با سلام 1)در یکی از سوره های قران خداوند می فرماید که اگر جنیان بخواهند استراق سمع کنند و به اسرار اسمانی گوش دهند یک شهاب ان ها را دنبال می کند منظور از این سخن چیست و ایا واقعا شهابی ان ها را دنبال خواهد کرد ؟ 2)گاهی اوقات می شنویم که افرادی با سحر و جادو و با ادعیه هایی که دعانویسان انها را می نویسند در زندگی دیگران دخالت می کنند حتی تا جایی که می توانند در روابط زن و شوهر ایجاد دلسردی کنند و بین انها فاصله بیندازند و یا بالعکس در مورد دختر و پسری که یکدیگر رانمیخواهند ( مثلا یکی از طرفین حاضر به ازدواج نمیشود) کاری میکنند که وصلت سر بگیرد . ایا این امکانپذیر است و اگر هست پس نقش خداوند و قدرت او چه می شود؟
با عرض سلامآیه اخیر از آیاتی است که مفسران در تفسیر آن بسیار سخن گفته‌اند و هر یک مسیر خاصی را پیموده و برداشت معینی از آن دارند.در ابتداء لازم است نخست نظری به آراء مفسران بزرگ اسلامی بیفکنیم، سپس آنچه را که ترجیح می‌دهیم بیان کنیم.1- بعضی مانند نویسنده" تفسیر فی ظلال" به راحتی از این آیات و مانند آن گذشته و به عنوان اینکه اینها حقایقی است که درک آن برای ما ممکن نیست و باید به آنچه در عمل واقعی ما در این زندگی مؤثر است بپردازیم به تفسیر اجمالی قناعت کرده، و از توضیح و تبیین این مساله صرف نظر نموده است.او چنین می‌نویسد: شیطان چیست؟ و چگونه می‌خواهد استراق سمع کند؟و چه چیز را استراق می‌کند؟ همه اینها از غیبهای الهی است که از خلال نصوص نمی‌توان به آن دست یافت، و پرداختن به آن نتیجه‌ای ندارد، زیرا بر عقیده ما چیزی نمی‌افزاید، و جز اشتغال فکر انسان به امری که به او ارتباط خاصی ندارد و او را از انجام عمل حقیقیش در این زندگی باز می‌دارد ثمره‌ای نخواهد داشت، به علاوه درک تازه‌ای نسبت به حقیقت جدیدی به ما نمی‌دهد"!).ولی نباید تردید داشت که قرآن یک کتاب بزرگ انسانسازی و تربیت و حیات است، اگر چیزی ارتباط به حیات انسانها نداشته باشد مطلقا در آن مطرح نخواهد شد، همه آن درس است، درس زندگی، به علاوه هیچکس نمی‌تواند این سخن را بپذیرد که در قرآن حقایق ناگشودنی باشد، مگر قرآن نور و کتاب مبین نیست؟ و مگر برای فهم و تدبر و هدایت مردم نازل نشده؟ چگونه فهم این آیات به ما ارتباط ندارد؟به هر حال ما این طرز موضع‌گیری را در برابر این گونه آیات و مانند آن نمی‌پسندیم.2- جمع قابل توجهی از مفسران، مخصوصا مفسران پیشین، اصرار دارندکه معنی ظاهری آیات را کاملا حفظ کنند:" سماء" اشاره به همین آسمان است، و" شهاب" اشاره به همین شهاب است (همین سنگریزه‌های سرگردانی است که در این فضای بیکران در گردشند و گاه گاه که در حوزه جاذبه زمین قرار می‌گیرند و به سوی زمین کشیده می‌شوند و بر اثر سرعت برخورد با امواج هوا، داغ و سوزان و شعله‌ور و خاکستر می‌شوند).و" شیطان" همان موجودات خبیثه متمردند که می‌خواهند به آسمانها بروند و گوشه‌ای از اخبار این عالم ما که در آسمانها منعکس است، از طریق استراق سمع (گوش دادن مخفیانه) در یابند، و به دوستان خود در زمین برسانند، ولی شهابها همچون تیر به سوی آنها پرتاب می‌شوند و آنها را از رسیدن به این هدف باز می‌دارند3- جمعی دیگر از مفسران مانند مفسر عالیقدر" مؤلف المیزان" و" طنطاوی" در تفسیر" الجواهر" تعبیرات آیات فوق را از قبیل تشبیه و کنایه و ذکر امثال و به اصطلاح بیان" سمبولیک" دانسته، و این تشبیه و کنایه را به صورتهای گوناگونی بیان داشته‌اند:الف: در تفسیر المیزان چنین می‌خوانیم:" توجیهات مختلفی را که مفسران برای استراق سمع کردن شیاطین، و رانده شدن آنها بوسیله شهب بیان کرده‌اند، مبتنی بر چیزی است که احیانا از ظاهر آیات و روایات به ذهن می‌رسد که افلاکی محیط به زمین است و در آنها گروه‌هایی از فرشتگان قرار دارند و هر کدام از این افلاک درهایی دارند که جز از آنها نمی‌توان وارد شد، و گروهی از این فرشتگان،__________________________________________________ (1)" فخر رازی" در تفسیر کبیر خود و همچنین" آلوسی" در" روح المعانی" بعد از ذکر این تفسیر اشکالات مختلفی را که با در نظر گرفتن هیئت قدیم و افلاک پوست پیازی و امثال آن متوجه این تفسیر می‌شده مشروحا بیان کرده و به پاسخ آن پرداخته‌اند که با توجه به هیئت امروز، نیازی به ذکر آنها نمی‌بینیم.شهابها را بر دست دارند، و منتظر شیاطین استراق سمع کننده هستند تا آنها را با آن بکوبند و برانند! در حالی که امروز روشن شده است این گونه نظریات بی اساس است، نه چنان افلاکی وجود دارد و نه آن درها و نه مانند آن.آنچه به عنوان یک احتمال می‌توان در اینجا گفت این است این گونه بیانات در کلام الهی از قبیل امثالی است که برای روشن شدن حقایق غیر حسی در لباس حسی ذکر می‌شود، همانگونه که خداوند می‌فرماید وَ تِلْکَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ وَ ما یَعْقِلُها إِلَّا الْعالِمُونَ:" اینها مثلهایی است که برای مردم می‌زنیم و جز عالمان آنها را درک نمی‌کنند" (عنکبوت- 43) و امثال این تعبیرات در قرآن فراوان است، مانند عرش، کرسی، لوح، کتاب.بنا بر این منظور از آسمان که جایگاه فرشتگان است، یک عالم ملکوتی و ما وراء طبیعی است، که از این جهان محسوس، برتر و بالاتر است، و منظور از نزدیک شدن شیاطین به این آسمان برای استراق سمع و پرتاب کردن شهب به آنها آنست که آنها می‌خواهند به جهان فرشتگان نزدیک شوند تا از اسرار خلقت و حوادث آینده آگاهی یابند، ولی آنها شیاطین را با انوار معنوی ملکوتی که تاب تحمل آن را ندارند می‌رانند ب:" طنطاوی" در تفسیر معروف خود، گاه می‌گوید:" آن گروه از دانشمندان حیله‌گر و ریاکار و مردم عوامی که از آنها پیروی می‌کنند شایستگی و اهلیت آن را ندارند که از عجائب آسمانها و شگفتیهای عالم بالا و کرات بی‌کرانش و نظم و حسابی که بر آنها حکومت می‌کند، آگاه شوند، خداوند این علم و دانش را از آنها ممنوع ساخته، و این آسمان پر ستاره زیبا و مزین را با آن همه اسرارش در اختیار کسانی گذاشته که عقل و هوش و اخلاص‌و ایمان دارند.طبیعی است که گروه اول از نفوذ در اسرار این آسمان منع می‌شوند، و هر شیطان رانده شده درگاه الهی، خواه از جنس بشر باشد یا غیر بشر، حق وصول به این حقایق را ندارد، و هر گاه به آن نزدیک شود رانده و مطرود می‌گردد، این گونه افراد ممکن است سالها زندگی کنند و بعد بمیرند ولی هرگز به این اسرار، دست نیابند، آنها چشمهای باز دارند و لیکن چشم آنها قدرت دید این حقایق را ندارد، مگر نه این است که علم را جز عاشقانش و جمال را جز عارفانش درک نمی‌کنند و نمی‌بینند" در جای دیگر می‌گوید:" چه مانعی دارد این تعبیرات کنایه باشد؟ منع حسی اشاره به منع عقلی گردد، در حالی که کنایات از زیباترین انواع بلاغت است، آیا نمی‌بینیم بسیاری از مردم که در اطراف شما زندگی می‌کنند در محدوده همین زمین محبوس و زندانیند و هیچگاه چشمشان به جهان بالا دوخته نمی‌شود، و به آوای آن گوش فرا نمی‌دهند، و از امور این جهان و شگفتیهایش خبری ندارند، آنها بوسیله (شهاب) خودخواهی و شهوت و کینه‌توزی و طمع و حرص و جنگهای خانمانسوز از درک آن معانی والا مطرودند" (و اگر روزی هم چنین هوسی کنند به خاطر آن همه آلودگی که بر دل و جان دارند رانده می‌شوند) ج- در جای دیگر سخنی دارد که خلاصه‌اش چنین است: ارواح انسانها هنگامی که از این دنیا به جهان برزخ منتقل می‌شوند، علاقه و ارتباطی به ارواح زندگان دارند، و هر گاه میان آنها تناسب و همانندی باشد، و بتوانند از طریق احضار ارواح و غیر آن با آنها ارتباط و تفاهم برقرار کنند، مسائلی را در اختیار آنان می‌گذارند که گاهی حق است و گاهی باطل زیرا آنها نمی‌توانند به عوالم‌اعلی دسترسی پیدا کنند بلکه تنها به عوالم پائین‌تر دسترسی می‌یابند، مثلا همانگونه که ماهی نمی‌تواند از محیط خود بیرون بیاید و در هوا پرواز کند، آنها نیز قدرت ندارند از محدوده جهان خود بالاتر روند.د: بعضی دیگر گفته‌اند که اکتشافات اخیر نشان داده که یک سلسله امواج نیرومند رادیویی از فضاهای دور دست، مرتبا پخش می‌شود که می‌توان آنها را در کره زمین با دستگاههای گیرنده مخصوص به خوبی گرفت، هیچکس بدرستی نمی‌داند سرچشمه این امواج فوق العاده نیرومند کجاست؟ ولی دانشمندان می‌گویند احتمال قوی دارد که در کرات دور دست آسمانی موجودات زنده فراوانی هستند که از نظر تمدن از ما بسیار پیشرفته‌ترند و به همین دلیل می‌خواهند اخبارشان را در جهان پخش کنند و در آن اخبار مسائلی است که برای ما تازگی دارد، موجوداتی که آنها را پری می‌نامیم می‌کوشند، از این امواج استفاده کنند، ولی اشعه نیرومندی آنها را بدور می‌راند (1).این بود نظرات گوناگون مفسران و دانشمندان.نتیجه بحث:بحث‌ها در تفسیر این آیات به درازا کشید اکنون باید برای نتیجه‌گیری کامل مقدمتا به چند نکته توجه کنیم:1- کلمه" سماء" (آسمان) در بسیاری از آیات قرآن به معنی همین آسمان مادی است در حالی که در بعضی دیگر از آیات قطعا به معنی آسمان معنوی و مقام بالا است.مثلا در آیه 40 سوره اعراف می‌خوانیم إِنَّ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا وَ اسْتَکْبَرُوا عَنْها لا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوابُ السَّماءِ:" آنها که آیات ما را تکذیب کردندو در برابر آن تکبر ورزیدند درهای آسمان به رویشان گشوده نمی‌شود".ممکن است منظور از آسمان در اینجا کنایه از مقام قرب خدا بوده باشد همانگونه که در آیه 10 سوره فاطر می‌خوانیم إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ:" سخنان پاکیزه به سوی او بالا می‌روند و عمل صالح را ترفیع می‌دهد".روشن است که اعمال صالح و سخنان پاکیزه چیزی نیستند که به سوی این آسمان بالا روند بلکه به سوی مقام قرب خدا پیش می‌روند و عظمت و رفعت معنوی می‌یابند.اصولا تعبیر به" انزل" و" نزل" در مورد آیات قرآن به روشنی این معنی را می‌رساند، که منظور" نزول" و" فرود آمدن" از مقام قدس پروردگار بر قلب پیامبر ص است.در تفسیر آیه 24 سوره ابراهیم أَ لَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ خواندیم: که این درخت پاکیزه که خداوند آن را به عنوان مثال بیان کرده، پیامبر ریشه آن است، و علی ع شاخه آن (همان شاخه‌ای که سر بر آسمان کشیده) و امامان شاخه‌های کوچکترند (1).مخصوصا در یکی از آن احادیث می‌خوانیم" کذلک الکافرون لا تصعد اعمالهم الی السماء":" همین گونه هستند کافران، اعمال به آسمان بالا نمی‌رود".روشن است که آسمان در این گونه احادیث، اشاره به این آسمان حسی نیست و از اینجا نتیجه می‌گیریم که آسمان هم در مفهوم مادی آن استعمال میشود و هم در مفهوم معنوی آن.2- نجوم (ستارگان) نیز یک مفهوم مادی دارد که همین ستارگانی هستندکه در آسمان دیده می‌شوند، و یک مفهوم معنوی که اشاره به دانشمندان و شخصیتهایی است که روشنی بخش جوامع انسانی هستند، و همان گونه که مردم راه خود را در شبهای تاریک در بیابانها و بر صفحه اقیانوسها بوسیله ستارگان پیدا می‌کنند، توده‌های جمعیت در اجتماعات انسانی نیز راه زندگی و سعادت و حیات را به کمک این دانشمندان و رهبران آگاه و با ایمان می‌یابند.حدیث معروفی که از پیامبر ص نقل شده‌مثل اصحابی فیکم کمثل النجوم بایها اخذ اهتدی ...:" یاران من همچون ستارگانند که به هر کدام اقتدا شود مایه هدایت است" نیز اشاره به همین معنی می‌کند.در تفسیر علی بن ابراهیم در ذیل آیه وَ هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِها فِی ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ:" او کسی است که ستارگان را برای شما قرار داد تا در تاریکیهای خشکی و دریا بوسیله آنها هدایت شوید" (آیه 97 سوره انعام) چنین نقل شده که امام فرمود: النجوم آل محمد:" منظور از ستارگان خاندان پیامبرند".3- از روایات متعددی که در تفسیر آیات مورد بحث وارد شده استفاده می‌شود که ممنوع شدن شیاطین از صعود به آسمانها و رانده شدنشان بوسیله نجوم هنگام تولد پیامبر بود، و از بعضی از آنها استفاده می‌شود که به هنگام تولد عیسی تا حدی ممنوع شدند و پس از تولد پیامبر بطور کامل ممنوع گشتنداز مجموعه آنچه گفتیم چنین می‌توان حدس زد که" سماء" در اینجا به مفهوم معنوی اشاره می‌کند و کنایه از آسمان حق و ایمان و معنویت است.و همواره شیاطین در تلاشند تا به این محدوده راه یابند و از طریق انواع‌وسوسه‌ها در دل مؤمنان راستین و حامیان حق نفوذ کنند.اما مردان الهی و رهبران راه حق از پیامبران و امامان گرفته تا دانشمندان متعهد، با امواج نیرومند علم و تقوایشان بر آنها هجوم می‌برند و آنان را از نزدیک شدن به این آسمان می‌رانند.و در اینجا است که می‌توان رابطه و پیوندی میان تولد حضرت مسیح و از آن بالاتر تولد حضرت محمد ص و طرد این شیاطین از آسمان پیدا کرد.و نیز اینجا است که می‌توان ارتباط میان صعود به آسمان و آگاهی از اسرار را یافت- زیرا می‌دانیم در این آسمان مادی اخبار خاصی وجود ندارد جز شگفتیهای خلقت که حتی از روی زمین نیز قابل مطالعه است، امروز دیگر این مساله قطعی شده است که این کرات آسمانی در این فضای بیکران پخش شده‌اند، قسمتی از آنها کرات مرده‌ای هستند، و بعضی زنده‌اند، و ساکنانی دارند، ولی شاید زندگی آنها با ما تفاوت بسیار داشته باشد.این موضوع نیز بسیار قابل ملاحظه است که پیدایش شهاب تنها در جو زمین است که بر اثر برخورد قطعات سنگ به هوای اطراف زمین و شعله‌ور شدن آنها پیدا می‌شود و الا در بیرون جو زمین شهابی وجود ندارد البته در بیرون جو زمین سنگهای سرگردانی در حرکتند ولی به آنها شهاب گفته نمی‌شود مگر زمانی که وارد جو زمین گردد و داغ و شعله‌ور شود، و در برابر چشم انسان به صورت خط آتشی نمایان گردد به گونه‌ای که تصور می‌شود ستاره‌ای است در حال حرکت و این را نیز می‌دانیم که انسان امروز بارها از این جو زمین به خارج عبور کرده و بسیار از آن فراتر رفته و تا کره ماه رسیده است (توجه داشته باشید که جو زمین صد الی دویست کیلومتر بیشتر نیست، در حالی که کره ماه بیش از سیصد هزار کیلومتر با ما فاصله دارد).بنا بر این اگر منظور همین شهاب مادی و آسمان مادی باشد، باید پذیرفت که این منطقه برای دانشمندان بشر کشف شده و مطلب اسرار آمیزی در آن وجود ندارد.کوتاه سخن اینکه با قرائن و شواهد فراوانی که ذکر کردیم به نظر می‌رسد که منظور از آسمان آسمان حق و حقیقت است، و شیاطین همان وسوسه‌گران هستند که می‌کوشند به این آسمان راه یابند و استراق سمع کنند و به اغوای مردم بپردازند، اما ستارگان و شهب یعنی رهبران الهی و دانشمندان با امواج نیرومند قلمشان آنها را به عقب می‌رانند و طرد می‌کنند.ولی قرآن دریای بیکران است و ممکن است دانشمندان آینده در زمینه این آیات به حقایق تازه‌ای دست یابند که امروز به آن دست نیافته‌ایم. تفسیر نمونه، ج‌11، ص: 45موفق باشید
عنوان سوال:

با سلام
1)در یکی از سوره های قران خداوند می فرماید که اگر جنیان بخواهند استراق سمع کنند و به اسرار اسمانی گوش دهند یک شهاب ان ها را دنبال می کند منظور از این سخن چیست و ایا واقعا شهابی ان ها را دنبال خواهد کرد ؟
2)گاهی اوقات می شنویم که افرادی با سحر و جادو و با ادعیه هایی که دعانویسان انها را می نویسند در زندگی دیگران دخالت می کنند حتی تا جایی که می توانند در روابط زن و شوهر ایجاد دلسردی کنند و بین انها فاصله بیندازند و یا بالعکس در مورد دختر و پسری که یکدیگر رانمیخواهند ( مثلا یکی از طرفین حاضر به ازدواج نمیشود) کاری میکنند که وصلت سر بگیرد . ایا این امکانپذیر است و اگر هست پس نقش خداوند و قدرت او چه می شود؟


پاسخ:

با عرض سلامآیه اخیر از آیاتی است که مفسران در تفسیر آن بسیار سخن گفته‌اند و هر یک مسیر خاصی را پیموده و برداشت معینی از آن دارند.در ابتداء لازم است نخست نظری به آراء مفسران بزرگ اسلامی بیفکنیم، سپس آنچه را که ترجیح می‌دهیم بیان کنیم.1- بعضی مانند نویسنده" تفسیر فی ظلال" به راحتی از این آیات و مانند آن گذشته و به عنوان اینکه اینها حقایقی است که درک آن برای ما ممکن نیست و باید به آنچه در عمل واقعی ما در این زندگی مؤثر است بپردازیم به تفسیر اجمالی قناعت کرده، و از توضیح و تبیین این مساله صرف نظر نموده است.او چنین می‌نویسد: شیطان چیست؟ و چگونه می‌خواهد استراق سمع کند؟و چه چیز را استراق می‌کند؟ همه اینها از غیبهای الهی است که از خلال نصوص نمی‌توان به آن دست یافت، و پرداختن به آن نتیجه‌ای ندارد، زیرا بر عقیده ما چیزی نمی‌افزاید، و جز اشتغال فکر انسان به امری که به او ارتباط خاصی ندارد و او را از انجام عمل حقیقیش در این زندگی باز می‌دارد ثمره‌ای نخواهد داشت، به علاوه درک تازه‌ای نسبت به حقیقت جدیدی به ما نمی‌دهد"!).ولی نباید تردید داشت که قرآن یک کتاب بزرگ انسانسازی و تربیت و حیات است، اگر چیزی ارتباط به حیات انسانها نداشته باشد مطلقا در آن مطرح نخواهد شد، همه آن درس است، درس زندگی، به علاوه هیچکس نمی‌تواند این سخن را بپذیرد که در قرآن حقایق ناگشودنی باشد، مگر قرآن نور و کتاب مبین نیست؟ و مگر برای فهم و تدبر و هدایت مردم نازل نشده؟ چگونه فهم این آیات به ما ارتباط ندارد؟به هر حال ما این طرز موضع‌گیری را در برابر این گونه آیات و مانند آن نمی‌پسندیم.2- جمع قابل توجهی از مفسران، مخصوصا مفسران پیشین، اصرار دارندکه معنی ظاهری آیات را کاملا حفظ کنند:" سماء" اشاره به همین آسمان است، و" شهاب" اشاره به همین شهاب است (همین سنگریزه‌های سرگردانی است که در این فضای بیکران در گردشند و گاه گاه که در حوزه جاذبه زمین قرار می‌گیرند و به سوی زمین کشیده می‌شوند و بر اثر سرعت برخورد با امواج هوا، داغ و سوزان و شعله‌ور و خاکستر می‌شوند).و" شیطان" همان موجودات خبیثه متمردند که می‌خواهند به آسمانها بروند و گوشه‌ای از اخبار این عالم ما که در آسمانها منعکس است، از طریق استراق سمع (گوش دادن مخفیانه) در یابند، و به دوستان خود در زمین برسانند، ولی شهابها همچون تیر به سوی آنها پرتاب می‌شوند و آنها را از رسیدن به این هدف باز می‌دارند3- جمعی دیگر از مفسران مانند مفسر عالیقدر" مؤلف المیزان" و" طنطاوی" در تفسیر" الجواهر" تعبیرات آیات فوق را از قبیل تشبیه و کنایه و ذکر امثال و به اصطلاح بیان" سمبولیک" دانسته، و این تشبیه و کنایه را به صورتهای گوناگونی بیان داشته‌اند:الف: در تفسیر المیزان چنین می‌خوانیم:" توجیهات مختلفی را که مفسران برای استراق سمع کردن شیاطین، و رانده شدن آنها بوسیله شهب بیان کرده‌اند، مبتنی بر چیزی است که احیانا از ظاهر آیات و روایات به ذهن می‌رسد که افلاکی محیط به زمین است و در آنها گروه‌هایی از فرشتگان قرار دارند و هر کدام از این افلاک درهایی دارند که جز از آنها نمی‌توان وارد شد، و گروهی از این فرشتگان،__________________________________________________ (1)" فخر رازی" در تفسیر کبیر خود و همچنین" آلوسی" در" روح المعانی" بعد از ذکر این تفسیر اشکالات مختلفی را که با در نظر گرفتن هیئت قدیم و افلاک پوست پیازی و امثال آن متوجه این تفسیر می‌شده مشروحا بیان کرده و به پاسخ آن پرداخته‌اند که با توجه به هیئت امروز، نیازی به ذکر آنها نمی‌بینیم.شهابها را بر دست دارند، و منتظر شیاطین استراق سمع کننده هستند تا آنها را با آن بکوبند و برانند! در حالی که امروز روشن شده است این گونه نظریات بی اساس است، نه چنان افلاکی وجود دارد و نه آن درها و نه مانند آن.آنچه به عنوان یک احتمال می‌توان در اینجا گفت این است این گونه بیانات در کلام الهی از قبیل امثالی است که برای روشن شدن حقایق غیر حسی در لباس حسی ذکر می‌شود، همانگونه که خداوند می‌فرماید وَ تِلْکَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ وَ ما یَعْقِلُها إِلَّا الْعالِمُونَ:" اینها مثلهایی است که برای مردم می‌زنیم و جز عالمان آنها را درک نمی‌کنند" (عنکبوت- 43) و امثال این تعبیرات در قرآن فراوان است، مانند عرش، کرسی، لوح، کتاب.بنا بر این منظور از آسمان که جایگاه فرشتگان است، یک عالم ملکوتی و ما وراء طبیعی است، که از این جهان محسوس، برتر و بالاتر است، و منظور از نزدیک شدن شیاطین به این آسمان برای استراق سمع و پرتاب کردن شهب به آنها آنست که آنها می‌خواهند به جهان فرشتگان نزدیک شوند تا از اسرار خلقت و حوادث آینده آگاهی یابند، ولی آنها شیاطین را با انوار معنوی ملکوتی که تاب تحمل آن را ندارند می‌رانند ب:" طنطاوی" در تفسیر معروف خود، گاه می‌گوید:" آن گروه از دانشمندان حیله‌گر و ریاکار و مردم عوامی که از آنها پیروی می‌کنند شایستگی و اهلیت آن را ندارند که از عجائب آسمانها و شگفتیهای عالم بالا و کرات بی‌کرانش و نظم و حسابی که بر آنها حکومت می‌کند، آگاه شوند، خداوند این علم و دانش را از آنها ممنوع ساخته، و این آسمان پر ستاره زیبا و مزین را با آن همه اسرارش در اختیار کسانی گذاشته که عقل و هوش و اخلاص‌و ایمان دارند.طبیعی است که گروه اول از نفوذ در اسرار این آسمان منع می‌شوند، و هر شیطان رانده شده درگاه الهی، خواه از جنس بشر باشد یا غیر بشر، حق وصول به این حقایق را ندارد، و هر گاه به آن نزدیک شود رانده و مطرود می‌گردد، این گونه افراد ممکن است سالها زندگی کنند و بعد بمیرند ولی هرگز به این اسرار، دست نیابند، آنها چشمهای باز دارند و لیکن چشم آنها قدرت دید این حقایق را ندارد، مگر نه این است که علم را جز عاشقانش و جمال را جز عارفانش درک نمی‌کنند و نمی‌بینند" در جای دیگر می‌گوید:" چه مانعی دارد این تعبیرات کنایه باشد؟ منع حسی اشاره به منع عقلی گردد، در حالی که کنایات از زیباترین انواع بلاغت است، آیا نمی‌بینیم بسیاری از مردم که در اطراف شما زندگی می‌کنند در محدوده همین زمین محبوس و زندانیند و هیچگاه چشمشان به جهان بالا دوخته نمی‌شود، و به آوای آن گوش فرا نمی‌دهند، و از امور این جهان و شگفتیهایش خبری ندارند، آنها بوسیله (شهاب) خودخواهی و شهوت و کینه‌توزی و طمع و حرص و جنگهای خانمانسوز از درک آن معانی والا مطرودند" (و اگر روزی هم چنین هوسی کنند به خاطر آن همه آلودگی که بر دل و جان دارند رانده می‌شوند) ج- در جای دیگر سخنی دارد که خلاصه‌اش چنین است: ارواح انسانها هنگامی که از این دنیا به جهان برزخ منتقل می‌شوند، علاقه و ارتباطی به ارواح زندگان دارند، و هر گاه میان آنها تناسب و همانندی باشد، و بتوانند از طریق احضار ارواح و غیر آن با آنها ارتباط و تفاهم برقرار کنند، مسائلی را در اختیار آنان می‌گذارند که گاهی حق است و گاهی باطل زیرا آنها نمی‌توانند به عوالم‌اعلی دسترسی پیدا کنند بلکه تنها به عوالم پائین‌تر دسترسی می‌یابند، مثلا همانگونه که ماهی نمی‌تواند از محیط خود بیرون بیاید و در هوا پرواز کند، آنها نیز قدرت ندارند از محدوده جهان خود بالاتر روند.د: بعضی دیگر گفته‌اند که اکتشافات اخیر نشان داده که یک سلسله امواج نیرومند رادیویی از فضاهای دور دست، مرتبا پخش می‌شود که می‌توان آنها را در کره زمین با دستگاههای گیرنده مخصوص به خوبی گرفت، هیچکس بدرستی نمی‌داند سرچشمه این امواج فوق العاده نیرومند کجاست؟ ولی دانشمندان می‌گویند احتمال قوی دارد که در کرات دور دست آسمانی موجودات زنده فراوانی هستند که از نظر تمدن از ما بسیار پیشرفته‌ترند و به همین دلیل می‌خواهند اخبارشان را در جهان پخش کنند و در آن اخبار مسائلی است که برای ما تازگی دارد، موجوداتی که آنها را پری می‌نامیم می‌کوشند، از این امواج استفاده کنند، ولی اشعه نیرومندی آنها را بدور می‌راند (1).این بود نظرات گوناگون مفسران و دانشمندان.نتیجه بحث:بحث‌ها در تفسیر این آیات به درازا کشید اکنون باید برای نتیجه‌گیری کامل مقدمتا به چند نکته توجه کنیم:1- کلمه" سماء" (آسمان) در بسیاری از آیات قرآن به معنی همین آسمان مادی است در حالی که در بعضی دیگر از آیات قطعا به معنی آسمان معنوی و مقام بالا است.مثلا در آیه 40 سوره اعراف می‌خوانیم إِنَّ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا وَ اسْتَکْبَرُوا عَنْها لا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوابُ السَّماءِ:" آنها که آیات ما را تکذیب کردندو در برابر آن تکبر ورزیدند درهای آسمان به رویشان گشوده نمی‌شود".ممکن است منظور از آسمان در اینجا کنایه از مقام قرب خدا بوده باشد همانگونه که در آیه 10 سوره فاطر می‌خوانیم إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ:" سخنان پاکیزه به سوی او بالا می‌روند و عمل صالح را ترفیع می‌دهد".روشن است که اعمال صالح و سخنان پاکیزه چیزی نیستند که به سوی این آسمان بالا روند بلکه به سوی مقام قرب خدا پیش می‌روند و عظمت و رفعت معنوی می‌یابند.اصولا تعبیر به" انزل" و" نزل" در مورد آیات قرآن به روشنی این معنی را می‌رساند، که منظور" نزول" و" فرود آمدن" از مقام قدس پروردگار بر قلب پیامبر ص است.در تفسیر آیه 24 سوره ابراهیم أَ لَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ خواندیم: که این درخت پاکیزه که خداوند آن را به عنوان مثال بیان کرده، پیامبر ریشه آن است، و علی ع شاخه آن (همان شاخه‌ای که سر بر آسمان کشیده) و امامان شاخه‌های کوچکترند (1).مخصوصا در یکی از آن احادیث می‌خوانیم" کذلک الکافرون لا تصعد اعمالهم الی السماء":" همین گونه هستند کافران، اعمال به آسمان بالا نمی‌رود".روشن است که آسمان در این گونه احادیث، اشاره به این آسمان حسی نیست و از اینجا نتیجه می‌گیریم که آسمان هم در مفهوم مادی آن استعمال میشود و هم در مفهوم معنوی آن.2- نجوم (ستارگان) نیز یک مفهوم مادی دارد که همین ستارگانی هستندکه در آسمان دیده می‌شوند، و یک مفهوم معنوی که اشاره به دانشمندان و شخصیتهایی است که روشنی بخش جوامع انسانی هستند، و همان گونه که مردم راه خود را در شبهای تاریک در بیابانها و بر صفحه اقیانوسها بوسیله ستارگان پیدا می‌کنند، توده‌های جمعیت در اجتماعات انسانی نیز راه زندگی و سعادت و حیات را به کمک این دانشمندان و رهبران آگاه و با ایمان می‌یابند.حدیث معروفی که از پیامبر ص نقل شده‌مثل اصحابی فیکم کمثل النجوم بایها اخذ اهتدی ...:" یاران من همچون ستارگانند که به هر کدام اقتدا شود مایه هدایت است" نیز اشاره به همین معنی می‌کند.در تفسیر علی بن ابراهیم در ذیل آیه وَ هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِها فِی ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ:" او کسی است که ستارگان را برای شما قرار داد تا در تاریکیهای خشکی و دریا بوسیله آنها هدایت شوید" (آیه 97 سوره انعام) چنین نقل شده که امام فرمود: النجوم آل محمد:" منظور از ستارگان خاندان پیامبرند".3- از روایات متعددی که در تفسیر آیات مورد بحث وارد شده استفاده می‌شود که ممنوع شدن شیاطین از صعود به آسمانها و رانده شدنشان بوسیله نجوم هنگام تولد پیامبر بود، و از بعضی از آنها استفاده می‌شود که به هنگام تولد عیسی تا حدی ممنوع شدند و پس از تولد پیامبر بطور کامل ممنوع گشتنداز مجموعه آنچه گفتیم چنین می‌توان حدس زد که" سماء" در اینجا به مفهوم معنوی اشاره می‌کند و کنایه از آسمان حق و ایمان و معنویت است.و همواره شیاطین در تلاشند تا به این محدوده راه یابند و از طریق انواع‌وسوسه‌ها در دل مؤمنان راستین و حامیان حق نفوذ کنند.اما مردان الهی و رهبران راه حق از پیامبران و امامان گرفته تا دانشمندان متعهد، با امواج نیرومند علم و تقوایشان بر آنها هجوم می‌برند و آنان را از نزدیک شدن به این آسمان می‌رانند.و در اینجا است که می‌توان رابطه و پیوندی میان تولد حضرت مسیح و از آن بالاتر تولد حضرت محمد ص و طرد این شیاطین از آسمان پیدا کرد.و نیز اینجا است که می‌توان ارتباط میان صعود به آسمان و آگاهی از اسرار را یافت- زیرا می‌دانیم در این آسمان مادی اخبار خاصی وجود ندارد جز شگفتیهای خلقت که حتی از روی زمین نیز قابل مطالعه است، امروز دیگر این مساله قطعی شده است که این کرات آسمانی در این فضای بیکران پخش شده‌اند، قسمتی از آنها کرات مرده‌ای هستند، و بعضی زنده‌اند، و ساکنانی دارند، ولی شاید زندگی آنها با ما تفاوت بسیار داشته باشد.این موضوع نیز بسیار قابل ملاحظه است که پیدایش شهاب تنها در جو زمین است که بر اثر برخورد قطعات سنگ به هوای اطراف زمین و شعله‌ور شدن آنها پیدا می‌شود و الا در بیرون جو زمین شهابی وجود ندارد البته در بیرون جو زمین سنگهای سرگردانی در حرکتند ولی به آنها شهاب گفته نمی‌شود مگر زمانی که وارد جو زمین گردد و داغ و شعله‌ور شود، و در برابر چشم انسان به صورت خط آتشی نمایان گردد به گونه‌ای که تصور می‌شود ستاره‌ای است در حال حرکت و این را نیز می‌دانیم که انسان امروز بارها از این جو زمین به خارج عبور کرده و بسیار از آن فراتر رفته و تا کره ماه رسیده است (توجه داشته باشید که جو زمین صد الی دویست کیلومتر بیشتر نیست، در حالی که کره ماه بیش از سیصد هزار کیلومتر با ما فاصله دارد).بنا بر این اگر منظور همین شهاب مادی و آسمان مادی باشد، باید پذیرفت که این منطقه برای دانشمندان بشر کشف شده و مطلب اسرار آمیزی در آن وجود ندارد.کوتاه سخن اینکه با قرائن و شواهد فراوانی که ذکر کردیم به نظر می‌رسد که منظور از آسمان آسمان حق و حقیقت است، و شیاطین همان وسوسه‌گران هستند که می‌کوشند به این آسمان راه یابند و استراق سمع کنند و به اغوای مردم بپردازند، اما ستارگان و شهب یعنی رهبران الهی و دانشمندان با امواج نیرومند قلمشان آنها را به عقب می‌رانند و طرد می‌کنند.ولی قرآن دریای بیکران است و ممکن است دانشمندان آینده در زمینه این آیات به حقایق تازه‌ای دست یابند که امروز به آن دست نیافته‌ایم. تفسیر نمونه، ج‌11، ص: 45موفق باشید





سوال مرتبط یافت نشد
مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین