من منتظر جوابتان هستم در ایمیل خودم سلام.من عقدکرده هستم وبا توجه به معیارهای ازدواج انتخابم درست نبوده (کاهل نمازی؛بدرفتاری بابقیه؛گذشت نداشتن سخت بودن (انگار عقده های کودکی اش را سر برادرهای من وحتی خودم خالی می کند به خدا حتی میگوید دستم راببوس دورم بگرد مغرور است و عقده دارد به حرفم گوش نمی دهد هر چیز کوچک را باید بارها از او بخواهم ادعا می کند( فقط حرف اما عمل آنچنانی نه ،نه فقط مالی)ما شاید ثروتمند نباشیم ولی آنچه داریم در خانه ازهم دریغ نمیکنیم اما برای برادر من که مثلا موبایل قیمت بالاتر از همسرم دارد عقده شده که او موبایلش را از دست برادرم نگیرد حتی من که دخترم از او دست و دلباز ترم میگوید حق تمکین دارد در زمان عقد، اماموقع نفقه انگار من دختر همسایه ام من کارمندم الان به پولش احتیاجی ندارم اما نباید اینطور باشد البته در چندتک مورد برایم سنگ تمام گذاشته اما من بااین مسایل پیش پا افتاده بین خانواده ام و او چه کنم با اینکه من زیادبه او محبت می کنم (که دیگران را اذیت می کند این رفتارم )ولی حرفش را گوش می دهم همین حرف گوش دادن باعث به وجود آمدن اختلاف شدید من باخانواده ام شده خانواده ام دوستم دارند راست می گویند دارد به بداخلا قی و محبت دیدن و بحث عادت می کند (((استاد یک چیز واقعا خودم را ناراحت کرده یکبار که خانه ما بود بحث شب عروسی و صحنه های بردن دختر را مطرح کردمادرم و برادرم احساساتی شدند و هردو گریه کردنداوابتدا با مادرم حرف زد من پسرشماام داماد سرخانه ام گریه نکن بعددر گوشمن گفت یک چیزی دلم نمی آید بگویم : مال گند بیخ ریش صاحبش. استاد دیوانه شدم از ناراحتی در را رویش بستم نگاهم را از او برگرداندندم حالا فردایش آمده مرا بخشیده که من به او بی محلی کردم آنوقت حتی معذرت از من نخواسته همه اش انکار کرده باتو نبودم(پس با کی بوده) منم چون آمد دیدنم و مرا بخشید!!!! بی خیال شدم ولی این حرفش برای خانواده ام غیر قابل هضم و اعصاب خرد کن است من چی کنم))) همه اینها یک طرف کاهل نمازی اش را اینکه همه چیز یادش می ماندجز نماز ای خدا...شما فکر می کنید منی که در عقد به این مشکلات برخوردم بعد از ازدواج بیچاره نمی شوم بدبختی اینجاست که قدر خودم را ندانستم و برخلاف میل خانواده ام با او عقد کردم به نظرشما طلاق بهتر نیست درست است که حالا پدرم راضی نمی شود ولی از بدبختی یک عمر بهتر نیست؟ راهنمایی بفرمایید
سلام/ هیچ مشکل مهمی نیست که منجر به طلاق شود. شما با یادگیری مهارت های زندگی با این شوهری که ترسیم کردید خوشبخت می شوید.و اگر با هم بیاموزید موفقیتتان صد در صد است. اگر نماز نمی خواند او را با محبت امر به معروف کنید و اگر دیر می خواند بهتر است برای مدتی این مسئله را متذکر نشوید و آن را به عنوان مطالبات خودتان و در فهرست بدی های او قرار ندهید. ارسال ایمیل برایم مقدور نیست.
عنوان سوال:

من منتظر جوابتان هستم در ایمیل خودم سلام.من عقدکرده هستم وبا توجه به معیارهای ازدواج انتخابم درست نبوده (کاهل نمازی؛بدرفتاری بابقیه؛گذشت نداشتن سخت بودن (انگار عقده های کودکی اش را سر برادرهای من وحتی خودم خالی می کند به خدا حتی میگوید دستم راببوس دورم بگرد مغرور است و عقده دارد به حرفم گوش نمی دهد هر چیز کوچک را باید بارها از او بخواهم ادعا می کند( فقط حرف اما عمل آنچنانی نه ،نه فقط مالی)ما شاید ثروتمند نباشیم ولی آنچه داریم در خانه ازهم دریغ نمیکنیم اما برای برادر من که مثلا موبایل قیمت بالاتر از همسرم دارد عقده شده که او موبایلش را از دست برادرم نگیرد حتی من که دخترم از او دست و دلباز ترم میگوید حق تمکین دارد در زمان عقد، اماموقع نفقه انگار من دختر همسایه ام من کارمندم الان به پولش احتیاجی ندارم اما نباید اینطور باشد البته در چندتک مورد برایم سنگ تمام گذاشته اما من بااین مسایل پیش پا افتاده بین خانواده ام و او چه کنم با اینکه من زیادبه او محبت می کنم (که دیگران را اذیت می کند این رفتارم )ولی حرفش را گوش می دهم همین حرف گوش دادن باعث به وجود آمدن اختلاف شدید من باخانواده ام شده خانواده ام دوستم دارند راست می گویند دارد به بداخلا قی و محبت دیدن و بحث عادت می کند (((استاد یک چیز واقعا خودم را ناراحت کرده یکبار که خانه ما بود بحث شب عروسی و صحنه های بردن دختر را مطرح کردمادرم و برادرم احساساتی شدند و هردو گریه کردنداوابتدا با مادرم حرف زد من پسرشماام داماد سرخانه ام گریه نکن بعددر گوشمن گفت یک چیزی دلم نمی آید بگویم : مال گند بیخ ریش صاحبش. استاد دیوانه شدم از ناراحتی در را رویش بستم نگاهم را از او برگرداندندم حالا فردایش آمده مرا بخشیده که من به او بی محلی کردم آنوقت حتی معذرت از من نخواسته همه اش انکار کرده باتو نبودم(پس با کی بوده) منم چون آمد دیدنم و مرا بخشید!!!! بی خیال شدم ولی این حرفش برای خانواده ام غیر قابل هضم و اعصاب خرد کن است من چی کنم))) همه اینها یک طرف کاهل نمازی اش را اینکه همه چیز یادش می ماندجز نماز ای خدا...شما فکر می کنید منی که در عقد به این مشکلات برخوردم بعد از ازدواج بیچاره نمی شوم بدبختی اینجاست که قدر خودم را ندانستم و برخلاف میل خانواده ام با او عقد کردم به نظرشما طلاق بهتر نیست درست است که حالا پدرم راضی نمی شود ولی از بدبختی یک عمر بهتر نیست؟ راهنمایی بفرمایید


پاسخ:

سلام/ هیچ مشکل مهمی نیست که منجر به طلاق شود.
شما با یادگیری مهارت های زندگی با این شوهری که ترسیم کردید خوشبخت می شوید.و اگر با هم بیاموزید موفقیتتان صد در صد است.
اگر نماز نمی خواند او را با محبت امر به معروف کنید و اگر دیر می خواند بهتر است برای مدتی این مسئله را متذکر نشوید و آن را به عنوان مطالبات خودتان و در فهرست بدی های او قرار ندهید. ارسال ایمیل برایم مقدور نیست.





سوال مرتبط یافت نشد
مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین