آیا کربلا همان (وادی مقدس طوی) است که در قرآن آمده و حضرت موسی علیه السلام به آنجا می خواست قدم گذارد و خداوند فرمود «فاخلع نعلیک»؟
مقدمه: هنگامی که حضرت موسی علیه السلام مدت قراردادش با (شعیب) در (مدین) پایان یافت، همسر و فرزند و همچنین گوسفندان خود را برداشت و از مدین به سوی مصر رهسپار شد، راه را گم کرد، شبی تاریک و ظلمانی بود، گوسفندان او در بیابان متفرق شدند، می خواست آتشی بیفروزد تا در آن شب سرد، خود و فرزندانش گرم شوند، اما به وسیله آتش زنه ، آتش روشن نشد در این اثناء همسر باردارش دچار درد وضع حمل شد. طوفانی از حوادث سخت، او را محاصره کرد در این هنگام بود که شعله ای از دور به چشمش خورد، ولی این آتش نبود بلکه نور الهی بود. موسی علیه السلام به گمان اینکه آتش است برای پیدا کردن راه و یا برگرفتن شعله ای، به سوی آتش حرکت کرد.[1] (فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِی یَا مُوسَی)[2] صدایی شنید که او را مخاطب ساخته می گوید: ای موسی! (إِنِّی أَنَا رَبُّک فَاخْلَعْ نَعْلَیْک إِنَّک بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًی).[3] موسی علیه السلام با شنیدن این ندای روح پرور: (من پروردگار تو هستم) هیجان زده شد و لذت غیر قابل توصیفی سر تا پایش را احاطه کرد، این کیست که با من سخن می گوید؟ این پروردگار من است، که با کلمه (ربک) مرا مفتخر ساخته است. او مأمور شد تا کفش خود را از پای درآورد، چرا که در سرزمین مقدسی گام نهاده، سرزمینی که نور الهی بر آن جلوه گر است. تعبیر به (طوی)، یا به خاطر آن است که نام آن سرزمین، سرزمین طوی بوده است که غالب مفسران قرآن چنین گفته اند[4] و یا اینکه (طوی) که در اصل به معنی پیچیدن است در اینجا کنایه از آن است که این سرزمین را برکات معنوی از هر سو احاطه کرده بود، که در سوره قصص آیه 30 از آن به عنوان (الْبُقْعَةِ الْمُبَارَکةِ) تعبیر شده است. محل وادی طوی یا سرزمین طوی کجاست؟ راجع به مکان این سرزمین مقدس چندین احتمال بیان شده است که در ادامه به این اقوال می پردازیم: 1. در شام، میان (مدین) و (مصر).[5] که قول مشهور و معروف همین است. 2. در نزدیکی مکّه وادی به نام وادی طوی قرار دارد.[6] 3. سرزمین مقدس طوی که موسی علیه السلام در آن فرود آمد سرزمین نجف بود.[7] از میان کتب تاریخی که در دسترس بود چنین احتمالاتی یافت شد. مخصوصاً راجع به وادی طوی که در نزدیک مکه است و از بالای آن خانه های مکه نمایان است، در کتب تاریخی بیشتر به چشم می خورد ، ولی نامی از سرزمین کربلا که به وادی مقدس طوی تعبیر شده باشد و موسی علیه السلام هنگام ورود به آن سرزمین کفش خود را درآورده باشد در کتب و منابع تاریخی به آن اشاره نشده است. از آنجا که روی زمین، سرزمین های مقدس زیادی وجود دارد و حرمت ویژه ای هم دارند گاهی در لسان اهل معنا از آنها به وادی مقدس طوی تعبیر شده است و این هم به دلیل تشابه داشتن به تعبیر خداوند است که خطاب به حضرت موسی علیه السلام فرمود (إِنَّک بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًی)[8] تو در سرزمین مقدسی هستی (فاخلع نعلیک) کفشت را بیرون بیاور!). سرزمین کربلا هم یکی از سرزمین های مقدسی است که به احترام آن سرزمین تعبیر وادی مقدس طوی در زبان بزرگان و به تبع آنها در زبان مردم رایج شده است. این به خاطر برکاتی است که سرزمین کربلا دارد. هر کسی که به حرم اهلبیت علیهم السلام مخصوصاً حرم امام حسین علیه السلام قدم می گذارد، باید توجه داشته باشد که در محضر خداوند قدم نهاده و برای دیدن خدا آمده است . چنان که در روایات معتبر آمده که هر کس قبر ابا عبدالله علیه السلام را در کنار فرات زیارت کند مثل این است که خداوند را زیارت کرده است. موسی علیه السلام هم به وادی مقدس به این معنا راه یافت نه این که واقعاً خدا را زیارت کند.[9] تعبیر وادی مقدس طوی نه تنها راجع به حرم اولیای دین به کار رفته که در محضر علماء هم به کار گرفته شده (سید مرتضی برقعی روزی در خانه آیت الله بروجردی بود که در آن اثناء یکی از وابستگان شاه به نمایندگی از محمدرضا پهلوی به خدمت آقای بروجردی می رسد، گویا برای تحقیر مقام مرجعیت، با کفش وارد مجلس می شود، همه حاضرین از این جسارت او ناراحت می شوند، اما هیچ کس حرف نمی زند. در این میان آقا سید مرتضی برقعی به او نهیب می زند: (فاخلع نعلیک انّک بالواد المقدس طوی) و با این کار شجاعانه خود، از حریم مرجعیت در مقابل طاغوت دفاع می کند).[10] پس به کار بردن وادی مقدس طوی درباره اماکن مقدسه دلیل بر این نیست که حضرت موسی علیه السلام به آن سرزمین در آن شب معروف قدم نهاده باشد. ظاهراً سرزمینی که موسی علیه السلام در آن قدم نهاد و مأمور شد کفش خود را بیرون آورد همان سرزمین میان مدین و مصر است. اما کربلا از آن مکانی که موسی علیه السلام مجاز نشد با نعلین وارد شود مقدس تر است چون امام حسین علیه السلام و یاران بسیار بزرگی در آن به شهادت رسید و خون پاکان در آن ریخته شد که نظیری برای آنان وجود نداشته است. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1 طبرسی، تفسیر مجمع البیان، ذیل آیه 11 سوره طه. 2 تفاسیر المیزان، نمونه و... ذیل آیه 11 سوره طه. پی نوشتها: [1]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ هجدهم، 1380ش، ج13، ص167. [2]. طه / 11 [3]. طه / 12. [4]. طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان. قم، جامعه مدرسین، بی تا، ج13، ص137؛ مراغی، مصطفی، تفسیر المراغی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1405ق، ذیل آیه 12 طه؛ سیوطی، الدر المنثور، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، 1404، ذیل آیه 12 طه؛ قرشی، علی اکبر، احسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت، 1377ش، ذیل آیه 12 طه. [5]. بلاذری، انساب الاشراف، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، 1417ق، ج2، ص475. [6]. ابن کثیر، البدایة و النهایة، بیروت، دارالفکر، 1407ق، ج5، ص151. [7]. سایت اینترنتی: www.ghahany.mihanblog.com [8]. طه / 12. [9]. شیخ طوسی، تهذیب، ج6، ص45 و 51. [10]. سایت اینترنتی: www.bashqah.net منبع: اندیشه قم
عنوان سوال:

آیا کربلا همان (وادی مقدس طوی) است که در قرآن آمده و حضرت موسی علیه السلام به آنجا می خواست قدم گذارد و خداوند فرمود «فاخلع نعلیک»؟


پاسخ:

مقدمه: هنگامی که حضرت موسی علیه السلام مدت قراردادش با (شعیب) در (مدین) پایان یافت، همسر و فرزند و همچنین گوسفندان خود را برداشت و از مدین به سوی مصر رهسپار شد، راه را گم کرد، شبی تاریک و ظلمانی بود، گوسفندان او در بیابان متفرق شدند، می خواست آتشی بیفروزد تا در آن شب سرد، خود و فرزندانش گرم شوند، اما به وسیله آتش زنه ، آتش روشن نشد در این اثناء همسر باردارش دچار درد وضع حمل شد.
طوفانی از حوادث سخت، او را محاصره کرد در این هنگام بود که شعله ای از دور به چشمش خورد، ولی این آتش نبود بلکه نور الهی بود. موسی علیه السلام به گمان اینکه آتش است برای پیدا کردن راه و یا برگرفتن شعله ای، به سوی آتش حرکت کرد.[1] (فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِی یَا مُوسَی)[2] صدایی شنید که او را مخاطب ساخته می گوید: ای موسی! (إِنِّی أَنَا رَبُّک فَاخْلَعْ نَعْلَیْک إِنَّک بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًی).[3]
موسی علیه السلام با شنیدن این ندای روح پرور: (من پروردگار تو هستم) هیجان زده شد و لذت غیر قابل توصیفی سر تا پایش را احاطه کرد، این کیست که با من سخن می گوید؟ این پروردگار من است، که با کلمه (ربک) مرا مفتخر ساخته است.
او مأمور شد تا کفش خود را از پای درآورد، چرا که در سرزمین مقدسی گام نهاده، سرزمینی که نور الهی بر آن جلوه گر است.
تعبیر به (طوی)، یا به خاطر آن است که نام آن سرزمین، سرزمین طوی بوده است که غالب مفسران قرآن چنین گفته اند[4] و یا اینکه (طوی) که در اصل به معنی پیچیدن است در اینجا کنایه از آن است که این سرزمین را برکات معنوی از هر سو احاطه کرده بود، که در سوره قصص آیه 30 از آن به عنوان (الْبُقْعَةِ الْمُبَارَکةِ) تعبیر شده است.
محل وادی طوی یا سرزمین طوی کجاست؟
راجع به مکان این سرزمین مقدس چندین احتمال بیان شده است که در ادامه به این اقوال می پردازیم:
1. در شام، میان (مدین) و (مصر).[5] که قول مشهور و معروف همین است.
2. در نزدیکی مکّه وادی به نام وادی طوی قرار دارد.[6]
3. سرزمین مقدس طوی که موسی علیه السلام در آن فرود آمد سرزمین نجف بود.[7]
از میان کتب تاریخی که در دسترس بود چنین احتمالاتی یافت شد. مخصوصاً راجع به وادی طوی که در نزدیک مکه است و از بالای آن خانه های مکه نمایان است، در کتب تاریخی بیشتر به چشم می خورد ، ولی نامی از سرزمین کربلا که به وادی مقدس طوی تعبیر شده باشد و موسی علیه السلام هنگام ورود به آن سرزمین کفش خود را درآورده باشد در کتب و منابع تاریخی به آن اشاره نشده است.
از آنجا که روی زمین، سرزمین های مقدس زیادی وجود دارد و حرمت ویژه ای هم دارند گاهی در لسان اهل معنا از آنها به وادی مقدس طوی تعبیر شده است و این هم به دلیل تشابه داشتن به تعبیر خداوند است که خطاب به حضرت موسی علیه السلام فرمود (إِنَّک بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًی)[8] تو در سرزمین مقدسی هستی (فاخلع نعلیک) کفشت را بیرون بیاور!).
سرزمین کربلا هم یکی از سرزمین های مقدسی است که به احترام آن سرزمین تعبیر وادی مقدس طوی در زبان بزرگان و به تبع آنها در زبان مردم رایج شده است. این به خاطر برکاتی است که سرزمین کربلا دارد. هر کسی که به حرم اهلبیت علیهم السلام مخصوصاً حرم امام حسین علیه السلام قدم می گذارد، باید توجه داشته باشد که در محضر خداوند قدم نهاده و برای دیدن خدا آمده است . چنان که در روایات معتبر آمده که هر کس قبر ابا عبدالله علیه السلام را در کنار فرات زیارت کند مثل این است که خداوند را زیارت کرده است. موسی علیه السلام هم به وادی مقدس به این معنا راه یافت نه این که واقعاً خدا را زیارت کند.[9]
تعبیر وادی مقدس طوی نه تنها راجع به حرم اولیای دین به کار رفته که در محضر علماء هم به کار گرفته شده (سید مرتضی برقعی روزی در خانه آیت الله بروجردی بود که در آن اثناء یکی از وابستگان شاه به نمایندگی از محمدرضا پهلوی به خدمت آقای بروجردی می رسد، گویا برای تحقیر مقام مرجعیت، با کفش وارد مجلس می شود، همه حاضرین از این جسارت او ناراحت می شوند، اما هیچ کس حرف نمی زند. در این میان آقا سید مرتضی برقعی به او نهیب می زند: (فاخلع نعلیک انّک بالواد المقدس طوی) و با این کار شجاعانه خود، از حریم مرجعیت در مقابل طاغوت دفاع می کند).[10]
پس به کار بردن وادی مقدس طوی درباره اماکن مقدسه دلیل بر این نیست که حضرت موسی علیه السلام به آن سرزمین در آن شب معروف قدم نهاده باشد. ظاهراً سرزمینی که موسی علیه السلام در آن قدم نهاد و مأمور شد کفش خود را بیرون آورد همان سرزمین میان مدین و مصر است.
اما کربلا از آن مکانی که موسی علیه السلام مجاز نشد با نعلین وارد شود مقدس تر است چون امام حسین علیه السلام و یاران بسیار بزرگی در آن به شهادت رسید و خون پاکان در آن ریخته شد که نظیری برای آنان وجود نداشته است.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1 طبرسی، تفسیر مجمع البیان، ذیل آیه 11 سوره طه.
2 تفاسیر المیزان، نمونه و... ذیل آیه 11 سوره طه.

پی نوشتها:
[1]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ هجدهم، 1380ش، ج13، ص167.
[2]. طه / 11
[3]. طه / 12.
[4]. طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان. قم، جامعه مدرسین، بی تا، ج13، ص137؛ مراغی، مصطفی، تفسیر المراغی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1405ق، ذیل آیه 12 طه؛ سیوطی، الدر المنثور، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، 1404، ذیل آیه 12 طه؛ قرشی، علی اکبر، احسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت، 1377ش، ذیل آیه 12 طه.
[5]. بلاذری، انساب الاشراف، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، 1417ق، ج2، ص475.
[6]. ابن کثیر، البدایة و النهایة، بیروت، دارالفکر، 1407ق، ج5، ص151.
[7]. سایت اینترنتی: www.ghahany.mihanblog.com
[8]. طه / 12.
[9]. شیخ طوسی، تهذیب، ج6، ص45 و 51.
[10]. سایت اینترنتی: www.bashqah.net
منبع: اندیشه قم





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین