اظهار نظر در مورد هر متن علمی، توقف بر آگاهی به زبان و اصطلاحات آن علم دارد؛ زیرا هر علمی می‌تواند برای مفاهیم و محتوای خود کلمات و واژه‌هایی را وضع کند و معانی خاصی را برای آنها در نظر بگیرد؛ از این جهت نمی‌توان اصطلاحاتی علمی را به معانی محاوره‌ای تفسیر کرد. بنابراین معنای این جمله که «فان الحقّ غیور علی عبده أن یعتقد أنّه یلتذ بغیره»، این است که منشأ و خالق همه‌ی لذت‌ها خداوند است؛ زیرا در جهان هستی قدرت و نیرویی جز قدرت و نیروی خدا نیست؛[1] همه‌ی عالم مظهر و تجلی خداوند است.[2] شاهدش جمله بعدی است که به تفسیر عرفانی و معنوی غسل کردن پرداخته است که چون در حال لذت جنسی شخص فکر می‌کند منشأ اصلی و مستقل لذت، زن یا شوهر است؛ غسل کردن به معنای شست‌وشوی ذهن از این افکار باطل است و رسیدن به طهارت است که خداوند را منشأ همه‌ی خیرات بداند. از این‌رو، این جمله را این‌گونه معنا کردن که نعوذ بالله «هنگامی که مرد با زنش جماع می‌کند در واقع با خدا جماع می‌کند» یا از روی بی‌اطلاعی از مفاهیم و اصطلاحات عرفانی است، یا از سر غرض ورزی و به قصد تخریب یک شخصیت است. [1] . «لاحول و لاقوه الا بالله». [2] . برای اطلاع بیشتر از مفاهیم عرفانی، ر. ک: پاسخ: 4639، 67207، 4642 و 8343.
سلام علیکم؛ خواهشمند است در مورد متن زیر توضیح بفرمایید. (این مطلب را رسانههای بیگانه برای تخریب شخصیت علامه حسن زاده منتشر کردهاند). علامه حسن زاده آملی: (هنگامی که مرد با زنش جماع میکند در واقع با خدا جماع میکند؛ چون حق تعالی غیورتر از آن است که اجازه دهد مرد فکر کند از غیر خدا لذت میبرد! فان الحقّ غیور علی عبده أن یعتقد أنّه یلتذ بغیره، فطهره بالغسل لیرجع العبد بالنظر إلیه فیمن فنی فیه، إذ لا یکون إلّا ذلک. پس از این جهت رسول اللّه(ص) محب نساء بود که کمال شهود حق در نساء است).(ممدالهمم فی شرح فصوص الحکم، ص607).
اظهار نظر در مورد هر متن علمی، توقف بر آگاهی به زبان و اصطلاحات آن علم دارد؛ زیرا هر علمی میتواند برای مفاهیم و محتوای خود کلمات و واژههایی را وضع کند و معانی خاصی را برای آنها در نظر بگیرد؛ از این جهت نمیتوان اصطلاحاتی علمی را به معانی محاورهای تفسیر کرد.
بنابراین معنای این جمله که «فان الحقّ غیور علی عبده أن یعتقد أنّه یلتذ بغیره»، این است که منشأ و خالق همهی لذتها خداوند است؛ زیرا در جهان هستی قدرت و نیرویی جز قدرت و نیروی خدا نیست؛[1] همهی عالم مظهر و تجلی خداوند است.[2] شاهدش جمله بعدی است که به تفسیر عرفانی و معنوی غسل کردن پرداخته است که چون در حال لذت جنسی شخص فکر میکند منشأ اصلی و مستقل لذت، زن یا شوهر است؛ غسل کردن به معنای شستوشوی ذهن از این افکار باطل است و رسیدن به طهارت است که خداوند را منشأ همهی خیرات بداند.
از اینرو، این جمله را اینگونه معنا کردن که نعوذ بالله «هنگامی که مرد با زنش جماع میکند در واقع با خدا جماع میکند» یا از روی بیاطلاعی از مفاهیم و اصطلاحات عرفانی است، یا از سر غرض ورزی و به قصد تخریب یک شخصیت است. [1] . «لاحول و لاقوه الا بالله». [2] . برای اطلاع بیشتر از مفاهیم عرفانی، ر. ک: پاسخ: 4639، 67207، 4642 و 8343.
- [سایر] با سلام من در یکی از سایت ها مطلب زیر را راجع به غدیر از دیدگاه اهل سنت خواندم، اگر ممکن است این مطلب را توضیح دهید. دکتر محمد جواد مشکور که یکی از محققان اهلتشیع است، مینویسد: در اواخر ذیالقعده سال دهم هجری، پیامبر خدا (ص) با تعداد زیادی از یارانش برای ادای فریضه حج به مکه رفتند، حضرت علی (ع) که در این زمان از یک مأموریت جنگی از یمن برگشته بود، شخصی را به جای خود بر لشکریان خویش گمارده، به رسول خدا پیوست، لشکریانی که از یمن آمده بودند، غیبت او را مغتنم شمرده از مال غنیمت، مقداری لباس برداشته و پوشیدند. پس از ادای مراسم حج حضرت علی بازگشت و چون لشکریان را در آن حال دید، برآشفت و به جانشین خود گفت: چرا ایشان بدون اجازه من این جامهها را پوشیدهاند؟ وی عرض کرد: من این جامهها را برآنان پوشانیدم تا آراسته و زیبا باشند، حضرت علی (ع) دستور داد تا جامهها را از تن بیرون کنند، لشکریان از حضرت علی سخت رنجیدند و شکایت پیش رسول خدا بردند، پیامبر برای فرونشاندن این فتنه برخاست و خطبهای ایراد فرموده، در آن میان فرمود: (ای مردم از علی شکوه نکنید، به خدا قسم وی در امری که مربوط به خدا و در راه حق باشد سختگیرتر از آن است که بتوان از او گله کرد. پس از ادای مراسم حج، رسول خدا (ص) با اردوی خود به سوی مدینه بازگشت. در هجدهم ذیالحجه سال دهم هجری در راه، به آبگیری بنام "غدیرخم" که نزدیک محلی بنام "جحفه" بود رسید، مسلمانان در آن جا از شتران خود فرود آمدند تا چندی بیاسایند.... سپس پیامبر، خطبهای ایراد فرمودند و بعد از خطبه در حق حضرت علی فرمود: (من کنت مولاه فعلی مولاه). همه عامه و خاصه (سنی و شیعه) این حدیث را نقل کردهاند، منتها محدثان عامه، آن را مربوط به نارضایتی لشکریان علی از او میدانند و محدثان شیعه، مربوط به جانشینی او. [تاریخ شیعه و فرقههای اسلامی] همچنین ابوالفتوح رازی از علمای اهلتشیع، علت نارضایتی بعضی از صحابه با حضرت علی را بیان کرده و مینویسد: ایشان - عدهای از حاضران در حجة الوداع - شکایت حضرت علی را با رسول خدا (ص) کردند از آنچه در دلشان بود. رسولالله (ص) فرمودند: علی صواب کرده. و چون آنان از کینه و بد دلی نسبت به علی خودداری نکردند، رسولالله به خبر آمده و طی خطبهای فرمودند: (ارفعوا السنتکم عن علی، فإنه خشن فی ذات الله غیر مداهن فی دینه). (زبانتان را از علی کوتاه کنید که او مرد درشتی است در ایمان به ذات خدا و در دین خدا مداهنه نمیکند)، مردمان چون خشم رسولالله و مبالغه او بدیدند، زبان کوتاه کردند، چون رسول خدا حج بگذارد و برگشت، در راه به جایی رسید آن را "غدیرخم" گویند، خطبهای بلیغ برای مردم خواند و تمام احکام خدا را که قبلا به مردم رسانیده بود، دوباره بازگو کرد و در آخر خطبه، حدیث (من کنت مولاه فهذا علی مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه) برای رفع کدورت و غرض ایجاد محبت او در قلب مسلمانان بیان فرمود. (تفسیر ابوالفتوح، سوره مائده، ص191).
- [سایر] 1- آیا در قرآن کریم در مورد تقسیم بندی زنای محصنه و غیر محصنه مستنداتی وجود دارد ؟ 2- نظرتان در مورد آیات زیر و خطبه حضرت رسول(ص) چیست: الزَّانِیَةُ وَالزَّانِی فَاجْلِدُوا کُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ وَلاَ تَأْخُذْکُمْ بِهِمَا رَأْفَةٌ فِی دِینِ اللَّهِ إِنْ کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَلْیَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِنْ الْمُؤْمِنِینَ. الزَّانِی لاَ یَنکِحُ إلاَّ زَانِیَةً أَوْ مُشْرِکَةً وَالزَّانِیَةُ لاَ یَنکِحُهَا إِلاَّ زَانٍ أَوْ مُشْرِکٌ وَحُرِّمَ ذَلِکَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ [سورهی النور، آیات 2- 3] ترجمه: زن زناکار و مرد زناکار، به هرکدامشان صد تازیانه بزنید، و اگر به الله و روز دیگر ایمان دارید نباید که شما را نسبت به ایشان ترحمی بگیرد؛ و باید که شکنجهشان را گروهی از مؤمنین نظاره کنند. مرد زناکار بهجز با زن زناکار یا زن مشرک نکاح نمیکند، و زن زناکار را جز مرد زناکار یا مشرک نکاح نمیکند؛ این برای مؤمنین حرام است. دربارهی زن شوهرداری که مرتکب عمل منافی عفت شود، در قرآن تصریح شده که شوهرش باید چهار گواه بیاورد که عمل را به چشم دیدهاند، و آنوقت زن را درخانه نگاه دارد. و تأکید شد که مرد و زنی که مرتکب فحشاء میشوند باید مجازات بدنی بشوند، ولی اگر توبه کردند کسی حق ندارد مجازاتشان کند: وَاللاَّتِی یَأْتِینَ الْفَاحِشَةَ مِنْ نِسَائِکُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَیْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْکُمْ فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِکُوهُنَّ فِی الْبُیُوتِ حَتَّی یَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ یَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِیلاً. وَاللَّذَانِ یَأْتِیَانِهَا مِنْکُمْ فَآذُوهُمَا فَإِنْ تَابَا وَأَصْلَحَا فَأَعْرِضُوا عَنْهُمَا إِنَّ اللَّهَ کَانَ تَوَّابًا رَحِیمًا [سورهی النساء، آیات 15- 16] ترجمه: آنهائی از زنانتان که مرتکب فحشاء میشوند چهار گواه ازخودتان بر آنها بگیرید. پس اگر گواهی دادند [که عمل را به چشم دیدهاند] ایشان (یعنی زنان مرتکب فحشاء) را درخانه نگاه دارید تا ایشانرا مرگ برگیرد یا خداوند برایشان راهی ایجاد کند. و دوتنی که مرتکب آن میشوند آزارشان بدهید؛ ولی اگر توبه کردند و اصلاح شدند دست از آنها بدارید که خداوند توبهپذیر و مهربان است. چنانکه میبینیم، درآخر این آیه گفته شده است که کسی که مرتکب فحشاء بشود، اگر پشیمان شود و ازکردهاش توبه کند، یعنی تصمیم بگیرد که دیگر مرتکب چنان عملی نگردد، نباید مجازات بشود. پیامبر اکرم دوماه پیش از وفاتش، درخطبهی حجه الوداع- که آخرین سخنرانی عمومی پیامبر است- مجازات زنان شوهرداری که مرتکب عمل منافی عفت شوند را چنین مقرر کرد: أما بعد: أیها الناس، فإن لکم علی نسائکم حقاً، ولهن علیکم حقاً. لکم علیهن أن لا یوطئن فرشکم أحدا تکرهونه، وعلیهن أن لا یأتین بفاحشة مبینة. فإن فعلن فإن الله قد أذن لکم أن تهجروهن فی المضاجع وتضربوهن ضربا غیر مبرح. فإن انتهین فلهن رزقهن وکسوتهن بالمعروف. ترجمه: ای مردم! شما را بر زنانتان حقی است و ایشان را بر شما حقی است. حق شما برآنها آنست که بر گلیمتان کسی را که اکراه داشته باشید راه ندهند، و برآنها است که مرتکب فحشای قابل اثبات نشوند؛ اگر شدند خداوند به شما اجازه داده است که بسترشان را ازخودتان دور کنید و بزنیدشان به نحوی که آسیب جسمی نبینند. پس اگر دست برداشتند حق دارند که روزی و پوشاکشان را طبق عرف دریافت دارند. این آخرین حکمی است که پیامبر دربارهی زنان شوهرداری که مرتکب زنا شوند صادر کرده است. پس ازاین سخنرانی، نزول وحی برای همیشه متوقف گردید؛ و دراینجا بود که آخرین آیهی قرآن نازل شده تأکید کرد که امروز دین اسلام به پایهی کمال رسیده است (الیَومِ اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم). تنها حکمی که برای زن شوهردارِ مرتکب خطای منافی عفت دراین سخنرانی مقرر شده آنست که شوهرش باید به او فشار بیاورد تا دست از خطاکاری بردارد؟.3.-اگر زانی یا زانیه در سفر باشد و همسرش در دسترس نباشد حکمش چیست. 4-اگرزنای محصنه در خفا صورت گیرد و توبه کنند آیا نوع گناه بخشودنی است؟