در مسائل اخروی، باور و تجسم باعث جذب نمیشود ولی تاثیر سازندهای در انسان خواهد داشت و موجب تقویت ایمان میشود. وقتی شناخت کافی نباشد و انسان دست به کاری زند به طور حتم دچار وهم و خیال می شود زیرا درک نادرست از معاد در ذهن شکل گرفته است. انسانی که به حد معرفت نرسیده اگر تمام فکر خود را معطوف اتفاقات آخرت کند قطعاً دچار مشکل روان میشود. همهی عرفانها به دنبال این هستند که انسان را به سوی یک خدای درونی سوق دهند و جدا ازخدای متعال کنند. در عرفان اسلامی هم بیان می شود خدا را از درون بنگر ولی با نگاه به خود در صورتی که عرفانهای نوظهور بیان میکنند خدایی فرای وجود خود نیست آنچه خدا و قابل پرستش است، خود است که نیازهای خود تماماً مسائل دنیایی و لذت است. تمام عرفانهای نوظهور گزارههای خود را از اصول و مبانی ادیان اصلی اخذ کردهاند. جامعهشناسان بررسی کرده اند و به این نتیجه رسیده اند که اگر گزارههایی که معنویتهای نوظهور ، از اسلام و مسیحیت گرفتهاند ، از آنها بگیریم دیگر هیچی ندارند. جذابیت دینی و مذهبی آنها گزارههایی است که از ادیان مختلف به دست آوردهاند اما برای رسیدن به مقاصد خود فقط گزارهها را در جایی استفاده میکنند که به نفع خودشان باشد،بنابراین هدف اصلی آنها دوری انسان از خدا است. اگر ما سعی کنیم عرفان اسلامی را از منبع قرآن و اهل بیت خوب بشناسیم ، عرفانهای انحرافی خود به خود لو میروند.
آیا قانون جذب را در مسائل اخروی هم نقض میکنید؟ و آرزوی دور و دراز برای مسائل اخروی هم اشکال دارد؟
در مسائل اخروی، باور و تجسم باعث جذب نمیشود ولی تاثیر سازندهای در انسان خواهد داشت و موجب تقویت ایمان میشود. وقتی شناخت کافی نباشد و انسان دست به کاری زند به طور حتم دچار وهم و خیال می شود زیرا درک نادرست از معاد در ذهن شکل گرفته است. انسانی که به حد معرفت نرسیده اگر تمام فکر خود را معطوف اتفاقات آخرت کند قطعاً دچار مشکل روان میشود. همهی عرفانها به دنبال این هستند که انسان را به سوی یک خدای درونی سوق دهند و جدا ازخدای متعال کنند. در عرفان اسلامی هم بیان می شود خدا را از درون بنگر ولی با نگاه به خود در صورتی که عرفانهای نوظهور بیان میکنند خدایی فرای وجود خود نیست آنچه خدا و قابل پرستش است، خود است که نیازهای خود تماماً مسائل دنیایی و لذت است. تمام عرفانهای نوظهور گزارههای خود را از اصول و مبانی ادیان اصلی اخذ کردهاند. جامعهشناسان بررسی کرده اند و به این نتیجه رسیده اند که اگر گزارههایی که معنویتهای نوظهور ، از اسلام و مسیحیت گرفتهاند ، از آنها بگیریم دیگر هیچی ندارند. جذابیت دینی و مذهبی آنها گزارههایی است که از ادیان مختلف به دست آوردهاند اما برای رسیدن به مقاصد خود فقط گزارهها را در جایی استفاده میکنند که به نفع خودشان باشد،بنابراین هدف اصلی آنها دوری انسان از خدا است. اگر ما سعی کنیم عرفان اسلامی را از منبع قرآن و اهل بیت خوب بشناسیم ، عرفانهای انحرافی خود به خود لو میروند.