«اِنَّ» مانند دیگر حروف مشبه بالفعل[1] اختصاص به جمله اسمیه داشته و بر سر مبتدا و خبر در می‌آید، مبتدا را - به عنوان اسم خود - نصب داده و خبر را - به عنوان خبر خود - رفع می‌دهد. مانند «اِنَّ زیداً قائمٌ». گاه جایز است که برخی حروف مشبهه بالفعل مخفف شوند که در این هنگام ویژگی «اختصاص داشتن به جمله اسمیه» را از دست می‌دهند، بلکه می‌توانند هم بر جمله اسمیه داخل شوند و هم بر جمله فعلیه. حال اگر «اِنَّ» مخفف شود و بر جمله اسمیه داخل گردد، جایز است هم معنا و هم عمل و هم دیگر خصوصیاتی که قبل از تخفیف داشته همچنان باقی بماند، مانند «اِنْ زیداً شاعرٌ». همچنین ممکن است تنها معنایش باقی مانده، ولی عملش مهمل شود. مانند «اِنْ زیدٌ لَشاعِرٌ». اما اگر بر سر جمله فعلیه درآید واجب است ملغا و مهمل از عمل شود و فعل مابعدش هم باید از نواسخ باشد. مانند «اِنْ کانوا لفی ضرر عظیم».[2] حال اگر «اِنْ» مخففه بر جمله اسمیه داخل شود و عمل نکند یا بر جمله فعلیه داخل شود به راحتی نمی‌توانیم تشخیص دهیم که در این‌جا «اِنْ» مخففه از مثقله است یا نافیه؛ از این‌رو برای تشخیص «اِنْ مخففه از مثقله» و فرق آن با «اِنْ نافیه»، در مابعدش یک لام مفتوحه در می‌آوریم تا مشخص شود، این «اِنْ»، مخففه است نه نافیه. مانند «وَ إِنْ کانَتْ لَکَبِیرَةً».[3] لام «لَکَبِیرَةً» علاوه بر تأکید، موجب تشخیص «إنْ» مخففه از «إنْ» نافیه نیز خواهد بود و آوردنش بعد از اِنْ مخففه لازم و ضروری است.[4] البته اگر تشخیص «اِنْ» مخففه از «اِنْ» نافیه به واسطه قرائن دیگری حاصل شود و مشخص شود که متکلم قصد اثبات مضمون و محتوای کلام را دارد، در این صورت، وجود لام، ضرورتی ندارد، مثل آیه: «إِنْ کُلُّ ذلِکَ لَمَّا مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا».[5] زیرا خداوند در مقام اثبات این است که همانا تمامی ثروت‌ها برای چیزی است که از مصادیق حیات دنیوی بوده و زوال‌‏پذیر است، در حالی‌که اگر «إنْ» نافیه باشد خلاف این معنا را می‌رساند، پس «إنْ» قطعا نافیه نیست، لذا به «لام فارقه» در این‌جا نیازی نیست؛ زیرا این لام در جایی آورده می‌شود که احتمال نافیه بودن «إنْ» داده شود، در حالی‌که مراد از آن مخففه باشد.[6] ضابطه و قاعده کلیه برای تشخیص «إنْ» مخفّفه‏ و تمییز آن از «إنْ» نافیه، این است که هرجا «إنْ» عمل نکرده باشد و بعد از آن لام مفتوحه بر خبر[7] و یا بر یکی از معمول‌های فعل،[8] قرار داشت، باید حکم کرد که «إنْ»، مخفّفه از مثقله است.[9] علت نام‌گذاری این لام به «لام فارقه»، این است که سبب تشخیص و فرق[10] بین «إنْ» مخففه از «إنْ»نافیه می‌شود.[11] [1] . «اَنَّ، کَاَنَّ، لَیتَ، لکِنَّ، لَعَلَّ». [2] . عصاری، محمود رضا، مفاهیم علم نحو(2)، ص 68، قم، جامعة المصطفی العالمیة، چاپ اول، 1388ش. [3] . بقره، 143. [4] . ر.ک: صفایی، غلامعلی‏، ترجمه و شرح مغنی الأدیب،‏ ج 3، ص 69 - 70، قم، قدس، چاپ هشتم، 1387ش. [5] . زخرف، 35. [6] . ترجمه و شرح مغنی الأدیب، همان. [7] . «در جمله اسمیه». [8] . «در جمله فعلیه». [9] . ترجمه و شرح مغنی الأدیب، ج ‏1، ص 259 – 260. [10] . «چون بعد از اِن نافیه این لام در نمی‌آید، ولی بعد از اِن مخففه واجب است در بیاید و همین یکی از فرق‌های بین این دو می‌باشد». [11] . ترجمه و شرح مغنی الأدیب، ج ‏1، ص 260؛ مفاهیم علم نحو (2)، همان.
در تفسیر المیزان ذیل آیه 17 سوره انبیاء آمده است: (و قوله: (إِنْ کُنَّا فاعِلِینَ) الظاهر أن (أَنْ) شرطیة کما تقدمت الإشارة إلیه، و علی هذا فجزاؤه محذوف یدل علیه قوله: (لَاتَّخَذْناهُ مِنْ لَدُنَّا) و قال بعضهم: إن (أَنْ) نافیة و الجملة نتیجة البیان السابق، و عن بعضهم أن إن النافیة لا تفارق غالبا اللام الفارقة، و قد ظهر مما تقدم من معنی الآیة أن کون إن شرطیة أبلغ بحسب المقام من کونها نافیة) (المیزان، ج14، ص 262). سؤال: (لام فارقه) چیست؟ لطفاً برایش مثالی بزنید.
«اِنَّ» مانند دیگر حروف مشبه بالفعل[1] اختصاص به جمله اسمیه داشته و بر سر مبتدا و خبر در میآید، مبتدا را - به عنوان اسم خود - نصب داده و خبر را - به عنوان خبر خود - رفع میدهد. مانند «اِنَّ زیداً قائمٌ».
گاه جایز است که برخی حروف مشبهه بالفعل مخفف شوند که در این هنگام ویژگی «اختصاص داشتن به جمله اسمیه» را از دست میدهند، بلکه میتوانند هم بر جمله اسمیه داخل شوند و هم بر جمله فعلیه.
حال اگر «اِنَّ» مخفف شود و بر جمله اسمیه داخل گردد، جایز است هم معنا و هم عمل و هم دیگر خصوصیاتی که قبل از تخفیف داشته همچنان باقی بماند، مانند «اِنْ زیداً شاعرٌ».
همچنین ممکن است تنها معنایش باقی مانده، ولی عملش مهمل شود. مانند «اِنْ زیدٌ لَشاعِرٌ».
اما اگر بر سر جمله فعلیه درآید واجب است ملغا و مهمل از عمل شود و فعل مابعدش هم باید از نواسخ باشد. مانند «اِنْ کانوا لفی ضرر عظیم».[2]
حال اگر «اِنْ» مخففه بر جمله اسمیه داخل شود و عمل نکند یا بر جمله فعلیه داخل شود به راحتی نمیتوانیم تشخیص دهیم که در اینجا «اِنْ» مخففه از مثقله است یا نافیه؛ از اینرو برای تشخیص «اِنْ مخففه از مثقله» و فرق آن با «اِنْ نافیه»، در مابعدش یک لام مفتوحه در میآوریم تا مشخص شود، این «اِنْ»، مخففه است نه نافیه. مانند «وَ إِنْ کانَتْ لَکَبِیرَةً».[3] لام «لَکَبِیرَةً» علاوه بر تأکید، موجب تشخیص «إنْ» مخففه از «إنْ» نافیه نیز خواهد بود و آوردنش بعد از اِنْ مخففه لازم و ضروری است.[4]
البته اگر تشخیص «اِنْ» مخففه از «اِنْ» نافیه به واسطه قرائن دیگری حاصل شود و مشخص شود که متکلم قصد اثبات مضمون و محتوای کلام را دارد، در این صورت، وجود لام، ضرورتی ندارد، مثل آیه: «إِنْ کُلُّ ذلِکَ لَمَّا مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا».[5] زیرا خداوند در مقام اثبات این است که همانا تمامی ثروتها برای چیزی است که از مصادیق حیات دنیوی بوده و زوالپذیر است، در حالیکه اگر «إنْ» نافیه باشد خلاف این معنا را میرساند، پس «إنْ» قطعا نافیه نیست، لذا به «لام فارقه» در اینجا نیازی نیست؛ زیرا این لام در جایی آورده میشود که احتمال نافیه بودن «إنْ» داده شود، در حالیکه مراد از آن مخففه باشد.[6]
ضابطه و قاعده کلیه برای تشخیص «إنْ» مخفّفه و تمییز آن از «إنْ» نافیه، این است که هرجا «إنْ» عمل نکرده باشد و بعد از آن لام مفتوحه بر خبر[7] و یا بر یکی از معمولهای فعل،[8] قرار داشت، باید حکم کرد که «إنْ»، مخفّفه از مثقله است.[9]
علت نامگذاری این لام به «لام فارقه»، این است که سبب تشخیص و فرق[10] بین «إنْ» مخففه از «إنْ»نافیه میشود.[11] [1] . «اَنَّ، کَاَنَّ، لَیتَ، لکِنَّ، لَعَلَّ». [2] . عصاری، محمود رضا، مفاهیم علم نحو(2)، ص 68، قم، جامعة المصطفی العالمیة، چاپ اول، 1388ش. [3] . بقره، 143. [4] . ر.ک: صفایی، غلامعلی، ترجمه و شرح مغنی الأدیب، ج 3، ص 69 - 70، قم، قدس، چاپ هشتم، 1387ش. [5] . زخرف، 35. [6] . ترجمه و شرح مغنی الأدیب، همان. [7] . «در جمله اسمیه». [8] . «در جمله فعلیه». [9] . ترجمه و شرح مغنی الأدیب، ج 1، ص 259 – 260. [10] . «چون بعد از اِن نافیه این لام در نمیآید، ولی بعد از اِن مخففه واجب است در بیاید و همین یکی از فرقهای بین این دو میباشد». [11] . ترجمه و شرح مغنی الأدیب، ج 1، ص 260؛ مفاهیم علم نحو (2)، همان.