در مورد سؤال، دو حالت متصور است: مهر معین و مهر نامعین که ذیلاً به آن میپردازیم. الف: مهرالمسّمی در مورد طلاق: هرگاه مهر در عقد نکاح تعیین شده باشد، آنرا مهرالمسّمی گویند این اصطلاح از فقه اسلامی گرفته شده و در مادة (1100 قانون مدنی) بهکار رفته مواد مختلف قانون مدنی،[1]میتوان گفت: مهرالمسّمی عبارت از مال معینی است که با عنوان مهر با توافق زوجین تعیین میشود.[2]زن بهمجرد عقد مالک تمام مهر میشود. اما مالکیت او نسبت به نصف مهر متزلزل است، در صورتی مستقر میشود که نزدیکی واقع شود. در صورت وقوع طلاق قبل از نزدیکی، زن تنها مالک نصف مهر میباشد. قانون مدنی در این زمینه مقرر میدارد: (هرگاه شوهر قبل از نزدیکی زن خود را طلاق دهد، زن مستحق نصف مهر خواهد بود و اگر شوهر بیش از نصف مهر را قبلاً داده باشد، حق دارد مازاد نصف را عیناً یا مثلاً یا قیمتاً استرداد کند)[3] این حکم منشأ قرآنی دارد.[4] ب: طلاق قبل از نزدیکی و مهر نامعین: در صورتیکه مهر نامعین باشد و طلاق قبل از نزدیکی واقع شود قانون میگوید: (هرگاه مهر در عقد ذکر نشده باشد و شوهر قبل از نزدیکی و تعیین مهر زن خود را طلاق دهد زن مستحق مهرالمتعه است)[5] اگر متعه در لغت بهرهمند شدن و لذت بردن است. این اصطلاح از آیة شریفة قرآن کریم گرفته شده است.[6] مهرالمتعه در اصطلاح حقوقی، مالی است که شوهر در صورت وقوع طلاق قبل از نزدیکی و پیش از تعیین مهر، به تناست وضع اقتصادی خود به زن میدهد. (برای تعیین مهرالمتعه حال مرد از حیث غنا و فقر ملاحظه میشود).[7] خلاصه آنکه، زنی که قبل از نزدیکی طلاق میگیرد، دو حالت دارد: اگر مهرش معین است و در عقد ذکر شده باشد، او فقط مالک نصف مهر است. واگر مهرش معین نباشد مالک مهرالمتعه و به تعبیر قرآن (متاع) میباشد. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، (تهران: دارالکتب الاسلامیه، چاپ سازگار، 1378)، ج 2، ص 198 201. 2. سید حسین صفایی و اسداله امامی، حقوق خانواده، (تهران: دانشگاه تهران، چاپ 4، 1374)، ج 1، ص 220 235. 3. امام خمینی، تحریر الوسیله، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1368، ج3، کتاب النکاح، ص534، مساله 5و 13. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . ر.ک:قانون مدنی، مواد 1080، 1100، 1089 و 1090. [2] . صفایی، سیدحسین، امامی، اسداله؛ حقوق خانواده، تهران، تهران، مؤسسة انتشارات و چاپ دانشگاه، چاپ 4، 1374، ج1، ص 195. [3] . قانون مدنی، مادة 1092. [4] . بقره /237. [5] . قانون مدنی، مادة1093. [6] . بقره /236.
در مورد سؤال، دو حالت متصور است: مهر معین و مهر نامعین که ذیلاً به آن میپردازیم.
الف: مهرالمسّمی در مورد طلاق: هرگاه مهر در عقد نکاح تعیین شده باشد، آنرا مهرالمسّمی گویند این اصطلاح از فقه اسلامی گرفته شده و در مادة (1100 قانون مدنی) بهکار رفته مواد مختلف قانون مدنی،[1]میتوان گفت: مهرالمسّمی عبارت از مال معینی است که با عنوان مهر با توافق زوجین تعیین میشود.[2]زن بهمجرد عقد مالک تمام مهر میشود. اما مالکیت او نسبت به نصف مهر متزلزل است، در صورتی مستقر میشود که نزدیکی واقع شود. در صورت وقوع طلاق قبل از نزدیکی، زن تنها مالک نصف مهر میباشد. قانون مدنی در این زمینه مقرر میدارد: (هرگاه شوهر قبل از نزدیکی زن خود را طلاق دهد، زن مستحق نصف مهر خواهد بود و اگر شوهر بیش از نصف مهر را قبلاً داده باشد، حق دارد مازاد نصف را عیناً یا مثلاً یا قیمتاً استرداد کند)[3] این حکم منشأ قرآنی دارد.[4]
ب: طلاق قبل از نزدیکی و مهر نامعین: در صورتیکه مهر نامعین باشد و طلاق قبل از نزدیکی واقع شود قانون میگوید: (هرگاه مهر در عقد ذکر نشده باشد و شوهر قبل از نزدیکی و تعیین مهر زن خود را طلاق دهد زن مستحق مهرالمتعه است)[5] اگر متعه در لغت بهرهمند شدن و لذت بردن است. این اصطلاح از آیة شریفة قرآن کریم گرفته شده است.[6] مهرالمتعه در اصطلاح حقوقی، مالی است که شوهر در صورت وقوع طلاق قبل از نزدیکی و پیش از تعیین مهر، به تناست وضع اقتصادی خود به زن میدهد. (برای تعیین مهرالمتعه حال مرد از حیث غنا و فقر ملاحظه میشود).[7]
خلاصه آنکه، زنی که قبل از نزدیکی طلاق میگیرد، دو حالت دارد: اگر مهرش معین است و در عقد ذکر شده باشد، او فقط مالک نصف مهر است. واگر مهرش معین نباشد مالک مهرالمتعه و به تعبیر قرآن (متاع) میباشد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، (تهران: دارالکتب الاسلامیه، چاپ سازگار، 1378)، ج 2، ص 198 201.
2. سید حسین صفایی و اسداله امامی، حقوق خانواده، (تهران: دانشگاه تهران، چاپ 4، 1374)، ج 1، ص 220 235.
3. امام خمینی، تحریر الوسیله، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1368، ج3، کتاب النکاح، ص534، مساله 5و 13.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . ر.ک:قانون مدنی، مواد 1080، 1100، 1089 و 1090.
[2] . صفایی، سیدحسین، امامی، اسداله؛ حقوق خانواده، تهران، تهران، مؤسسة انتشارات و چاپ دانشگاه، چاپ 4، 1374، ج1، ص 195.
[3] . قانون مدنی، مادة 1092.
[4] . بقره /237.
[5] . قانون مدنی، مادة1093.
[6] . بقره /236.
- [آیت الله سبحانی] زوجه قبل از نزدیکی تمام مهر را به زوج بخشید. سپس زوج وی را طلاق داد. آیا زوج می تواند از زوجه نصف مهر را بگیرد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] مردی ازدواج کرده ولی هنوز دخول نکرده است امّا زن از طریق انزال در محل باردار شده است وضعیت مهر بعداز طلاق چگونه خواهد بود؟
- [آیت الله بهجت] مردی ازدواج کرده؛ ولی هنوز دخول نکرده است، امّا زن از طریق انزال در محلّ، باردار شده است. وضعیت مهر بعد از طلاق چگونه خواهد بود؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] زنی با بذل مهر طلاق می گیرد و قبل از تمام شدن عدّه، از بذل رجوع می کند، مرد با علم به اینکه حق دارد رجوع کند، رجوع نکرده تا عدّه منقضی می شود، آیا حق مهر دارد؟
- [آیت الله بهجت] زنی با بذل مهر، طلاق می گیرد و قبل از تمام شدن عدّه، از بذل رجوع می کند. مرد با علم به این که حقّ رجوع دارد، رجوع نکرده تا عدّه منقضی می شود. آیا زن حقّ مهر دارد؟
- [سایر] کسی که از پشت با همسرش نزدیکی کرده است؛ آیا بعد از طلاق باید نصف مهر را بدهد یا تمام آن را؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر زوجه قبل از نزدیکی فوت کند آیا وراث او مالک نصف مهر می شوند یا تمام مهر؟
- [آیت الله خامنه ای] اگر زنی برای اینکه چادرش را از روی مهر بردارد سرش را از روی مهر بلند کند و دوباره روی مهر بگذارد، نماز او چه حکمی دارد؟
- [آیت الله سیستانی] اگر خانمی با گرفتن مهر و تمام حقوق خود طلاق بگیرد طلاق خلعی است یا رجعی ؟
- [آیت الله نوری همدانی] در نکاح دائمی اگر زن قبل از نزدیکی، به علّت عنین بودن مرد طلاق بگیرد یا به هر علّت دیگری عقد نکاح فسخ شود در اینصورت شوهر نسبت به نصف مهر مشغول الذمه است و اگر هم قبلاً کل مهر را پرداخت کرده نسبت به نیمی از آن حق رجوع دارد. حال اگر قبلاً زن مهر خود را به طور کامل به شوهر خود هبه کرده باشد آیا در اینصورت نیز باید به میزان نصف مهر به شوهر سابق خود برگرداند؟
- [آیت الله خوئی] طلاق زنی را که به شوهرش مایل نیست و مهر یا مال دیگر خود را به او میبخشد که طلاقش دهد طلاق خلع گویند.
- [آیت الله نوری همدانی] طلاق زنی را که به شوهرش مایل نیست و مِهر یا مال دیگر خود را به او می بخشد که طلاقش دهد ، طلاق خُلع گویند .
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . طلاق زنی را که به شوهرش مایل نیست، و مهر یا مال دیگر خود را به او میبخشد که طلاقش دهد، طلاق خلع میگویند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] طلاق زنی را که به شوهرش مایل نیست و مهر یا مال دیگر خود را به او می بخشد که طلاقش دهد؛ طلاق خلع گویند.
- [آیت الله بروجردی] طلاق زنی را که به شوهرش مایل نیست و مَهر یا مال دیگر خود را به او می بخشد که طلاقش دهد، طلاق خلع گویند.
- [امام خمینی] طلاق زنی را که به شوهرش مایل نیست و مهر یا مال دیگر خود را به او می بخشد که طلاقش دهد طلاق خلع گویند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] طلاق زنی را که به شوهرش مایل نیست و مهر یا مال دیگر خود را به او میبخشد که طلاقش دهد، (طلاق خلع) گویند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر موقع خواندن عقد دائمی برای دادن مهر مدّتی معیّن نکرده باشند، زن میتواند پیش از گرفتن مهر از نزدیکی کردن شوهر جلوگیری کند، چه شوهر توانایی دادن مهر را داشته باشد چه نداشته باشد، ولی اگر پیش از گرفتن مهر به نزدیکی کردن راضی شود و شوهر با او نزدیکی کند، دیگر نمیتواند بدون عذر شرعی از نزدیکی کردن شوهر جلوگیری نماید.
- [امام خمینی] اگر موقع خواندن عقد دائمی برای دادن مهر مدتی را معین نکرده باشند، زن می تواند پیش از گرفتن مهر از نزدیکی کردن شوهر جلوگیری کند، چه شوهر توانایی دادن مهر را داشته باشد چه نداشته باشد. ولی اگر پیش از گرفتن مهر به نزدیکی راضی شود و شوهر با او نزدیکی کند دیگر نمی تواند بدون عذر شرعی از نزدیکی شوهر جلوگیری نماید
- [آیت الله بهجت] اگر هنگام خواندن عقد دائم برای دادن مهر، مدتی معین نکرده باشند، زن میتواند قبل از گرفتن مهر از نزدیکی کردن شوهر جلوگیری کند، چه شوهر توانایی دادن مهر را داشته باشد، چه نداشته باشد. ولی اگر قبل از گرفتن مهر به نزدیکی راضی شود و شوهر با او نزدیکی کند، دیگر نمیتواند بدون عذر شرعی از نزدیکی شوهر جلوگیری نماید.