در کدام آیه از قرآن بر امانت تأکید شده و آیا مفهوم ادای امانت، شامل سپردن کارها و موقعیتهای اجتماعی به افراد کاردان نیز می شود؟
یکی از آموزه‌ها و تعالیم قرآن کریم موضوع (امانت) است. در منابع اسلامی(قرآن و روایات) فراوان به حفظ امانت و امانت‌داری سفارش شده است. به اندازه‌ای که در باره این موضوع تأکید شده، در مورد سایر احکام کمتر چنین تأکیدی مشاهده می‌شود. این اهمیت آن‌گاه دو چندان می‌شود که در این مسئله میان انسان خوب و بد تفاوتی یافت نمی‌شود؛ یعنی صاحب امانت هرکسی باشد تفاوت نمی‌کند؛ امانت‌گزار چه انسان مؤمن باشد، یا کافر؛ چرا که امانت از حقوق انسانی است و از آن امانت‌گزار است؛ و از آن‌جا که موضوع انسانی است، فرقی میان انسان‌ها نیست و امانت از آن هرکسی که باشد باید به صاحبش بازگردانده شود. شایان توجه است که امانت معنای گسترده و وسیعی دارد که هم امانت‌های مالی را دربر می‌‌گیرد و هم امانت‌های معنوی را شامل می‌‌شود. روایات زیادی در این ارتباط وجود دارد که به تعدادی از آنها اشاره می‌کنیم. 1. (عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیٍّ (ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) لَا إِیمَانَ لِمَنْ لَا أَمَانَةَ لَه‌)؛[1] امام سجاد از طریق پدرش از جدش از رسول خدا(ص) نقل می‌کند کسی که امانت‌دار نیست دین‌دار نیست. 2. راوی می‌گوید از امام صادق(ع) در باره مردی که مالی در نزد او داشتم به من خیانت کرده و برایم قسم خورده است (که من خیانت نکرده‌‌‌ام) و بعد مقداری مال از وی نزد من موجود می‌باشد، آیا صلاح است که من از او قصاص نمایم؟ امام فرمود: گر چه او در حق تو خیانت کرده، ولی تو در باره وی خیانت نکن.[2] 3. امام سجاد(ع) به شیعیان خود می‌فرمود: شما را سفارش می‌کنم به ادای امانت، سوگند به آن‌کس که محمد را بحق به پیامبری مبعوث کرد، اگر قاتل پدرم حسین(ع) همان شمشیری که با آن پدر مرا کشت به من امانت بسپارد، آن‌را به وی بر می‌گردانم. [3] 4. امام صادق از جدش امام علی(ع) چنین نقل می‌کند: (امانت را به صاحبش برگردانید، حتی نسبت به قاتل فرزندان پیامبران).[4] 5. حضرتش در جایی دیگر فرمود: (شما را به تقوای الاهی سفارش می‌کنم و به باز گرداندن امانت و...، پیامبر اسلام(ص) برای این آمده است. امانت را به کسی که شما را امین خود قرار داد برگردانید، خواه آن فرد مؤمن باشد یا کافر).[5] پس از بیان این مقدمه باید گفت؛ قرآن کریم در آیه 58 سوره نساء به موضوع امانت اشاره می‌کند و می‌فرماید: (إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلی‌ أَهْلِها)؛ خداوند به شما فرمان می‌دهد که امانت‌ها را به صاحبانش بدهید! این فرمان شامل تمام امانت‌ها و تعهدها می‌‌شود. هم امانت‌های مالی را دربر می‌‌گیرد و هم امانت‌های معنوی را شامل می‌‌شود. طبق این فرمان کسانی که مردم پیش آنها امانت‌های مالی دارند، باید آنها را در موقع لزوم به صاحبانش برگردانند. و از همه مهم‌تر این‌که افراد جامعه باید حکومت را که مهم‌ترین امانت الهی است به دست اهل آن بسپارند. و حاکمان نیز وظیفه دارند پست‌های مهم حکومتی را به دست افراد صالح و شایسته که اهل آن هستند، واگذار کنند و در یک کلام، به امانت‌ها و تعهدها خیانت نشود که خیانت آفت بزرگ جوامع است. امانت‌داری مایه حیات و قوام جامعه است که بدون آن هیچ چیزی مسیر عادیش را طی نمی‌کند؛ به همین نکته اشاره دارد سخن امام علی که می‌فرماید (الأمانات نظاما للأمة)[6] یعنی جامعه اسلامی به سامان نمی‌رسد، مگر آنچه را که از حقوق و مطالبات مردم به امانت در دست حاکم اسلامی است، ادا کند.[7] به بیان دیگر، سعادت و نیکبختی یک جامعه هنگامی تأمین می‌‌شود که در آن جامعه کار به دست اهل آن سپرده شود و امانت‌ها به صاحبان اصلی آن برگردانده شود. اموال، ثروت‌ها، پست‌ها، مسئولیت‌ها، سرمایه‌‌های انسانی، فرهنگ‌ها و میراث‌های تاریخی همه امانت‌های الهی است که به دست افراد مختلف در اجتماع سپرده می‌‌شود، و همه موظف‌اند که در حفظ این امانات و تسلیم کردن آن به صاحبان اصلی آن بکوشند، و به هیچ وجه در این امانت‌ها خیانت نشود. پی نوشتها: [1]. ابن اشعث، محمد بن محمد، الجعفریات (الأشعثیات)، ص 36، مکتبة النینوی الحدیثة، تهران، چاپ اول، بی‌تا.‌ [2]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ‌5، ص 98، دارالکتب الاسلامیة، تهران، 1368 ش. (عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ ابْنِ رِئَابٍ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ خَالِدٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ وَقَعَ لِی عِنْدَهُ مَالٌ فَکَابَرَنِی عَلَیْهِ وَ حَلَفَ ثُمَّ وَقَعَ لَهُ عِنْدِی مَالٌ فَآخُذُهُ مَکَانَ مَالِیَ الَّذِی أَخَذَهُ وَ أَجْحَدُهُ وَ أَحْلِفُ عَلَیْهِ کَمَا صَنَعَ فَقَالَ إِنْ خَانَکَ فَلَا تَخُنْهُ وَ لَا تَدْخُلْ فِیمَا عِبْتَهُ عَلَیْهِ). [3]. ابن بابویه، محمد بن علی‌، الأمالی، النص، ص 246، کتابچی، تهران، چاپ ششم، 1376 ش‌. (عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ قَالَ سَمِعْتُ سَیِّدَ الْعَابِدِینَ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع یَقُولُ لِشِیعَتِهِ عَلَیْکُمْ بِأَدَاءِ الْأَمَانَةِ فَوَ الَّذِی بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ نَبِیّاً لَوْ أَنَّ قَاتِلَ أَبِیَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع ائْتَمَنَنِی عَلَی السَّیْفِ الَّذِی قَتَلَهُ بِهِ لَأَدَّیْتُهُ إِلَیْهِ). [4]. کافی، ج 5، ص 133، (عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (ص) أَدُّوا الْأَمَانَةَ وَ لَوْ إِلَی قَاتِلِ وُلْدِ الْأَنْبِیَاءِ). [5]. همان، ص 136، (وَ أُوصِیکُمْ بِتَقْوَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْوَرَعِ فِی دِینِکُمْ وَ الِاجْتِهَادِ لِلَّهِ وَ صِدْقِ الْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ وَ طُولِ السُّجُودِ وَ حُسْنِ الْجِوَار فَبِهَذَا جَاءَ مُحَمَّدٌ (ص) أَدُّوا الْأَمَانَةَ إِلَی مَنِ ائْتَمَنَکُمْ عَلَیْهَا بَرّاً أَوْ فَاجِرا). [6]. بنابر نقل برخی از نسخه‌های نهج البلاغة. ر.ک: ابن میثم بحرانی، اختیار مصباح السالکین، ص 636، آستان قدس رضوی، مشهد، چاپ اول، 1366ش. [7]. مغنیه، محمد جواد، ج 2، ص 356، تفسیر الکاشف، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1424ق. منبع: www.islamquest.net
عنوان سوال:

در کدام آیه از قرآن بر امانت تأکید شده و آیا مفهوم ادای امانت، شامل سپردن کارها و موقعیتهای اجتماعی به افراد کاردان نیز می شود؟


پاسخ:

یکی از آموزه‌ها و تعالیم قرآن کریم موضوع (امانت) است. در منابع اسلامی(قرآن و روایات) فراوان به حفظ امانت و امانت‌داری سفارش شده است. به اندازه‌ای که در باره این موضوع تأکید شده، در مورد سایر احکام کمتر چنین تأکیدی مشاهده می‌شود. این اهمیت آن‌گاه دو چندان می‌شود که در این مسئله میان انسان خوب و بد تفاوتی یافت نمی‌شود؛ یعنی صاحب امانت هرکسی باشد تفاوت نمی‌کند؛ امانت‌گزار چه انسان مؤمن باشد، یا کافر؛ چرا که امانت از حقوق انسانی است و از آن امانت‌گزار است؛ و از آن‌جا که موضوع انسانی است، فرقی میان انسان‌ها نیست و امانت از آن هرکسی که باشد باید به صاحبش بازگردانده شود.
شایان توجه است که امانت معنای گسترده و وسیعی دارد که هم امانت‌های مالی را دربر می‌‌گیرد و هم امانت‌های معنوی را شامل می‌‌شود.
روایات زیادی در این ارتباط وجود دارد که به تعدادی از آنها اشاره می‌کنیم.
1. (عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیٍّ (ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) لَا إِیمَانَ لِمَنْ لَا أَمَانَةَ لَه‌)؛[1] امام سجاد از طریق پدرش از جدش از رسول خدا(ص) نقل می‌کند کسی که امانت‌دار نیست دین‌دار نیست.
2. راوی می‌گوید از امام صادق(ع) در باره مردی که مالی در نزد او داشتم به من خیانت کرده و برایم قسم خورده است (که من خیانت نکرده‌‌‌ام) و بعد مقداری مال از وی نزد من موجود می‌باشد، آیا صلاح است که من از او قصاص نمایم؟ امام فرمود: گر چه او در حق تو خیانت کرده، ولی تو در باره وی خیانت نکن.[2]
3. امام سجاد(ع) به شیعیان خود می‌فرمود: شما را سفارش می‌کنم به ادای امانت، سوگند به آن‌کس که محمد را بحق به پیامبری مبعوث کرد، اگر قاتل پدرم حسین(ع) همان شمشیری که با آن پدر مرا کشت به من امانت بسپارد، آن‌را به وی بر می‌گردانم. [3]
4. امام صادق از جدش امام علی(ع) چنین نقل می‌کند: (امانت را به صاحبش برگردانید، حتی نسبت به قاتل فرزندان پیامبران).[4]
5. حضرتش در جایی دیگر فرمود: (شما را به تقوای الاهی سفارش می‌کنم و به باز گرداندن امانت و...، پیامبر اسلام(ص) برای این آمده است. امانت را به کسی که شما را امین خود قرار داد برگردانید، خواه آن فرد مؤمن باشد یا کافر).[5]
پس از بیان این مقدمه باید گفت؛ قرآن کریم در آیه 58 سوره نساء به موضوع امانت اشاره می‌کند و می‌فرماید: (إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلی‌ أَهْلِها)؛ خداوند به شما فرمان می‌دهد که امانت‌ها را به صاحبانش بدهید!
این فرمان شامل تمام امانت‌ها و تعهدها می‌‌شود. هم امانت‌های مالی را دربر می‌‌گیرد و هم امانت‌های معنوی را شامل می‌‌شود. طبق این فرمان کسانی که مردم پیش آنها امانت‌های مالی دارند، باید آنها را در موقع لزوم به صاحبانش برگردانند. و از همه مهم‌تر این‌که افراد جامعه باید حکومت را که مهم‌ترین امانت الهی است به دست اهل آن بسپارند. و حاکمان نیز وظیفه دارند پست‌های مهم حکومتی را به دست افراد صالح و شایسته که اهل آن هستند، واگذار کنند و در یک کلام، به امانت‌ها و تعهدها خیانت نشود که خیانت آفت بزرگ جوامع است.
امانت‌داری مایه حیات و قوام جامعه است که بدون آن هیچ چیزی مسیر عادیش را طی نمی‌کند؛ به همین نکته اشاره دارد سخن امام علی که می‌فرماید (الأمانات نظاما للأمة)[6] یعنی جامعه اسلامی به سامان نمی‌رسد، مگر آنچه را که از حقوق و مطالبات مردم به امانت در دست حاکم اسلامی است، ادا کند.[7]
به بیان دیگر، سعادت و نیکبختی یک جامعه هنگامی تأمین می‌‌شود که در آن جامعه کار به دست اهل آن سپرده شود و امانت‌ها به صاحبان اصلی آن برگردانده شود.
اموال، ثروت‌ها، پست‌ها، مسئولیت‌ها، سرمایه‌‌های انسانی، فرهنگ‌ها و میراث‌های تاریخی همه امانت‌های الهی است که به دست افراد مختلف در اجتماع سپرده می‌‌شود، و همه موظف‌اند که در حفظ این امانات و تسلیم کردن آن به صاحبان اصلی آن بکوشند، و به هیچ وجه در این امانت‌ها خیانت نشود.

پی نوشتها:
[1]. ابن اشعث، محمد بن محمد، الجعفریات (الأشعثیات)، ص 36، مکتبة النینوی الحدیثة، تهران، چاپ اول، بی‌تا.‌
[2]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ‌5، ص 98، دارالکتب الاسلامیة، تهران، 1368 ش. (عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ ابْنِ رِئَابٍ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ خَالِدٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ وَقَعَ لِی عِنْدَهُ مَالٌ فَکَابَرَنِی عَلَیْهِ وَ حَلَفَ ثُمَّ وَقَعَ لَهُ عِنْدِی مَالٌ فَآخُذُهُ مَکَانَ مَالِیَ الَّذِی أَخَذَهُ وَ أَجْحَدُهُ وَ أَحْلِفُ عَلَیْهِ کَمَا صَنَعَ فَقَالَ إِنْ خَانَکَ فَلَا تَخُنْهُ وَ لَا تَدْخُلْ فِیمَا عِبْتَهُ عَلَیْهِ).
[3]. ابن بابویه، محمد بن علی‌، الأمالی، النص، ص 246، کتابچی، تهران، چاپ ششم، 1376 ش‌. (عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ قَالَ سَمِعْتُ سَیِّدَ الْعَابِدِینَ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع یَقُولُ لِشِیعَتِهِ عَلَیْکُمْ بِأَدَاءِ الْأَمَانَةِ فَوَ الَّذِی بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ نَبِیّاً لَوْ أَنَّ قَاتِلَ أَبِیَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع ائْتَمَنَنِی عَلَی السَّیْفِ الَّذِی قَتَلَهُ بِهِ لَأَدَّیْتُهُ إِلَیْهِ).
[4]. کافی، ج 5، ص 133، (عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (ص) أَدُّوا الْأَمَانَةَ وَ لَوْ إِلَی قَاتِلِ وُلْدِ الْأَنْبِیَاءِ).
[5]. همان، ص 136، (وَ أُوصِیکُمْ بِتَقْوَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْوَرَعِ فِی دِینِکُمْ وَ الِاجْتِهَادِ لِلَّهِ وَ صِدْقِ الْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ وَ طُولِ السُّجُودِ وَ حُسْنِ الْجِوَار فَبِهَذَا جَاءَ مُحَمَّدٌ (ص) أَدُّوا الْأَمَانَةَ إِلَی مَنِ ائْتَمَنَکُمْ عَلَیْهَا بَرّاً أَوْ فَاجِرا).
[6]. بنابر نقل برخی از نسخه‌های نهج البلاغة. ر.ک: ابن میثم بحرانی، اختیار مصباح السالکین، ص 636، آستان قدس رضوی، مشهد، چاپ اول، 1366ش.
[7]. مغنیه، محمد جواد، ج 2، ص 356، تفسیر الکاشف، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1424ق.
منبع: www.islamquest.net





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین