یکی از سنت‌های الهی که در قرآن کریم بیان شده، سنت مرگ و حیات جوامع و ملت‌ها است. براساس آنچه در تعالیم دینی آمده، جوامع نیز بسان افراد دارای حیات و مرگ هستند. این مرگ و حیات از نگاه قرآن به عوامل مختلفی بستگی دارد. قرآن کریم شروع نابودی ملت‌ها را از قوم نوح(ع) بیان می‌کند: «چه بسیار مردمی که در قرون بعد از نوح، زندگی می‌کردند (و طبق همین سنت،) آنها را هلاک کردیم! و کافی است که پروردگارت از گناهان بندگانش آگاه، و نسبت به آن بینا است».[1] در این مختصر به برخی از مهم‌ترین عوامل نابودی ملت‌ها و تمدن‌های بشری که در قرآن به آنها اشاره شده، خواهیم پرداخت. 1. تکذیب آیات الهی: یکی از عوامل نابود کننده جامعه‌‌‌ها از دیدگاه قرآن است: «ما به آنها [قوم عاد] قدرتی دادیم که به شما ندادیم، و برای آنان گوش و چشم و دل قرار دادیم (امّا به هنگام نزول عذاب) نه گوش‌ها و چشم‌ها و نه عقل‌هایشان برای آنان هیچ سودی نداشت؛ چرا که آیات خدا را انکار می‌کردند و سرانجام، عذابی که مسخره‌اش می‌کردند، دامنگیرشان شد».[2] 2. ظلم و ستم: «ما امّت‌های پیش از شما را، هنگامی که ظلم کردند، هلاک نمودیم، در حالی‌که پیامبرانشان دلایل روشن برای آنها آوردند، ولی آنها ایمان نیاوردند. این‌گونه گروه مجرمان را کیفر می‌دهیم»![3] 3. فساد رهبران و ثروت‌مندان: «و هنگامی که بخواهیم شهر و دیاری را هلاک کنیم، نخست اوامر خود را برای «مترفین» آن‌جا، بیان می‌کنیم، سپس هنگامی که به مخالفت برخاستند و استحقاق مجازات یافتند، آنها را به شدّت درهم می‌کوبیم».[4] 4. جرم و گناه: «آیا ندیدند چقدر از اقوام پیشین را هلاک کردیم؟! اقوامی که (از شما نیرومندتر بودند و) قدرت‌هایی به آنها داده بودیم که به شما ندادیم؛ باران‌های پی در پی برای آنها فرستادیم و از زیر (آبادی‌های) آنها، نهرها را جاری ساختیم، (اما هنگامی که سرکشی و طغیان کردند) آنان را به دلیل گناهانشان نابود کردیم و جمعیت دیگری بعد از آنان پدید آوردیم».[5] 5. تکبر و استکبار: «امّا قوم عاد بناحق در زمین تکبّر ورزیدند و گفتند: «چه کسی از ما نیرومندتر است؟!» آیا نمی‌دانستند خداوندی که آنان را آفریده از آنها قوی‌تر است؟ و (برای این پندار) پیوسته آیات ما را انکار می‌کردند. سرانجام تندبادی شدید و هول‌‏انگیز و سرد و سخت در روزهایی شوم و پرغبار بر آنها فرستادیم تا عذاب خوارکننده را در زندگی دنیا به آنها بچشانیم و عذاب آخرت از آن هم خوارکننده‌‏تر است، و (از هیچ طرف) یاری نمی‌شوند».[6] 6. اسراف: «سپس وعده‏‌ای را که به آنان داده بودیم، وفا کردیم! آنها و هر کس را که می‌خواستیم (از چنگ دشمنانشان) نجات دادیم و مسرفان را هلاک نمودیم».[7] 7. غرور و مستی: «و چه بسیار از شهرها و آبادی‌هایی را که بر اثر فراوانی نعمت، مست و مغرور شده بودند، هلاک کردیم، این خانه‌‏های آنها است (که ویران شده)، و بعد از آنان جز اندکی کسی در آنها سکونت نکرد و ما وارث آنان بودیم».[8] [1] . اسراء، 17. [2] . احقاف، 26. [3] . یونس 13. [4] . اسراء، 16. [5] . انعام، 6. [6] . فصلت، 15، 16. [7] . انبیاء، 9. [8] . قصص، 58
نابودی و هلاکت مردم در قرآن بر اساس چیست؟
یکی از سنتهای الهی که در قرآن کریم بیان شده، سنت مرگ و حیات جوامع و ملتها است. براساس آنچه در تعالیم دینی آمده، جوامع نیز بسان افراد دارای حیات و مرگ هستند. این مرگ و حیات از نگاه قرآن به عوامل مختلفی بستگی دارد. قرآن کریم شروع نابودی ملتها را از قوم نوح(ع) بیان میکند: «چه بسیار مردمی که در قرون بعد از نوح، زندگی میکردند (و طبق همین سنت،) آنها را هلاک کردیم! و کافی است که پروردگارت از گناهان بندگانش آگاه، و نسبت به آن بینا است».[1]
در این مختصر به برخی از مهمترین عوامل نابودی ملتها و تمدنهای بشری که در قرآن به آنها اشاره شده، خواهیم پرداخت.
1. تکذیب آیات الهی: یکی از عوامل نابود کننده جامعهها از دیدگاه قرآن است: «ما به آنها [قوم عاد] قدرتی دادیم که به شما ندادیم، و برای آنان گوش و چشم و دل قرار دادیم (امّا به هنگام نزول عذاب) نه گوشها و چشمها و نه عقلهایشان برای آنان هیچ سودی نداشت؛ چرا که آیات خدا را انکار میکردند و سرانجام، عذابی که مسخرهاش میکردند، دامنگیرشان شد».[2]
2. ظلم و ستم: «ما امّتهای پیش از شما را، هنگامی که ظلم کردند، هلاک نمودیم، در حالیکه پیامبرانشان دلایل روشن برای آنها آوردند، ولی آنها ایمان نیاوردند. اینگونه گروه مجرمان را کیفر میدهیم»![3]
3. فساد رهبران و ثروتمندان: «و هنگامی که بخواهیم شهر و دیاری را هلاک کنیم، نخست اوامر خود را برای «مترفین» آنجا، بیان میکنیم، سپس هنگامی که به مخالفت برخاستند و استحقاق مجازات یافتند، آنها را به شدّت درهم میکوبیم».[4]
4. جرم و گناه: «آیا ندیدند چقدر از اقوام پیشین را هلاک کردیم؟! اقوامی که (از شما نیرومندتر بودند و) قدرتهایی به آنها داده بودیم که به شما ندادیم؛ بارانهای پی در پی برای آنها فرستادیم و از زیر (آبادیهای) آنها، نهرها را جاری ساختیم، (اما هنگامی که سرکشی و طغیان کردند) آنان را به دلیل گناهانشان نابود کردیم و جمعیت دیگری بعد از آنان پدید آوردیم».[5]
5. تکبر و استکبار: «امّا قوم عاد بناحق در زمین تکبّر ورزیدند و گفتند: «چه کسی از ما نیرومندتر است؟!» آیا نمیدانستند خداوندی که آنان را آفریده از آنها قویتر است؟ و (برای این پندار) پیوسته آیات ما را انکار میکردند. سرانجام تندبادی شدید و هولانگیز و سرد و سخت در روزهایی شوم و پرغبار بر آنها فرستادیم تا عذاب خوارکننده را در زندگی دنیا به آنها بچشانیم و عذاب آخرت از آن هم خوارکنندهتر است، و (از هیچ طرف) یاری نمیشوند».[6]
6. اسراف: «سپس وعدهای را که به آنان داده بودیم، وفا کردیم! آنها و هر کس را که میخواستیم (از چنگ دشمنانشان) نجات دادیم و مسرفان را هلاک نمودیم».[7]
7. غرور و مستی: «و چه بسیار از شهرها و آبادیهایی را که بر اثر فراوانی نعمت، مست و مغرور شده بودند، هلاک کردیم، این خانههای آنها است (که ویران شده)، و بعد از آنان جز اندکی کسی در آنها سکونت نکرد و ما وارث آنان بودیم».[8] [1] . اسراء، 17. [2] . احقاف، 26. [3] . یونس 13. [4] . اسراء، 16. [5] . انعام، 6. [6] . فصلت، 15، 16. [7] . انبیاء، 9. [8] . قصص، 58
- [سایر] چرا امام حسین با حرکت به سوی کوفه، خود را به کشتن داد، در حالی که قرآن میفرماید: با دستان خود خویش را به هلاکت نیفکنید؟
- [سایر] عوامل هلاکت در احادیث؟
- [سایر] چرا سوره حمد، اساس قرآن است ؟
- [سایر] عوامل هلاکت در احادیث؟
- [سایر] معاویه در هلاکت عثمان چه نقشی داشت؟
- [سایر] چرا رشوه موجب هلاکت پیشینیان گردید؟
- [سایر] بر اساس قرآن و روایات، فرشتگان چند بال دارند؟
- [سایر] بر اساس قرآن ماهیت سحر و دیو چگونه است؟
- [سایر] کسی که قرآن را بر اساس رأی خودش تفسیر کند چه گناهی مرتکب شده است؟
- [سایر] ترتیب سورهها و آیات قرآن بر چه اساس است؟
- [آیت الله مظاهری] قرضی که در آن قرار ربا باشد باطل و حرام است، و ربا از گناهان بسیار بزرگ است و قرآن شریف آن را اعلام جنگ با خدا و موجب نابودی مال میداند و در روایات، ربا را از زنای با محارم بالاتر دانستهاند، و ربا دادن مثل ربا گرفتن حرام است و کسی که قرض ربایی گرفته مالک آن نمیشود و نمیتواند در آن تصرّف کند، ولی اگر صاحب پول راضی باشد که گیرنده قرض در آن تصرّف کند مانعی ندارد.
- [آیت الله وحید خراسانی] اول ماه به تلگراف ثابت نمی شود مگر انسان بداند که تلگراف بر اساس حجت شرعیه بوده است
- [آیت الله مظاهری] بر هر کسی واجب است احکام معاملات را به مقداری که مورد احتیاج اوست یاد بگیرد، و اگر پیش از یاد گرفتن احکام آن، کسب و کار کند به هلاکت میافتد چنانکه از امام صادقعلیه السلام به این مضمون روایت شده است.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] سزاوار است شخص کاسب احکام خرید و فروش موارد محل ابتلاء را یاد بگیرد؛ حضرت صادق (ع) فرمودند: کسی که می خواهد خرید و فروش کند؛ باید احکام آن را یاد بگیرد و اگر پیش از یاد گرفتن آن خرید و فروش کند؛ به واسطه معامله های باطل و شبهه ناک به هلاکت می افتد.
- [آیت الله خوئی] شخص کاسب سزاوار است احکام خرید و فروش در موارد محل ابتلاء را یاد بگیرد چنانچه از حضرت صادق (ع) روایت شده است: کسی که میخواهد خرید و فروش کند، باید احکام آن را یاد بگیرد و اگر پیش از یاد گرفتن احکام آن، خرید و فروش کند، به واسطة معاملههای باطل و شبههناک به هلاکت میافتد.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر مسجد خراب هم شود نمی توانند آن را بفروشند ، یا داخل ملک و جاده نمایند . مگر اینکه ولی فقیه بر اساس مصالح مهمتری اجازه بدهد .
- [آیت الله اردبیلی] حیازت هر چیزی بر اساس عرف تعیین میگردد، مثلاً حیازت ماهی صید آن و حیازت بوتههای بیابان، کندن آن به قصد تملّک است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . حسن سلوک و رفتار مسلمان با بیگانه و مسلمان، باید بر اساس تعالیم اسلام در نهایت اعتدال و خیرخواهی برای همه خلق باشد.
- [آیت الله اردبیلی] اگر مالی را سیل یا دزد ببرد و بعد به دست کسی بیفتد یا در اثر اشتباه در نقل و انتقال و یا اشتباه در معامله و نظایر آن به دست کسی بیفتد، آن فرد باید به نحو امانت از آن نگهداری نماید و آن را به دست مالک یا وکیل او برساند ویا به آنها اطّلاع دهد؛ همچنین است اگر کسی مال گمشدهای را پیدا کند و یا مالی را که در معرض تلف و نابودی است به دست آورد.
- [آیت الله سیستانی] اگر انسان یقین یا اطمینان داشته باشد که روزه برایش ضرر قابل توجهی دارد ، یا آن را احتمال بدهد ، و از آن احتمال ترس برای او پیدا شود ، چنانچه احتمال او در نظر عقلا بجا باشد ، واجب نیست روزه بگیرد ، بلکه اگر آن ضرر موجب هلاکت یا نقص عضو شود روزه حرام است ، و در غیر این صورت اگر رجاءً روزه بگیرد و بعد معلوم شود ضرر قابل توجهی نداشته ، روزهاش صحیح است .