سلام.وقتتون بخیر! 24.1سالمه و لیسانس 2.حاج آقا ماه پیش خاستگاری داشتم .. 3.ایشون میخواستن لباس روحانیت بپوشن والبته دوس داشتن طرفشون کاملا مشتاق باشن به این قضیه، 4.طلبه بودن و همه شرایطشون کاملا اون چیزی بود که من میخواستم ولی متاسفانه قلبا در مورد تمایلم به ملبس بودن ایشون تردید داشتم و با وجودی که کاملا نسبت بهشون نظر مثبت داشتم نخواستم دروغ بگم که مشتاقم و واقعیت رو گفتم. 5.اینم بگم که اون موقع هم در مورد اینکه با این قضیه مشکل دارم یا نه با خودم تو دو راهی بودم وهمش میترسیدم که شاید از پسش برنیام. 6.مادرشون خیلی ابراز علاقه میکردن که این وصلت صورت بگیره ولی در تماسی که بعد از جلیه دوم گرفتن گفتن پسرشون میخواد طرفشون قلبا به این قضیه علاقه داشته باشه، 7.حاج آقا خدا شاهده که تحت تاثیر شرایط بدی بودم که توضیح دادنش وقت شمارو میگیره وتحت تاثیر همین قضیه نتونستم درست تصمیم بگیرم. 8.الان به شدت پشیمون هستم و مدام خودمو سرزنش میکنم والان مطمئنم که واقعا با این قضیه مشکلی ندارم،فقط یه حماقت بچگانه بود.احساس میکنم تردیدن برطرف شده ولی دیگه دیر شده،روزهاست دارم از خدا التماس میکنم که نظرشون عوض شه و برگردن 9.من اصلا جوگیر نشدم وقصد قهرمان بازی ندارم.چون در خانواده روحانی بزرگ شدم وبا این محیط و شرایط کاملا آشنا هستم. 10.خواهش میکنم راهنماییم کنید که چکاری میتونم بکنم.تو این 1ماهی که گذشته چن خاستگار دیگه داشتم ولی نمیتونم از فکر ایشون دربیام 11.از طریق واسطه هم نمیتونم اقدامی کنم 12.تنها نشونه ای که ازشون دارم صفحشون تو اینستاگرامه واقعا ممنون که وقت گذاشتین وپیامم رو خوندید.خدا خیرتون بده
سلام/ انتخاب همسر شاخص ها و ملاک های فراوانی دارد و رسیدن به یک نتیجه به گفتگوهای بیشتری نیاز داره. برخلاف رایج شما را برای این مورد تشویق نمی کنم. مگر مجدد خودشون بیایند و شما هم شرایطی داشته باشید. حتما یادداشت های قبلی ام در باب انتخاب همسر و پاسخ های قبلی ام به موارد مختلف انتخاب همسر را بخوان بیشتر به نظر میرسد احساس گناه دارید. خواستگارهای جدید را جدی بگیرید.
عنوان سوال:

سلام.وقتتون بخیر! 24.1سالمه و لیسانس 2.حاج آقا ماه پیش خاستگاری داشتم .. 3.ایشون میخواستن لباس روحانیت بپوشن والبته دوس داشتن طرفشون کاملا مشتاق باشن به این قضیه، 4.طلبه بودن و همه شرایطشون کاملا اون چیزی بود که من میخواستم ولی متاسفانه قلبا در مورد تمایلم به ملبس بودن ایشون تردید داشتم و با وجودی که کاملا نسبت بهشون نظر مثبت داشتم نخواستم دروغ بگم که مشتاقم و واقعیت رو گفتم. 5.اینم بگم که اون موقع هم در مورد اینکه با این قضیه مشکل دارم یا نه با خودم تو دو راهی بودم وهمش میترسیدم که شاید از پسش برنیام. 6.مادرشون خیلی ابراز علاقه میکردن که این وصلت صورت بگیره ولی در تماسی که بعد از جلیه دوم گرفتن گفتن پسرشون میخواد طرفشون قلبا به این قضیه علاقه داشته باشه، 7.حاج آقا خدا شاهده که تحت تاثیر شرایط بدی بودم که توضیح دادنش وقت شمارو میگیره وتحت تاثیر همین قضیه نتونستم درست تصمیم بگیرم. 8.الان به شدت پشیمون هستم و مدام خودمو سرزنش میکنم والان مطمئنم که واقعا با این قضیه مشکلی ندارم،فقط یه حماقت بچگانه بود.احساس میکنم تردیدن برطرف شده ولی دیگه دیر شده،روزهاست دارم از خدا التماس میکنم که نظرشون عوض شه و برگردن 9.من اصلا جوگیر نشدم وقصد قهرمان بازی ندارم.چون در خانواده روحانی بزرگ شدم وبا این محیط و شرایط کاملا آشنا هستم. 10.خواهش میکنم راهنماییم کنید که چکاری میتونم بکنم.تو این 1ماهی که گذشته چن خاستگار دیگه داشتم ولی نمیتونم از فکر ایشون دربیام 11.از طریق واسطه هم نمیتونم اقدامی کنم 12.تنها نشونه ای که ازشون دارم صفحشون تو اینستاگرامه واقعا ممنون که وقت گذاشتین وپیامم رو خوندید.خدا خیرتون بده


پاسخ:

سلام/ انتخاب همسر شاخص ها و ملاک های فراوانی دارد و رسیدن به یک نتیجه به گفتگوهای بیشتری نیاز داره. برخلاف رایج شما را برای این مورد تشویق نمی کنم. مگر مجدد خودشون بیایند و شما هم شرایطی داشته باشید. حتما یادداشت های قبلی ام در باب انتخاب همسر و پاسخ های قبلی ام به موارد مختلف انتخاب همسر را بخوان بیشتر به نظر میرسد احساس گناه دارید. خواستگارهای جدید را جدی بگیرید.





سوال مرتبط یافت نشد
مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین