1. مواردی که در پرسش ادعا شده است - حتی در صورت پذیرش - تجربه مرگ نیست، بلکه تجربه مراحل نزدیک به مرگ است[1] و دلیلی نداریم که تمام اتفاقات مرتبط با مرگ، در این مراحل نیز رُخ دهد؛ زیرا بعد از مرگ، هیچ‌گاه انسان به دنیا برنمی‌گردد جز با اعجاز که آن‌هم به صورت اندک تحقق پیدا می‌کند. بر این اساس، ‌گزارش‌های موجود در واقع، گزارشی از مرگ نیستند تا بتوان آنها را در تقابل با گزارش‌هایی دانست که در منابع اسلامی بدان اشاره شده است. 2. با توجه به این‌که زنده‌شدن بعد از مرگ قطعی، تنها با اعجاز امکان‌پذیر است ما تنها مواردی از گزارش‌های مرگ را می‌پذیریم که در همین راستا باشد. در روایتی آمده است: حضرت عیسی بن مریم(ع) بر محلی عبور کرد که مردم و پرندگان و حیوانات آن عموماً مُرده بودند، پس [به حواریون] فرمود: «اینان نمرده‌اند مگر به غضب خدا [زیرا] اگر به غیر این طریق مرده بودند البته بدن‌هایشان دفن می‌گردید [یعنی دفعتاً به نزول عذاب همگی با هم مرده‌اند، و چنانچه فاصله‌ای بین مرگ آنها بود زندگان اموات را دفن می‌نمودند] حواریون گفتند: یا روح الله! خدا را بخوان تا مردگان این‌جا را برای [عبرت] ما زنده کند و از اعمال [و کردار] خود آگاهمان سازند تا دوری کنیم از افعال هلاک ‏کننده؛ عیسی(ع) خدا را خواند، پس از فضای آسمان ندا آمد: بخوان ایشان را، عیسی(ع) شب در محل بلندی از زمین قرار گرفت و گفت: «ای اهل این قریه!» شخصی در پاسخ آن‌حضرت گفت: لبیک یا روح الله و کلمته، عیسی(ع) فرمود: «وای بر شما چه بوده اعمال شما؟» گفت: بندگی [و پرستش] طاغوت و دوستی دنیا در حالی که چندان ترسی [از خدا] نداشتیم و آرزوی زیاد داشتیم [که در دل‌ها پرورانده بودیم] و غافل محض در لهو و لعب [در زندگی] بودیم، عیسی(ع) فرمود: «چگونه دنیا را دوست می‌داشتید؟» گفت: چون دوستی کودک نسبت به مادرش، هنگامی که [دنیا] بر ما رو می‌کرد، خوشحال و مسرور بودیم، و چون بر ما پشت می‌نمود [و با ناکامی‌ها روبه‌رو می‌شدیم] گریان و محزون می‌گردیدیم، حضرت عیسی فرمود: «چگونه طاغوت را عبادت می‌نمودید؟» گفت: از اهل معصیت فرمانبری می‌نمودیم، عیسی(ع) فرمود: «سرانجام کار شما چگونه شد؟» گفت: شب را در عافیت خوابیدیم و روز خود را در هاویه دیدیم، عیسی فرمود: «هاویه چیست؟» گفت: سجین، فرمود: «سجین چیست؟» گفت: کوه‌هایی از آتش گداخته که [جایگاه ما] تا روز قیامت است، فرمود: «پس [از عذاب] چه گفتید و به شما چه گفتند؟...».[2] [1] . Near-death Experience [2] . کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 2، ص 318، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
بسیار از کسانی که مرگ را تجربه کردهاند چه مؤمن و چه غیر مؤمن، آنرا بسیار لذّتبخش و به دور از هرگونه رنج و اضطرابی توصیف کردهاند و این حقیقت آن قدر برایشان شیرین بود که دیگر هیچ هراسی از مرگ نداشته و حتی آرزوی دوباره آنرا میکنند. تجربه این افراد که تعدادشان هم کم نیست بسیار با اطلاعات علمای دینی ما و احادیث مربوطه مثلاً در مورد عذاب قبر و سؤالات نکیر و منکر و دیدن حضرت علی(ع) برای هر انسانی هنگام مرگ و... بسیار متفاوت است. بسیاری از این افراد نه عذابی دیدند و نه معصومان را رؤیت کردهاند. این تضاد چه توجیهی میتواند داشته باشد؟
1. مواردی که در پرسش ادعا شده است - حتی در صورت پذیرش - تجربه مرگ نیست، بلکه تجربه مراحل نزدیک به مرگ است[1] و دلیلی نداریم که تمام اتفاقات مرتبط با مرگ، در این مراحل نیز رُخ دهد؛ زیرا بعد از مرگ، هیچگاه انسان به دنیا برنمیگردد جز با اعجاز که آنهم به صورت اندک تحقق پیدا میکند.
بر این اساس، گزارشهای موجود در واقع، گزارشی از مرگ نیستند تا بتوان آنها را در تقابل با گزارشهایی دانست که در منابع اسلامی بدان اشاره شده است.
2. با توجه به اینکه زندهشدن بعد از مرگ قطعی، تنها با اعجاز امکانپذیر است ما تنها مواردی از گزارشهای مرگ را میپذیریم که در همین راستا باشد. در روایتی آمده است: حضرت عیسی بن مریم(ع) بر محلی عبور کرد که مردم و پرندگان و حیوانات آن عموماً مُرده بودند، پس [به حواریون] فرمود: «اینان نمردهاند مگر به غضب خدا [زیرا] اگر به غیر این طریق مرده بودند البته بدنهایشان دفن میگردید [یعنی دفعتاً به نزول عذاب همگی با هم مردهاند، و چنانچه فاصلهای بین مرگ آنها بود زندگان اموات را دفن مینمودند] حواریون گفتند: یا روح الله! خدا را بخوان تا مردگان اینجا را برای [عبرت] ما زنده کند و از اعمال [و کردار] خود آگاهمان سازند تا دوری کنیم از افعال هلاک کننده؛ عیسی(ع) خدا را خواند، پس از فضای آسمان ندا آمد: بخوان ایشان را، عیسی(ع) شب در محل بلندی از زمین قرار گرفت و گفت: «ای اهل این قریه!» شخصی در پاسخ آنحضرت گفت: لبیک یا روح الله و کلمته، عیسی(ع) فرمود: «وای بر شما چه بوده اعمال شما؟» گفت: بندگی [و پرستش] طاغوت و دوستی دنیا در حالی که چندان ترسی [از خدا] نداشتیم و آرزوی زیاد داشتیم [که در دلها پرورانده بودیم] و غافل محض در لهو و لعب [در زندگی] بودیم، عیسی(ع) فرمود: «چگونه دنیا را دوست میداشتید؟» گفت: چون دوستی کودک نسبت به مادرش، هنگامی که [دنیا] بر ما رو میکرد، خوشحال و مسرور بودیم، و چون بر ما پشت مینمود [و با ناکامیها روبهرو میشدیم] گریان و محزون میگردیدیم، حضرت عیسی فرمود: «چگونه طاغوت را عبادت مینمودید؟» گفت: از اهل معصیت فرمانبری مینمودیم، عیسی(ع) فرمود: «سرانجام کار شما چگونه شد؟» گفت: شب را در عافیت خوابیدیم و روز خود را در هاویه دیدیم، عیسی فرمود: «هاویه چیست؟» گفت: سجین، فرمود: «سجین چیست؟» گفت: کوههایی از آتش گداخته که [جایگاه ما] تا روز قیامت است، فرمود: «پس [از عذاب] چه گفتید و به شما چه گفتند؟...».[2] [1] . Near-death Experience [2] . کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 2، ص 318، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.