در طول تاریخ، انسان با فرقه‌هایی مواجه می‌شود که مخالفینشان آن‌ها را غلات )جمع غالی، به معنی غلو کننده( می‌نامند) این‌ها کسانی هستند که درباره‌ی حضرت علی )ع( و یا دیگر شخصیت‌های مهم دچار غلو شده‌اند) شناخت و تشخیص غلات در تاریخ، یکی از دشوارترین و پیچیده‌ترین کارهای مورخان بوده است که احیانا در این زمینه دچار اشتباهات فراوانی نیز شده‌اند) دلیلش این است که هیچ شخص یا گروهی، عنوان غلات را برای خود نمی‌پذیرد و هیچ کس عقیده‌ی خود را غلو آمیز نمی‌داند) علاوه بر این، غلات همواره اندیشه‌های خود را تا حد امکان به صورت سری نگه می‌داشتند که خود این امر هم عامل دیگری برای عدم امکان تحقیق دقیق در مورد آن‌ها می‌شد) همچنین باید گفت: امروزه آشکار شده است، بسیاری از اسم‌هایی که از آن‌ها تحت عنوان رهبران غلات یاد می‌شود، اصلا وجود خارجی نداشته‌اند و عمدتا دشمنان شیعه برای محکوم کردن شیعه و اتهام غلو زدن به تشیع این شخصیت‌ها را ساخته و پرداخته‌اند) ( به عنوان مهم‌ترین این شخصیت‌های ساختگی، می‌توان از عبدالله بن سبا یاد کرد که بسیاری از اهل سنت درباره‌ی وی داستان‌ها نقل کرده‌اند؛ اما مطابق تحقیقات اخیر، به ویژه چند جلد کتاب ارزشمند علامه سید مرتضی عسگری تحت عنوان )عبدالله بن سبا(، معلوم شده که چنین شخصی اصلا وجود نداشته است) اما به هر حال، کسانی بوده‌اند که حضرت علی )ع( یا دیگران را تا حد خدایی بالا می‌بردند) چنین کسانی هنوز هم بعضا وجود دارند) علی اللهی‌ها نیز از همین گروه‌ها هستند) از مهم‌ترین جماعت‌های این گروه در عصر حاضر، کسانی هستند که در سوریه به علویون معروفند) آن‌ها ظاهرا ( گفتیم )ظاهرا(؛ چون این افراد عقاید خود را منتشر نمی‌کنند و عموما به صورت سری نگه می‌دارند) آن‌ها حتی یک کتاب رسمی که حاوی عقایدشان باشد، نشر نمی‌دهند و آنچه درباره‌شان گفته می‌شود، بر اساس اطلاعات کسانی است که با آن‌ها رابطه داشته‌اند) معتقدند که خدا یک بار در قالب مسیح )ع( و بار دیگر در قالب علی )ع( حلول کرده است و دیگر بار در قالب مهدی )عج( ظهور خواهد کرد) به هر حال، از مهم‌ترین خصوصیات مشترک غلات این است که به ظاهر شریعت وقعی نمی‌نهند، قائل به تناسخ هستند، و همچنین معتقدند که خدا در روح شخص مورد نظرشان حلول می‌کند و با او متحد می‌شود ( برای مطالعه‌ای درباره‌ی آرای غلات، ر)ک: عبدالرحمن بدوی، تاریخ اندیشه‌های کلامی در اسلام، ترجمه حسین صابری، ج 2، صص 47 - 71؛ و علی محمد ولوی، تاریخ علم کلام و مذاهب اسلامی، ج 1، صص 66 - 78) نکته‌ی دیگری که در مورد غلات - و از جمله علی اللهی‌ها - باید مدنظر قرار داد، این است که بسیاری از نویسندگان کتب ملل و نحل دچار اشتباه شده، غلات را فرقه‌ای از تشیع معرفی کرده و گفته‌اند: )غلات، کسانی هستند که در تشیع افراط کرده‌اند!( در این جا باید پرسید: آیا اصلا افراط در تشیع، تعبیر صحیحی است؟ یعنی، چند تفاوت بارز هست که بر اساس آن‌ها به هیچ وجه نمی‌توان غلات را فرقه‌ای از شیعه دانست: (1) شیعه کسانی هستند که قائل به امامت حضرت علی )ع( و جانشینی او پس از پیامبر اکرم )ص( می‌باشند، حال چگونه می‌توان وضع کسانی را که قائل به الوهیت حضرت علی )ع( )نه امامت وی( هستند، افراط در تشیع نامید؟ در واقع، این‌ها عملا با این اعتقادشان، سه اصل از اصول عقاید شیعه، یعنی توحید، نبوت و امامت را انکار می‌کنند) 2) شیعه پیرو تعالیم اسلام و تعالیم ائمه معصوم )ع( است؛ در حالی که غلات بسیاری از تعالیم ائمه )ع(، به ویژه در مورد توحید را زیر پا گذاشته‌اند) 3) از پیامبر اکرم )ص( و ائمه اطهار )ع(، احادیث فراوانی در مذمت غلو کنندگان و جهنمی بودن آنان ذکر شده است؛ به طوری که دشمن اهل بیت و غلو کننده در حق اهل بیت را مثل هم دانسته‌اند و مسلم است که کسی که با دشمن اهل بیت هم رتبه است، نمی‌تواند شیعه باشد)( ( علی محمد ولوی، تاریخ علم کلام و مذاهب اسلامی، ج 1، صص 75 - 77)
علی اللهی ها چه کسانی هستند و چه عقایدی دارند؟
در طول تاریخ، انسان با فرقههایی مواجه میشود که مخالفینشان آنها را غلات )جمع غالی، به معنی غلو کننده( مینامند) اینها کسانی هستند که دربارهی حضرت علی )ع( و یا دیگر شخصیتهای مهم دچار غلو شدهاند)
شناخت و تشخیص غلات در تاریخ، یکی از دشوارترین و پیچیدهترین کارهای مورخان بوده است که احیانا در این زمینه دچار اشتباهات فراوانی نیز شدهاند) دلیلش این است که هیچ شخص یا گروهی، عنوان غلات را برای خود نمیپذیرد و هیچ کس عقیدهی خود را غلو آمیز نمیداند) علاوه بر این، غلات همواره اندیشههای خود را تا حد امکان به صورت سری نگه میداشتند که خود این امر هم عامل دیگری برای عدم امکان تحقیق دقیق در مورد آنها میشد) همچنین باید گفت: امروزه آشکار شده است، بسیاری از اسمهایی که از آنها تحت عنوان رهبران غلات یاد میشود، اصلا وجود خارجی نداشتهاند و عمدتا دشمنان شیعه برای محکوم کردن شیعه و اتهام غلو زدن به تشیع این شخصیتها را ساخته و پرداختهاند) ( به عنوان مهمترین این شخصیتهای ساختگی، میتوان از عبدالله بن سبا یاد کرد که بسیاری از اهل سنت دربارهی وی داستانها نقل کردهاند؛ اما مطابق تحقیقات اخیر، به ویژه چند جلد کتاب ارزشمند علامه سید مرتضی عسگری تحت عنوان )عبدالله بن سبا(، معلوم شده که چنین شخصی اصلا وجود نداشته است) اما به هر حال، کسانی بودهاند که حضرت علی )ع( یا دیگران را تا حد خدایی بالا میبردند) چنین کسانی هنوز هم بعضا وجود دارند) علی اللهیها نیز از همین گروهها هستند)
از مهمترین جماعتهای این گروه در عصر حاضر، کسانی هستند که در سوریه به علویون معروفند) آنها ظاهرا ( گفتیم )ظاهرا(؛ چون این افراد عقاید خود را منتشر نمیکنند و عموما به صورت سری نگه میدارند) آنها حتی یک کتاب رسمی که حاوی عقایدشان باشد، نشر نمیدهند و آنچه دربارهشان گفته میشود، بر اساس اطلاعات کسانی است که با آنها رابطه داشتهاند) معتقدند که خدا یک بار در قالب مسیح )ع( و بار دیگر در قالب علی )ع( حلول کرده است و دیگر بار در قالب مهدی )عج( ظهور خواهد کرد)
به هر حال، از مهمترین خصوصیات مشترک غلات این است که به ظاهر شریعت وقعی نمینهند، قائل به تناسخ هستند، و همچنین معتقدند که خدا در روح شخص مورد نظرشان حلول میکند و با او متحد میشود ( برای مطالعهای دربارهی آرای غلات، ر)ک: عبدالرحمن بدوی، تاریخ اندیشههای کلامی در اسلام، ترجمه حسین صابری، ج 2، صص 47 - 71؛ و علی محمد ولوی، تاریخ علم کلام و مذاهب اسلامی، ج 1، صص 66 - 78)
نکتهی دیگری که در مورد غلات - و از جمله علی اللهیها - باید مدنظر قرار داد، این است که بسیاری از نویسندگان کتب ملل و نحل دچار اشتباه شده، غلات را فرقهای از تشیع معرفی کرده و گفتهاند: )غلات، کسانی هستند که در تشیع افراط کردهاند!( در این جا باید پرسید: آیا اصلا افراط در تشیع، تعبیر صحیحی است؟ یعنی، چند تفاوت بارز هست که بر اساس آنها به هیچ وجه نمیتوان غلات را فرقهای از شیعه دانست:
(1) شیعه کسانی هستند که قائل به امامت حضرت علی )ع( و جانشینی او پس از پیامبر اکرم )ص( میباشند، حال چگونه میتوان وضع کسانی را که قائل به الوهیت حضرت علی )ع( )نه امامت وی( هستند، افراط در تشیع نامید؟ در واقع، اینها عملا با این اعتقادشان، سه اصل از اصول عقاید شیعه، یعنی توحید، نبوت و امامت را انکار میکنند)
2) شیعه پیرو تعالیم اسلام و تعالیم ائمه معصوم )ع( است؛ در حالی که غلات بسیاری از تعالیم ائمه )ع(، به ویژه در مورد توحید را زیر پا گذاشتهاند)
3) از پیامبر اکرم )ص( و ائمه اطهار )ع(، احادیث فراوانی در مذمت غلو کنندگان و جهنمی بودن آنان ذکر شده است؛ به طوری که دشمن اهل بیت و غلو کننده در حق اهل بیت را مثل هم دانستهاند و مسلم است که کسی که با دشمن اهل بیت هم رتبه است، نمیتواند شیعه باشد)( ( علی محمد ولوی، تاریخ علم کلام و مذاهب اسلامی، ج 1، صص 75 - 77)
- [آیت الله سیستانی] ذبح کسانی که به علی اللهی معروفند چه حکمی دارد ؟
- [آیت الله بهجت] اهل حقّ یا علی اللهی ها پاک اند یا نجس؟
- [آیت الله نوری همدانی] ذبح کسانی که به علی اللهی معروفند چه حکمی دارد؟
- [سایر] فرقه علی اللهی در کدام یک از شهرهای ایران ساکنند و عقایدشان چیست؟
- [آیت الله خامنه ای] فرقه ای وجود دارد که خود را (علی اللهی) می نامند، یعنی امیرالمومنین علی بن ابی طالب(علیه السلام) را خدا دانسته و به دعا و طلب حاجت به جای نماز و روزه اعتقاد دارند. آیا اینها نجس هستند؟
- [سایر] در مورد میترائیسم توضیح دهید و اینکه آیا اینها با علی اللهی ها اشتراکاتی دارند؟
- [سایر] عبارت هو 121 آیا شرک آلود است؟، آیا مربوط به علی اللهی ها و مشرکین است؟
- [سایر] آیا غلات(فرق اهل حق،علی اللهی و….)مسلمان و حتی شیعه هستند؟
- [آیت الله خامنه ای] فرقه ای وجود دارد که خود را (علی اللهی) می نامند و معتقدند که حضرت علی(علیه السلام) خدا نیست ولی کمتر از خدا هم نیست، این گروه چه حکمی دارند؟
- [آیت الله سبحانی] آیا بهائی و علی اللهی اگر مسلمان شود قاعده (الإسلام یجبّ ما قبله) شامل او می شود؟
- [آیت الله جوادی آملی] .اذان, هجده جمله است : (االله اکبر ) چهار مرتبه، (أشهد أن لا إله الاّ االله )، (أشهد أنّ محمداً رسول االله )، (حیّ علی الصلاة )، (حیّ علی الفلاح)، (حیّ علی خیر العمل )، (االله اکبر )، (لا إله الاّ االله )، هر کدام دو مرتبه، و اقامه , هفده جمله است : دو مرتبه (االله اکبر )، از اول اذان و یک مرتبه (لا إله الاّ االله ) از آخر آن , کم می شود و دو مرتبه (قد قامت الصلاة ) بعد از (حیّ علی خیر العمل) افزوده میشود.
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اذان هیجده جمله است: "اللهُ أکْبَرُ" چهار مرتبه؛ "أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ" "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله" "حَیَّ عَلی الصّلاة" "حَیَّ عَلَی الْفَلاَح" "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل" "اللهُ أَکْبَرُ" "لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله" هر یک دو مرتبه. اقامه هفده جمله است یعنی: دو مرتبه "اللهُ أکْبَرُ" از اول اذان و یک مرتبه "لا إِلَهَ إِلاَّ الله" از آخر آن کم می شود وبعد از گفتن "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل"باید دو مرتبه "قَدْ قامَتِ الصَّلاة" اضافه نمود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اذان هیجده جمله است: اَلله اکبرُ چهار مرتبه اَشهدُ اَنْ لا الهَ اِلاّاللهُ، اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسولُ الله حیَّ عَلَی الصَّلوةِ حَیَّ عَلَی الفَلاحِ حَیَّ عَلی خیرِ العملِ، الله اکبرُ لااِلَه اِلاّالله هر یک دو مرتبه و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اوّل اذان و یک مرتبه لااِلهَ اِلاّالله از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خیرِ العَمَل باید دو مرتبه قَد قامَتِ الصَّلوةُ اضافه نمود.
- [آیت الله خوئی] اذان هیجده جمله است:" الله اکبر" چهار مرتبه،" اشهد ان لا اله الا الله، أشهد ان محمداً رسول الله، حی علی الصلاة، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه" الله اکبر" از اوّل اذان، و یک مرتبه" لا اله الا الله" از آخر آن کم میشود، و بعداز گفتن" حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه" قد قامت الصلاه" اضافه نمود.
- [امام خمینی] اذان هیجده جمله است: "الله اکبر" چهار مرتبه، "اشهد ان لا اله الا الله،اشهد ان محمدا رسول الله، حی علی الصلاه، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه"الله اکبر" از اول اذان، و یک مرتبه "لا اله الا الله" از آخر آن کم می شود، و بعداز گفتن "حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه "قد قامت الصلاه" اضاضه نمود.
- [آیت الله بهجت] اذان هیجده جمله است: (اللّه اَکبَر) چهار مرتبه؛ (اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّه)؛ (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه)؛ (حَی عَلَی الصَّلاة)؛ (حَی عَلَی الفَلاح)؛ (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل)؛ (اللّه اَکبَر)؛ (لا اِلهَ اِلاَّ اللّه) هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است؛ یعنی دو مرتبه (اللّه اکبر) از اول اذان و یک مرتبه (لا اِلهَ الاَّ اللّه) از آخر آن کم میشود، و بعد از گفتن (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل) باید دو مرتبه (قَدْ قامَتِ الصَّلاة) اضافه نمود.
- [آیت الله علوی گرگانی] اذان هیجده جمله است: )اللّهُ أکْبَر( چهار مرتبه، )أشْهَدُ أن لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ، أشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه، حَیَّ عَلی الصَّلاِْ، حَیَّ عَلی الفَلاحِ، حَیَّ عَلی خَیْرِ العَمَل، اللّهُ اکْبَر، لا اًّلهَ اًّلاّ اللّه( هریک دو مرتبه . واقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أکبَر از اوّل اذان ویک مرتبه )لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ( از آخر آن کم میشود و بعد از گفتن )حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَل(، باید دو مرتبه )قَدْ قامَتِ الصّلاْ( اضافه نمود.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اذان هیجده جمله دارد: (اللَّهُ أکبَر) چهار مرتبه، (أَشْهَدُ أَنْ لا إلهَ إلّا اللَّهُ)، (أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه)، (حَیَّ علی الصَّلاةِ)، (حَیَّ علی الفَلاحِ)، (حَیَّ علی خَیْرِ العَمَلِ)، (اللَّه أکبَر)، (لا إلهَ إلّا اللَّهُ) هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است؛ یعنی دو مرتبه (اللَّه أکبَر) از اول اذان و یک مرتبه (لا إلهَ إلّا اللَّهُ) از آخر آن کم میشود و بعد از گفتن (حَیَّ علی خَیْرِ العَمَلِ) باید دو مرتبه (قَدْ قامَتِ الصّلاة) اضافه نمود.
- [آیت الله وحید خراسانی] اذان هیجده جمله است الله اکبر چهار مرتبه اشهد ان لا اله الا الله اشهد ان محمدا رسول الله حی علی الصلاه حی علی الفلاح حی علی خیر العمل الله اکبر لا اله الا الله هر یک دو مرتبه و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبر از اول اذان و یک مرتبه لا اله الا الله از اخر ان کم می شود و بعد از گفتن حی علی خیر العمل باید دو مرتبه قد قامت الصلاه اضافه نمود