اگر مهر نامحرمی در دلمان باشد چه کنیم این مهر و علاقه از بین برود؟
نیازهای عاطفی و غرایز دیگر در ایام جوانی، آدمی را به سوی (دوست داشتن و عشق ورزیدن) سوق می‌دهد که البته این یک امر طبیعی و غریزی است و کمتر می‌توان راهی برای گریز از آن پیدا کرد. آنچه در این مقوله اهمیت دارد، کنترل عقلایی بر احساسات و پرهیز از مخاطراتی است که ممکن است فرد را به گرفتاری‌های مختلف روحی و جسمی دچار سازد. (دوست داشتن و عشق ورزیدن) اگر از مسیر معین، مشخص و صحیح استیفاء وپاسخ داده نشود، ممکن است عوارض نامطلوبی را برای انسان ایجاد کند. علاقه و عشق محصول توجه به کمال است. آدمی زمانی که در چیزی و یا کسی کمالی را می‌بیند، به آن علاقه‌مند می‌گردد و اگر کشش به هر دلیل قوی باشد، این علاقه (اصطلاحاً) به عشق منجر می‌گردد. اما از آنجا که ادامه رشته محبت گاهی از کنترل عقل و حواس آدمی خارج می شود و حتی گاهی عقل و قوای بدن را بدون اراده تحت الشعاع قرار می دهد. ممکن است خطرآفرین باشد. لذا درباره محبت به جنس مخالف در دوران مجردی و حتی بعد از ازدواج توصیه شده است که به شدت کنترل شده باشد لذا با توجه به شرایط خاص دوران جوانی، طولانی بودن دوران تجردِ غالب جوانان و خطرات جدی تمایلات آشکار و پنهان غرائز نفسانی، لازم است برادران و خواهران جوان روابط خود را از نظر کمی و کیفی تحت کنترل قرار دهند و در سطح ضرورت حفظ کنند. بنابراین، توصیه اکید ما این است که: اولاً،: اگر ضرورتی ایجاب نمی‌کند حتّی الامکان چنین روابط عاطفی با نامحرم برقرار نشود و باید در مقابل افراد نا محرم، رفتاری متکبّرانه داشته باشند نه رفتاری صمیمانه. اینکه در احکام شرعی می‌فرمایند در غیر ضرورت مثلاً مکروه است مرد با زن هم صحبت شود، مخصوصاً مرد و زن جوان، به این دلیل است که چه بسا همین هم صحبت شدنها ، غرایز جنسی افراد را تحریک کند و یک اُلفت و محبت شهوانی بین مرد و زن ایجاد گردد.بنابراین سعی کنید خود را عادت دهید که: در صحبت با نامحرم به او نگاه نکنید. بلکه به طور کلی از نگاه کردن به نامحرم خودداری شود. در همه حال، خدا را ناظر بر اعمال و رفتار خود بدانید. ثانیاً: به این نکته بسیار مهم توجه کنید که گرچه اینگونه علایق اگر منجر به ارتباط نامشروع نشود گناه نیست اما استمرار آن می تواند آسیب های جدی برای شما داشته باشد و آن هدر دادن انرژی عاطفی شماست یعنی چیزی که شما به عنوان یک سرمایه گران بها باید در زندگی آینده خود صرف کنید الان آن را بیهوده هزینه می کنید بدون این که در قبال آن چیزی به دست آورید علاوه بر این به روابط زناشویی شما در آینده نیز آسیب وارد می کند و شما نمی توانید به همسر آینده خود خوب دل ببندید و همواره آثار آن عشق کاذب پایه های زندگی شما را سست می کند. بنابراین اگر می خواهید با این عشق کاذب و مجازی که مبتنی بر تخیلات است مقابله کنید کمی بیندیشید و با خود بگویید چرا من باید با خود به صورت تخیلی چنین معامله ای را انجام دهم که یک طرف آن صرفاً تخیل است اما طرف دیگر آن که مربوط به من می شود جنبه واقعی دارد یعنی من واقعاً با این عشق مجازی بهترین سرمایه های وجودی خود را هزینه میکنم بدون اینکه چیزی به دست آورم و این یک خسران واقعی است و انسان هوشمند نه تنها از خسران که از بین بردن سرمایه های وجودی است اجتناب می کند حتی از ضرر احتمالی نیز دوری می جوید که مبادا به او ضرری وارد شود. بنابراین با یک محاسبه ساده و مقایسه بین آنچه به دست می آورید و آنچه از دست می دهید شما را متقاعد خواهد کرد که از ادامه آن مسیر پرمخاطره باز ایستید. ثالثاً: در صورت امکان و فراهم بودن شرایط و وجود خواستگار شایسته و مناسب اگر دختر هستید ونامزد مناسب اگر آقا هستید ؛هر چه زودتر ازدواج کنید . مطمئناً اگر جمال و زیبایی های کمال مطلق یعنی خداوند مهربان را درک کنید درباره کمالات وجودی او بیشتر تفکر و تأمل کنید ، علاقه و عشقتان به امور مجازی و غیر حقیقی کاسته خواهد شد. پس بیایید بیش از گذشته به زیبایی ها و کمالات و جودی او فکر کنید و آینده زیبا و روشن خود را با آن گونه امور غیر واقعی مبهم و تاریک نکنید. رابعاً: شما خوب می‌دانید که جاذبه بین دو جنس مخالف (زن و مرد) بسیار فراوان است؛ مخصوصاً در سنین جوانی، که این جاذبه و حساسیت در اوج خود می‌باشد، در نتیجه هر چند جوان بخواهد رعایت مسایل شرعی و عرفی را در دوستی با جنس مخالف بنماید، اما تمایلات نفسی ووسوسه‌های شیطانی قوی‌تر از آنند که انسان گرفتار خطرهای بزرگ نشود. به همین جهت عقل اقتضا می‌کند انسان خود را در معرض خطری که بسیاری از خوش باوران را گرفتار کرده قرار ندهد. روشن است که هر فرد خود بهتر می‌تواند تشخیص دهد که کجا از مرز فراتر رفته است.بل الانسان علی نفسه بصیره؛ آدمی بر نفس خود آگاه و بیناست، (قیامت ، آیه 14). قرآن در دو جا یعنی یکی در سوره مائده آیه 5 و دیگری در سوره نساء آیه 25 زنان و مردان را از داشتن روابط دوستانه با جنس مخالف برحذر داشته است و آن را مورد مذمت قرار داده است. آیه 25 سوره نساء به مردان می گوید با دخترانی که روابط دوستی مخفیانه ای با دیگران داشته اند ازدواج نکنید... (فانکحوهن باذن اهلهن و اتوهن اجورهن بالمعروف محصنات غیر مسافحات و لا متخذات اخدان)یعنی آنان را با اجازه خانواده هایشان به همسری خود در آورید و مهرشان را به طور پسندیده به آنان بدهید [به شرط آنکه] پاکدامن باشند و زناکار و دوست گیران پنهانی نباشند. در آیه 5 سوره مائده نیز به مردان خطاب می کند و می فرماید شما با زنان پاکدامن مسلمان ازدواج کنید و خود نیز پاکدامن باشید نه زناکار و نه آنکه زنان را در پنهانی دوست خود بگیرید (... ولا متخذی اخدان ...) بنابراین یک دختر یا یک پسر مسلمان که هر روز با یاد خدا روز را آغاز می کند و معتقد به دستورات الهی و قرآن کریم است هرگز این سخن خداوند را زیر پا نخواهد گذاشت، و این که قرآن یکی از شرایط ازدواج را همین قرار داده است شاید به این خاطر باشد که هر کدام که قبل از ازدواج چنین تجربیاتی داشته باشد و با فرد یا افراد دیگری رابطه دوستی داشته است مطمئناً پس از ازدواج و در روابط عاطفی و نزدیک خود با همسرش، آن تجربیات به یادش خواهد آمد ویژگی های رفتاری، اخلاقی و شخصیتی دوست جنس مخالف قبل از ازدواج به خاطرش می آید و در یک مقایسه بین همسر فعلی و دوست قبلی اش خواهد پرداخت و در برخی موارد به احساس شکست در این ازدواج یا برتر بودن تجربه قبلی نتیجه گیری کند و این بزرگترین لطمه ای است که در همان اوایل ازدواج به خود وارد می کند زیرا همانطور که خوب می دانید ازدواج باید به آرامش بیانجامد و اصلاً فلسفه ازدواج هم همین رسیدن به آرامش است که قرآن نیز به آن اشاره می کند ولی وقتی چنین تجربه ای به چنین مقایسه ای و سپس به چنین سرخوردگی بیانجامد چگونه ازدواج می تواند آرامش بخش باشد و زن و شوهر (زوجین) به تکمیل و رشد همدیگر بپردازند و این آغاز اضطراب است. اضطرابی که در تمام وجود و هستی آنها لانه می کند و بجای داشتن یک زندگی مشترک لذت بخش به یاد تجربه ای احساسی و موقت گذشته می اندیشند و افسوس انتخاب فعلی و در نتیجه شالوده زندگی در هم پیچیده می شود. علاوه بر این چنین دختران و پسرانی که به صورت نامشروع و غیرقانونی با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند بسیاری از انرژی های عاطفی خود را که خداوند به عنوان سرمایه ای بزرگ در وجود آنها به ودیعه نهاده تا صرف همسر حقیقی خود و همچنین تربیت فرزندان خود کنند در این دوران دوست بازی از دست می دهند و در فردای زندگی خود نه تنها احساس گناه می کنند،بلکه نمی توانند از نظر عاطفی همسر خود و فرزندان خود را خوب اشباع و ارضاء کنند در نتیجه همواره زندگی آنها از یک کمبود شدید عاطفی که با هیچ چیز دیگر قابل جبران نیست مواجه می شود و ای کاش مسئله همین جا فیصله پیدا می کرد. قضیه مهمتر از اینهاست. وقتی یک خانواده از نظر عاطفی دچار مشکل شد نه تنها آرامش واقعی در آن خانواده نیست نسل سالمی نیز از آنها بوجود نخواهد آمد و فرزندان آنها نیز که دچار کمبودهای عاطفی شده اند بسیار آسیب پذیر می شوند در گیر و دار زندگی طعمه شیادهائی می شوند که همواره در کمین آنها نشسته اند و این قضیه به نسلهای بعدی نیز سرایت می کند بنابراین باید به این مسئله خیلی توجه داشته باشید. همان گونه که خود می دانید ؛ روح حاکم بر این دوستی ها عشق ورزیدن است، نه خردورزی و پای خرد و عقل در میدان عاشقی لنگ است؛ در حالی که برای تصمیم گیری در مورد ازدواج با فرد خاص، جز بر عقل تکیه نمودن خطا است. ابتدا باید تعقل نمود و فارغ از دوستی و محبت، مشورت و تحقیق کرد و فرد مورد نظر را برگزید و آن گاه خالصانه ترین عشق و ناب ترین دوستی ها را بدون منت به دوست برگزیده (همسر خود) تقدیم نمود. در اینجا هر کاری جز عشق ورزی خطا است. دوستی های قبل از انتخاب همسر و تصمیم گیری در مورد ازدواج با فرد خاص، راه عقل را سد و چشم بصیرت را کور می سازد و اجازه نمی دهد تا یک تصمیم صحیح و عاری از خطا گرفت و فرد صد در صد مناسب را برگزید. این نوع انتخاب موجب درد سر و گرفتاری شده و زندگی را تلخ و آینده را تیره و تار می سازد. بنابراین اگر قصد دارید با وی ازدواج کنید، ابتدا دوستی و محبت را کنار بگذارید و همچون یک بیگانه، او را موضوع تحقیق خود قرار دهید و از برخورداری وی از شرایط مثبت کسب اطلاع کنید و وی را به عنوان همسر ایده آل بیابید. آن گاه که او را همسری ایده ال و مورد پسند برای خود یافتید، خواستگاری کنید و شرایط او را نیز جویا شوید و بعد از پذیرش شرایط وی با عقد رسمی به پای یک دوستی پایدار و عشق ناب جان ببازید. در این زمان (هنگام ازدواج) هر عملی جز عشق ورزی و محبت خطا است. پس تا قبل از انتخاب، تعقل، تدبیر، تحقیق و شناخت و آن گاه انتخاب را سرلوحه کار خود قراردهید و بعد از انتخاب عشق و محبت بی چون و چرای خود را ارزانی یکدیگر سازید. تعقل و تفکر به جای خود وبه موقع و عشق و دوستی به جای خود که هر نکته در جای خود نکو است؛ وگرنه زندگی جز زندان و گرفتاری ثمره ای ندارد. ثانیاً ، خداوند متعال را شاکر باشید واز وی مدد جویید. ثالثاً ، در آینده خودتان بیشتر دقت و تأمل کنید. چه بسا واقعاً هم آن شخص با شما متناسب نباشد وشما با او در مسائل مختلف زندگی نتوانید توافق داشته باشید که الان قابل تشخیص نیست، بنابراین زیاد بر خواست درونی تان اصرار نورزید. قرآن می فرماید چه بسا چیزهایی را شما دوست دارید ولی در واقع برایتان بد است (عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم)و (عسی ان تکره شیئا و هو خیر لکم) ا (بقره، آیه 216) یعنی ای بسا چیزهایی را شما دوست دارید وانها برای شما شرو بدبختی می باشد وچه بسا چیز هایی را اکراه دارید وبدتان می آید ولی در آنها برای شما خیر وسعادت می باشد . - تا زمانی که به طور رسمی خواستگاری صورت نگرفته است شما مستقیما با وی ارتباط (تلفنی، مکاتبه ای یا حضوری) نداشته باشید. - سعی کنید کمتر و یا اصلا درباره او فکر نکنید. - از قرار گرفتن در تنهایی مگر به اندازه ضرورت اجتناب کنید. - از بیکاری اجتناب کنید، زیرا بیکاری شرایط را برای هجوم افکار منفی و مورد نظر فراهم می کند. - هر وقت فکر او به ذهن تان آمد، بلافاصله تغییری در موقعیت خود ایجاد کنید و خود را مشغول کاری دیگر کنید. مثلا اگر در خانه هستید به انجام کارهای منزل بپردازید. اگر در کتابخانه هستید سعی کنید ذهنتان را با مطالعه به کارهای علمی یا عملی دیگری مشغول کنید. www.morsalat.com
عنوان سوال:

اگر مهر نامحرمی در دلمان باشد چه کنیم این مهر و علاقه از بین برود؟


پاسخ:

نیازهای عاطفی و غرایز دیگر در ایام جوانی، آدمی را به سوی (دوست داشتن و عشق ورزیدن) سوق می‌دهد که البته این یک امر طبیعی و غریزی است و کمتر می‌توان راهی برای گریز از آن پیدا کرد.

آنچه در این مقوله اهمیت دارد، کنترل عقلایی بر احساسات و پرهیز از مخاطراتی است که ممکن است فرد را به گرفتاری‌های مختلف روحی و جسمی دچار سازد.

(دوست داشتن و عشق ورزیدن) اگر از مسیر معین، مشخص و صحیح استیفاء وپاسخ داده نشود، ممکن است عوارض نامطلوبی را برای انسان ایجاد کند.

علاقه و عشق محصول توجه به کمال است. آدمی زمانی که در چیزی و یا کسی کمالی را می‌بیند، به آن علاقه‌مند می‌گردد و اگر کشش به هر دلیل قوی باشد، این علاقه (اصطلاحاً) به عشق منجر می‌گردد. اما از آنجا که ادامه رشته محبت گاهی از کنترل عقل و حواس آدمی خارج می شود و حتی گاهی عقل و قوای بدن را بدون اراده تحت الشعاع قرار می دهد. ممکن است خطرآفرین باشد. لذا درباره محبت به جنس مخالف در دوران مجردی و حتی بعد از ازدواج توصیه شده است که به شدت کنترل شده باشد لذا با توجه به شرایط خاص دوران جوانی، طولانی بودن دوران تجردِ غالب جوانان و خطرات جدی تمایلات آشکار و پنهان غرائز نفسانی، لازم است برادران و خواهران جوان روابط خود را از نظر کمی و کیفی تحت کنترل قرار دهند و در سطح ضرورت حفظ کنند. بنابراین، توصیه اکید ما این است که:

اولاً،: اگر ضرورتی ایجاب نمی‌کند حتّی الامکان چنین روابط عاطفی با نامحرم برقرار نشود و باید در مقابل افراد نا محرم، رفتاری متکبّرانه داشته باشند نه رفتاری صمیمانه. اینکه در احکام شرعی می‌فرمایند در غیر ضرورت مثلاً مکروه است مرد با زن هم صحبت شود، مخصوصاً مرد و زن جوان، به این دلیل است که چه بسا همین هم صحبت شدنها ، غرایز جنسی افراد را تحریک کند و یک اُلفت و محبت شهوانی بین مرد و زن ایجاد گردد.بنابراین سعی کنید خود را عادت دهید که: در صحبت با نامحرم به او نگاه نکنید. بلکه به طور کلی از نگاه کردن به نامحرم خودداری شود. در همه حال، خدا را ناظر بر اعمال و رفتار خود بدانید.

ثانیاً: به این نکته بسیار مهم توجه کنید که گرچه اینگونه علایق اگر منجر به ارتباط نامشروع نشود گناه نیست اما استمرار آن می تواند آسیب های جدی برای شما داشته باشد و آن هدر دادن انرژی عاطفی شماست یعنی چیزی که شما به عنوان یک سرمایه گران بها باید در زندگی آینده خود صرف کنید الان آن را بیهوده هزینه می کنید بدون این که در قبال آن چیزی به دست آورید علاوه بر این به روابط زناشویی شما در آینده نیز آسیب وارد می کند و شما نمی توانید به همسر آینده خود خوب دل ببندید و همواره آثار آن عشق کاذب پایه های زندگی شما را سست می کند. بنابراین اگر می خواهید با این عشق کاذب و مجازی که مبتنی بر تخیلات است مقابله کنید کمی بیندیشید و با خود بگویید چرا من باید با خود به صورت تخیلی چنین معامله ای را انجام دهم که یک طرف آن صرفاً تخیل است اما طرف دیگر آن که مربوط به من می شود جنبه واقعی دارد یعنی من واقعاً با این عشق مجازی بهترین سرمایه های وجودی خود را هزینه میکنم بدون اینکه چیزی به دست آورم و این یک خسران واقعی است و انسان هوشمند نه تنها از خسران که از بین بردن سرمایه های وجودی است اجتناب می کند حتی از ضرر احتمالی نیز دوری می جوید که مبادا به او ضرری وارد شود. بنابراین با یک محاسبه ساده و مقایسه بین آنچه به دست می آورید و آنچه از دست می دهید شما را متقاعد خواهد کرد که از ادامه آن مسیر پرمخاطره باز ایستید.

ثالثاً: در صورت امکان و فراهم بودن شرایط و وجود خواستگار شایسته و مناسب اگر دختر هستید ونامزد مناسب اگر آقا هستید ؛هر چه زودتر ازدواج کنید .

مطمئناً اگر جمال و زیبایی های کمال مطلق یعنی خداوند مهربان را درک کنید درباره کمالات وجودی او بیشتر تفکر و تأمل کنید ، علاقه و عشقتان به امور مجازی و غیر حقیقی کاسته خواهد شد. پس بیایید بیش از گذشته به زیبایی ها و کمالات و جودی او فکر کنید و آینده زیبا و روشن خود را با آن گونه امور غیر واقعی مبهم و تاریک نکنید.

رابعاً: شما خوب می‌دانید که جاذبه بین دو جنس مخالف (زن و مرد) بسیار فراوان است؛ مخصوصاً در سنین جوانی، که این جاذبه و حساسیت در اوج خود می‌باشد، در نتیجه هر چند جوان بخواهد رعایت مسایل شرعی و عرفی را در دوستی با جنس مخالف بنماید، اما تمایلات نفسی ووسوسه‌های شیطانی قوی‌تر از آنند که انسان گرفتار خطرهای بزرگ نشود. به همین جهت عقل اقتضا می‌کند انسان خود را در معرض خطری که بسیاری از خوش باوران را گرفتار کرده قرار ندهد. روشن است که هر فرد خود بهتر می‌تواند تشخیص دهد که کجا از مرز فراتر رفته است.بل الانسان علی نفسه بصیره؛ آدمی بر نفس خود آگاه و بیناست، (قیامت ، آیه 14).

قرآن در دو جا یعنی یکی در سوره مائده آیه 5 و دیگری در سوره نساء آیه 25 زنان و مردان را از داشتن روابط دوستانه با جنس مخالف برحذر داشته است و آن را مورد مذمت قرار داده است. آیه 25 سوره نساء به مردان می گوید با دخترانی که روابط دوستی مخفیانه ای با دیگران داشته اند ازدواج نکنید... (فانکحوهن باذن اهلهن و اتوهن اجورهن بالمعروف محصنات غیر مسافحات و لا متخذات اخدان)یعنی آنان را با اجازه خانواده هایشان به همسری خود در آورید و مهرشان را به طور پسندیده به آنان بدهید [به شرط آنکه] پاکدامن باشند و زناکار و دوست گیران پنهانی نباشند.

در آیه 5 سوره مائده نیز به مردان خطاب می کند و می فرماید شما با زنان پاکدامن مسلمان ازدواج کنید و خود نیز پاکدامن باشید نه زناکار و نه آنکه زنان را در پنهانی دوست خود بگیرید (... ولا متخذی اخدان ...)

بنابراین یک دختر یا یک پسر مسلمان که هر روز با یاد خدا روز را آغاز می کند و معتقد به دستورات الهی و قرآن کریم است هرگز این سخن خداوند را زیر پا نخواهد گذاشت، و این که قرآن یکی از شرایط ازدواج را همین قرار داده است شاید به این خاطر باشد که هر کدام که قبل از ازدواج چنین تجربیاتی داشته باشد و با فرد یا افراد دیگری رابطه دوستی داشته است مطمئناً پس از ازدواج و در روابط عاطفی و نزدیک خود با همسرش، آن تجربیات به یادش خواهد آمد ویژگی های رفتاری، اخلاقی و شخصیتی دوست جنس مخالف قبل از ازدواج به خاطرش می آید و در یک مقایسه بین همسر فعلی و دوست قبلی اش خواهد پرداخت و در برخی موارد به احساس شکست در این ازدواج یا برتر بودن تجربه قبلی نتیجه گیری کند و این بزرگترین لطمه ای است که در همان اوایل ازدواج به خود وارد می کند زیرا همانطور که خوب می دانید ازدواج باید به آرامش بیانجامد و اصلاً فلسفه ازدواج هم همین رسیدن به آرامش است که قرآن نیز به آن اشاره می کند ولی وقتی چنین تجربه ای به چنین مقایسه ای و سپس به چنین سرخوردگی بیانجامد چگونه ازدواج می تواند آرامش بخش باشد و زن و شوهر (زوجین) به تکمیل و رشد همدیگر بپردازند و این آغاز اضطراب است. اضطرابی که در تمام وجود و هستی آنها لانه می کند و بجای داشتن یک زندگی مشترک لذت بخش به یاد تجربه ای احساسی و موقت گذشته می اندیشند و افسوس انتخاب فعلی و در نتیجه شالوده زندگی در هم پیچیده می شود.

علاوه بر این چنین دختران و پسرانی که به صورت نامشروع و غیرقانونی با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند بسیاری از انرژی های عاطفی خود را که خداوند به عنوان سرمایه ای بزرگ در وجود آنها به ودیعه نهاده تا صرف همسر حقیقی خود و همچنین تربیت فرزندان خود کنند در این دوران دوست بازی از دست می دهند و در فردای زندگی خود نه تنها احساس گناه می کنند،بلکه نمی توانند از نظر عاطفی همسر خود و فرزندان خود را خوب اشباع و ارضاء کنند در نتیجه همواره زندگی آنها از یک کمبود شدید عاطفی که با هیچ چیز دیگر قابل جبران نیست مواجه می شود و ای کاش مسئله همین جا فیصله پیدا می کرد. قضیه مهمتر از اینهاست. وقتی یک خانواده از نظر عاطفی دچار مشکل شد نه تنها آرامش واقعی در آن خانواده نیست نسل سالمی نیز از آنها بوجود نخواهد آمد و فرزندان آنها نیز که دچار کمبودهای عاطفی شده اند بسیار آسیب پذیر می شوند در گیر و دار زندگی طعمه شیادهائی می شوند که همواره در کمین آنها نشسته اند و این قضیه به نسلهای بعدی نیز سرایت می کند بنابراین باید به این مسئله خیلی توجه داشته باشید.

همان گونه که خود می دانید ؛ روح حاکم بر این دوستی ها عشق ورزیدن است، نه خردورزی و پای خرد و عقل در میدان عاشقی لنگ است؛ در حالی که برای تصمیم گیری در مورد ازدواج با فرد خاص، جز بر عقل تکیه نمودن خطا است. ابتدا باید تعقل نمود و فارغ از دوستی و محبت، مشورت و تحقیق کرد و فرد مورد نظر را برگزید و آن گاه خالصانه ترین عشق و ناب ترین دوستی ها را بدون منت به دوست برگزیده (همسر خود) تقدیم نمود. در اینجا هر کاری جز عشق ورزی خطا است. دوستی های قبل از انتخاب همسر و تصمیم گیری در مورد ازدواج با فرد خاص، راه عقل را سد و چشم بصیرت را کور می سازد و اجازه نمی دهد تا یک تصمیم صحیح و عاری از خطا گرفت و فرد صد در صد مناسب را برگزید. این نوع انتخاب موجب درد سر و گرفتاری شده و زندگی را تلخ و آینده را تیره و تار می سازد.

بنابراین اگر قصد دارید با وی ازدواج کنید، ابتدا دوستی و محبت را کنار بگذارید و همچون یک بیگانه، او را موضوع تحقیق خود قرار دهید و از برخورداری وی از شرایط مثبت کسب اطلاع کنید و وی را به عنوان همسر ایده آل بیابید. آن گاه که او را همسری ایده ال و مورد پسند برای خود یافتید، خواستگاری کنید و شرایط او را نیز جویا شوید و بعد از پذیرش شرایط وی با عقد رسمی به پای یک دوستی پایدار و عشق ناب جان ببازید. در این زمان (هنگام ازدواج) هر عملی جز عشق ورزی و محبت خطا است. پس تا قبل از انتخاب، تعقل، تدبیر، تحقیق و شناخت و آن گاه انتخاب را سرلوحه کار خود قراردهید و بعد از انتخاب عشق و محبت بی چون و چرای خود را ارزانی یکدیگر سازید. تعقل و تفکر به جای خود وبه موقع و عشق و دوستی به جای خود که هر نکته در جای خود نکو است؛ وگرنه زندگی جز زندان و گرفتاری ثمره ای ندارد.

ثانیاً ، خداوند متعال را شاکر باشید واز وی مدد جویید.

ثالثاً ، در آینده خودتان بیشتر دقت و تأمل کنید. چه بسا واقعاً هم آن شخص با شما متناسب نباشد وشما با او در مسائل مختلف زندگی نتوانید توافق داشته باشید که الان قابل تشخیص نیست، بنابراین زیاد بر خواست درونی تان اصرار نورزید. قرآن می فرماید چه بسا چیزهایی را شما دوست دارید ولی در واقع برایتان بد است (عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم)و (عسی ان تکره شیئا و هو خیر لکم) ا (بقره، آیه 216)

یعنی ای بسا چیزهایی را شما دوست دارید وانها برای شما شرو بدبختی می باشد وچه بسا چیز هایی را اکراه دارید وبدتان می آید ولی در آنها برای شما خیر وسعادت می باشد .

- تا زمانی که به طور رسمی خواستگاری صورت نگرفته است شما مستقیما با وی ارتباط (تلفنی، مکاتبه ای یا حضوری) نداشته باشید.

- سعی کنید کمتر و یا اصلا درباره او فکر نکنید.

- از قرار گرفتن در تنهایی مگر به اندازه ضرورت اجتناب کنید.

- از بیکاری اجتناب کنید، زیرا بیکاری شرایط را برای هجوم افکار منفی و مورد نظر فراهم می کند.

- هر وقت فکر او به ذهن تان آمد، بلافاصله تغییری در موقعیت خود ایجاد کنید و خود را مشغول کاری دیگر کنید. مثلا اگر در خانه هستید به انجام کارهای منزل بپردازید. اگر در کتابخانه هستید سعی کنید ذهنتان را با مطالعه به کارهای علمی یا عملی دیگری مشغول کنید.

www.morsalat.com





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین