چند سند از اسناد تجاوزات عراق قبل از حمله کامل در شهریور 59 بیان کنید؟
در پاسخ به این سؤال باید بگوییم که خصومت و عداوت حکام بعثی با انقلاب اسلامی به زمان اولین خیزش مردمی و آشکار شدن جرقه‌های انقلاب اسلامی بر می‌گردد و با اوج گیری انقلاب اسلامی دشمنی حکام عراق نیز شدت گرفت. هرچند یکی از ریشه‌های جنگ ایران و عراق، اختلاف‌های مرزی دیرپای دو کشور است. لکن تغییر نظام در ایران این اختلافات را دستاویزی برای آغاز جنگ قرار داد، لذا تنها دوماه پس از سرنگونی شاه جلسات متعدد و محرمانه‌ای بین سران حزب بعث در بغداد تشکیل و در پایان بخشنامه‌ای صادر می‌شود که در آن تأکید شده است: (با فرو ریختن نظام پادشاهی ایران و در هم پاشیدن ارتش آن، این کشور به انجام نقشی که تاکنون برعهده داشته (ژاندارمری منطقه) قادر نخواهد بود و بنابراین عراق تنها کشوری است که می‌تواند با استفاده از موقعیت جدید خلأ ایجاد شده را پر کند و در مسایل امنیتی خلیج فارس نقش اساسی را ایفا نماید، لذا به منظور شناسایی این موقعیت جدید توسط دنیای عرب حمله نظامی به ایران ضروری است.)[1] (بر اساس نظریات دیپلمات‌های غربی در خلیج فارس، صدام 6 ماه قبل از شروع جنگ تحمیلی، یعنی در فروردین ماه 1359 تصمیم خود را برای جنگ با ایران اتخاذ کرده بود.)[2] و (اظهارات مقام‌های عراقی و اقدام‌هایی که به منظور آمادگی خود برای شروع تجاوز انجام داده‌اند، صحت این اظهار نظر را تأیید می‌کند. در 12 فروردین 1359 صدام حسین طی سخنانی اظهار داشت :(ما آماده جنگ با آنها (ایران) هستیم.) وی به ایران اخطار کرد که عراق آماده است، وارد هر نوع جنگی برای دفاع از حاکمیت و شرف خود بشود.)[3] البته در آغاز جنگ عراق علیه ایران از نقش ابرقدرت ها خصوصاً آمریکا نباید غافل بود، زیرا در آن زمان جریان تسخیر لانه جاسوسی آمریکا توسط ایران صورت گرفته بود و بعد از شکست آمریکا در واقعه طبس و طرح کودتای نوژه، حمله به ایران توسط عراق در دستور کار آمریکا در جهت تحت فشار گذاشتن ایران و در راستای منافع آمریکا قرار گرفت. برژینسکی برای آماده سازی و اطلاع از وضع عراق برای شروع جنگ، سفرهای محرمانه مکرّری به بغداد کرد؛ به طوری که مجله (ژورنال استریت) مورخ 8 فوریه 1980 (اردیبهشت 1359) یکی از سفرهای محرمانه را فاش ساخت و (تایمز) لندن مورخ 17 ژوئن 1980 به ملاقات برژینسکی و صدام حسین اشاره کرد)[4] و (در محافل آشنا به اوضاع خاورمیانه خواه در اروپا و خواه در آمریکا عراق پایگاه استواری برای حفاظت از تمدن و فرهنگ غرب قلمداد شد که در راه تحقق آرمان غربی ها و ایستادگی در برابر طوفان انقلاب اسلامی ایران تلاش می‌کند.)[5] نیز (کارتر رئیس جمهور آمریکا در کتاب خاطرات خود قید می‌نماید هنگامی که رجائی نخست وزیر ایران در اکتبر 1980 برای توضیح نظرات ایران در مورد جنگ به شورای امنیت آمد، نمایندگان شورا نشان دادند که به هیچ یک از شکایات او به طور جدی رسیدگی نخواهند کرد و نخست وزیر پیام آشکاری را با خود به تهران برد که تا زمانی که گروگان‌ها آزاد نشوند، ایران همچنان از دشواری‌ها رنج خواهد برد و درجامعه جهانی منزوی خواهد بود.)[6] لذا طه یاسین رمضان در راستای این برنامه در مصاحبه اختصاصی با روزنامه الثوره، ارگان رسمی حزب بعث در اواخر دی ماه 1360 گفت (ما براین نکته تأکید می‌کنیم که جنگ به پایان نخواهد رسید، مگر اینکه رژیم حاکم بر ایران به کلی منهدم شود، زیرا اختلاف‌های اساسی بر سر چند کیلومتر مربع زمین یا نصف شط العرب که سبب بروز جنگ شده بود نیست. بنابراین جنگ ما برخلاف آنچه بعضی از خائنان به ملت عرب ادعا می‌کنند، یک جنگ مرزی نیست که بتوان آن را به تعویق انداخت،‌ بلکه در حقیقت جنگ سرنوشت است.)[7] دولت عراق در یادداشت رسمی 26 شهریور 1359 خود که به سفارت جمهوری اسلامی ایران در بغداد تسلیم کرد، لغو یکجانبه عهد نامه 1975 الجزایر را اعلام نمود و در این یادداشت آمده است: (دولت جمهوری عراق از مقامات دولت جمهوری اسلامی ایران دعوت می‌کند که وضع جدید را بپذیرند و روشی منطقی بر عقل و منطق در قبال اعمال حقوق مشروع عراق در سراسر اراضی زمینی و رودخانه‌ای آن کشور در شط العرب، مانند همان وضع حقوقی که قبل از موافقت‌ نامه الجزیره وجود داشت، اتخاذ نمایند.)[8] در 18 مهر 1359 جمال شمیرانی کاردار نمایندگی ایران در آن وقت گوشه‌ای از تجاوزات عراق علیه ایران را قبل از 31 شهریور در مجمع عمومی سازمان بین الملل بیان نمودند. از جمله این که در 20 مرداد 1359 نیروهای عراقی به ماکول حمله کردند که ناگزیر به عقب نشینی شدند و در 24 مرداد، توپخانه عراق مدت 4 ساعت کامارون در جنوب غربی ایران را بمباران نمود و در اوّل سپتامبر به قصر شیرین حمله کردند و 46 سرباز را به شهادت رساندند و در 3 و 4 سپتامبر با توپخانه سنگین و تانک به قصر شیرین، نصر آباد و کلانتری یورش بردند و در 7 سپتامبر با هواپیماهای میگ و هلیکوپتر ناحیه قصر شیرین را مورد حمله قرار دادند. وزارت خارجه در نشریه (تحلیلی بر جنگ تحمیلی رژیم عراق علیه جمهوری اسلامی ایران) نقشه‌هایی که از سوی عراق تکثیر شده و مدارکی را که دولت عراق در آن آشکارا خوزستان را عربستان می‌نامد را در صفحات 80 تا 100 چاپ نموده است. همچنین در کتاب بررسی تاریخی اختلافات مرزی ایران و عراق نوشته اصغر جعفری ولدانی، دفتر مطالعات سیاسی و بین الملل از ص 609 تا 618 تصویر نقشه‌ها و کتاب‌های که در آن خوزستان به عنوان عربستان مطرح شده و طرح تجزیه ایران توسط عراق آمده است. لذا (گر چه اعلان رسمی جنگ در 31 شهریور 59 صورت گرفت، امّا عراق عملا حملات خود را چندی پیش از آن آغاز کرده بود و ارتش عراق در 16/6/59 اعتراف به تصرف برخی ارتفاعات کرده است و پس از آن در تاریخ 19/6/59 در اطلاعیه دیگری مدعی تصرف مناطق دیگری شد.)[9] معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. تحلیلی بر جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، وزارت امور خارجه، تهران 61. 2. منوچهر پارسا دوست، نقش سازمان ملل در جنگ عراق و ایران، شرکت سهامی انتشار 71، از ص 141 تا 225. 3. انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی و نظام بین الملل، دفتر بررسی‌های سیاسی، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی 76، از ص 13 تا 36. پی نوشتها: [1] . تحلیلی بر جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، تهران، وزارت امور خارجه، 1361، ص 78. [2] . جعفری ولدانی، اصغر، بررسی تاریخی اختلافات مرزی ایران و عراق، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، ص 547. [3] . همان، ص 548. [4] . کودتای نوژه، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 1368، ص 65. [5] . دلاژ الیویه، ژرار کریزیک، توفان خلیج، ترجمه اسدالله مبشری، محسن مؤیدی، تهران، اطلاعات، 1366، ص 243. [6] . پارسا دوست، منوچهر، نقش سازمان ملل در جنگ عراق و ایران، شرکت سهامی انتشار، 1371، ص 328. [7] . تحلیلی بر جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، ص 102. [8] . یادداشت شماره 24، 14/7/1/5، مورخ 17 سپتامبر 1980، وزارت امور خارجه جمهوری عراق. [9] . عبدالحکیم ابو غزامه (وزیر دفاع سابق مصر)، جنگ عراق و ایران، ترجمه نادر نوروزشاد، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه، ج 2، ص 80. منبع: اندیشه قم
عنوان سوال:

چند سند از اسناد تجاوزات عراق قبل از حمله کامل در شهریور 59 بیان کنید؟


پاسخ:

در پاسخ به این سؤال باید بگوییم که خصومت و عداوت حکام بعثی با انقلاب اسلامی به زمان اولین خیزش مردمی و آشکار شدن جرقه‌های انقلاب اسلامی بر می‌گردد و با اوج گیری انقلاب اسلامی دشمنی حکام عراق نیز شدت گرفت. هرچند یکی از ریشه‌های جنگ ایران و عراق، اختلاف‌های مرزی دیرپای دو کشور است. لکن تغییر نظام در ایران این اختلافات را دستاویزی برای آغاز جنگ قرار داد، لذا تنها دوماه پس از سرنگونی شاه جلسات متعدد و محرمانه‌ای بین سران حزب بعث در بغداد تشکیل و در پایان بخشنامه‌ای صادر می‌شود که در آن تأکید شده است: (با فرو ریختن نظام پادشاهی ایران و در هم پاشیدن ارتش آن، این کشور به انجام نقشی که تاکنون برعهده داشته (ژاندارمری منطقه) قادر نخواهد بود و بنابراین عراق تنها کشوری است که می‌تواند با استفاده از موقعیت جدید خلأ ایجاد شده را پر کند و در مسایل امنیتی خلیج فارس نقش اساسی را ایفا نماید، لذا به منظور شناسایی این موقعیت جدید توسط دنیای عرب حمله نظامی به ایران ضروری است.)[1]
(بر اساس نظریات دیپلمات‌های غربی در خلیج فارس، صدام 6 ماه قبل از شروع جنگ تحمیلی، یعنی در فروردین ماه 1359 تصمیم خود را برای جنگ با ایران اتخاذ کرده بود.)[2] و (اظهارات مقام‌های عراقی و اقدام‌هایی که به منظور آمادگی خود برای شروع تجاوز انجام داده‌اند، صحت این اظهار نظر را تأیید می‌کند. در 12 فروردین 1359 صدام حسین طی سخنانی اظهار داشت :(ما آماده جنگ با آنها (ایران) هستیم.) وی به ایران اخطار کرد که عراق آماده است، وارد هر نوع جنگی برای دفاع از حاکمیت و شرف خود بشود.)[3] البته در آغاز جنگ عراق علیه ایران از نقش ابرقدرت ها خصوصاً آمریکا نباید غافل بود، زیرا در آن زمان جریان تسخیر لانه جاسوسی آمریکا توسط ایران صورت گرفته بود و بعد از شکست آمریکا در واقعه طبس و طرح کودتای نوژه، حمله به ایران توسط عراق در دستور کار آمریکا در جهت تحت فشار گذاشتن ایران و در راستای منافع آمریکا قرار گرفت.
برژینسکی برای آماده سازی و اطلاع از وضع عراق برای شروع جنگ، سفرهای محرمانه مکرّری به بغداد کرد؛ به طوری که مجله (ژورنال استریت) مورخ 8 فوریه 1980 (اردیبهشت 1359) یکی از سفرهای محرمانه را فاش ساخت و (تایمز) لندن مورخ 17 ژوئن 1980 به ملاقات برژینسکی و صدام حسین اشاره کرد)[4] و (در محافل آشنا به اوضاع خاورمیانه خواه در اروپا و خواه در آمریکا عراق پایگاه استواری برای حفاظت از تمدن و فرهنگ غرب قلمداد شد که در راه تحقق آرمان غربی ها و ایستادگی در برابر طوفان انقلاب اسلامی ایران تلاش می‌کند.)[5] نیز (کارتر رئیس جمهور آمریکا در کتاب خاطرات خود قید می‌نماید هنگامی که رجائی نخست وزیر ایران در اکتبر 1980 برای توضیح نظرات ایران در مورد جنگ به شورای امنیت آمد، نمایندگان شورا نشان دادند که به هیچ یک از شکایات او به طور جدی رسیدگی نخواهند کرد و نخست وزیر پیام آشکاری را با خود به تهران برد که تا زمانی که گروگان‌ها آزاد نشوند، ایران همچنان از دشواری‌ها رنج خواهد برد و درجامعه جهانی منزوی خواهد بود.)[6]
لذا طه یاسین رمضان در راستای این برنامه در مصاحبه اختصاصی با روزنامه الثوره، ارگان رسمی حزب بعث در اواخر دی ماه 1360 گفت (ما براین نکته تأکید می‌کنیم که جنگ به پایان نخواهد رسید، مگر اینکه رژیم حاکم بر ایران به کلی منهدم شود، زیرا اختلاف‌های اساسی بر سر چند کیلومتر مربع زمین یا نصف شط العرب که سبب بروز جنگ شده بود نیست. بنابراین جنگ ما برخلاف آنچه بعضی از خائنان به ملت عرب ادعا می‌کنند، یک جنگ مرزی نیست که بتوان آن را به تعویق انداخت،‌ بلکه در حقیقت جنگ سرنوشت است.)[7] دولت عراق در یادداشت رسمی 26 شهریور 1359 خود که به سفارت جمهوری اسلامی ایران در بغداد تسلیم کرد، لغو یکجانبه عهد نامه 1975 الجزایر را اعلام نمود و در این یادداشت آمده است: (دولت جمهوری عراق از مقامات دولت جمهوری اسلامی ایران دعوت می‌کند که وضع جدید را بپذیرند و روشی منطقی بر عقل و منطق در قبال اعمال حقوق مشروع عراق در سراسر اراضی زمینی و رودخانه‌ای آن کشور در شط العرب، مانند همان وضع حقوقی که قبل از موافقت‌ نامه الجزیره وجود داشت، اتخاذ نمایند.)[8]
در 18 مهر 1359 جمال شمیرانی کاردار نمایندگی ایران در آن وقت گوشه‌ای از تجاوزات عراق علیه ایران را قبل از 31 شهریور در مجمع عمومی سازمان بین الملل بیان نمودند. از جمله این که در 20 مرداد 1359 نیروهای عراقی به ماکول حمله کردند که ناگزیر به عقب نشینی شدند و در 24 مرداد، توپخانه عراق مدت 4 ساعت کامارون در جنوب غربی ایران را بمباران نمود و در اوّل سپتامبر به قصر شیرین حمله کردند و 46 سرباز را به شهادت رساندند و در 3 و 4 سپتامبر با توپخانه سنگین و تانک به قصر شیرین، نصر آباد و کلانتری یورش بردند و در 7 سپتامبر با هواپیماهای میگ و هلیکوپتر ناحیه قصر شیرین را مورد حمله قرار دادند. وزارت خارجه در نشریه (تحلیلی بر جنگ تحمیلی رژیم عراق علیه جمهوری اسلامی ایران) نقشه‌هایی که از سوی عراق تکثیر شده و مدارکی را که دولت عراق در آن آشکارا خوزستان را عربستان می‌نامد را در صفحات 80 تا 100 چاپ نموده است. همچنین در کتاب بررسی تاریخی اختلافات مرزی ایران و عراق نوشته اصغر جعفری ولدانی، دفتر مطالعات سیاسی و بین الملل از ص 609 تا 618 تصویر نقشه‌ها و کتاب‌های که در آن خوزستان به عنوان عربستان مطرح شده و طرح تجزیه ایران توسط عراق آمده است. لذا (گر چه اعلان رسمی جنگ در 31 شهریور 59 صورت گرفت، امّا عراق عملا حملات خود را چندی پیش از آن آغاز کرده بود و ارتش عراق در 16/6/59 اعتراف به تصرف برخی ارتفاعات کرده است و پس از آن در تاریخ 19/6/59 در اطلاعیه دیگری مدعی تصرف مناطق دیگری شد.)[9]

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. تحلیلی بر جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، وزارت امور خارجه، تهران 61.
2. منوچهر پارسا دوست، نقش سازمان ملل در جنگ عراق و ایران، شرکت سهامی انتشار 71، از ص 141 تا 225.
3. انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی و نظام بین الملل، دفتر بررسی‌های سیاسی، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی 76، از ص 13 تا 36.

پی نوشتها:
[1] . تحلیلی بر جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، تهران، وزارت امور خارجه، 1361، ص 78.
[2] . جعفری ولدانی، اصغر، بررسی تاریخی اختلافات مرزی ایران و عراق، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، ص 547.
[3] . همان، ص 548.
[4] . کودتای نوژه، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 1368، ص 65.
[5] . دلاژ الیویه، ژرار کریزیک، توفان خلیج، ترجمه اسدالله مبشری، محسن مؤیدی، تهران، اطلاعات، 1366، ص 243.
[6] . پارسا دوست، منوچهر، نقش سازمان ملل در جنگ عراق و ایران، شرکت سهامی انتشار، 1371، ص 328.
[7] . تحلیلی بر جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، ص 102.
[8] . یادداشت شماره 24، 14/7/1/5، مورخ 17 سپتامبر 1980، وزارت امور خارجه جمهوری عراق.
[9] . عبدالحکیم ابو غزامه (وزیر دفاع سابق مصر)، جنگ عراق و ایران، ترجمه نادر نوروزشاد، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه، ج 2، ص 80.
منبع: اندیشه قم





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین