در این سؤال، چند نکته وجود دارد؛ 1. تشویق جوانان به رنگ‌های تیره. 2. رنگ‌های تیره، موجب افسردگی و یأس می‌شوند. 3. انفکاک حجاب از رنگ‌ها. برای پاسخ به نکات زیر توجه کنید: 1. چه کسی، در کجا و با چه شرایطی، رنگ‌های تیره را پیشنهاد کرده است؟ شما در رساله چند تن از مراجع تقلید دیده‌اید که مردم و جوانان را به رنگ‌های تیره تشویق کرده باشند؟ 2. این که رنگ‌های تیره، موجب یأس و افسردگی است، در کدام آکادمی علمی ثابت شده و با کدام تحقیقات و کاوش‌های میدانی، نتیجه‌گیری شده است؟ ما به طور کلی، منکر این مسئله نیستیم و در نصوص دینی نیز می‌بینیم که به رنگ‌های روشن، سفارش بیش‌تری شده است؛ اما نه نصوص دینی در این زمینه اطلاق دارند و نه تحقیقات علمی به طور مطلق، رنگ‌های تیره را مردود می‌شمارند. آن چه امروزه بر سر زبان‌هاست، غالباً تبلیغات ژورنالیستی و فاقد پشتوانه علمی استعمارگران است که با تهاجم تبلیغاتی و بدون پژوهش‌های دقیق، جامعه را به سوی گریز از سنت‌ها فرا می‌خوانند و خوراک تبلیغاتی خود را به جای رهیافت‌های علمی نوین جا می‌زنند و گرنه هیچ پژوهش تحقیقی و کار شناختی نشان نداده است که مثلاً زنانی که از چادر مشکی استفاده می‌کنند، نسبت به دیگر زنان، درصد افسردگی و یأس بالاتری دارند؛ بلکه زنان دارای چادر مشکی، همواره در طول تاریخ، دارای سرور، نشاط و فعالیت و حتی قهرمانی‌های شگفت‌انگیزی بوده و تاریخ اسلام و انقلاب اسلامی، صحنه شکوهمندی از همین جریان است. 3. انفکاک حجاب از رنگ به چه معناست؟ الف) اگر حجاب صرفاً به معنای دربر داشتن نوعی پوشش با هر ویژگی تلقی شود، در این صورت، رنگ در آن نقشی ندارد. ب ) اما اگر حجاب معنای کامل‌تری داشته باشد، نه تنها رنگ‌ها؛ بلکه عوامل دیگری نیز در آن نقش دارند. برای روشن شدن این مطلب، باید دید که اساساً فلسفه حجاب چیست؟ حجاب دو فلسفه اساسی دارد که با یکدیگر ارتباط کامل دارند؛ 1. مصونیت زن در برابر طمع‌ورزی‌های هوس‌بازان. 2. پیش‌گیری از تحریکات شهوانی خارج از ضوابط و هنجارهای الهی و تأمین سلامت و بهداشت معنوی جامعه. حجاب با چنین نقش و کارکرد اساسی و مهمی، پیامی قاطع و کوبنده با خود دارد و آن این است که در برابر همه مردان اجنبی، نوعی هشدار و اعلام (دور باش) می‌دهد. عواملی که در رساندن این پیام و تأثیر آن نقش دارند، عبارتند از: 1. حدود و میزان پوشش‌ بدون شک هر اندازه بدن زن پوشیده‌تر باشد، نقش نیرومندتری در دورسازی دیدگان نظاره‌گر ایفا می‌کند. اگر نگاه‌های آلوده را همچنان که در روایات آمده است، (تیرهای زهرآلود شیطان) بدانیم، پوشش زن، همانند قوسی است که تیر از آن کمانه می‌کند و منحرف می‌شود و از اصابت و نفوذ در هدف باز می‌ماند و بر عکس، هر اندازه بدن زن برهنه‌تر باشد، تیرهای شیطانی را بیشتر متوجه خود ساخته، از آن آسیب خواهد دید. از همین روست که چادر را حجاب برتر شناخته‌اند؛ زیرا با وجود شرایط دیگر، بیشترین پوشش و مطمئن‌ترین مصونیت را ایجاد می‌کند. 2. کیفیت پوشش‌ میزان ضخامت و حتی کیفیت دوخت لباس، خود بخش مهمی از حجاب را تشکیل می‌دهد. بدون شک، لباس‌های نازک، تنگ و بدن‌نما، فرودگاه پیکان مسموم شیطان و موجب خیره شدن چشم‌های هرزه، آلوده و به فساد کشاننده جامعه است و در مقابل، لباس‌های غیربدن‌نما، دیده‌ها را از خود دور می‌سازد و سلامت معنوی نفوس را تأمین می‌کند. 3. رنگ‌ها تردیدی نیست که برخی از رنگ‌ها دیده‌ها را خیره می‌سازند و پاره‌ای دیگر نگاه‌ها را از خود دور می‌سازند. اکنون سؤال می‌شود که کدام‌یک از این دو، برای تأمین حجاب واقعی و مصونیت معنوی جامعه و خیره نکردن چشم‌ها و بر نیفروختن آتش شهوت، مفیدتر است؟ مگر ما در جامعه‌ای زندگی نمی‌کنیم که میلیون‌ها جوان در اوج غریزه جنسی به سر می‌برند و در سخت‌ترین شرایط جوانی، از امکان ازدواج محرومند و کافی است که با اندک جرقه‌ای، شعله‌های غریزه در وجودشان برافروخته شود و به انواع گناهان و ناراحتی‌ها مبتلا گردند؟ پس چرا به هر وسیله ممکن، حتی با گزینش رنگ مناسب لباس در جامعه، به سلامت دینی و روحی و روانی آنان کمک نکنیم تا بدین وسیله از جلب توجه آنان و قرار گرفتن‌شان در دام مفاسد جلوگیری کنیم؟ آیا این سخت‌گیری، امل‌گری است یا نادیده گرفتن تأثیر عوامل یاد شده؟ در عین حال، عالمان دین نسبت به خصوص رنگ‌ها، تأکید چندانی نکرده، ولی بر این مسئله پای می‌فشارند که لباس، نباید موجب جلب توجه و عواقب سوء ناشی از آن باشد. ازاین‌رو، در طول تاریخ، زنان مسلمان به میل خود، لباس مشکی را برای حجاب برگزیدند و این سنت حسنه، مورد تقریر و پذیرش پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله و امامان علیهم‌السلام قرار گرفت؛ زیرا آنان به این وسیله احساس امنیت و مصونیت بیشتری می‌کردند. 4. شیوه‌های رفتاری‌ طرز صحبت و چگونگی راه رفتن و ... نیز بخشی از حجاب، به معنای وسیع کلمه است.حفظ وقار و متانت هم همان نقشی را دارد که پوشش زن دارد و عدم رعایت آن نیز برآیندی چون برهنگی در پی دارد. ازاین‌رو، قرآن مجید یکی از صفات خوب زنان مؤمن را - که در رفتار دختران شعیب بیان می‌کند - همان (حیا) و وقار می‌داند.
چرا با تشویق جوانان به استفاده از رنگهای تیره، نشاط و شادی آنها را به یاس و ناامیدی تبدیل میکنید؟
در این سؤال، چند نکته وجود دارد؛
1. تشویق جوانان به رنگهای تیره.
2. رنگهای تیره، موجب افسردگی و یأس میشوند.
3. انفکاک حجاب از رنگها.
برای پاسخ به نکات زیر توجه کنید:
1. چه کسی، در کجا و با چه شرایطی، رنگهای تیره را پیشنهاد کرده است؟ شما در رساله چند تن از مراجع تقلید دیدهاید که مردم و جوانان را به رنگهای تیره تشویق کرده باشند؟
2. این که رنگهای تیره، موجب یأس و افسردگی است، در کدام آکادمی علمی ثابت شده و با کدام تحقیقات و کاوشهای میدانی، نتیجهگیری شده است؟ ما به طور کلی، منکر این مسئله نیستیم و در نصوص دینی نیز میبینیم که به رنگهای روشن، سفارش بیشتری شده است؛ اما نه نصوص دینی در این زمینه اطلاق دارند و نه تحقیقات علمی به طور مطلق، رنگهای تیره را مردود میشمارند. آن چه امروزه بر سر زبانهاست، غالباً تبلیغات ژورنالیستی و فاقد پشتوانه علمی استعمارگران است که با تهاجم تبلیغاتی و بدون پژوهشهای دقیق، جامعه را به سوی گریز از سنتها فرا میخوانند و خوراک تبلیغاتی خود را به جای رهیافتهای علمی نوین جا میزنند و گرنه هیچ پژوهش تحقیقی و کار شناختی نشان نداده است که مثلاً زنانی که از چادر مشکی استفاده میکنند، نسبت به دیگر زنان، درصد افسردگی و یأس بالاتری دارند؛ بلکه زنان دارای چادر مشکی، همواره در طول تاریخ، دارای سرور، نشاط و فعالیت و حتی قهرمانیهای شگفتانگیزی بوده و تاریخ اسلام و انقلاب اسلامی، صحنه شکوهمندی از همین جریان است.
3. انفکاک حجاب از رنگ به چه معناست؟
الف) اگر حجاب صرفاً به معنای دربر داشتن نوعی پوشش با هر ویژگی تلقی شود، در این صورت، رنگ در آن نقشی ندارد.
ب ) اما اگر حجاب معنای کاملتری داشته باشد، نه تنها رنگها؛ بلکه عوامل دیگری نیز در آن نقش دارند. برای روشن شدن این مطلب، باید دید که اساساً فلسفه حجاب چیست؟ حجاب دو فلسفه اساسی دارد که با یکدیگر ارتباط کامل دارند؛
1. مصونیت زن در برابر طمعورزیهای هوسبازان.
2. پیشگیری از تحریکات شهوانی خارج از ضوابط و هنجارهای الهی و تأمین سلامت و بهداشت معنوی جامعه.
حجاب با چنین نقش و کارکرد اساسی و مهمی، پیامی قاطع و کوبنده با خود دارد و آن این است که در برابر همه مردان اجنبی، نوعی هشدار و اعلام (دور باش) میدهد.
عواملی که در رساندن این پیام و تأثیر آن نقش دارند، عبارتند از:
1. حدود و میزان پوشش
بدون شک هر اندازه بدن زن پوشیدهتر باشد، نقش نیرومندتری در دورسازی دیدگان نظارهگر ایفا میکند. اگر نگاههای آلوده را همچنان که در روایات آمده است، (تیرهای زهرآلود شیطان) بدانیم، پوشش زن، همانند قوسی است که تیر از آن کمانه میکند و منحرف میشود و از اصابت و نفوذ در هدف باز میماند و بر عکس، هر اندازه بدن زن برهنهتر باشد، تیرهای شیطانی را بیشتر متوجه خود ساخته، از آن آسیب خواهد دید. از همین روست که چادر را حجاب برتر شناختهاند؛ زیرا با وجود شرایط دیگر، بیشترین پوشش و مطمئنترین مصونیت را ایجاد میکند.
2. کیفیت پوشش
میزان ضخامت و حتی کیفیت دوخت لباس، خود بخش مهمی از حجاب را تشکیل میدهد. بدون شک، لباسهای نازک، تنگ و بدننما، فرودگاه پیکان مسموم شیطان و موجب خیره شدن چشمهای هرزه، آلوده و به فساد کشاننده جامعه است و در مقابل، لباسهای غیربدننما، دیدهها را از خود دور میسازد و سلامت معنوی نفوس را تأمین میکند.
3. رنگها
تردیدی نیست که برخی از رنگها دیدهها را خیره میسازند و پارهای دیگر نگاهها را از خود دور میسازند. اکنون سؤال میشود که کدامیک از این دو، برای تأمین حجاب واقعی و مصونیت معنوی جامعه و خیره نکردن چشمها و بر نیفروختن آتش شهوت، مفیدتر است؟ مگر ما در جامعهای زندگی نمیکنیم که میلیونها جوان در اوج غریزه جنسی به سر میبرند و در سختترین شرایط جوانی، از امکان ازدواج محرومند و کافی است که با اندک جرقهای، شعلههای غریزه در وجودشان برافروخته شود و به انواع گناهان و ناراحتیها مبتلا گردند؟ پس چرا به هر وسیله ممکن، حتی با گزینش رنگ مناسب لباس در جامعه، به سلامت دینی و روحی و روانی آنان کمک نکنیم تا بدین وسیله از جلب توجه آنان و قرار گرفتنشان در دام مفاسد جلوگیری کنیم؟ آیا این سختگیری، املگری است یا نادیده گرفتن تأثیر عوامل یاد شده؟ در عین حال، عالمان دین نسبت به خصوص رنگها، تأکید چندانی نکرده، ولی بر این مسئله پای میفشارند که لباس، نباید موجب جلب توجه و عواقب سوء ناشی از آن باشد. ازاینرو، در طول تاریخ، زنان مسلمان به میل خود، لباس مشکی را برای حجاب برگزیدند و این سنت حسنه، مورد تقریر و پذیرش پیامبر صلیاللهعلیهوآله و امامان علیهمالسلام قرار گرفت؛ زیرا آنان به این وسیله احساس امنیت و مصونیت بیشتری میکردند.
4. شیوههای رفتاری
طرز صحبت و چگونگی راه رفتن و ... نیز بخشی از حجاب، به معنای وسیع کلمه است.حفظ وقار و متانت هم همان نقشی را دارد که پوشش زن دارد و عدم رعایت آن نیز برآیندی چون برهنگی در پی دارد. ازاینرو، قرآن مجید یکی از صفات خوب زنان مؤمن را - که در رفتار دختران شعیب بیان میکند - همان (حیا) و وقار میداند.