در خصوص این مسأله که همه ما بندگان خداوند هستیم و هیچ قوم و نژادی نسبت به دیگری برتری ندارند مطلب را درست می گویید و چنانکه در قرآن هم به آن اشاره شده: گرامی ترین شما نزد خداوند متعال پرهیزکارترین شماست؛[1] اما مسألة لزوم هماهنگی و لزوم سنخیت نسبی زوجین مطلب دیگری است که مورد تأیید همه دانشمندان تربیتی است و نباید آنرا نادیده بگیریم، و گاهی تفاوتهای فرهنگی چنان است که زندگی را برای هر یک از زوجین غیر قابل تحمل می نماید؛ هر چند ممکن است زن و شوهر از نظر تدیّن و ایمان شایسته باشند. در نتیجه نباید بپنداریم که تنها بندة خوب خدا بودن برای ایجاد یک زندگی موفق کافی است. محققین چه می گویند؟ تفاوت در زمینه های فرهنگی بر اساس تحقیقات[2] در ایران یکی از مهمترین عوامل زمینه ساز در طلاق ها می باشد. ارزشهای فردی و اجتماعی، آداب و رسوم، رفتار و سلوک و حتی آداب لباس پوشیدن و غذا خوردن زن و مرد می تواند زمینه های همدلی بیشتر را بین آن دو پدید آورد. به همین جهت به ویژه در کشور گستردة ما که در قالب یک فرهنگ و جامعه واحد، از خرده فرهنگهای متعدد (ترک، کرد، عرب و لر و...) برخوردار است، توجه به این امر در مجموعة ملاکهای ازدواج اهمیت خاصی دارد و همانطور که اشاره شد تفاوت در آنها زمینه ساز اختلاف ها است.[3] چنانکه ما خود شاهد بسیاری از این مشاجرات و اختلافهای میان زن و شوهر هستیم. هر یک از زوجین مدعی هستند (همسرم به آداب و رسوم احترام نمی گذارد و یا در تربیت فرزندانمان می خواهد طبق رسوم خود رفتار کند (یا) چیزهایی برای او اهمیت دارد که برای من هیچ اهمیتی ندارد و همینطور هیچ ارزشی برای عقاید و رسوم ما قایل نیست و ... . اما اگر همه شرایطی را که ذکر کردیم را مهیا دیده اید و به (درجه اطمینان) رسیده اید که از بابت آنها مشکلی پیدا نخواهید کرد ضمن آنکه مطمئن شده اید والدین و بزرگترهای شما بهانه جویی می کنند می توانید از آنها درخواست تحقیق بیشتر از فرد مورد نظرتان را مطرح نمایید و یا از کسانی که حرفشان در والدین شما تأثیر دارد استفاده کنید و آنها را (واسطه) قرار دهید و کل نظرات خود را به آنها انتقال دهید. باز هم توجه شما را به این نکته جلب می نمائیم که منظور از اشکال تراشی و سنگ اندازی بزرگترها، بهانه ها، خواسته ها و نظرات خلاف شرع و عقل است و نه نظرات صحیح عاقلانه و دلسوزانه و بعید بنظر می رسد آنها ازدواج با غیرترک مخصوصاً عرب را به تعبیر شما (زشت و عیب) بدانند؛ احتمال قوی همان (عدم سنخیت فرهنگی) مقصود آنان است؛ هر چند منظور ما آن نیست که هیچ ازدواجی از این نوع پایدار نمی ماند اما با توجه به حجم پرونده های مراجعه به مشاوره یا دادگستری بهتر است آنها را به عنوان استثناء بشمار آوریم و محتاطانه تر عمل کنیم. مثال: مثالی را جهت روشن شدن اهمیت مسأله تقدیم می دارم. گاهی احتمال وقوع یک امر بالاست ولی مسأله چندان پرخطر نیست (فرض کنید به شما بگویند اگر از این محله بگذری به احتمال 99% درصد خیس خواهی شد، این مسأله چندان اهمیتی ندارد اما در مقابل اگر بگویند اگر از این محله بخواهی عبور کنی باحتمال 5% کشته خواهی شد آیا باز هم مرتکب آن می شوید؟ یا وقتی پزشکان بیان می دارند احتمال ابتلاء به اختلالهای ژنتیکی در میان خویشاوندان کمتر از ده درصد است آیا با تأمل بیشتر به سوی آن نمی رویم؟ حال فرض کنید متخصصان جامعه می گویند احتمال منجر به طلاق شدن در صورت وجود تفاوتهای فرهنگی بالاست در آن صورت پاسخ شما به این گفته آنان چه خواهد بود؟ مشکلات: از این گذشته اگر با دید خوش بینانه به مسأله نگاه کنیم حتی اگر مسایل مابین خود را حل کنید، در آینده در سایه تفاوتهای فرهنگی و یا بهانه جویی های خانواده تان احتمالاً شرایط دشواری خواهید داشت، اگر نخواهند او را به عنوان داماد بپذیرند، و یا چه تضمینی وجود دارد که شما با خانوادة وی دچار مشکل نشوید؟ البته ما اطلاعات بسیار محدودی را در خصوص مورد شما داریم؛ بنابراین پاسخی را مشتمل بر کلیة احتمالات تقدیم می نماییم. از عمو، دایی و فامیل که بگذریم، اسلام رضایت پدر را در امر ازدواج دختر شرط دانسته شده و صحیح بودن عقد دختر به عمو، دایی و فامیل مشروط نیست. اسلام بدنبال سلب آزادی و استقلال دختر نیست بلکه برای رعایت حال او و جلوگیری از خطا و اشتباه و عواقب آن را ضروری دانسته.[4] آیا مطمئن هستید این مخالفت ها صرفاً به دلیل عرب بودن است و مسألة دیگری همراه آن نیست؟ آیا سایر شرایط ازدواج نظیر: اهلیت پسر مورد نظر شما، اشتغال وی و تجربه کافی شما فراهم است؟ مشاور دلسوز: گاهی عشق و علاقة زیاد مانع از دیدن واقعیتهایی است که بزرگترها آنرا می بینند؛ مثلاً در اثر صادق پنداشتن ادعای طرف مقابل و عدم آشنایی با معیارهای اصیل یک ازدواج خوب، فکر کنیم که باید جواب مثبت بدهیم ولی در واقع نیاز به مشاوره داشته باشیم و چه مشاوری دلسوزتر از پدر و مادر که خوشبختی فرزند خود را می خواهند؟ بنابراین لازم است بررسی دقیق را به عمل آورید.[5] حرف آخر: همانگونه که اشاره شد پدران و مادران و بزرگترها چون از نوجوانان تجربه بیشتری دارند و خیر و صلاح آنان را می خواهند، ممکن است در بعضی از امور ازدواج و انتخاب همسر نظراتی برخلاف نظر نوجوانان داشته باشند که موافق با عقل و شرع و منطق و تجربه باشد که در این صورت، حتماً باید نظراتشان را محترم شمرد و از تجربیاتشان استفاده کرد و به نصیحتهایشان توجه نمود؛ پس بدنبال شنیدن دلایل آنها باشید و آنها را ارزیابی کنید. اگر مراکز مشاوره خانواده در دسترس شماست مراجعه نمایید و تمامی خصوصیات و جزئیات را در اختیار آنها قرار دهید، اگر اقدام شما را غیرمخاطره آمیز تشخیص دادند، از طریق آنها به جلب رضایت ولی خود اقدام نمایید. معرفی منابع مفید جهت مطالعه: 1. جوانان و انتخاب همسر،علی اکبر مظاهری، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، 1374. 2. ازدواج آسان و شیوه همسرداری، محمد محمدی اشتهاردی، چاپ نهضت، 1371. 3. خانواده متعادل، دکتر محمدرضا شرفی. انجمن اولیاء و مربیان. امام علی علیه السلام : المستشیر متحصن من السقط[6] مشورت کننده در امان است از راه افتادن یعنی از زیان و خسران دنیا و آخرت ایمن است. [1] . سوره حجرات، آیه 13، ان اکرمکم عندالله اتقیکم. [2] . مشاوره و ازدواج و خانواده درمانی، دکتر شکوه نوابی نژاد، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان، تهران، 1380، ص 16. [3] . همان، ص 18. [4] . انتخاب همسر، ابراهیم امینی، سازمان تبلیغات اسلامی، 1369، تهران، ص 183 (اقتباس). [5] . همان، ص 184. [6] . غررالحکم، و دررالکلم، تربیت، عبدالواحد بن محمد تمیمی آمری، انتشارات دانشگاه تهران، 83، چاپ چهارم، ص 316. ( اندیشه قم )
آیاازدواج یک دختر ترک زبان بایک پسرعرب ایرانی عیب است که والدین ما مانع می شوند؟مگرماهمه بنده خدا نیستیم؟
در خصوص این مسأله که همه ما بندگان خداوند هستیم و هیچ قوم و نژادی نسبت به دیگری برتری ندارند مطلب را درست می گویید و چنانکه در قرآن هم به آن اشاره شده: گرامی ترین شما نزد خداوند متعال پرهیزکارترین شماست؛[1] اما مسألة لزوم هماهنگی و لزوم سنخیت نسبی زوجین مطلب دیگری است که مورد تأیید همه دانشمندان تربیتی است و نباید آنرا نادیده بگیریم، و گاهی تفاوتهای فرهنگی چنان است که زندگی را برای هر یک از زوجین غیر قابل تحمل می نماید؛ هر چند ممکن است زن و شوهر از نظر تدیّن و ایمان شایسته باشند. در نتیجه نباید بپنداریم که تنها بندة خوب خدا بودن برای ایجاد یک زندگی موفق کافی است.
محققین چه می گویند؟ تفاوت در زمینه های فرهنگی بر اساس تحقیقات[2] در ایران یکی از مهمترین عوامل زمینه ساز در طلاق ها می باشد. ارزشهای فردی و اجتماعی، آداب و رسوم، رفتار و سلوک و حتی آداب لباس پوشیدن و غذا خوردن زن و مرد می تواند زمینه های همدلی بیشتر را بین آن دو پدید آورد. به همین جهت به ویژه در کشور گستردة ما که در قالب یک فرهنگ و جامعه واحد، از خرده فرهنگهای متعدد (ترک، کرد، عرب و لر و...) برخوردار است، توجه به این امر در مجموعة ملاکهای ازدواج اهمیت خاصی دارد و همانطور که اشاره شد تفاوت در آنها زمینه ساز اختلاف ها است.[3] چنانکه ما خود شاهد بسیاری از این مشاجرات و اختلافهای میان زن و شوهر هستیم. هر یک از زوجین مدعی هستند (همسرم به آداب و رسوم احترام نمی گذارد و یا در تربیت فرزندانمان می خواهد طبق رسوم خود رفتار کند (یا) چیزهایی برای او اهمیت دارد که برای من هیچ اهمیتی ندارد و همینطور هیچ ارزشی برای عقاید و رسوم ما قایل نیست و ... .
اما اگر همه شرایطی را که ذکر کردیم را مهیا دیده اید و به (درجه اطمینان) رسیده اید که از بابت آنها مشکلی پیدا نخواهید کرد ضمن آنکه مطمئن شده اید والدین و بزرگترهای شما بهانه جویی می کنند می توانید از آنها درخواست تحقیق بیشتر از فرد مورد نظرتان را مطرح نمایید و یا از کسانی که حرفشان در والدین شما تأثیر دارد استفاده کنید و آنها را (واسطه) قرار دهید و کل نظرات خود را به آنها انتقال دهید.
باز هم توجه شما را به این نکته جلب می نمائیم که منظور از اشکال تراشی و سنگ اندازی بزرگترها، بهانه ها، خواسته ها و نظرات خلاف شرع و عقل است و نه نظرات صحیح عاقلانه و دلسوزانه و بعید بنظر می رسد آنها ازدواج با غیرترک مخصوصاً عرب را به تعبیر شما (زشت و عیب) بدانند؛ احتمال قوی همان (عدم سنخیت فرهنگی) مقصود آنان است؛ هر چند منظور ما آن نیست که هیچ ازدواجی از این نوع پایدار نمی ماند اما با توجه به حجم پرونده های مراجعه به مشاوره یا دادگستری بهتر است آنها را به عنوان استثناء بشمار آوریم و محتاطانه تر عمل کنیم.
مثال:
مثالی را جهت روشن شدن اهمیت مسأله تقدیم می دارم. گاهی احتمال وقوع یک امر بالاست ولی مسأله چندان پرخطر نیست (فرض کنید به شما بگویند اگر از این محله بگذری به احتمال 99% درصد خیس خواهی شد، این مسأله چندان اهمیتی ندارد اما در مقابل اگر بگویند اگر از این محله بخواهی عبور کنی باحتمال 5% کشته خواهی شد آیا باز هم مرتکب آن می شوید؟ یا وقتی پزشکان بیان می دارند احتمال ابتلاء به اختلالهای ژنتیکی در میان خویشاوندان کمتر از ده درصد است آیا با تأمل بیشتر به سوی آن نمی رویم؟ حال فرض کنید متخصصان جامعه می گویند احتمال منجر به طلاق شدن در صورت وجود تفاوتهای فرهنگی بالاست در آن صورت پاسخ شما به این گفته آنان چه خواهد بود؟
مشکلات:
از این گذشته اگر با دید خوش بینانه به مسأله نگاه کنیم حتی اگر مسایل مابین خود را حل کنید، در آینده در سایه تفاوتهای فرهنگی و یا بهانه جویی های خانواده تان احتمالاً شرایط دشواری خواهید داشت، اگر نخواهند او را به عنوان داماد بپذیرند، و یا چه تضمینی وجود دارد که شما با خانوادة وی دچار مشکل نشوید؟
البته ما اطلاعات بسیار محدودی را در خصوص مورد شما داریم؛ بنابراین پاسخی را مشتمل بر کلیة احتمالات تقدیم می نماییم. از عمو، دایی و فامیل که بگذریم، اسلام رضایت پدر را در امر ازدواج دختر شرط دانسته شده و صحیح بودن عقد دختر به عمو، دایی و فامیل مشروط نیست. اسلام بدنبال سلب آزادی و استقلال دختر نیست بلکه برای رعایت حال او و جلوگیری از خطا و اشتباه و عواقب آن را ضروری دانسته.[4]
آیا مطمئن هستید این مخالفت ها صرفاً به دلیل عرب بودن است و مسألة دیگری همراه آن نیست؟ آیا سایر شرایط ازدواج نظیر: اهلیت پسر مورد نظر شما، اشتغال وی و تجربه کافی شما فراهم است؟
مشاور دلسوز:
گاهی عشق و علاقة زیاد مانع از دیدن واقعیتهایی است که بزرگترها آنرا می بینند؛ مثلاً در اثر صادق پنداشتن ادعای طرف مقابل و عدم آشنایی با معیارهای اصیل یک ازدواج خوب، فکر کنیم که باید جواب مثبت بدهیم ولی در واقع نیاز به مشاوره داشته باشیم و چه مشاوری دلسوزتر از پدر و مادر که خوشبختی فرزند خود را می خواهند؟ بنابراین لازم است بررسی دقیق را به عمل آورید.[5]
حرف آخر:
همانگونه که اشاره شد پدران و مادران و بزرگترها چون از نوجوانان تجربه بیشتری دارند و خیر و صلاح آنان را می خواهند، ممکن است در بعضی از امور ازدواج و انتخاب همسر نظراتی برخلاف نظر نوجوانان داشته باشند که موافق با عقل و شرع و منطق و تجربه باشد که در این صورت، حتماً باید نظراتشان را محترم شمرد و از تجربیاتشان استفاده کرد و به نصیحتهایشان توجه نمود؛ پس بدنبال شنیدن دلایل آنها باشید و آنها را ارزیابی کنید.
اگر مراکز مشاوره خانواده در دسترس شماست مراجعه نمایید و تمامی خصوصیات و جزئیات را در اختیار آنها قرار دهید، اگر اقدام شما را غیرمخاطره آمیز تشخیص دادند، از طریق آنها به جلب رضایت ولی خود اقدام نمایید.
معرفی منابع مفید جهت مطالعه:
1. جوانان و انتخاب همسر،علی اکبر مظاهری، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، 1374.
2. ازدواج آسان و شیوه همسرداری، محمد محمدی اشتهاردی، چاپ نهضت، 1371.
3. خانواده متعادل، دکتر محمدرضا شرفی. انجمن اولیاء و مربیان.
امام علی علیه السلام :
المستشیر متحصن من السقط[6]
مشورت کننده در امان است از راه افتادن یعنی از زیان و خسران دنیا و آخرت ایمن است.
[1] . سوره حجرات، آیه 13، ان اکرمکم عندالله اتقیکم.
[2] . مشاوره و ازدواج و خانواده درمانی، دکتر شکوه نوابی نژاد، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان، تهران، 1380، ص 16.
[3] . همان، ص 18.
[4] . انتخاب همسر، ابراهیم امینی، سازمان تبلیغات اسلامی، 1369، تهران، ص 183 (اقتباس).
[5] . همان، ص 184.
[6] . غررالحکم، و دررالکلم، تربیت، عبدالواحد بن محمد تمیمی آمری، انتشارات دانشگاه تهران، 83، چاپ چهارم، ص 316.
( اندیشه قم )
- [سایر] خب وقتی خدا نگام نمی کنه از بنده چه انتظاری می شه داشت؟؟!!!چند بار پیام دارم با رعایت ضوابط اما دریغ از ....!شاید انقدر بدم که حتی .....!آقا شهاب عیب نداره.خداحافظ
- [سایر] با عرض سلام چندوقتی است که با دختری از طریق واسطی جهت امر ازدواج آشنا شدم و خانواده وی بدلیل اختلاف زبان شدیدا مخالف هستن البته ابتدای کار پدرایشان تاحدودی موافق این وصلت بودن ولی برادران همچنان ابراز مخالفت میکنن در ضمن مادر دختردر قید حیات نیستند وحال سوال و مشکل اصلی بنده اینجاست که رضایت پدر تا حدودی جلب شده بود وقرار بر این بود که جهت اقدامات اولیه مادر بنده و واسطه به دیدار دختره رفته و آشنایی های اولیه طی شود که دختر مورد نظر ابراز کردند که پدر من مخالف اومدن خانواده بنده هستند به نظر شما چاره چیست متشکرم بنده دانش آموخته مهندسی نرم افزار و مربی کامپیوتر در هنرستان و دختر مورد نظر دانشجوی ترم 7 کارشناسی هستن در ضمن علاقه خاصی هردو به همدیگر داریم ودر طی آشنایی تقریبا 3 ماهه به تفاهم رسیده ایم
- [سایر] با عرض سلام و ادب حضور استاد گرامی -خصوصی- حاج آقا من دختر 22 ساله و دانشجو هستم، از شما یک سوال خیلی مهم دارم لطفأبی پاسخ نگذارید آیا هر کسی موفق به زیارت خانه خداوند مهربان می شود یا نه؟ آیا تمامی خواسته ها در سجده اول در مسجدالحرام عینأبه اجابت میرسد ؟ اینکه خداوند بنده ی گنهکاری را در سنین پایین دعوت کند از لحاظ معنوی چه معنی ای می تواند داشته باشد ؟منظورم این است که خداوند آن بنده را بیشتر دوست دارد ،خیلی خوشحال می شوم که حداقل به این سوالم پاسخ دهید از انسانیت شما کمال سپاس را دارم ،حاج آقا برایم دعای خیر وسلامتی و موفقیت کنید متش
- [سایر] با سلام خدمت شما.من یه دختر 23 ساله هستم.برنامتون رو میبینم.من آدم معتقدی هستم.راستش من با هدف آشنایی دین اسلام به خارجی ها وارد چت شدم.منظورم اینه که اصلا دوست نداشتم با ایرانی ها چت کنم و حتی هنوزم یه بارهم تو روم ایرانی نرفتم.اما با یه جوان آشنا شدم که تو روم خارجی بود.من مادرم سکته کرده بودن . من شدیدا احساس بدی داشتم.بعد از صحبت فهمیدم که این اقا هم مادرشون مریضن و رابطه ما بیشتر شد.ما 2 روز در هفته فقط اونم 2 ساعت باهم حرف میزدیم.تو این حرفا هیچ موقع حرف خلاف شرع زده نشد .رابطه ما کلا بر اساس صداقت بود.شاید بگین چه جوری اینو فهمیدم اما باور کنین آدم درسته که نمیتونه اینجوری طرفشو بشناسه اما به یه شناخت سطحی دست مییابد.الان حدود 11 ماه هست که ما با هم چت میکنیم.اون روز که گفتین روابط اینجوری مخربه من سعی کردم که دیگه به اینکارم آدامه ندم.و یه شب به این آقا تمام حرفای شما رو هم گفتم .بهش گفتم ما دیگه با هم چت نمیکنیم طبق قرار قبلی و اینکه هرگز همو نمیبینیم و از این به بعد دیگه دوست نیستیم .میشیم خواهر برادر.به نظر شما این بده؟اون بنده خدا هم قبول کرد .آیا این رابطه بازم مخربه؟اگه ما به این نتیجه رسیدیم که میتونیم یه روز همو ببینیم این بده؟با توجه به اینکه این آقا سربازی رفته سر کارم هست.سنشم از من 5 سال بیشتره.یعنی 28 سال.من چه جوری میتونم این عادتو از خودم دور کنم؟ با تشکر از شما.
- [سایر] سلام حاج آقا. حاجی من اصلیتم افغانستانی است.ولی در تهران بودم و بزرگ شدم.به هر حال. حاجی من از یه دختر خوشم اومده که ایرانی هستش.نمیدونم چیکار کنم. از اون آدمهایی هستم که خجالتی و کم رو هست. نمی تونم به کسی حرف دلم رو بگم.حاجی یه راهی بزار جلو پام. حاج آقا من چطوری می تونم جوابم رو بخونم. حاج آقا ترور خدا جوابم رو بده.خیلی دارم با کلنجار میرم که یه راهی پیدا کنم. ولی نمی تونم پیدا کنم.
- [سایر] سلام ، پدری هستم 41 ساله که دیشب آخرالزمان را به چشم خود دیدم،وقتی که همسرم گفت که دختر بزرگم او را زده !. ما دو دختر داریم که من از آنها به عنوان هابیل و قابیل یاد می کنم. دختر کوچک 12 سال دارد و به واقع فرشته رحمت خدا در خانه ما است. تا به حال نماز و روزه قضا ندارد ، قرآن و ادعیه اش قطع نمی شود، بسیار راستگو و درستکار است و احترام به پدر و مادر را کاملا\"به جا می آورد و حقیقتا\" بوی بهشت خدا رو می دهد. دختر بزرگم 20 سال دارد ، قد بلند و درشت هیکل ، وقیح و بی حیا ، بی شرم و پررو ، درغگو در حد اعلاء ، گاها\" دزد و خلافکاری کوچک که بسیار مستعد خلاف های بزرگ است ، نترس و جسور ، بی احترام و حرمت شکن ، متنفر از مادرش تا حد آرزوی مرگ اور که بارها به زبان آورده ، از فحاشی ابایی ندارد ، بسیار حسود به خواهر و مادرش و علاقه مند به پدر . بی اعتقاد و بی نماز بی اعتماد. بارها در ذهنم تصمیم به کشتنش را کرفتم یا از خانه بیرونش کنم. از خدا و آبرویمان می ترسم. به خاطر خدا راهنماییمان کنید. فردا عید ولایت است و ما غمگین و افسرده و محتاج عنایت خداوندیم. ای مسلمان! آقای شهاب مرادی ! به حرمت خدا و رسولش بگویید چه کنیم. یا ارحم راحمین ، ما را به اولاد ناصالح مجازات مکن! یا ستارالعیوب !
- [سایر] سلام ما حدود 1/5 سال است کانادا شهر مونترال زندگی می کنیم. من دانشجوی دکترا و همسرم فوق لیسانس هستند. هر دو از خانواده متدین هستیم. از لحاظ مالی هم شکر خدا در سطح متوسط رو به بالا هستیم. ما یه دختر گل 2 ساله داریم که از زمان تولد تا 8/5 ماهگی که به کانادا بیایم من خودم ازشون نگهداری می کردم و از اون زمان تا 2/5 ماه پیش پدرشون . حالا 2/5 ماه است که به مهد کودک میرن که یه خانم ایرانی مربیشون است ولی بقیه بچه ها کانادایی هستند و زبان مهد انگلیسی است. دختر ما هم چون کارتون به زبان انگلیسی نگاه می کنه و به تایید مربی مهد انگلیسی می فهمه ولی حرف نمیزنه هر چند که فارسی هم حرف نمی زنه. مشکل ما اینه که هر روز صبح موقع اماده شدن ایشون از لباس پوشیدن امتناع می کنه- تو مهد غذا نمی خوره- وقتی پدرشون ایشون رو اونجا می برند با گریه از بغل بابا جدا می شن - تو خونه هم پرخاشگر شده و همه چیز رو پرت می کنه و .... ممنون میشم کمکم کنید. التماس دعا
- [سایر] با عرض سلام و خسته نباشید: جناب حاج آقای مرادی, ... آقای جوانی هستند ... تصمیم به ازدواج دارند ولی با وجود داشتن همه شرایط با مخالفت خانواده خود مواجه شده اند.من دختر مورد نظر این آقا هستم که با احترام به خانواده ایشان, با این ازدواج مخالف هستم.اما ایشان ممرا موظف به صبر می کنند و حتی با خانواده خود صحبتی نمی کنند زیرا هیچ اهمیتی به حرفشان در خانواده داده نمی شود و میگوید نمی توانم بیشتر با خانواده صحبت کنم.با وجود علاقه فراوان ایشان و وابستگی به بنده, من نمی توانم ایشان را ترک و ازدواج کنم زیرا به شدت مریض می شود. لطفاً مرا راهنمایی بفرمایید.
- [سایر] دوستی آمریکایی- آلمانی دارم که مسیحی است. اما خودش می گوید فقط از لحاظ اسمی مسیحی هستم و زیاد به اعمالش اعتقاد ندارم و تنها خدا را قبول دارم. اما این دوست من در صحبت هایمان علاقه بسیار شدیدی به اسلام و تفکرات اسلامی دارد و مدام از من سوالات مختلفی می پرسد که من با توجه به اطلاعات اندکم نمی توانم راهنماییش کنم. صحبت های من خیلی خیلی برایش جالب است. مادرش هم باور نمی کند که یک دختر مسلمان آن هم ایرانی بتواند از طریق اینترنت به دنیا متصل شود و با فرزندش آشنا شود. این خانم ذهنیت بسیار بدی از مسلمان ها داشته و خیلی از ایشان وحشت دارد. اما با توضیحاتی که پسرش در مورد من و حرف های من داده او هم کنجکاو شده که بیشتر بداند. از شما می خواهم یک سایت یا کتاب یا مقاله ای به زبان انگلیسی به من معرفی کنید که عقاید اسلامی را خیلی ساده و برای یک غیر مسلمان توضیح داده باشد. و آیا می توانم سایت شما را هم به عنوان یک منبع به ایشان معرفی کنم؟ چون دیدم زبان انگلیسی هم دارد.
- [سایر] سلام با تشکر از وقتی که در اختیار بنده میذارید و به سوالم پاسخ میدید. دختر 27 ساله ام کارشناسی ارشد زبان دارم و مشغول بکارم، مدت 8 سال با پسری در ارتباط بودم او هم کارشناسی ارشد دارد (سی ساله) و مشغول خدمت است، اخیرا خواستگاری آمدند، خانواده ای ترک و سنتی هستن که رسم و رسومات زیادی دارند و پابندن، در حالیکه خانواده من فارس هستند و خیلی سنتی نیستن. اختلاف فرهنگی داریم، با اینکه پسر از لحاظ اخلاقی کاملن ایده آل من است و هشت سال منتظر بودیم تا با هم ازدواج کنیم اما تفاوت دو خانواده مرا مردد کرده، ضمن اینکه از لحاظ شرایط مالی خیلی قوی نیست و پدرش او را حمایت می کند در حالیکه من از نظر مالی مستقل هستم ، پدرم را در سن دوازده سالگی از دست دادم برادرم که از من پانزده سال بزرگتر است و مجرد و معتقد است که خواستگار من بخاطر اصلیتش که ترک است و همچنین بخاطر بنیه مالی نه جندان قوی آدم مناسبی برای من نیست، خواهرم هم که ده سال از من بزرگتر است در سن سی و دو سالگی ازدواج کاملن منطقی داشته و همسرش اوضاع مالی خوبی دارد. مادرم هم می گوید چون من خواستگارم را دوست دارم با این ازدواج موافق است. نمیدانم چه تصمیمی درست است ؟ ازدواج کنم یا قید علاقه ام بزنم و بی خیال این شخص شوم؟
- [آیت الله وحید خراسانی] خاتمه هرچند هر گناهی بزرگ است چون عظمت و جلال و کبریای خداوند محدود به حدی نیست پس نافرمانی خداوند متعال هم با توجه به این که معصیت خداوند علی عظیم است بزرگ است و روایت شده نظر نکن به انچه معصیت کردی بلکه ببین چه کسی را معصیت کردی ولی در مقایسه گناهان به یکدیگر بعضی بزرگتر و عذاب ان شدیدتر است و بر برخی از گناهان به طور صریح یا ضمنی تهدید و وعید به عذاب و اتش شده و یا در روایات وارده از اهل بیت عصمت علیهم السلام از انها تعبیر به کبیره شده است و به مقتضای ایه کریمه ان تجتنبوا کبایر ما تنهون عنه نکفر عنکم سییاتکم اگر دوری کنید از گناهان کبیره ای که نهی شده اید از ان می پوشانیم از شما بدیها و سییات شما را اجتناب از انها موجب امرزش گناهان دیگر است و بعضی از فقهاء اعلی الله مقامهم انها را تا هفتاد و بعضی بیشتر از ان شمرده اند و قسمتی از انها که بیشتر مورد ابتلاست ذکر می شود شرک و کفر به خداوند متعال که با هیچ گناه کبیره ای قابل قیاس نیست یاس و ناامیدی از روح و رحمت خداوند متعال امن از مکر خداوند متعال قسم دروغ به خداوند متعال انکار انچه خداوند نازل فرموده است محاربه با اولیای خداوند متعال محاربه با خدا و رسول به قطع طریق و افساد در زمین حکم به غیر انچه خداوند نازل فرموده است دروغ بستن بر خدا و رسول و اوصیا منع از ذکر خداوند در مساجد و سعی در خراب کردن انها منع زکاتی که واجب است تخلف از جهاد واجب فرار از جنگ مسلمین با کفار اضلال گمراه کردن از راه خداوند متعال اصرار بر گناهان صغیره ترک عمدی نماز و سایر واجبات الهیه ریا اشتغال به لهو مانند غنا و تار زدن ولایت ظالم اعانه کمک کردن ظالم شکستن عهد و قسم تبذیر فاسد کردن مال و بیهوده خرج کردن ان اسراف شرب خمر سحر ظلم غنا عقوق والدین اذیت و بدرفتاری با پدر و مادر قطع رحم لواط زنا نسبت دادن زنا به زن محصنه قیادت جمع کردن بین مرد و زن به زنا یا دو مرد به لواط دزدی ربا خوردن سحت خوردن حرام مانند بهای خمر و اجرت زن زناکار و رشوه ای که حاکم برای حکم می گیرد کم فروشی غش مسلمین خوردن مال یتیم به ظلم شهادت دادن به ناحق کتمان شهادت اشاعه فاحشه و گناه بین مومنین فتنه سخن چینی کردن که موجب تفرقه بین مومنین شود ناسزا گفتن به مومن و اهانت به مومن و ذلیل کردن او بهتان بر مومن تهمت زدن به مومن غیبت و ان ذکر عیب مستور و پوشیده مومن در غیاب او است چه ان عیب را به گفتار بیان کند یا به رفتار بفهماند هرچند در اظهار عیب مومن قصد اهانت و هتک حیثیت نداشته باشد و اگر به قصد اهانت عیب مومن را اظهار نماید دو گناه مرتکب شده است
- [آیت الله شبیری زنجانی] قسم چند شرط دارد: اوّل: کسی که قسم میخورد باید ممیّز و عاقل باشد و از روی قصد و اختیار قسم بخورد، پس قسم خوردن غیر ممیّز و دیوانه و مست و کسی که مجبورش کردهاند درست نیست ولی اگر کسی که مجبورش کردهاند بعداً قسمی را که خورده اجازه دهد، صحیح خواهد شد و نیز اگر در حال عصبانی بودن بیقصد یا بیاختیار قسم بخورد صحیح نیست و قسم بچه ممیّز بدون اذن یا اجازه ولیّ صحیح نیست. دوم: کاری را که قسم میخورد انجام دهد باید واجب یا مستحبّ باشد و کاری را که قسم میخورد ترک کند باید واجب و مستحبّ نباشد، بنابراین اگر کاری انجام و ترک آن از هر جهتی یکسان باشد اگر ترک آن را قسم بخورد باید به قسم خود عمل نماید و اگر انجام آن را قسم بخورد لازم نیست انجام دهد. سوم: به یکی از اسمهای خداوند عالم قسم بخورد که به غیر ذات مقدّس او گفته نمیشود؛ مانند (خدا) و (اللَّه) و نیز اگر به اسمی قسم بخورد که به غیر خدا هم میگویند ولی به قدری به خدا گفته میشود که هر وقت کسی آن اسم را بگوید ذات مقدّس حقّ در نظر میآید، مثل آن که به خالق و رازق قسم بخورد صحیح است و نیز اگر به قرینهای به خدای متعال قسم بخورد صحیح است و بنا بر احتیاط بیقرینه هم صحیح است. چهارم: قسمخوردن را به وسیلهای همچون گفتار یا نوشتار یا اشاره کردن انشاء کند و ظاهراً لازم نیست قسم را به زبان آورد ولی نام خداوند را باید به زبان آورد و نوشتن آن یا اشاره به آن کفایت نمیکند و آدم لال اگر با اشاره قسم بخورد و به خداوند عالم اشاره کند صحیح است. پنجم: عملکردن به قسم برای او ممکن باشد و اگر موقعی که قسم میخورد ممکن باشد و بعداً از عمل به آن عاجز شود، از وقتی که عاجز میشود قسم او به هم میخورد و اگر عمل کردن به نذر با ضرر یا حرج (یعنی مشقّت زیادی که معمولاً آن را تحمّل نمیکنند) همراه باشد، مانع از صحّت قسم نیست، آری گاه تحمّل ضرر یا حرج از نظر شرع ناپسند است که در این صورت قسم به علّت دارا نبودن شرط دوم صحیح نیست.
- [آیت الله نوری همدانی] قَسَم چند شرط دارد : اوّل : کسی که قَسَم می خورد باید بالغ و عاقل باشد و اگر می خواهد راجع به مال خودش قَسَم بخورد باید در حال بالغ شدن سفیه نباشد و حاکم شرع او را از تصّرف در اموالش منع نکرده باشد و از روی قصد و اختیار قَسَم بخورد پس قَسَم خوردن بچّه و دیوانه و مست و کسی که مجبورش کرده اند ، درست نیست و همچنین است اگر در حال عصبانی بودن بی قصد قَسَم بخورد . دوّم : کاری را که قَسَم می خورد انجام دهد ، باید حرام و مکروه نباشد و کاری را که قَسَم می خورد ترک کند ، باید واجب و مستحبّ نباشد و اگر قَسَم بخورد که کار مباحی را بجا آورد ، باید ترک آن را نظر مردم بهتر از انجامش نباشد و نیز اگر قَسَم بخورد کار مباحی را ترک کند باید انجام آن در نظر مردم بهتر از ترکش نباشد . سوّم : به یکی از اسمهای خداوند عالم قَسَم بخورد که به غیر ذات مقدّس او گفته نمی شود مانند ( خدا ) و ( اَلله ) و نیز اگر به اسمی قَسَم بخورد که به غیر خدا هم می گویند ولی به قدری به خدا گفته می شود که هر وقت کسی آن اسم را بگوید ؛ ذات مقدّس حقّ در نظر می آید ، مثل آنکه به خالق و رازق قَسَم بخورد صحیح است بلکه اگر به لفظی قَسَم بخورد که بدون قرینه ، خدا به نظر نم آید ولی او قصد خدا را کند بنابر احتیاط باید به آن قَسَم نماید . چهارم : قَسَم را به زبان بیاورد و اگر بنویسد یا در قلبش آن را قصد کند صحیح نیست ولی آدم لال اگر با اشاره قَسَم بخورد است . پنجم : عمل کردن به قَسَم برای او ممکن باشد و اگر موقعی که قَسَم می خورد ممکن باشد و بعد تا آخر وقتی که برای قَسَم معیّن کرده عاجز شود یا برایش مشقّت داشته باشد قَسَم او از وقتی که عاجز شده بهم مس خورد .
- [آیت الله وحید خراسانی] قسم چند شرط دارد اول کسی که قسم می خورد باید بالغ و عاقل باشد و از روی قصد و اختیار قسم بخورد پس قسم خوردن بچه و دیوانه و مست و کسی که اکراهش کرده اند درست نیست و همچنین است اگر در حال عصبانی بودن بی قصد قسم بخورد و قسم سفیه و مفلس در صورتی که مستلزم تصرف در مال باشد صحیح نیست دوم کاری را که برای انجام ان قسم می خورد باید حرام یا مکروه نباشد و کاری را که قسم می خورد ترک کند باید واجب یا مستحب نباشد و وجوب عمل به قسم متعلق به فعل یا ترک مباحی که مصلحتی در دین یا دنیا در ان نباشد محل اشکال است سوم به یکی از اسمهای خداوند عالم قسم بخورد که به غیر ذات مقدس او گفته نمی شود مانند خدا و الله و نیز اگر به اسمی قسم بخورد که به غیر خدا هم می گویند ولی به قدری به خدا گفته می شود که هروقت کسی ان اسم را بگوید ذات مقدس حق در نظر می اید مثل ان که به خالق و رازق قسم بخورد صحیح است بلکه به اسمی هم که بر خدا و بر غیر خدا گفته می شود اگر خدا را قصد کند و قسم بخورد بنا بر احتیاط واجب به ان قسم عمل کند چهارم قسم را به زبان بیاورد و اگر ان را بنویسد یا در قلبش قصد کند صحیح نیست ولی ادم لال اگر با اشاره قسم بخورد صحیح است پنجم عمل کردن به قسم برای او ممکن باشد و اگر موقعی که قسم می خورد ممکن باشد و بعدا از عمل به ان عاجز شود از وقتی که عاجز می شود قسم او به هم می خورد و همچنین است اگر عمل کردن به نذر یا قسم یا عهد به قدری مشقت پیدا کند که نشود ان را تحمل کرد
- [آیت الله وحید خراسانی] دوم انسان مواظب باشد که به عجله و شتاب زدگی نماز نخواند و در حال نماز به یاد خدا و با خضوع و خشوع و وقار باشد و متوجه باشد که با چه کسی سخن می گوید و خود را در مقابل عظمت و بزرگی خداوند عالم ناچیز ببیند و نیز باید نمازگزار توبه و استغفار نماید و گناهانی را که مانع قبول شدن نماز است مانند حسد کبر غیبت خوردن حرام اشامیدن مسکرات ندادن خمس و زکاه و بلکه هر معصیتی را ترک کند و همچنین سزاوار است کارهایی را که ثواب نماز را کم می کند به جا نیاورد مثلا در حال خواب الودگی و خودداری از بول به نماز نایستد و در موقع نماز به اسمان نگاه نکند و کارهایی را که ثواب نماز را زیاد می کند به جا اورد مثلا انگشتر عقیق به دست کند و لباس پاکیزه بپوشد و شانه و مسواک کند و خود را خوشبو نماید
- [آیت الله علوی گرگانی] قسم چند شرط دارد: اوّل - کسی که قسم میخورد باید بالغ وعاقل باشد و از روی قصد واختیار قسم بخورد پس قسم خوردن بچه ودیوانه ومست و کسی که مجبورش کردهاند، درست نیست و همچنین است اگر در حال عصبانیبودن بیاختیار قسم بخورد. دوم - کاری را که قسم میخورد انجام دهد، باید حرام ومکروه نباشد وکاری را که قسم میخورد ترک کند، باید واجب ومستحبّ نباشد و اگر قسم بخورد که کار مباحی را بجا آورد، باید ترک آن در نظر مردم بهتر از انجامش نباشد، و نیز اگر قسم بخورد که کار مباحی را ترک کند، باید انجام آن در نظر مردم بهتر از ترکش نباشد. سوم - به یکی از اسمهای خداوند عالم قسم بخورد که بغیر ذات مقدّس او گفته نمیشود مانند خداوند وا& و نیز اگر باسمی قسم بخورد که بغیر خدا هم میگویند ولی به قدری بخدا گفته میشود که هروقت کسی آن اسم را بگوید، ذات مقدّس حقّ در نظر میآید، مثل آن که بخالق ورازق قسم بخورد صحیح است بلکه قسم باسمی که انصراف بذات حقّ نداشته باشد ولی نیّت خدا را بکند مثل بصیر و سمیع به احتیاط واجب هم صحیح است. چهارم - قسم را به زبان بیاورد و اگر بنویسد یا در قلبش آن را قصد کند صحیح نیست ولی آدم لال اگر با اشاره قسم بخورد، صحیح است. پنجم - عمل کردن به قسم برای او ممکن باشد و اگرموقعی که قسم میخورد ممکن باشد و بعداً از عمل به آن عاجز شود، از وقتی که عاجز میشود قسم او به هم میخورد و همچنین است اگر عمل کردن به قسم به قدری مشقّت پیدا میکند که نشود آن را تحمّل کرد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . قسم چند شرط دارد: اول کسی که قسم می خورد باید بالغ و عاقل باشد، و از روی قصد و اختیار قسم بخورد، پس قسم خوردن بچه و دیوانه و مست و کسی که مجبورش کرده اند، درست نیست. و هم چنین است اگر در حال عصبانی بودن بی اختیار قسم بخورد. دوم کاری را که قسم می خورد انجام دهد، باید حرام و مکروه نباشد، و کاری را که قسم می خورد ترک کند، باید واجب و مستحب نباشد، و اگر قسم بخورد که کار مباحی را به جا آورد، باید ترک آن در نظر مردم بهتر از انجامش نباشد، و نیز اگر قسم بخورد کار مباحی را ترک کند، باید انجام آن در نظر مردم بهتر از ترکش نباشد. سوم به یکی از اسم های خداوند عالم قسم بخورد که به غیر ذات مقدس او گفته نمی شود مانند خدا و الله. و نیز اگر به اسمی قسم بخورد که به غیر خدا هم می گویند، ولی به قدری به خدا گفته می شود که هر وقت کسی آن اسم را بگوید، ذات مقدس حق در نظر می آید: مثل آن که به خالق و رازق قسم بخورد صحیح است. چهارم قسم را به زبان بیاورد و اگر بنوسید یا در قلبش آن را قصد کند صحیح نیست، ولی آدم لال اگر با اشاره قسم بخورد صحیح است. پنجم عمل کردن به قسم برای او ممکن باشد، و اگر موقعی که قسم می خورد ممکن باشد، و بعداً از عمل به آن عاجز شود، از وقتی که عاجز می شود، قسم او به هم می خورد، و نیز اگر عمل کردن به قسم به قدری مشقت پیدا کند که نشود آن را تحمل کرد، و یا این که متعلق قسم در موقع عمل مرجوح یا حرام شود، قسم به هم می خورد و همین طور است حکم در عهد و نذر.
- [آیت الله خوئی] نماز جمعه مانند نماز صبح دو رکعت است، و امتیازش از نماز صبح این است که دو خطبه در پیش دارد، و نماز جمعه تخییری است: به این معنی که مکلف در روز جمعه مخیر است که نماز جمعه را بخواند درصورتی که شرائطش موجود باشد، یا نماز ظهر بهجا آورد، پس اگر نماز جمعه را بهجا آورد کفایت از ظهر میکند. و واجب شدن نماز جمعه چند شرط دارد: (اول): داخل شدن وقت، و آن عبارت از زوال آفتاب است، و وقتش تا برابر شدن سایه شاخص است با شاخص بنابر أظهر، پس هر گاه تا برابر شدن سایه با شاخص نماز جمعه را تأخیر انداخت، وقتش خارج شده و نماز را باید بهجا آورد. (دوم) شمارة افراد، و آن هفت نفر است با امام، و هر گاه هفت نفر از مسلمانان جمع نشوند نماز جمعه واجب نمیشود. بلی نماز جمعه از پنج نفری که یکیشان امام باشد صحیح است. (سوم) بودن امام جامع شرائط امامت: از عدالت و غیر آن از چیزهایی که در امام جماعت معتبر است، همچنانکه در بحث نماز جماعت خواهد آمد و بدون او نماز جمعه واجب نمیشود. و صحیح بودن نماز جمعه چند شرط دارد: (اول) جماعت بودن، پس فرادی صحیح نیست و هر گاه مأموم قبل از رکوع رکعت دوم نماز جمعه به امام برسد مجزی خواهد بود، و یک رکعت دیگر به او اضافه میکند، و اگر در رکوع درک امام کند مجزی بودنش مشکل است، و احتیاط ترک نشود. (دوم) خواندن دو خطبه پیش از نماز: که در خطبه اول حمد و ثنای الهی را گفته و وصیت به تقوی و پرهیزگاری شود و یک سوره از قرآن بخواند، سپس نشسته و برخیزد، و باز هم حمد و ثنای الهی را بهجا آورده و بر پیغمبر اکرم و ائمه مسلمین صلوات فرستاده، و برای مؤمنین و مؤمنات استغفار (طلب آمرزش) کند. و لازم است خطبه پیش از نماز باشد، پس اگر نماز را پیش از دو خطبه شروع کرد صحیح نخواهد بودو خواندن خطبه پیش از زوال آفتاب جایز نیست. لازم است کسی که خطبه را میخواند هنگام خطبه ایستاده باشد پس هر گاه خطبه را نشسته بخواند صحیح نخواهد بود و فاصله انداختن بین دو خطبه به بنشستن لازم و واجب است، و لازم است نشستن مختصر و خفیف باشد، و لازم است امام جماعت و خطیب (کسی که خطبه میخواند) یک نفر باشد. واقوی این است که در خطبه طهارت شرط نیست، اگرچه اشتراط احوط است. و در مقدار واجب از خطبه عربیت (زبان عربی) معتبر است، و در مازاد بر آن معتبر نیست مگر آنکه حاضرین زبان عربی را ندانند، که احوط در این صورت در خصوص وصیت به تقوی جمع بین عربیت و زبان حاضرین است. (سوم) آنکه مسافت بین دو نماز جمعه کمتر از یک فرسخ نباشد، پس هر گاه نماز جمعه دیگری در مسافت کمتر از یک فرسخ برپا باشد، و مقارن هم بودند هر دو باطل میشوند، و اگر یکی سبقت بر دیگری داشت هر چند به تکبیرة الاحرام باشد صحیح و دومی باطل خواهد بود و اگر پس از برگزاری نماز جمعه کشف شد که نماز جمعه دیگری بر او سابق یا مقارنش در مسافت کمتر از یک فرسخ بر پا شده بوده بهجا آوردن نماز ظهر واجب خواهد بود، و فرقی نیست بین این کشف در وقت یا در خارج وقت باشد و بر پا نمودن نماز جمعه درصورتی مانع از نماز جمع دیگر در مسافت مزبور میشود که خود صحیح و جامع شرائط باشد، والا در مانع بودنش اشکال است، و اقرب مانع نبودن است.
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.
- [آیت الله اردبیلی] نماز مهمترین اعمال دین است که اگر مورد قبول درگاه خداوند متعال واقع شود، عبادتهای دیگر نیز قبول میشوند و اگر نماز پذیرفته نشود، اعمال دیگر نیز قبول نمیشوند. همان گونه که اگر انسان هر شبانه روز پنج نوبت در نهر آبی شستشو کند چرکی در بدن او باقی نمیماند، نمازهای پنجگانه نیز انسان را از گناهان و پلیدیها پاک میکنند. سزاوار است که انسان نماز را در اوّل وقت بخواند و کسی که نماز را کم ارزش و سبک میشمارد، مانند کسی است که نماز نمیخواند. خداوند در ابتدای سوره بقره نماز را از ویژگیهای پرهیزگاران و سبب برخورداری از هدایت قرآنی و در سوره مؤمنون مراقبت بر انجام نماز و خشوع در هنگام نماز را از ویژگیهای مؤمنان بر شمرده است و پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرموده: کسی که به نماز اهمیت ندهد و آن را سبک شمارد، سزاوار عذاب آخرت است. روزی حضرت در مسجد تشریف داشتند؛ مردی وارد و مشغول نماز شد و رکوع و سجود خود را به طور کامل بجا نیاورد. حضرت فرمودند: اگر این مرد در حالی که نمازش به این نحو است از دنیا برود، به دین من از دنیا نرفته است! پس انسان باید مراقب باشد که با عجله و شتابزدگی نماز نخواند و در حال نماز به یاد خدا و با خضوع، خشوع و وقار باشد و متوجه باشد که با چه کسی سخن میگوید و خود را در مقابل عظمت و بزرگی خداوند متعال بسیار کوچک و ناچیز ببیند. همچنین نمازگزار باید توبه و استغفار نماید و گناهانی را که مانع قبول شدن نمازند، مانند حسد، کبر، غیبت، خوردن مال حرام، آشامیدن مسکرات و ندادن خمس و زکات، بلکه هر معصیتی را ترک کند. همچنین سزاوار است اعمالی را که ثواب نماز را کم میکند، بجا نیاورد، مثلاً در حال خوابآلودگی و خودداری از ادرار به نماز نایستد و در هنگام نماز ه آسمان نگاه نکند و نیز اعمالی را که ثواب نماز را زیاد میکند بجا آورد، مثلاً انگشتری عقیق به دست کند و لباس پاکیزه بپوشد و شانه و مسواک کند و خود را خوشبو نماید.