مقدمه: هنگامی که حضرت موسی علیه السلام مدت قراردادش با (شعیب) در (مدین) پایان یافت، همسر و فرزند و همچنین گوسفندان خود را برداشت و از مدین به سوی مصر رهسپار شد، راه را گم کرد، شبی تاریک و ظلمانی بود، گوسفندان او در بیابان متفرق شدند، می خواست آتشی بیفروزد تا در آن شب سرد، خود و فرزندانش گرم شوند، اما به وسیله آتش زنه ، آتش روشن نشد در این اثناء همسر باردارش دچار درد وضع حمل شد. طوفانی از حوادث سخت، او را محاصره کرد در این هنگام بود که شعله ای از دور به چشمش خورد، ولی این آتش نبود بلکه نور الهی بود. موسی علیه السلام به گمان اینکه آتش است برای پیدا کردن راه و یا برگرفتن شعله ای، به سوی آتش حرکت کرد.[1] (فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِی یَا مُوسَی)[2] صدایی شنید که او را مخاطب ساخته می گوید: ای موسی! (إِنِّی أَنَا رَبُّک فَاخْلَعْ نَعْلَیْک إِنَّک بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًی).[3] موسی علیه السلام با شنیدن این ندای روح پرور: (من پروردگار تو هستم) هیجان زده شد و لذت غیر قابل توصیفی سر تا پایش را احاطه کرد، این کیست که با من سخن می گوید؟ این پروردگار من است، که با کلمه (ربک) مرا مفتخر ساخته است. او مأمور شد تا کفش خود را از پای درآورد، چرا که در سرزمین مقدسی گام نهاده، سرزمینی که نور الهی بر آن جلوه گر است. تعبیر به (طوی)، یا به خاطر آن است که نام آن سرزمین، سرزمین طوی بوده است که غالب مفسران قرآن چنین گفته اند[4] و یا اینکه (طوی) که در اصل به معنی پیچیدن است در اینجا کنایه از آن است که این سرزمین را برکات معنوی از هر سو احاطه کرده بود، که در سوره قصص آیه 30 از آن به عنوان (الْبُقْعَةِ الْمُبَارَکةِ) تعبیر شده است. محل وادی طوی یا سرزمین طوی کجاست؟ راجع به مکان این سرزمین مقدس چندین احتمال بیان شده است که در ادامه به این اقوال می پردازیم: 1. در شام، میان (مدین) و (مصر).[5] که قول مشهور و معروف همین است. 2. در نزدیکی مکّه وادی به نام وادی طوی قرار دارد.[6] 3. سرزمین مقدس طوی که موسی علیه السلام در آن فرود آمد سرزمین نجف بود.[7] از میان کتب تاریخی که در دسترس بود چنین احتمالاتی یافت شد. مخصوصاً راجع به وادی طوی که در نزدیک مکه است و از بالای آن خانه های مکه نمایان است، در کتب تاریخی بیشتر به چشم می خورد ، ولی نامی از سرزمین کربلا که به وادی مقدس طوی تعبیر شده باشد و موسی علیه السلام هنگام ورود به آن سرزمین کفش خود را درآورده باشد در کتب و منابع تاریخی به آن اشاره نشده است. از آنجا که روی زمین، سرزمین های مقدس زیادی وجود دارد و حرمت ویژه ای هم دارند گاهی در لسان اهل معنا از آنها به وادی مقدس طوی تعبیر شده است و این هم به دلیل تشابه داشتن به تعبیر خداوند است که خطاب به حضرت موسی علیه السلام فرمود (إِنَّک بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًی)[8] تو در سرزمین مقدسی هستی (فاخلع نعلیک) کفشت را بیرون بیاور!). سرزمین کربلا هم یکی از سرزمین های مقدسی است که به احترام آن سرزمین تعبیر وادی مقدس طوی در زبان بزرگان و به تبع آنها در زبان مردم رایج شده است. این به خاطر برکاتی است که سرزمین کربلا دارد. هر کسی که به حرم اهلبیت علیهم السلام مخصوصاً حرم امام حسین علیه السلام قدم می گذارد، باید توجه داشته باشد که در محضر خداوند قدم نهاده و برای دیدن خدا آمده است . چنان که در روایات معتبر آمده که هر کس قبر ابا عبدالله علیه السلام را در کنار فرات زیارت کند مثل این است که خداوند را زیارت کرده است. موسی علیه السلام هم به وادی مقدس به این معنا راه یافت نه این که واقعاً خدا را زیارت کند.[9] تعبیر وادی مقدس طوی نه تنها راجع به حرم اولیای دین به کار رفته که در محضر علماء هم به کار گرفته شده (سید مرتضی برقعی روزی در خانه آیت الله بروجردی بود که در آن اثناء یکی از وابستگان شاه به نمایندگی از محمدرضا پهلوی به خدمت آقای بروجردی می رسد، گویا برای تحقیر مقام مرجعیت، با کفش وارد مجلس می شود، همه حاضرین از این جسارت او ناراحت می شوند، اما هیچ کس حرف نمی زند. در این میان آقا سید مرتضی برقعی به او نهیب می زند: (فاخلع نعلیک انّک بالواد المقدس طوی) و با این کار شجاعانه خود، از حریم مرجعیت در مقابل طاغوت دفاع می کند).[10] پس به کار بردن وادی مقدس طوی درباره اماکن مقدسه دلیل بر این نیست که حضرت موسی علیه السلام به آن سرزمین در آن شب معروف قدم نهاده باشد. ظاهراً سرزمینی که موسی علیه السلام در آن قدم نهاد و مأمور شد کفش خود را بیرون آورد همان سرزمین میان مدین و مصر است. اما کربلا از آن مکانی که موسی علیه السلام مجاز نشد با نعلین وارد شود مقدس تر است چون امام حسین علیه السلام و یاران بسیار بزرگی در آن به شهادت رسید و خون پاکان در آن ریخته شد که نظیری برای آنان وجود نداشته است. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1 طبرسی، تفسیر مجمع البیان، ذیل آیه 11 سوره طه. 2 تفاسیر المیزان، نمونه و... ذیل آیه 11 سوره طه. پی نوشتها: [1]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ هجدهم، 1380ش، ج13، ص167. [2]. طه / 11 [3]. طه / 12. [4]. طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان. قم، جامعه مدرسین، بی تا، ج13، ص137؛ مراغی، مصطفی، تفسیر المراغی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1405ق، ذیل آیه 12 طه؛ سیوطی، الدر المنثور، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، 1404، ذیل آیه 12 طه؛ قرشی، علی اکبر، احسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت، 1377ش، ذیل آیه 12 طه. [5]. بلاذری، انساب الاشراف، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، 1417ق، ج2، ص475. [6]. ابن کثیر، البدایة و النهایة، بیروت، دارالفکر، 1407ق، ج5، ص151. [7]. سایت اینترنتی: www.ghahany.mihanblog.com [8]. طه / 12. [9]. شیخ طوسی، تهذیب، ج6، ص45 و 51. [10]. سایت اینترنتی: www.bashqah.net منبع: اندیشه قم
آیا کربلا همان (وادی مقدس طوی) است که در قرآن آمده و حضرت موسی علیه السلام به آنجا می خواست قدم گذارد و خداوند فرمود «فاخلع نعلیک»؟
مقدمه: هنگامی که حضرت موسی علیه السلام مدت قراردادش با (شعیب) در (مدین) پایان یافت، همسر و فرزند و همچنین گوسفندان خود را برداشت و از مدین به سوی مصر رهسپار شد، راه را گم کرد، شبی تاریک و ظلمانی بود، گوسفندان او در بیابان متفرق شدند، می خواست آتشی بیفروزد تا در آن شب سرد، خود و فرزندانش گرم شوند، اما به وسیله آتش زنه ، آتش روشن نشد در این اثناء همسر باردارش دچار درد وضع حمل شد.
طوفانی از حوادث سخت، او را محاصره کرد در این هنگام بود که شعله ای از دور به چشمش خورد، ولی این آتش نبود بلکه نور الهی بود. موسی علیه السلام به گمان اینکه آتش است برای پیدا کردن راه و یا برگرفتن شعله ای، به سوی آتش حرکت کرد.[1] (فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِی یَا مُوسَی)[2] صدایی شنید که او را مخاطب ساخته می گوید: ای موسی! (إِنِّی أَنَا رَبُّک فَاخْلَعْ نَعْلَیْک إِنَّک بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًی).[3]
موسی علیه السلام با شنیدن این ندای روح پرور: (من پروردگار تو هستم) هیجان زده شد و لذت غیر قابل توصیفی سر تا پایش را احاطه کرد، این کیست که با من سخن می گوید؟ این پروردگار من است، که با کلمه (ربک) مرا مفتخر ساخته است.
او مأمور شد تا کفش خود را از پای درآورد، چرا که در سرزمین مقدسی گام نهاده، سرزمینی که نور الهی بر آن جلوه گر است.
تعبیر به (طوی)، یا به خاطر آن است که نام آن سرزمین، سرزمین طوی بوده است که غالب مفسران قرآن چنین گفته اند[4] و یا اینکه (طوی) که در اصل به معنی پیچیدن است در اینجا کنایه از آن است که این سرزمین را برکات معنوی از هر سو احاطه کرده بود، که در سوره قصص آیه 30 از آن به عنوان (الْبُقْعَةِ الْمُبَارَکةِ) تعبیر شده است.
محل وادی طوی یا سرزمین طوی کجاست؟
راجع به مکان این سرزمین مقدس چندین احتمال بیان شده است که در ادامه به این اقوال می پردازیم:
1. در شام، میان (مدین) و (مصر).[5] که قول مشهور و معروف همین است.
2. در نزدیکی مکّه وادی به نام وادی طوی قرار دارد.[6]
3. سرزمین مقدس طوی که موسی علیه السلام در آن فرود آمد سرزمین نجف بود.[7]
از میان کتب تاریخی که در دسترس بود چنین احتمالاتی یافت شد. مخصوصاً راجع به وادی طوی که در نزدیک مکه است و از بالای آن خانه های مکه نمایان است، در کتب تاریخی بیشتر به چشم می خورد ، ولی نامی از سرزمین کربلا که به وادی مقدس طوی تعبیر شده باشد و موسی علیه السلام هنگام ورود به آن سرزمین کفش خود را درآورده باشد در کتب و منابع تاریخی به آن اشاره نشده است.
از آنجا که روی زمین، سرزمین های مقدس زیادی وجود دارد و حرمت ویژه ای هم دارند گاهی در لسان اهل معنا از آنها به وادی مقدس طوی تعبیر شده است و این هم به دلیل تشابه داشتن به تعبیر خداوند است که خطاب به حضرت موسی علیه السلام فرمود (إِنَّک بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًی)[8] تو در سرزمین مقدسی هستی (فاخلع نعلیک) کفشت را بیرون بیاور!).
سرزمین کربلا هم یکی از سرزمین های مقدسی است که به احترام آن سرزمین تعبیر وادی مقدس طوی در زبان بزرگان و به تبع آنها در زبان مردم رایج شده است. این به خاطر برکاتی است که سرزمین کربلا دارد. هر کسی که به حرم اهلبیت علیهم السلام مخصوصاً حرم امام حسین علیه السلام قدم می گذارد، باید توجه داشته باشد که در محضر خداوند قدم نهاده و برای دیدن خدا آمده است . چنان که در روایات معتبر آمده که هر کس قبر ابا عبدالله علیه السلام را در کنار فرات زیارت کند مثل این است که خداوند را زیارت کرده است. موسی علیه السلام هم به وادی مقدس به این معنا راه یافت نه این که واقعاً خدا را زیارت کند.[9]
تعبیر وادی مقدس طوی نه تنها راجع به حرم اولیای دین به کار رفته که در محضر علماء هم به کار گرفته شده (سید مرتضی برقعی روزی در خانه آیت الله بروجردی بود که در آن اثناء یکی از وابستگان شاه به نمایندگی از محمدرضا پهلوی به خدمت آقای بروجردی می رسد، گویا برای تحقیر مقام مرجعیت، با کفش وارد مجلس می شود، همه حاضرین از این جسارت او ناراحت می شوند، اما هیچ کس حرف نمی زند. در این میان آقا سید مرتضی برقعی به او نهیب می زند: (فاخلع نعلیک انّک بالواد المقدس طوی) و با این کار شجاعانه خود، از حریم مرجعیت در مقابل طاغوت دفاع می کند).[10]
پس به کار بردن وادی مقدس طوی درباره اماکن مقدسه دلیل بر این نیست که حضرت موسی علیه السلام به آن سرزمین در آن شب معروف قدم نهاده باشد. ظاهراً سرزمینی که موسی علیه السلام در آن قدم نهاد و مأمور شد کفش خود را بیرون آورد همان سرزمین میان مدین و مصر است.
اما کربلا از آن مکانی که موسی علیه السلام مجاز نشد با نعلین وارد شود مقدس تر است چون امام حسین علیه السلام و یاران بسیار بزرگی در آن به شهادت رسید و خون پاکان در آن ریخته شد که نظیری برای آنان وجود نداشته است.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1 طبرسی، تفسیر مجمع البیان، ذیل آیه 11 سوره طه.
2 تفاسیر المیزان، نمونه و... ذیل آیه 11 سوره طه.
پی نوشتها:
[1]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ هجدهم، 1380ش، ج13، ص167.
[2]. طه / 11
[3]. طه / 12.
[4]. طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان. قم، جامعه مدرسین، بی تا، ج13، ص137؛ مراغی، مصطفی، تفسیر المراغی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1405ق، ذیل آیه 12 طه؛ سیوطی، الدر المنثور، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، 1404، ذیل آیه 12 طه؛ قرشی، علی اکبر، احسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت، 1377ش، ذیل آیه 12 طه.
[5]. بلاذری، انساب الاشراف، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، 1417ق، ج2، ص475.
[6]. ابن کثیر، البدایة و النهایة، بیروت، دارالفکر، 1407ق، ج5، ص151.
[7]. سایت اینترنتی: www.ghahany.mihanblog.com
[8]. طه / 12.
[9]. شیخ طوسی، تهذیب، ج6، ص45 و 51.
[10]. سایت اینترنتی: www.bashqah.net
منبع: اندیشه قم
- [سایر] این که خداوند فرمود: «لا اقسم بهذا البلد»[1] با آیهی«و هذا البلد الامین»[2] سازگار نیست؟ «لااقسم بهذا البلد» یعنی «قسم به این شهر مقدس (مکه).»
- [سایر] آیا مادر و برادران حضرت ابوالفضل«علیه السلام» در کربلا حضور داشتهاند؟
- [سایر] خداوند متعال در نجوا با حضرت موسی علیه السلام درباره ی فقر و ثروت چه فرمود؟
- [سایر] اگر ائمه«علیهم السلام» دارای معجزه بودند چرا امام حسین«علیه السلام» در کربلا آب از زمین استخراج نکردند؟
- [سایر] منظور از «السلام علی علی بن الحسین(علیه السلام)» در زیارت عاشورا کیست؟
- [سایر] «علی بنالحسین» در زیارت عاشورا کدام یک از فرزندان امام حسین(علیه السلام) است؟
- [سایر] در زیارت عاشورا می خوانیم «الحمدالله علی عظیم رزیتی» آیا برای مصیبت بزرگ باید خدا را شکر کرد؟ شکر چه چیز؟
- [سایر] خداوند در قرآن مسأله مسخ قوم حضرت موسی و عیسی علیهما السلام را چگونه مطرح کرده است؟
- [سایر] آیا حضرت سلیمان(ع) از یاد خدا غافل شد؟ در حالیکه خداوند ایشان را «نعم العبد» و «انه اواب» خطاب میفرماید؟
- [سایر] «محمد بن علی بنابی قره» کیست؟
- [آیت الله وحید خراسانی] مسافر در شهر مکه قدیم که از عقبه مدنیین است تا ذی طوی و مدینه زمان حضرت رسول صلی الله علیه واله وسلم و شهر کوفه و حرم حضرت سید الشهداء علیه السلام مخیر است نمازش را شکسته یا تمام بخواند و تمام افضل است هر چند احوط ان است که در خارج از مسجد الحرام و مسجد النبی صلی الله علیه واله وسلم حتی ملحقات ان دو مسجد بعد از زمان ایمه علیهم السلام و خارج مسجد کوفه و دورتر از اطراف ضریح مقدس نماز را تمام نخواند
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر بر جایی از بدن ایه قران یا اسم خداوند متعال نوشته شده باشد چنانچه بخواهد غسل ترتیبی به جا اورد باید اب را طوری به بدن برساند که مس ان نوشته نشود و همچنین است اگر بخواهد وضوی ترتیبی بگیرد و بر بعض اعضای وضو ایه قران باشد و همچنین بنابر احتیاط واجب اگر اسم خداوند متعال باشد و در غسل و وضو مراعات احتیاط نسبت به اسماء انبیا و ایمه و حضرت زهرا علیهم السلام مستحب است
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر بر جایی از بدن ایه قران یا اسم خداوند متعال نوشته شده باشد چنانچه بخواهد غسل ترتیبی به جا اورد باید اب را طوری به بدن برساند که مس ان نوشته نشود و همچنین است اگر بخواهد وضوی ترتیبی بگیرد و بر بعض اعضای وضو ایه قران باشد و همچنین بنابر احتیاط واجب اگر اسم خداوند متعال باشد و در غسل و وضو مراعات احتیاط نسبت به اسماء انبیا و ایمه و حضرت زهرا علیهم السلام مستحب است
- [آیت الله وحید خراسانی] از بزرگترین واجبات بر مکلفین امر به معروف و نهی از منکر است خداوند متعال می فرماید والمومنون و المومنات بعضهم اولیاء بعض یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و مردان و زنان مومن بعضی از ایشان دوستان بعضی دیگر هستند امر می کنند به معروف و نهی می کنند از منکر امر به معروف و نهی از منکر راه انبیای خداست و به این فریضه الهیه بقیه فرایض و مقررات دین اجرا می شود و کسب و کار حلال و امنیت جان و عرض و مال مردم حفظ و حق به حق دار می رسد و زمین از لوث منکرات و بدیها تطهیر و به معروف و خوبیها اباد می شود و به روایتی از امام ششم علیه السلام اکتفا می شود که فرمود رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم فرمود چگونه است حال شما زمانی که زنان شما فاسد و جوانان شما فاسق شوند و حال ان که امر به معروف و نهی از منکر نکرده اید گفته شد چنان خواهد شد یا رسول الله فرمود بلی و بدتر از ان هم خواهد شد چگونه است حال شما زمانی که امر کنید به منکر و نهی کنید از معروف گفته شد یا رسول الله چنان خواهد شد فرمود بلی و بدتر از ان هم خواهد شد چگونه است حال شما زمانی که معروف را منکر و منکر را معروف ببینید
- [آیت الله مکارم شیرازی] آشامیدن شراب حرام و از گناهان کبیره است، بلکه در بعضی از اخبار بزرگترین گناه شمرده شده است و اگر کسی آن را حلال بداند در صورتی که متوجه باشد که لازمه حلال دانستن آن تکذیب خدا و پیغمبر(صلی الله علیه وآله) می باشد کافر است. از حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) روایت شده است که فرمود: (شراب ریشه بدیها و منشأ گناهان است و کسی که شراب می خورد عقل خود را از دست می دهد و در آن موقع خدا را نمی شناسد و از هیچ گناهی باک ندارد، احترام هیچ کس را نگه نمی دارد و حق خویشان نزدیک را رعایت نمی کند و از زشتیهای آشکار رو نمی گرداند، روح ایمان و خداشناسی از او بیرون می رود، و روح خبیثی که از رحمت خدا دور است در او می ماند، خدا و فرشتگان و پیغمبران و مؤمنین او را لعنت می کنند و تا چهل روز نماز او قبول نمی شود و روز قیامت روی او سیاه است!)
- [آیت الله وحید خراسانی] اشامیدن شراب و غیر ان از مسکرات حرام است و روایات در مذمت ان بسیار است و در بعضی از انها قریب به این مضامین وارد شده که خداوند معصیت نشده به چیزی که شدیدتر از اشامیدن مسکر باشد و از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام سوال شد ایا اشامیدن شراب بدتر است یا ترک نماز فرمود شرب خمر برای این که شرابخوار در حالتی قرار می گیرد که پروردگار خودرا نمی شناسد و از حضرت رسول صلی الله علیه واله وسلم روایت شده که شراب سر هر گناهی است و در بعضی از روایات اشامیدن شراب اشد از زنا و دزدی شمرده شده است و خداوند شراب را حرام کرده به علت این که ام الخبایث و سر هر شری است و شرابخوار عقل خودرا از دست می دهد پس پروردگار خود را نمی شناسد و هر معصیتی را مرتکب و هر حرمتی را هتک و هر رحم وابسته ای را قطع و هر فاحشه ای را مرتکب می شود
- [آیت الله مکارم شیرازی] مساله 588 _مستحب است به امید این که مطلوب پروردگار باشد امور زیر را در دفن میت رعایت کنند: 1: قبر را به اندازه قامت انسان متوسط گود کنند. 2: میت را در نزدیکترین قبرستان دفن نمایند، مگر آن که قبرستان دورتر، از جهتی بهتر باشد، مثل این که افراد خوب در آنجا دفن شده اند، یا مردم برای فاتحه بیشتر به آنجا می روند. 3: هنگام دفن، جنازه را در چند قدمی قبر بر زمین بگذارند و تا سه مرتبه، کم کم نزدیک ببرند و در مرتبه چهارم وارد قبر کنند. 4: اگر میت مرد است او را از طرف سر وارد قبر کنند و اگر زن است از طرف عرض بدن و به هنگام وارد کردن او پارچه ای روی قبر بگیرند. 5: جنازه را با آرامی از تابوت بردارند و با آرامی وارد قبر کنند، و دعاهایی که دستور داده شده پیش از دفن و موقع دفن بخوانند. 6: قبر لحد داشته باشد، یعنی آن راطوری بسازند که خاک روی بدن میت نریزد،به این ترتیب که قسمت پایین قبررا باریکتر کنند و بعد از گذاشتن میت در قبر، بالای آن خشت یا آجر بچینند و یا طرف قبله قبر را کمی از پایین توسعه دهند به اندازه ای که میت در آن قرار بگیرد. 7: پشت سر میت مقداری خاک یا خشت بگذارند که وقتی او را به طرف راست می خوابانند به عقب برنگردد. 8: بعد از گذاشتن در قبر، گره کفن را باز کنند و صورت میت را روی خاک بگذارند و بالشی از خاک زیر سر او قرار دهند. 9: کسی که میت را در قبر می گذارد با طهارت و سربرهنه و پا برهنه باشد و غیر از خویشان میت، با پشت دست خاک بر قبر بریزند و بگویند: (انا لله و انا الیْه راجعون) و اگر میت زن است کسی که با او محرم است او را در قبر بگذارد و اگر محرم نباشد خویشانش او را در قبر بگذارند. 10: پیش از آن که (لحد) را بپوشانند دست راست به شانه میت بزنند و او را حرکت دهند و سه مرتبه بگویند:اسْمعْ افْهمْ یا فلان ابْن فلان (و به جای فلان ابن فلان اسم میت و پدرش را ببرند) مثلاً سه مرتبه بگویند: (اسْمعْ افْهمْ یا محمد بْن علی) سپس به ترتیب زیر او را به عقاید حقه اسلامی تلقین دهند و بگویند:(هلْ انْت علی الْعهْد الذی فارقْتنا علیْه منْ شهادة انْ لا اله إلا الله وحْده لا شریک له و ان محمداً صلی الله علیْه و آله عبْده و رسوله و سید النبیین و خاتم الْمرْسلین و ان علیاً امیر الْمؤمنین و سید الْوصیین و امامٌ افْترض الله طاعته علی الْعالمین، و ان الْحسن والْحسیْن و علی بْن الْحسیْن و محمد بْن علیٍ و جعْفر بْن محمد و موسی بْن جعْفر و علی بْن موسی و محمد بْن علیٍ و علی بْن محمد و الْحسن بْن علیٍ و الْقائم الحجة الْمهْدی صلوات الله علیْهمْ ائمة الْمؤمنین و حجج الله علی الْخلْق اجْمعین، و ائمتک ائمة هدیً ابْرارٌ یا فلان بْن فلان (و به جای فلان بن فلان، اسم میت و پدرش را بگویند) و بعد بگویند: اذا اتاک الْملکان الْمقربان رسولیْن منْ عنْد الله تبارک و تعالی و سئلاک عنْ ربک و عنْ نبیک و عنْ دینک و عنْ کتابک و عنْ قبْلتک و عنْ ائمتک فلاْ تخفْ و لا تحْزنْ و قلْ فی جوابهما: الله ربی و محمدٌ صلی الله علیْه و آله نبیی و الاْسْلام دینی و الْقرآن کتابی و الْکعْبة قبْلتی و امیرالْمؤمنین علی بْن ابی طالب امامی و الْحسن بْن علیٍ الْمجْتبی امامی و الْحسیْن بْن علیٍ الشهید بکرْبلاء امامی و علیٌ زیْن الْعابدین امامی و محمدٌ الْباقر امامی و جعْفرٌ الصادق امامی و موسی الْکاظم امامی و علیٌ الرضا امامی و محمدٌ الْجواد امامی و علیٌ الْهادی امامی و الْحسن الْعسْکری امامی و الْحجة الْمنْتظر امامی هؤلآء صلوات الله علیْهمْ اجْمعین ائمتی و سادتی و قادتی و شفعائی، بهمْ اتولی و منْ اعْدآئهمْ اتبرء فی الدنْیا و الاْخرة، ثم اعْلم یا فلان بْن فلان (و به جای فلان بن فلان، اسم میت و پدرش را بگویند) بعد بگویند: إن الله تبارک و تعالی نعْم الرب و ان محمداً صلی الله علیْه و آله نعْم الرسول و ان علی بْن ابیطالب و اوْلاده الْمعْصومین الاْئمة الإثْنی عشر نعْم الاْئمة و أن ما جاء به محمدٌ صلی الله علیْه و آله حقٌ و أن الْموْت حقٌ و سؤال منْکر و نکیر فی الْقبْر حقٌ و الْبعْث حقٌ و النشور حقٌ و الصراط حقٌ و الْمیزان حقٌ و تطایر الْکتب حقٌ و أن الْجنة حقٌ و النار حقٌ و أن الساعة آتیةٌ لا ریْب فیها و أن الله یبْعث منْ فی الْقبور. پس بگویند: افهمْت یا فلان (و به جای فلان اسم میت را بگوید) پس از آن بگویند: ثبتک الله بالْقوْل الثابت و هداک الله الی صراط مسْتقیم عرف الله بیْنک و بیْن اولیائک فی مسْتقرٍ منْ رحْمته. پس بگویند: اللهم جاف الاْرْض عنْ جنْبیْه و اصْعدْ بروحه الیْک و لقه منْک برْهاناً اللهم عفْوک عفْوک). 11: قبر را به صورت مربع مستطیل بسازند به اندازه چهار انگشت از زمین بلند کنند و نشانه ای روی آن بگذارند که شناخته شود و روی قبر آب بپاشند و بعد از پاشیدن آب، کسانی که حاضرند دستها را بر قبر گذارند انگشتها را باز کرده در خاک فرو برند و هفت مرتبه سوره (إنا انزلناه) بخوانند وبرای میت طلب آمرزش کنند. 12: :این دعا را بعد از آن بخوانند: (اللهم جاف الاْرْض عنْ جنْبیه و اصْعدْ الیْک روحه و لقه منْک رضْواناً و اسْکنْ قبْره منْ رحْمتک ما تغْنیه به عنْ رحْمة منْ سواک). و سزاوار است چنانچه میت زن باشد ضمیرها و اسماء را به صورت مؤنث ذکر کند.
- [آیت الله مظاهری] سه چیز بر جنب حرام است: اوّل: رساندن جایی از بدن به خط قرآن یا به اسم خدا و اسم پیغمبران و امامان و حضرت زهراعلیهم السلام. دوّم: گذاشتن چیزی یا توقف در مساجد و حرم ائمّه طاهرینعلیهم السلام، ولی اگر از یک در مسجد یا حرم داخل شود و از در دیگر خارج شود مانعی ندارد مگر مسجدالحرام و مسجد پیغمبراکرمصلی الله علیه وآله وسلم، ولی توقف در جاهایی که مربوط بهمسجد است ولی مسجد نیست و توقف در صحنها و رواقهای پیامبران و ائمه علیهم السلام و حرمهای امامزادهها مانعی ندارد. سوّم: خواندن هر یک از آیاتی که سجده واجب دارد و آن آیات در چهار سوره است: 1 - آیه پانزده، سورة سجده 2 - آیه سی و هفت، سورة فصّلت. 3 - آیه شصت و دو، سورة النّجم. 4 - آیه نوزده، سورة علق.
- [آیت الله شبیری زنجانی] پنج چیز بر جنب حرام است: اول: رساندن جایی از بدن خود به خط قرآن و بنا بر احتیاط به اسم خدا و صفات خاصه او به هر لغت که باشد، مگر پولی که بر آن نام خدا نوشته شده باشد که دست زدن به آن اشکال ندارد و احتیاط مستحب آن است که جایی از بدن خود را به اسم پیغمبران و امامان و حضرت زهرا علیهمالسلام نیز نرساند. دوم: رفتن یا ماندن در مسجد الحرام و مسجد پیغمبر صلی الله علیه و آله و حرم امامان علیهمالسلام اگر چه از یک در داخل و از در دیگر خارج شود و مراد از حرم امامان علیهمالسلام : محوّطهایست که ضریح مقدّس و قبر مطهّر در آن قرار دارد، نه تمام رواقها یا صحنها. سوم: داخل شدن یا ماندن در مساجد دیگر، مگر آنکه از یک در داخل و از در دیگر خارج شود. چهارم: گذاشتن چیزی در مسجد. پنجم: خواندن هر یک از آیات سجده واجب و آن آیات در چهار سوره است. اول: سوره سی و دوم قرآن (الم تنزیل (=سجده) )، آیه پانزدهم؛ دوم: سوره چهل و یکم (حم سجده (=فُصّلت) )، آیه سی و هفتم؛ سوم: سوره پنجاه و سوم (النجم)، آیه آخر؛ چهارم: سوره نود و ششم (اقرء (=العلق) )، آیه آخر. بلکه بنا بر احتیاط خواندن آیات دیگر یا قسمتی از یک آیه از سورههای سجده نیز جایز نیست. چیزهایی که بر جنب مکروهست
- [آیت الله نوری همدانی] نافلة ظهر و عصر را در سفر نباید خواند ، ئلی ولی نافله عشا را که نماز وُتیره نامیده می شود به نیت اینکه شاید مطلوب خداوند باشد ، می تواند بجا آورد . فضلیت سحر خیزی ونماز شب باید توجه داشت که وقت سحر ، وقت بسیار مبارکی است ، وقت تهجد و عبادت خدا است وقت انس گرفتن با محبوب حقیقی در خلوت شب است ، وقتی است که پیشوایان معصوم اسلام (سلام الله علیهم )مسلمانان را به بیداری و تهجد د ر آن ترغیب می نمودند ، وقتی است که وقتی است که علمای بزرگ و صلحای روزگار همیشه در آن وقت از خواب بر می خاستند و در پیشگاه حضرت حق به نماز خواندن و تلاوت قرآن و استغفار می پرداختند و حل کمشکلات و قضای حوایج مهم خود را در این ساعت از آن ذات مقدس می خواستند و به مقصود می رسیدند .خداوند در دو جای قرآن ، کسانی را که در سحرگاهان به استغفار می پردازند و از خداوند کریم و رحیم بخشایش گناهان خود را می خواهند مورد تمجید قرار داده است .وقت سحربنابر اظهر ، آخرین قسمت از یک ششم شب میباشد .هر چند وقت نماز شب از نصف شب به بعد آغاز می شود و تا طلوع فجر ادامه پیدا می کند ، ولی هر چه به طلوع فجر نزدیکتر باشد ، ثواب بیشتری دارد .برای نماز شب فضلیت های فراوانی و تاکید بسیاری در احادیث اهل بیت عصمت (علیهم السلام) ذکر شده است.حضرت رسول اکرم (صلی الله غلیه وآله وسلم ) در ضمن وصیتهای خود به حضرت امیر المؤمنان (علیه السلام ) فرمودند : ( عَلیکَ بِصَلوهِ اللّیلِ ، بِصلوهِ الّلیلِ ، بِصلوهِ اللّیلِ ) یعنی سه مرتبه فرمودند : نماز شب خواندن را بر خود لازم بشمار . حضرت صاذق (علیه السلام)فرمودند :( شرافت مؤ من در نماز شب خواندن و عزت مؤ من در این است که متعرض اعراض مردم چیزهایی که مردم عنایت به پنهان ماندن آن دارند ، نشود ، به این معنا که تفحص در امور مردم نداشته باشد و غیبت آنان را نکند .) و نیز حضرت صادق (علیه السلام ) فرمودند : ( مال دنیا و فرزندان ، زینت زندگی این دنیا و نماز شب ، زینت آخرت است . ) در احادیث اسلامی برای نماز شب علاوه بر اینکه ثواب و فضیلت فراوان اخروی ذکر شده است ، فواید دنیوی بسیاری نیز برای آن بیان شده است .که حضرت صادق ( علیه السلام ) فرمود : ( نماز شب بخوانید که آن سنت پیغمبر و رسم صلحایی است که پیش از شما می زیستند و آن درد و مرض را از بدن شما دور می کند . ) و نیز فرمودند : ( نماز شب خواندن روی انسان را سفید و نورانی وخلق انسان را نیکو و بوی وی را پاکیزه می کند و روزی را فراوان می سازد و موجب ادای قرض انسان می گردد و غم و اندوه را بر طرف می نماید و به چشم انسان جلوه و روشنی می بخشد . )حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : ( خانه هایی که در آنها نماز شب و قرآن خوانده می شود ، برای اهل آسمان روشنایی می دهند به همان طوری که ستارگان آسمان برای مردم زمین ، روشنایی می دهند . ) حضرت رضا ( علیه السلام ) فرمودند : ( نماز شب خواندن را بر خود لازم بدانید زیرا هر بندة مؤ منی که هشت رکعت نماز شب و دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر بخواند و در قنوت وتر 70مرتبه استغفار کند خداوند او را از عذاب قبر و از عذاب آتش نجات می دهد وعمرش را در دنیا طولانی میکند و در زندگی اقتصادی خداوند به او وسعت و گشایش میدهد وهر خانه ای که در آن نماز شب خوانده شود آن خانه برای مردم آسمان روشنایی می دهد همانطورکه ستارگان آسمان برای مردم روی زمین روشنایی می بخشند . ) برای د ستیابی به این توفیق لازم است از اول شب تصمیم بگیرند و مخصوصاً با کم غذا خوردن در شب خود را برای بیداری آماده سازند که حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام ) فرمودند : ( در سه چیز با سه چیز طمع مکن : 1-در بیداری شب با پرخوردن .2-در نور صورت با خوابیدن در جمیع شب .3-در امان ماندن در دنیا با همنشینی با فاسقان و فاجران .) کیفیت نماز شب و اما کیفیت نماز شب به این ترتیب است که : هشت رکعت که هر دو رکعت به یک سلام انجام بگیرد به قصد نماز نافلة شب خوانده شود و بعد از آن دو رکعت نماز به قصد نماز شفع می خواند و از آن پس یک رکعت به نیت نماز وتر بجا می آورد و بهتر این است که قنوت نماز وتر را به این ترتیب بجا بیاورد : 1- دعای فرج را که عبارت از این دعا است : لا اله الله الحلیم الکریم لا اله الا الله العلی العظیم سبحان الله رب السموات السبع و سبحان الله رب الارضین السبع و ما فیهن و ما بینهن و رب العرش العظیم و سلام علی المرسلین بخواند . 2-هفت مرتبه بگوید : استغفر الله الذی لا اله الا هو الحی القیوم ذوالجلال و الاکرام من جمیع ظلمی و جرمی و اسرافی علی نفسی و اتوب الیه .بعد از آن 70مرتبه بگوید : استغفرالله ربی و اتوب الیه .پس از آن 300مرتبه بگوید : العفو . سپس برای چهل مؤمن دعا کند ( به زبان غیر عربی هم اشکال ندارد ، مثلاً بگوید : خداوندا! فلانی را بیامرز ) .از آن پس برای خود و پدر و مادر خود دعا کند و در خاتمة قنوت 7مرتبه بگوید : هذا مقامُ الغائذِ بکَ مِنَ النارِ . فضیلت نماز جعفر طیار نماز جعفر طیار ، دارای ثواب و فضیلت بسیار است و بر اساس روایاتی که از اهل بیت عصمت(سلام الله علیهم ) رسیده است تاثیر زیادی در بخشیده شدن گناهان انسان دارد . حضرت صادق ( علیه السلام ) فرمودند : ( روزی که قلعة خیبر ، دژ محکم یهودانی که در برابر پیشرفت اسلام جوان ، سنگ اندازی می کردند و هر روز نقشه ای می کشیدند و تر فندهایی برای متوقف ساختن ، بلکه بر انداختن نظام اسلامی ، طرح می کردند به دست سپاه اسلام فتح شد ، جعفر از کشور حبشه که به سر پرستی جمعی از مسلمانان که در نتیجة فشار سردمداران کفر به آنجا مسافرت کرده بودند که تا در محیطی آزاد به اقامه مراسم دین قیام کنند و هم به تبلیغ اسلام پرداخته ، درخت دین را در آن سر زمین بنشانند ، مسافرت کرده بود مراجعت کرد .حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم ) از شنیدن این جریان بسیار خرسند گردید و فرمود : ( والله ما ادری بایهما انا اشد سروراً بقدوم جعفر ام بفتح خیبر ) . قسم به خداوند از این دو جریانی که امروز برای ما پیش آمده است نمی دانم برای کدام یک بیشتر خشنود باشم ، آیا برای فتح خیبر یا برای بازگشت جعفر ؟ و از جای خود برخاست و جعفر را به آغوش کشید و میان دو چشم وی را بوسید و فرمود هدیه ای به تو بدهم .چون این کلام را مسلمانان شنیدند افراد بسیاری در میان جمع گرد آمدند و چنین فکر می کردندکه این هدیه طلا ونقرة قابل توجهی خواهد بود. حضرتش به جعفر فرمودند : ( چهار رکعت نماز به تو تعلیم می دهم اگر بتوانی در هر روز و اگر نه در دو روز و گرنه در هر جمعه و اگر نتوانستی در هر ماه یک مرتبه و اگر نتوانستی در هر سال یک مرتبه بخوان ، خداوند متعال گناهانی را که ما بین آن دو نماز انجام گرفته باشد می آمرزد .سپس آن را بیان فرمود و توضیح آن به این ترتیب است : چهار رکعت است به تشهد و دو سلام . در رکعت اول بعد از سوره حمد سورة (اذا زلزلت ) و در رکعت دوم بعد از سورة ( و العادیات) و در رکعت سوم پس از حمد ، سورة ( اذا جاء نصرالله ) و در رکعت چهارم بعد از حمد سورة ( قل هو الله احد) و در هر رعت بعد از فراغ از قرائت پانزده مرتبه می گوید سبحان الله و الحمد الله و لا اله الا الله و الله اکبر و در رکوع همین تسبیحات را ده مرتبه می گوید و چون سر از رکوع بر می دارد ده مرتبه و در سجدة دوم ده مرتبه و بعد از سر بر داشتن پیش از اینکه برخیزد ، ده مرتبه می گوید و هر چهار رکعت را به همین تر تیب می خواند که مجموعاً 300مرتبه می شود . اگر نتواند این سوره ها را بخواند بجای آنها هم سورة قل هو الله احد را بخواند ، ثواب و فضیلت این نماز را بدست می آورد .خواندن نماز جعفر در هر موقع مستحب است ، ولی بهترین اوقات آن در روز جمعه هنگامی است که آفتاب در سطح زمین گسترش یافته باشد .علمای بزرگ اسلام و صلحای روزگار در این وقت برخواندن آن مواظبت داشته اند .نماز های مستحبی غیر از اینها نیز بسیار است به کتاب مفاتیح الجنان و غیر آن مراجعه بفرمایید . وقت نافله های یومیه