هیچ اندیشمند اسلامی ادعا نمی‌کند که تمام آنچه عارفان و فلاسفه گفته‌اند درست است؛ بلکه همین اندیشمندان که عرفان و فلسفه را تأیید می‌کنند، گاهی برخی نظریات آنان را مورد نقد قرار می‌دهند. ثالثاً: وجود اختلاف در بین عارفان و فلاسفه امر طبیعی است؛ مانند اختلاف نظر میان عالمان در سایر رشته‌های علمی. رابعاً: این‌گونه نیست که بین برخی اعتقادات اصیل دینی با عرفان و فلسفه، تفاوت‌های اساسی وجود داشته باشد. البته اختلافات جزئی طبیعی است، چنان‌که ممکن است این مسئله در مورد تطبیق نظریات فقهی فقها یا تفسیر مفسران با متون دینی اتفاق بیفتد.   [1] . ر. ک: «ویژگی‌های عرفان اسلامی»، 1223.
عنوان سوال:

چرا با وجود تفاوت‌های اساسی بین برخی اعتقادات اصیل دینی با عرفان و فلسفه؛ مانند قدم و حدوث، جبر و تفویض، قضا و قدر، بداء، کیفیت معاد، کیفیت علم خدا و... و با وجود اختلافات عدیده بین خود فلاسفه و عرفا و براهین ایشان، عده‌ای از اهل علم و فضل اصرار بر مطابقت این مفاهیم با یکدیگر دارند؟ و با وجود این همه اختلافات ماهوی با مبانی اصیل دینی، چه کمکی در فهم بهتر دین می‌توانند داشته باشند، جز این‌که باعث مهجور ماندن بیشتر قرآن و عترت شده، و یا به تأویلات غیر صحیح مبانی دینی می‌شود؟


پاسخ:

اولاً: این‌گونه نیست که اهل علم و فضل از حوزه، هر گونه عرفان و فلسفه‌ای را تأیید کنند؛ بلکه عرفان و فلسفه اصیل اسلامی مورد تأیید است.[1]
ثانیاً: منظور از تأیید عرفان و فلسفه، تأیید تمام آنچه عارفان و فیلسوفان گفته‌اند نیست؛ بلکه بیشتر مقصود تأیید راه و روش است. هیچ اندیشمند اسلامی ادعا نمی‌کند که تمام آنچه عارفان و فلاسفه گفته‌اند درست است؛ بلکه همین اندیشمندان که عرفان و فلسفه را تأیید می‌کنند، گاهی برخی نظریات آنان را مورد نقد قرار می‌دهند.
ثالثاً: وجود اختلاف در بین عارفان و فلاسفه امر طبیعی است؛ مانند اختلاف نظر میان عالمان در سایر رشته‌های علمی.
رابعاً: این‌گونه نیست که بین برخی اعتقادات اصیل دینی با عرفان و فلسفه، تفاوت‌های اساسی وجود داشته باشد. البته اختلافات جزئی طبیعی است، چنان‌که ممکن است این مسئله در مورد تطبیق نظریات فقهی فقها یا تفسیر مفسران با متون دینی اتفاق بیفتد.   [1] . ر. ک: «ویژگی‌های عرفان اسلامی»، 1223.





سوال مرتبط یافت نشد
مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین