باسلام. مقصود از روایات پر شدن از ظلم و جور این نیست که این امر در تعجیل فرج تاثیر دارد بلکه اخبار از یک واقعیت است و آن شدت فراگیری ظلم است نه اینکه وظیفه ی شرعی منتظران را بیان کند یعنی روایات گسترش فساد و ظلم بیانگر شرط ظهور نیست، بلکه ترسیم سیمای جهان میکند، از این رو از وظیفه ما برای اصلاح خود و جامعه نمیکاهد. و این سخن که باید کمک کنند تا جهان پر از ظلم شود ، خلاف آموزه ها و تعالیم قرآن و معصومین است. وظیفه ی همه ی انسانها حرکت در مسیر کمال است که جز در پرتو عمل به وظایف و اصلاح خود و جامعه میسر نخواهد بود و اساسا وعده ی آمدن مهدی موعود در راستای همین سیر به سوی کمال و اصلاح است . مهدی می آید تا بستر را برای این حرکت و سیر کمالی مهیاتر کند او میآید تا انسانها فارغ از ظلم ستمگران و فساد مفسدان مسیر کمال و اصلاح و معرفت حضرت حق و سعادت را طی کنندهمچنین زمینه و بستر پذیرش قیام و انقلاب مهدی علیه السلام چیزی جز به ستوه آمدن جو عمومی و غالب مردم از ظلم و فساد و تباهی نیست. به علاوه هیچ یک از آموزههای دین نمیتواند ارکان واساس دین را معطل نماید. اگر فرض کنیم (به فرض محال) پیگیری تعالیم دین موجب تأخیر در ظهور شود، باز عمل به آن تعالیم واجب است و گرنه نقض غرض الهی در ارسال رسل و هدایت انبیا و اولیا لازم می آید..باسلام.وظیفه هر فرد با ایمانی به عنوان منتظر امام زمان(ع) این است که مانند یک منتظر واقعی زندگی کند. وقتی انسان حقیقتا منتظر کسی باشد تمام رفتار و سکناتش نشان از منتظر بودن او دارد. به عنوان مثال اگر منتظر میهمان باشد حتما خانه را تمیز و مرتب می کند، وسایل پذیرایی را آماده می کند و با لباس مرتب و چهره ای شاداب در انتظار می ماند. چنین کسی می تواند ادعا کند که منتظر میهمان بوده است. اما کسی که نه خانه را مرتب کرده است و نه وسایل پذیرایی را آماده نموده است و نه لباس مرتب و تمیزی پوشیده است و نه اصلاً به فکر میهمان است اگر ادعا کند که در انتظارمیهمان بوده همه او را ریشخند خواهند کرد و بر گزافه گویی او خواهند خندید. بنابراین انتظار باید قبل از آنکه از ادعای انسان فهمیده می شود از رفتار و کردار او فهمیده شود. بنابراین یک منتظر واقعی اهل گناه و دلبستگی به دنیا نیست چرا که چنین کسی نمی تواند از وابستگی ها و دلبستگی ها و آلودگی ها دست بردارد و آماده به خدمت در جهت اهداف مقدس امام زمان(ع) باشدبا توجه به نکات ذکر شده می توان برخی وظایف منتظر امام زمان(ع) را چنین ذکر کرد:اولین شرط انتظار؛ معرفت است تا انسان میهمان خود را نشناسد و از خصوصیات خوب او مطلع نباشد منتظر او نخواهد شد. در مورد انتظار امام زمان هم چنین است. و طبیعی است که هر مقدار معرفت انسان نسبت به امام زمان بیشتر باشد انسان ارزش او را بیشتر درک خواهد کرد و به عظمت او بیشتر پی خواهد برد و بیشتر تشنه وجود آن حضرت خواهد شد. در حالی که افراد جاهل و ناآگاه به ارزش آن حضرت هرگز احساس تشنگی و عطش نسبت به وجود مقدس آن حضرت نخواهند داشت و بدین جهت از زمره منتظران او بیرون هستند. ریشه محبّت و دلدادگی به امام در معرفت ایشان نهفته است، هر چه معرفت خالصتر و عمیقتر باشد محبّت حاصله نیز شدیدتر و قویتر خواهد بود.دومین شرط انتظار، ایجاد سنخیت با امام زمان(ع)؛ منتظران واقعی وضعیت روحی و فکری و عملی خود را به گونه ای سامان می دهند که سنخیت کاملی با امام زمان(ع) داشته باشند. آیا می توان منتظر قدوم کسی بود و با او مشابهت و سنخیت نداشت؟ آیا می توان محبت کسی را داشت اما با او هیچ سنخیت و مشابهتی نداشت؟ ایجاد سنخیت با امام زمان از طریق تقویت ایمان و تقوا و فضایل اخلاقی و درجات معنوی حاصل می شود. و تنها در این صورت است که می توان ادعای محبت به امام زمان را داشت. در صورتی که انسان رفتارش مطابق میل امام زمان باشد شعله محبت او در دلش زبانه خواهد کشید و عشق آن حضرت او را به فریاد خواهد آورد و دوری اش را بر او سخت و ناگوار خواهد ساخت.طبیعی است که هر چقدر این سنخیت بیشتر باشد محبت آن حضرت به انسان بیشتر خواهد شد و محبت انسان نیز به آن حضرت افزون تر خواهد گشت.البته شناخت و هم سنخ شدن با امام زمان ، متوقف بر عمل به دستورات دین و پیشه کردن تقوای الهی ، یعنی انجام واجبات و ترک محرمات و اخلاص عمل برای رضای خداست اگر در این مسیر استقامت بورزید خداوند از درون شما را هدایت خواهد کردو موانع را برطرف می کند و توفیق روی توفیق شامل حالتان خواهد شد و روز به روز بر ظرفیت وجودی شما افزوده خواهد شد ، قرآن کریم می فرماید :ان الذین جاهدو فینا لنهدینهم سبلنا کسانی که در راه ما تلاش کنند راههای هدایت را به آنان می نماییم. و نیز می فرماید ان الذین قالو ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکه کسانی که گفتند پروردگار ما الله است و در این راه استقامت ورزیدند ملائکه ی الهی بر آنان نازل خواهد شد. و در کلمات معصومین آمده : (من اخلص لله اربعین یوما انبت الله الحکمة فی قلبه و یجری من قلبه علی لسانه و جوارحه ؛ کسی که چهل روز تمام کارهایش فقط و فقط برای خدا باشد خداوند نور حکمت و بینایی را بر دلش می فشاند و حکمت از دلش بر زبانش و اعضا و جوارحش جاری میشود ) بنا بر این با استقامت در مسیر اطاعت و عبودیت محض خداوند ظرفیت وجودی انسان بسط پیدا می کند و مسیر کمال و سعادت هموار می شود. در این راستا مطالعه کتب زیر مفید است : علم اخلاق اسلامی، ج 1 - 3 (ترجمه جامع السعادات)، مولی مهدی نراقی، ترجمه: دکتر سید جلال الدین مجتبوی. معاد*/شهید دستغیب -سرای دیگر* /شهید دستغیب - منازل الاخرة ( داستانهایی از سفر آخرت) * /محدث قمی (حاج شیخ عباس قمی) (قلب سلیم)/ شهید دستغیب - بازگشت به خدا، علی اکبر ناصری. همچنین مطالعه کتب معتبری که در مورد امام زمان(ع) نوشته شده است می تواند انسان را تا حدی به مقام و عظمت امام زمان(ع) آشنا سازد. در این زمینه مطالعه ی کتب زیر مفید است : امامت و مهدویت، لطف الله صافی گلپایگانی ؛ جستجو و گفتگو پیرامون امام مهدی / شهید سید محمد باقر صدر/ ترجمه ی مصطفی رحماندوست ؛ ظهور نور، علی سعادتپرور، نشر تشیع ؛ جمال آفتاب: علی سعادت پرور ؛ وابستگی جهان به امام زمان ،لطف اللَّه صافی ؛ ترجمه منتخب الاثر،آیت اللَّه صافی ؛ نور مهدی ( عج ) (چند تن از نویسندگان)؛ قیام و انقلاب مهدی / شهید مطهری . موفق باشید.
سلام!!!
1.درنشانه های آخرالزمان دیدم که حضرت زمانی ظهور می کنند که دنیا پر ازظلم وفساد باشدآیا این به این معنا نیست که باپیوستن ما به این گروه زمینه برای ظهور فراهم می شود؟(می دانم که این گونه نیست ولی می خواستم دلیل آن راهم بدانم)
2.برای این که درشرایط زمان غیبت و پس از آن ظهور ازیاران حضرت باشیم واکنون بتوانیم زمینه این کار را فراهم کنیم باید چه کنیم (شاید بگویید باید ایمان بالایی داشته باشیم خوب چگونه ؟ منظورم این نیست که نمیشود بلکه من راه رابلد نیستم میخواهم واقعا دوستدار ویار باشم )
باسلام. مقصود از روایات پر شدن از ظلم و جور این نیست که این امر در تعجیل فرج تاثیر دارد بلکه اخبار از یک واقعیت است و آن شدت فراگیری ظلم است نه اینکه وظیفه ی شرعی منتظران را بیان کند یعنی روایات گسترش فساد و ظلم بیانگر شرط ظهور نیست، بلکه ترسیم سیمای جهان میکند، از این رو از وظیفه ما برای اصلاح خود و جامعه نمیکاهد. و این سخن که باید کمک کنند تا جهان پر از ظلم شود ، خلاف آموزه ها و تعالیم قرآن و معصومین است. وظیفه ی همه ی انسانها حرکت در مسیر کمال است که جز در پرتو عمل به وظایف و اصلاح خود و جامعه میسر نخواهد بود و اساسا وعده ی آمدن مهدی موعود در راستای همین سیر به سوی کمال و اصلاح است . مهدی می آید تا بستر را برای این حرکت و سیر کمالی مهیاتر کند او میآید تا انسانها فارغ از ظلم ستمگران و فساد مفسدان مسیر کمال و اصلاح و معرفت حضرت حق و سعادت را طی کنندهمچنین زمینه و بستر پذیرش قیام و انقلاب مهدی علیه السلام چیزی جز به ستوه آمدن جو عمومی و غالب مردم از ظلم و فساد و تباهی نیست. به علاوه هیچ یک از آموزههای دین نمیتواند ارکان واساس دین را معطل نماید. اگر فرض کنیم (به فرض محال) پیگیری تعالیم دین موجب تأخیر در ظهور شود، باز عمل به آن تعالیم واجب است و گرنه نقض غرض الهی در ارسال رسل و هدایت انبیا و اولیا لازم می آید..باسلام.وظیفه هر فرد با ایمانی به عنوان منتظر امام زمان(ع) این است که مانند یک منتظر واقعی زندگی کند. وقتی انسان حقیقتا منتظر کسی باشد تمام رفتار و سکناتش نشان از منتظر بودن او دارد. به عنوان مثال اگر منتظر میهمان باشد حتما خانه را تمیز و مرتب می کند، وسایل پذیرایی را آماده می کند و با لباس مرتب و چهره ای شاداب در انتظار می ماند. چنین کسی می تواند ادعا کند که منتظر میهمان بوده است. اما کسی که نه خانه را مرتب کرده است و نه وسایل پذیرایی را آماده نموده است و نه لباس مرتب و تمیزی پوشیده است و نه اصلاً به فکر میهمان است اگر ادعا کند که در انتظارمیهمان بوده همه او را ریشخند خواهند کرد و بر گزافه گویی او خواهند خندید. بنابراین انتظار باید قبل از آنکه از ادعای انسان فهمیده می شود از رفتار و کردار او فهمیده شود. بنابراین یک منتظر واقعی اهل گناه و دلبستگی به دنیا نیست چرا که چنین کسی نمی تواند از وابستگی ها و دلبستگی ها و آلودگی ها دست بردارد و آماده به خدمت در جهت اهداف مقدس امام زمان(ع) باشدبا توجه به نکات ذکر شده می توان برخی وظایف منتظر امام زمان(ع) را چنین ذکر کرد:اولین شرط انتظار؛ معرفت است تا انسان میهمان خود را نشناسد و از خصوصیات خوب او مطلع نباشد منتظر او نخواهد شد. در مورد انتظار امام زمان هم چنین است. و طبیعی است که هر مقدار معرفت انسان نسبت به امام زمان بیشتر باشد انسان ارزش او را بیشتر درک خواهد کرد و به عظمت او بیشتر پی خواهد برد و بیشتر تشنه وجود آن حضرت خواهد شد. در حالی که افراد جاهل و ناآگاه به ارزش آن حضرت هرگز احساس تشنگی و عطش نسبت به وجود مقدس آن حضرت نخواهند داشت و بدین جهت از زمره منتظران او بیرون هستند. ریشه محبّت و دلدادگی به امام در معرفت ایشان نهفته است، هر چه معرفت خالصتر و عمیقتر باشد محبّت حاصله نیز شدیدتر و قویتر خواهد بود.دومین شرط انتظار، ایجاد سنخیت با امام زمان(ع)؛ منتظران واقعی وضعیت روحی و فکری و عملی خود را به گونه ای سامان می دهند که سنخیت کاملی با امام زمان(ع) داشته باشند. آیا می توان منتظر قدوم کسی بود و با او مشابهت و سنخیت نداشت؟ آیا می توان محبت کسی را داشت اما با او هیچ سنخیت و مشابهتی نداشت؟ ایجاد سنخیت با امام زمان از طریق تقویت ایمان و تقوا و فضایل اخلاقی و درجات معنوی حاصل می شود. و تنها در این صورت است که می توان ادعای محبت به امام زمان را داشت. در صورتی که انسان رفتارش مطابق میل امام زمان باشد شعله محبت او در دلش زبانه خواهد کشید و عشق آن حضرت او را به فریاد خواهد آورد و دوری اش را بر او سخت و ناگوار خواهد ساخت.طبیعی است که هر چقدر این سنخیت بیشتر باشد محبت آن حضرت به انسان بیشتر خواهد شد و محبت انسان نیز به آن حضرت افزون تر خواهد گشت.البته شناخت و هم سنخ شدن با امام زمان ، متوقف بر عمل به دستورات دین و پیشه کردن تقوای الهی ، یعنی انجام واجبات و ترک محرمات و اخلاص عمل برای رضای خداست اگر در این مسیر استقامت بورزید خداوند از درون شما را هدایت خواهد کردو موانع را برطرف می کند و توفیق روی توفیق شامل حالتان خواهد شد و روز به روز بر ظرفیت وجودی شما افزوده خواهد شد ، قرآن کریم می فرماید :ان الذین جاهدو فینا لنهدینهم سبلنا کسانی که در راه ما تلاش کنند راههای هدایت را به آنان می نماییم. و نیز می فرماید ان الذین قالو ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکه کسانی که گفتند پروردگار ما الله است و در این راه استقامت ورزیدند ملائکه ی الهی بر آنان نازل خواهد شد. و در کلمات معصومین آمده : (من اخلص لله اربعین یوما انبت الله الحکمة فی قلبه و یجری من قلبه علی لسانه و جوارحه ؛ کسی که چهل روز تمام کارهایش فقط و فقط برای خدا باشد خداوند نور حکمت و بینایی را بر دلش می فشاند و حکمت از دلش بر زبانش و اعضا و جوارحش جاری میشود ) بنا بر این با استقامت در مسیر اطاعت و عبودیت محض خداوند ظرفیت وجودی انسان بسط پیدا می کند و مسیر کمال و سعادت هموار می شود. در این راستا مطالعه کتب زیر مفید است : علم اخلاق اسلامی، ج 1 - 3 (ترجمه جامع السعادات)، مولی مهدی نراقی، ترجمه: دکتر سید جلال الدین مجتبوی. معاد*/شهید دستغیب -سرای دیگر* /شهید دستغیب - منازل الاخرة ( داستانهایی از سفر آخرت) * /محدث قمی (حاج شیخ عباس قمی) (قلب سلیم)/ شهید دستغیب - بازگشت به خدا، علی اکبر ناصری. همچنین مطالعه کتب معتبری که در مورد امام زمان(ع) نوشته شده است می تواند انسان را تا حدی به مقام و عظمت امام زمان(ع) آشنا سازد. در این زمینه مطالعه ی کتب زیر مفید است : امامت و مهدویت، لطف الله صافی گلپایگانی ؛ جستجو و گفتگو پیرامون امام مهدی / شهید سید محمد باقر صدر/ ترجمه ی مصطفی رحماندوست ؛ ظهور نور، علی سعادتپرور، نشر تشیع ؛ جمال آفتاب: علی سعادت پرور ؛ وابستگی جهان به امام زمان ،لطف اللَّه صافی ؛ ترجمه منتخب الاثر،آیت اللَّه صافی ؛ نور مهدی ( عج ) (چند تن از نویسندگان)؛ قیام و انقلاب مهدی / شهید مطهری . موفق باشید.
- [سایر] سلام فوری لطفا 27ساله کارشناس گرافیک شاغل خواستگاری 30 ساله ترم آخر کارشناسی ارشدوشاغل در بخش پژوهشی دانشگاه دارم(توسط یکی از آشنایان معرفی شده) 2مرتبه باهم ملاقات داشتیم .بار اول از ظاهرش اصلا خوشم نیامد و شرایط باعث شد که برای باردوم ملاقات کنیم . باردوم متوجه شدم که ظاهرش را می توانم بپزیرم. اماااااااااااااااااااااااا چیز های دیگری دیدم که نمی دانم جزئی از شخصیتش است یا شرایط ایجاب می کند 1.عمدا یک cd خریدم برای دیدن عکس العمل حتی تعارف به حساب کردن هم نکرد(توضیح:من احتیاج مالی ندارم ولی مرد خسیس را دوست ندارم) آیا خسیس است یا در این مرحله لزومی برای این کار ندیده؟ 2.خیلی سوال میکند. فضول و بد دل یا مداخله گر است یا کنجکاو برای انتخاب؟ 3.از خودش تعریف می کند نمی دانم خودشیفته است یا احساس حقارت دارد یا می خواهد برای جلب نظرم خودش را خیلی خوب جلوه دهد؟ 4.اسرار به ادامه تحصیلم دارد نمی فهمم چرا؟ من موافقم که درس بخوانم ولی کلا با مجبور بودن در تمام موارد مسئله دارم 3.تا کمی بعد از غروب با هم صحبت می کردیم فقط تا قسمتی از راه همراهیم کرد . مرد مسئولی نیست که یه خانم رانرسوند یا در این مرحله لزومی ندید.(البته وسیله ندارد ولی حداقل می توانست برایم تاکسی بگیرد) 4. جلسه اول گفت برای مقطع دکترا برای چند سال برنامه زندگی در کشور دیگری را دارد. جلسه دوم من اعلام کردم نمی توانم کردم گفت خیلی هم جدی نبوده از کجا بفهم بدها مجبورم نمی کند. 5.حرفی زد که من در جواب گفتم با این حرف شما مخالفم سعی در ترجمه حرفش و این که من اشتباه می کنم برآمد قبل از اینکه من منظورم را بیان کنم بعد که گفتم پذیزفت ولی شک کردم که مبادا اهل جبهه گرفتن باشد یا روراست بگم نمیخوا رو بده. 6.در کل آدم عاطفی زود رنج حساس با توقع حمایت همه جانبه دارم.برام مهم که احساس کنم یه مرد ازم حمایت میکنه.احساس امنیت از کجا بفهمم این آقا این شخصیت رو داره یا نه از اون دسته مرد هایی که با خود رای یا بی مهره یا بد اخلاقه و یا در گیر کار و درس یا چیز های دیگه مثل بد دلی یا خساست متقابلا اهل محبت کردن و احترام گذاشتن هستم.ولی در کل اسیر نیستم حالا اسرارمی خوان با خانواده بیان می گن خانواده براشون مهمه که اگه راست بگن یه امتیاز مثبت داره من هم موافقم چون خانواده برام اهمیت دارن ولی سر انتخاب این آقا یک دنیا شاید دارم. گرفتاری های شما را درک می کنم ولی خیلی به کمکتون نیاز دارم خواهش می کنم راهنماییم کنید . ممنون از لطفتون و به شدت التماس دعا
- [سایر] سلام سلام سلام راستش من حدود 2 ساله که تو هر شبکه و برنامه ی تلویزیونی صحبت های شما رو دنبال می کنم یه جورایی احساس می کنم اسلامی رو که شما ازش صحبت می کنید خیلی خیلی قشنگ تر از اون اسلامیه که از وقت تولدم تا الان شنیدم من 18 سالمه و امسال کنکوری ام. از دورانی که به سن تکلیف رسیدم متوجه نبودم که باید چی کار کنم و دینم رو رعایت کنم فقط و فقط از اسلام حجابش رو فهمیدم . خانواده ی ما خیلی مذهبی اند . ولی یه جوریی حس می کنم همش ظاهره . دروغ و غیبت و تهمت و ... واسشون آبه خوردنه . نماز شب می خونن ولی دله خیلی هارو می شکنن. خسته شدم از این شهر و مردماش که فقط اسمشون مسلمونه بازم به خانواده ی من که لااقل ظاهر دین رو دارن ! وقتی به سیمای گناه آلود تهران نگاه می کنم واقعا نمی دونم چه جوری جواب امام زمانم رو بدم ... از این حرفای تلخ می گذرم و به قسمت تلخ ترش می رسم تلخی داستان زندگی من اینجاست که من 9 سال از زندگی ام که باید به خاطر همه چیز شکر خدام رو می کردم ، بی اعتنایی کردم و نماز نخوندم نه اینکه اصلا نخونده باشم ولی یه ماه هم پشت سرهم نخوندم راستش می خوام توبه کنم توبه از همه ی گناهایی که کردم و جز من و خدام کسی نمی دونه ولی نمی دونم چه جوری ! نمی دونم چطوری توبه کنم که دیگه تو این منجلاب نیوفتم امیر المومنان حضرت علی علیه السلام در باره ی توبه فرمودن : توبه چند مرحله دارد 1-پشیمانی از گذشته 2-تصمیم بر عدم بازگشت به گناه 3-بجا آوردن حقوق ضایع شده از مردم ( حق الناس ) 4-بجا آوردن حقوق حقه ی خداوند ( حق الله ) که همان حق اطاعت و بندگی است 5-باید با حزن و اندوه گوشت های روییده از گناه آب شود و پوست به استخوان بچسبد تا گوشتی تازه روییده شود. 6- انسان توبه کار باید سختی و مشقت عبادت را به تن بچشاند همانطور که لذت و شیرینی گناه را به بدنش چشانده بود . نمی دونم چه جوری این کارا رو بکنم از شما کمک می خوام یه جورایی هر کاری شما بگین بکنم می کنم و حرفاتون واسم حجته راستش من از روی خدام شرمنده ام نمی دونم چه جوری می تونم برگردم سمتش با این همه گناه و آلودگی دنیا یه نسخه واسم بپیچین که خوب شم. ازتون خیلی ممنونم من رو هم مثل خیلی های دیگه که به زندگی برگردوندین برگردونید راستی شب تاسوعا توی مسجد الهادی سخنرانی تون محشر بود از ساعت 7 شب منتظرتون بودم ... منتظر جواب شما میمونم می دانم در این آمد و رفت ها باید نیامده رفت نیومده رفتیم
- [سایر] با سلام من 1 سال است که با یکی از همکارانم در ارتباط هستم و از همان ابتدای رابطه بنا را در تعهد و هدف مشخص ازدواج گذاشتم، البته ایشان در ابتدادر فکر ازدواج نبود ولی به مرور شاید ترس از دست دادن من به ازدواج بطورجدی تری فکر کرد. ایشان لیسانس حسابداری و 2 سال از من کوچکتر هستند. از نظر اخلاقی و عاطفی و مسیولیت پذیری در سطح خوبی قرار دارد و از نظر مالی مستقل و کاملا دست و دل باز هستند. بسیار اهل تفریح، شادی، سفر هستند. در این یک سال من ایقد حمایت و روحیه دهی و تشویق از ایشان دیدم که گاهی متعجب می شدم. اولین سوال من این است که من روحیه آرامی دارم و البته کمی شوخ طبع هستم و ایشان روحیه پرهیجان و شاد و شوخ طبعی دارند. میخواهم بدانم این موضوع مشکل ساز خواهد شد؟ دومین سوال من این است که ایشان تمام آرزویش زندگی در خارج کشور است و من را نیز راضی کرده که بهمراه او برای تخصیل مقطع بالاتر اقدام نمایم. برنامه ریزی او به این صورت است که در ابتدا او پذیرش تحصیلی را گرفته و به مدت یک یا چند ماه برود و وقتی کارش مشخص شد، برگردد و خانواده اش را در جریان ارتباط ما قرار دهد و ازدواج کرده و مرا با خود ببرد. از آنجاییکه ایشان فرد صادقی است، از نظر اطمینان به برگشتنش مشکلی ندارم، ولی از خودم مطمین نیستم که آیا این ریسک رو می توانم قبول کنم، من ادم محتاطی هستم و این تغییر مسیر زندگی و خارج رفتن خیلی برای من استرس آور است، خیلی میترسم. سوال بعدیم این است که اگر ایشان دوباره بخواهد از مقطع لیسانس را شروع کند و تغییر رشته بدهد، من اصلا دوست ندارم دکترا بخوانم، چون فاصله مدرک تحصیلی خیلی زیاد خواهد شد. در این حین یکی از کارمندان سازمانهای دولتی به من پیشنهاد ازدواج داده اند که عملکرد من را دیده بودند و ما در یک پروژه همکاری داشته ایم. همسن من و مدرک فوق لیسانس هستند. هم اکنون در کار خودش موفق هست. از نظر روحیه بسیار محتاط و یکنواخت هستند و سالها کینه یکی از همکاران خود را در دل نگه داشته اند، شاید روحیه انتقام جویی بالایی دارند و البته گاهی بی حوصله هستند، چون من تعدادی سوال را بصورت ایمیل ازشان پرسیدم، با اول بسرعت جواب دادند و بار دوم که سوالاتم جزیی تر شد، 2 هفته است که جواب ندادند. قصد خارج رفتن ندارند و فقط جهت تفریح اقدام به سفر می کنند و نه تحصیلی جالب اینجاست که این فرد دقیقا بخاطر کارهای خوبی که اون آقایی که 1 سال در ارتباط بودم باهاشون در روحیه و روش زندگی من انجام داد(عمل چشم و تغییر کار و تدریس)، از من خوشش آمده، دلیلش این بود که من ریسک میکنم و اون نه جالب اینجاست که یه آقایی منو هول میده که ریسک کنم،در شرایطم تغییر بدم و آقای دوم نیاز به من داره که من اونو هول بدم و تغییری در زندگی یکنواختش ایجاد کنم
- [سایر] الا بذکر الله تطمئن القلوب. با سلام و عرض ادب و خسته نباشید خدمت حاج آقای مرادی. نمی خوام زیاد وقت شریفتون رو بگیرم ، سر ِ یه دوراههیه بزرگم و به این امید که دری به روم باز کنین مزاحمتون شدم . 23 سال از خدای مهربونم عمر گرفتم. توی یه خونواده ی متدین و با ایمان بزرگ شدم . خونواده ای که سرمایشون مهر و محبت و عاطفه ایه که نسبت به همدیگه دارن و هر گز ، هرگز اونو از هم دریغ نمی کنن.نمی گم تمام عمرمو و نمی گم خیلی خوب و کامل ولی سعی کردم بیشتر وقتمو صرف عبادت همون خدایی بکنم که همیشه بهترینهاشو برام خواسته . و همیشه از بابت چیزایی که بهم داده ممنون دارش بودم و بابت چیزایی که از سر حکمتش نداده ، شکر گذارش . دو سال از تحصیلم توی دانشگاه میگذره.توی این 2 سال خیلی عوض شدم، سعی کردم هر روز خودمو بیشتر به خدا نزدیک کنم تا صداشو بشنوم، تا بتونم راهی رو که توش قدم گذاشتم به سر منزل مقصود برسونم. هیچ وقت چه توی این 2سال و چه قبل از اون به هیچ پسری هم صحبت نشدم ، نه اینکه موقعیتش برام پیش نیاد ، نه ، همیشه باورم بر این بوده که ارزش احساساتم خیلی بیشتر از این حرفاس که بخوام اونو بدم به دست کسی که معلوم نیست قدرش رو بدونه یا نه تا اینکه یکی از همکلاسی های پسرم نظرم به خودش جلب کرد ، من با وجود اینکه توی شهر کاملاً مذهبی و خونواده ی خیلی متدینی بزرگ شدم و لی کمتر پسری رو دیدم با این اعتقادات، پاک ، ساده ، با ایمان ، با خدا، سر به زیر .از طریق اون با مسجد و مراسم امام زمان انس گرفتم ، ازم نخواس که چادر بزنم ولی وقتی برام از خوبی های چادر گفت ، با عشق به بی بی فاطمه چادری شدم . اینقدر برام از ارزش زن گفت که حتی الان دیگه حاضر نیستم یک تار از موهام رو هم نا محرم ببینه حاج آقا منو دلبسته ی اعتقاداتش کرد. تا اینکه تقریباً یکسال پیش به من پیشنهاد ازدواج داد ، با تمام مشکلاتی که داشتیم . اون 1.5 از من کوچیکتره و خونوادش هم نسبت به خونواه ی من نسبتاً مذهبی تر. وقتی که خونوادش رو در جریان قرار داد تقریباً همه مخالفت کردن ، به خاطر اختلاف سن و .. ولی ما تصمیممون واسه ازدواج بر مبنای 2-3 سال آینده بود ، چون ایشون واقعاً الان شرایط ازدواج رو ندارن ، سربازی ، کار و .. ولی خدایی داره که وقتی بهش توکل میکنه هر چیزی رو که بخواد بهش میده و این برای من خیلی مهمه .این ایمانی که داره برام قابل ِ ستایشه . ارتباط زیادی با هم نداشتیم گاهی تلفنی به خاطر اینکه از حال همدیگه با خبر بشیم . و گاهی ایمیل. یه رابطه ی کاملاً سالم بر پایه ی اعتقادات دینیمون برای شناخت بیشتر همدیگه . ما حتی همدیگه رو با اسم کوچیک هم صدا نزدیم . یه بار هم تو چشمای همدیگه نگاه نکردیم . نیت ما از اول با همدیگه به خدا رسیدن بود . ولی اون همش میگه که از این ارتباط احساس گناه میکنه ، حاج آقا ما هیچ کاری نکردیم که حتی زمینه ای برای ارتکاب به گناه باشه . به من بگید کجای این رابطه گناهه؟ آیا گناه که انسان با انگیزه برای رسیدن به کسی که قلباً دوسِش داره تلاش کنه و به هدفش برسه؟ کجای قرآن نوشته شده اگه یکی رو دوس داشته باشی و برای رسیدن بهش تلاش کنی گناه کردی؟ تا اینکه چند روز پیش تماس گرفته و با بغض میگه که یه اتفاقی افتاده که باید همدیگه رو فراموش کنیم . هرچه اصرار میکنم که چی شده جواب نمیده و میگه نمیشه بگم.قسمم میده که بدون اینکه چیزی بپرسم فراموشش کنم. من میدونم ، میدونم که اون اگر خواستار جدایی شده فقط به خاطر خودمه . چون همیشه میگه که ارزش تو بیشتر از منه ... به نظر شما من باید چیکار کنم ؟ مگه 2سال حرف کمیه ؟ مگه احساس چیز بی ارزشیه؟ حاج آقا من نمی تونم . من توی عمرم هیچ کسی رو به اندازه ی ایشون دوس نداشتم . به خاطرش پا روی خیلی چیزا گذاشتم . تمام سختیها رو حاضرم به جون بخرم ولی بدونم اون در کنارمه . به نظرتون اگه اختلاف سن 1.5 خیلی مهمه پس چطور بی بی فاطمه ثمره ی یه ازدواج با اختلاف سن 25 ساله؟ اکثر جوابهایی رو که به پیامهای مشابه داده بودین مطالعه کردم . میدونم که شما هم بر این عقیده هستین که اختلاف سن ممکنه دردسر ساز بشه ولی حاج آقا وقتی یکی عاقله و منطقی چه فرقی میکنه کوچیکتر باشه یا بزرگتر ؟ وقتی دو نفر در کنار هم میتونن به آرامش برسن و در سایه ی آرامش به اوج کمال ، چرا اینقدر مسئله ی اختلاف سن باید مهم باشه؟ چرا خونواده ها این چیزا رو درک نمیکنن ؟ چرا به جای اینکه دست جوونا رو بگیرن و کمکشون کنن اینقدر سر هر مسئله ای بهانه میگیرن و مخالفت میکنن ؟ حاج آقا کمکم کنید. یا علی .
- [سایر] حضرت آیت الله هادوی تهرانی (دام ظله)؛ سلام علیکم: سوال هایی از محضرتان درباره نظریه شورای فقهاء و مراجع که مرحوم سید محمد شیرازی(ره) آن را مطرح کرده است دارم، چرا که برخی در عصر غیبت، ولایت و رهبری دولت اسلامی را شورایی (نه فردی) می دانند -بر خلاف آن چه که امروز در جمهوری اسلامی ایران به عنوان ولی فقیه واحد می بینیم- بر این اساس که علما بزرگ در نجف و قم و کربلا و مشهد مطالب مهم را به مراجع تقلیدی که دارای شرایط شرعی هستند ارجاع می دهند، حال اگر آنان بر شخص واحدی به عنوان مرجع اول و بالاتر برای دولت اسلامی اتفاق کردند، آن شخص به انتخاب امت مرجع و ولی فقیه می شود، و اگر حوزه های علمیه، مراجع متعددی را انتخاب کردند، همه آنان به عنوان مجلس اعلا -به عنوان شورای رهبری- امت را رهبری می کنند. صاحبان این نظریه (شورای فقها و مراجع) دلائلی بیان کرده اند که مختصرا ذکر می شود: 1. شورا عبارت است از رای گیری و آگاهی از همه نظریه ها برای نمایان شدن نظریه برتر، چنین امری از باب حکم واجب است زیرا خداوند می فرماید: "وَأَمْرُهُمْ شُورَی بَیْنَهُمْ" و چون (شورا) در بین صفات مومنان و دربین واجبات (مانند وجوب نماز و وجوب ترک گناه هان) ذکر شده است، سیاقاً و اتصافاً دلالت بر وجوب دارد. خداوند می فرماید: " فما أوتیتم من شیء فمتاعُ الحیاة الدنیا وَمَا عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ وَأَبْقَی لِلَّذِینَ آمَنُوا وَعَلَی رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ` وَالَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبَائِرَ الإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ وَإِذَا مَا غَضِبُوا هُمْ یَغْفِرُون َ`وَالَّذِینَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلاةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَی بَیْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ" ( شوری، 36،37،38). شورا و مشورت بین صفات مومنان آمده که ظهور در وجوب دارد همان طور که در ردیف اجتناب از گناهان بزرگ و وجوب برپایی نماز وارد شده است که قرابت آن را با وجوب بیشتر می کند. سیاق این آیات دلالت بر وجوب شورا و مشورت دارد. 2. وجوب گرفتن اذن در تصرفات؛ هر چیزی که مربوط به اجتماع و مردم باشد چه در اصل و چه در لوازمش باید درباره آن مشورت ومشاوره گرفته شود. از آن جمله، مدارس، دانشگاه ها، بیمارستان ها، فرودگاه ها، کارخانجات بزرگ و ... زیرا این ها با سرمایه مردم تأسیس و کار می کنند، همچنین در وظایف مدیریتی مانند ریاست، وزارت، نمایندگی مجلس، استانداری و فرمانداری و ... باید مشورت شود. برای این بخش دو استدلال ذکر شده است: اول: همه این امور تصرف در مال مردم است و کسی حق تصرف در مال غیر بدون اجازه اش را ندارد، و فرقی هم ندارد که این اموال از خمس ،زکات، معادن یا غیر این ها باشد. دوم: از طرفی این امور، تصرف در موجودیت، و هستی مردم و اجتماع است و کسی جز با اذن آنان اجازه چنین تصرفی را ندارد. و پر واضح است که رضایت مردم و اذن آنان در طول رضایت و اجازه باری تعالی است، بنابراین هرگونه تصرفی باید با جلب این دو رضایت باشد. و همچنین: رهبری جامعه و عالم اسلام، باید در ضمن شورای فقها جامع الشرایط تحقق پیدا کند زیرا آنان بعد از اقبال مردم مرجع تقلید آنان شده اند و از طرف شارع مقدس هم ولایت شرعی دارند، یعنی هم رضایت مردم را دارا می باشند و هم ولایت شرعی دارند، پس بنابراین هیچ مجتهدی حق سلب ولایت شرعی را از مجتهد دیگر ندارد. و چون فکرهای مختلف و متعدد از عقل واحد برتر و به صواب نزدیکتر است و خداوند نیز امر به مشورت کرده و سیره نبوی بر اساس مشورت بوده است؛ ولایت شورایی که اعضاء شورا همه از مجتهدین و مراجع تقلید هستند از ولایت فقیه واحد ارجح است. کلام امام معصوم (ع) نیز در حدیث "أما الحوادث الواقعة فارجعوا فیها إلی رواة حدیثنا" به صورت جمع آمده است و فرموده " رواة حدیثنا" (نه راوی حدیثنا) یعنی حجیت از آن همه آنان است نه شخص واحد، به خصوص در اموری که آثار و عواقب آن به همه مردم مربوط می شود، علاوه بر این که پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمود: "دست خداوند با جماعت است." و "عاقل ترین افراد کسی است که عقل های همه مردم را در عقل خودش جمع کند". و " هر کس که بر ده نفر ریاست کند و در آن جمع بهتر و داناتر از او باشد،آن جمع در سراشیبی سقوط اند". پس بنابر آن چه گذشت و با توجه به احادیث پیامبر (ص) بهترین راه برای نجات از ضلالت و سقوط، تشکیل شورای فقها است زیرا در میان آنان حتما اعلم وجود دارد و در غیر این صورت، حدیث پیامبر (ص) شامل آن جامعه می شود. شورای فقهاء بهترین گزینه برای رهبری امت اسلام است زیرا در این صورت استبداد شخصی در امر رهبری پیش نمی آید و از طرفی هیچ فقیهی حق منع فقیه جامع الشرایط دیگر که نائب (عام) امام عصر (عج) است را از بکارگیری ولایت شرعی اش ندارد. در این ایام که قدرتهای مستکبر برای پاره پاره کردن امت اسلام هجوم آورده اند، بهترین راه مبارزه، ایجاد وحدت در میان صفوف شیعیان است که با جمع شده مراجع تقلید و حضور آنان در مجلس واحد این وحدت دست یافتنی است. و بدون شورای فقها یکپارچه کردن مردم ممکن نیست، علاوه بر این که یک شخص توانایی احاطه به تمام شؤنات امت را ندارد. تجارب تاریخی نیز به خوبی نشان می دهد که دیکتاتوری، زائیده حکمرانی شخص واحد بوده است لذا در روایات بر مضرات استبداد به رأی تأکید شده است. پس بنابراین، رهبری جامعه اسلامی باید رهبری شورایی (نه فردی) باشد. این مطالب و برخی دیگر از استدلا ل ها را صاحبان نظریه شورای فقهاء به جای نظریه ولایت فقیه واحد، که امروز در جمهوری اسلامی ایران به آن عمل می شود، بیان کرده اند. با توجه به این که نظریه شورای فقها از طرفی عده ای و به شدت در میان جوانان کشورهای اسلامی و کشورهای حاشیه خلیج فارس ترویج می شود و از طرفی کتاب یا منابعی برای به چالش کشاندن این نظریه وجود ندارد از شما درخواست داریم که جواب این نظریه را به ما بدهید و استدلالات خود را به تفصیل در این باره بیان کنید. خداوند به شما جزای خیر عطا کند.
- [سایر] سلام حاج اقا.. اولا ممنون بابت پاسخی که بابت نامه اولم دادین ... راستش حاج اقا دوباره به کمکتون نیاز دارم... همون طوری که گفتم اون اقا اومد مشهد و همو دیدم...از نظر ظاهر و عقیدتی هم کاملا مثل هم بودیم ... راستش قصد این اقا جدایی بود ولی با دیدن من وحرفام نظرش عوض شد..ما خیلی راجب ازدواج و شدنش حرف زدیم و به این نتیجه رسیدیم که میشه ولی سختی و مشکلات زیاد داره.... و زمانشم خوب.. شما گفتید ایشون تو رودربایستی مونده ولی خودش میگه نه... راستش از وقتی ایشون برگشتند زندگی برای جفتمون هدف دار و معنی دار شده و یا به قول خودش مسئولیتمون سنگین تر....حاج اقا اگه میشه از اینجا به بعد خصوصی باشه...ممنون ایشون 21 ساله وی ... یک اتاق کوچولو با امکانت اولیه... توکل و ایمان و تلاش باید داشت... راستش من هم 21 سالمه و دانشجو ام... حاج اقا خودتون میگید که موقعیت ازدواج از دست ندید..منم نمی خوام....می دونم خانواده من ایشون تایید می کنند چون مثل خودم و خودمون هستند و فردی نجیب و مذهبی... شاید بگید این شناخت سطحیه ولی حاج اقا خودتون گفتین نماز خوندن طرف و دعا خوندنشو ببنید...منم دیدم..ایشون نماز شب می خونند و مسجد هم زیاد میرند و قران هم الگوش می دونه...راستش نمی نوتم بگم کاملا مذهبی ولی مذهبیه...ایشون به قول خودش تو این خط نبوده ولی حالا که این اتفاق براش افتاده و این موقعیت پیش اومده مونده چی کار کنه و چطوری باهاش کنار بیاد...چطوری همه چیو جمع کنه.... حاج اقا به نظر من ایشون یکی از بهترین موقعیتایی که برام پیش اومده و ممکنه که دیگه پیش نیاد..به خاطر اینکه کاملا و جدا همونی هست که همیشه می خواستم و ازروم بوده و تمام کردار و رفتارمون شبیه هم هست...حتی نوع سختی هایی که کشیدیم...واسه همین تصمیمو گرفتم تا بهترین موردی که دارم برسم... حاج اقا من خودمو خوب می شناسم و خانوادمو و موقعیتمو...من شکر خدا فرد صبوری هستم در قبال مشکلاتی که تا حالا داشتم...ولی می دونم که هم چین موردی پیش نمی یاد برام... راستش شاید باورتون نشه ولی من ایشون هدیه خدا می دونم و تمامی لحظات ایشونو از خدا خواستم و توکلمو کردم...راستش به این نتیجه رسیدم هدیه خداست... راستش امروز از من خواست تا مشورت کنیم،مطالعه کنیم تا اولا ببینیم این کار میشه ..خوبه که بشه یا نه..به نفعمونه...راستش من مطمئنم که به نفعمه..چون در کنار کسی زندگی می کنم که دوسش دارم و همیشه منتظرش بودم و تمام کارهاش مثل خودمه...و اینکه چطوری میشه سریع تر بهم رسید..شرایط زودتر مهیا کرد..در رابطه با رابطمون قبل ازدواج..اسون تر شدن سختی هاش..کوتاه تر شدنش...و در واقع شدنش.. حاج اقا ما همو دوست داریم وهمو می خوایم..د. من به شخصه حاضرم هر گونه سختی تحمل کنم و می دونمم که سخته ..ولی چون معتقدم خدا باهامه و توکلم به اوست کممکون می کنه..این اقا همینو میگه..میگه خدا تو کاری که خودش گقته تنهامون نمی زاره...حاج اقا اینکه چطوری خانواده ها در جریان بزاریم؟؟؟؟بهشون بگیم؟؟؟؟؟؟؟؟راستش مشکل بزرگ ما الان مشکلات مالیه... راستش از شما مطمئن تر و بهتر پیدا نکردم...شما هم تجربتون زیاده و حتما مورد هایی مثل ما دیدید...و کمکشون کردید... حالا منم ازتون می خوام که بهمون کمک کنید .سختی هاشو قبول کردیم...1-.اینکه میشه یا نه؟؟؟ 2-چطوری راه شو بهتر و سریع تر فراهم کنیم.چطوری سختی ها تحمل کنیم..تلاشمون بیش تر کنیم....تا هم خدا راضی باشه و هم خودمون...تا به هدفمون که کماله و با ازدواج میسر تر میشه برسیم. 3-اصلا حاج اقا به نظر تون تو این شرایط الان همین حالا میشه یا نه؟؟؟؟؟من که امادگیشو دارم ولی ایشون فکر نکنم... 4-کسایی بودن مثل ما؟؟؟؟..چی کار کردند؟؟؟؟ .به دو تا جوون که فقط خدا دارند و دستاشون خالیه ولی همو دوست دارند و می دونند بهترینند برای هم و می دونند سختی پیش رو شونو کمک کنید....ممنون...واقعا..در ضمن محتاج دعا تونم هستیم...خیلی زیاد..ببخشید طولانی شد ولی جدا به کمکتون نیاز داریم..ایشالله با دعا تو حرم اقا جبران کنم....ممنون