باسلام. این که حضرت مهدی(عج) ازدواج کرده و زن و فرزندی دارند یا نه، به طور قطعی روشن نیست. بود و نبود آن هم هیچ دلالتی بر طبیعی یا غیرطبیعی بودن زندگی ایشان ندارد. مکان زندگی ایشان نیز به طور دقیق معلوم نیست و احتمال دارد در اماکن مختلفی زندگی کنند. منابعی که در مورد فرزند داشتن امام زمان(ع) مورد استفاده قرار میگیرد؛ یا اشکال سندی دارند و یا ابهام دلالی و نظر قاطعی را ارائه نمیدهند، لذا در این مورد سه احتمال وجود دارد. الف. اساساً حضرت مهدی(ع) ازدواج نکرده است. ب. ازدواج کرده ولی اولاد ندارد. ج. ازدواج کرده و دارای فرزندانی نیز هست. اگر احتمال اوّل را بپذیریم لازمهاش این است که امام معصوم(ع) سنّت اسلامی (ازدواج) را ترک کرده است، امّا چون مسأله غیبت اهمیّت دارد و مسئله ازدواج، امری مهمّ است ترک ازدواج اشکالی را ایجاد نمیکند. امّا اگر احتمال دوّم را بپذیریم ، باید بگوئیم عمر همسر امام هم مانند عمر حضرت طولانی است که بر این امر دلیلی نداریم یا این که بگوییم مدّتی با امام(ع) زندگی کرده و از دنیا رفته است. و احتمال سوم اینکه ازدواج کرده اند و دارای اولاد نیز هست، این مسئله دلیل محکمی ندارد. علاوه بر آن که اگر حضرت دارای اولاد میبود، بالاخره آنها دارای اولاد واعقابی بودند و روزی به دنبال اصل خویش میافتادند و همین کنجکاوی و جست و جو، موجب میگردد که مکان و منزل حضرت مشخص گردد که این با راز و فلسفه غیبت سازگاری ندارد. به طور کلی صحبت از ازدواج آن حضرت و مسکن ایشان امری شخصی است و اثری در سعادت ما ندارد و وظیفه ما جلب رضایت آن حضرت است. خداوند به خاطر مصلحتی که عامل غیبت ایشان است خواسته که این امور مخفی بماند .
با سلام
با توجه به این که حضرت ولی عصر اعمال واجب اسلامی مانند نماز اول وقت و فریضه ی حج را به جا می آورندپس در روی کره زمین زندگی می کنند و مانند حضرت عیسی در آسمان ها نیستند حال این سوال مطرح است که ایشان با گذشت هزاران سال مجرد که نیستند
برخی می گویند که امام عصر دارای همسر و فرزندانی می باشد در این صورت آیا زن و فرزندان ایشان از ماهیت شخص وی مطلع نیستند لطفا در مورد صحت این موضوع مرا راهنمایی کنید
باسلام. این که حضرت مهدی(عج) ازدواج کرده و زن و فرزندی دارند یا نه، به طور قطعی روشن نیست. بود و نبود آن هم هیچ دلالتی بر طبیعی یا غیرطبیعی بودن زندگی ایشان ندارد. مکان زندگی ایشان نیز به طور دقیق معلوم نیست و احتمال دارد در اماکن مختلفی زندگی کنند. منابعی که در مورد فرزند داشتن امام زمان(ع) مورد استفاده قرار میگیرد؛ یا اشکال سندی دارند و یا ابهام دلالی و نظر قاطعی را ارائه نمیدهند، لذا در این مورد سه احتمال وجود دارد. الف. اساساً حضرت مهدی(ع) ازدواج نکرده است. ب. ازدواج کرده ولی اولاد ندارد. ج. ازدواج کرده و دارای فرزندانی نیز هست. اگر احتمال اوّل را بپذیریم لازمهاش این است که امام معصوم(ع) سنّت اسلامی (ازدواج) را ترک کرده است، امّا چون مسأله غیبت اهمیّت دارد و مسئله ازدواج، امری مهمّ است ترک ازدواج اشکالی را ایجاد نمیکند. امّا اگر احتمال دوّم را بپذیریم ، باید بگوئیم عمر همسر امام هم مانند عمر حضرت طولانی است که بر این امر دلیلی نداریم یا این که بگوییم مدّتی با امام(ع) زندگی کرده و از دنیا رفته است. و احتمال سوم اینکه ازدواج کرده اند و دارای اولاد نیز هست، این مسئله دلیل محکمی ندارد. علاوه بر آن که اگر حضرت دارای اولاد میبود، بالاخره آنها دارای اولاد واعقابی بودند و روزی به دنبال اصل خویش میافتادند و همین کنجکاوی و جست و جو، موجب میگردد که مکان و منزل حضرت مشخص گردد که این با راز و فلسفه غیبت سازگاری ندارد. به طور کلی صحبت از ازدواج آن حضرت و مسکن ایشان امری شخصی است و اثری در سعادت ما ندارد و وظیفه ما جلب رضایت آن حضرت است. خداوند به خاطر مصلحتی که عامل غیبت ایشان است خواسته که این امور مخفی بماند .
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا این نظر فقهی مورد قبول حضرتعالی هست که هر شخص باید به امام زمان خود اقتدا کند به اینگونه که امام حسین (علیه السلام) در زمان مولا علی (علیه السلام) و حضرت امام حسن (علیه السلام) به این دو امام زمان خود اقتدا کرده و مردم دوره هر امام به امام زمان خود به این علت است که مقام حضرت سلمان از ابوذر بالاتر و حضرت مقداد از سلمان بالاتر زیرا به میزان اقتدا و اطاعت از امام زمان خود دارای درجه ای از ایمان می باشند بنابر این ما باید در زمان غیبت مولا صاحب الزمان (عج) به ایشان اقتدا کرده و در پس پرده غیبت سطح فکری فرهنگی مذهبی خود را بالا برده و خود و به طبع مردم و جامعه را آماده ظهور کنیم؟ اگر این نظر را قبول ندارید لطفا دلایل خود را بیان نمایید؟ با توجه به روایتی از امام صادق (علیه السلام) در مقدمه صحیفه سجادیه که هر قیامی تا قبل از قیام قائم آل محمّد(ص) بر اندوه ما و شیعیان ما می افزاید و در طوفان بلا هلاک می شود، نظریه فقهی سوال اول تعمیم داده نمی شود زیرا نمونه بارز آن انقلاب ما می باشد که بسیاری از شیعیان در جریان انقلاب و بعد از ان در 8 سال جنگ به شهادت رسیده و مسلماً قلب مولا صاحب الزّمان (عج) را به درد آورده و حال نیز به حقوق اشخاص منتقد تجاوز و به آنان برچسب بی دینی زده می شود که این عمل بدینجا رسیده که خیل عظیمی از مردم دین گریز و بعضاً منکر امام زمان (عج) شده اند و مطمئناً این نیز قلب امام زمان(ع) را به درد می آورد. آخر این انقلاب چه ثمره ایی داشت برای ما؟ لطفاً منطقاً جواب دهید؟ اگر این نظریه ها را رد می کنید پس حال که مردم به خیابانها آمده اند کار درستی است؟
- [سایر] سلام خداقوت من 3 یا 4 بار در باره مشکلی که 7 سال است با آن دست و پنجه نرم میکنم از شما سوال کردم اما جوابی دریافت نکردم اگر قصد راهنمایی دارید اعلام کنم تا شاید برای آخر بار مشکلم را مطرح کنم. در پناه حضرت حق و مولایمان حضرت مهدی باشید هر دم که به چهره تان نگاه میکنم دعا برایتان فراموشم نمیشود. یا حق
- [سایر] ائمه اطهار گاه متناسب با شرایط زمان و مسئله فقهی خاص احادیث را نقل نموده اند. علاوه بر این نقل احادیث جعلی نیز متأسفانه در کتب دینی ما به چشم می خورد. متأسفانه عده ای از دوستان مذهبی ما می خواستند کار خوبی بکنند؛ مثلا بحث عقد موقت را مطرح کنند اما این عده از روی جهالت اقدام به انتشار احادیثی نموده اند که از نظر بلاغتی و از نظر لحن کلامی باید به آنها شک نمود لطفا این احادیث را بررسی کرده و نظرتان را در مورد تک تک احادیث به ما بفرمایید. 1. ابان بن تغلب از امام صادق (ع) سؤال می کند: اگر زن زیبایی دیده شود که راضی به ازدواج موقت باشد؛ ولی معلوم نیست شوهر دارد یا نه چه باید کرد؟ حضرت فرمودند: لازم نیست تحقیق کنی حرف او که میگوید شوهر ندارم برای تو کافی است. (کتاب متعه شیخ مفید حدیث 37). 2. رسول خدا (ص): هر کس یک بار متعه کند یک سوم او از آتش جهنم آزاد میشود و هر کس دوبار متعه کند دو سوم او از آتش جهنم آزاد میشود و هر کس سه بار متعه کند تمام بدن او از آتش جهنم آزاد میشود. 3. زراره بن اعین از امام باقر (ع) نقل میکند که: سرگرمی مؤمن در سه کار است: 1- متعه زنان، 2- شوخی با دوستان و برادران، 3- نماز شب.(ازدواج موقت، نیاز امروز نوشته عباس زاده). 4. حمیری به امام زمان حضرت مهدی (عج) نوشت و از آن حضرت سوال کرد: مردی که شیعه است و متعه را حلال میداند و اعتقاد به رجعت دارد و همسر خوبی دارد که در تمام کارها او را کمک کار است و لذا با او عهد کرده است که هرگز بر او همسر دیگری نگیرد و ازدواج موقت نکند و خلاصه با وجود او کس دیگر را نخواهد. او به این عهد نوزده سال پایبند است و به عهد و قولش عمل کرده است و چه بسا مسافرت رفته و مدت زیادی دور از منزل خود بوده است و به قول خود پای بند مانده... البته او متعه را حرام نمی داند بلکه متدین به آن است؛ ولی چون همسر خود را مِیخواهد و دوستش دارد برای حفظ او و خودش متعه نمیگیرد. آیا او برای ترک متعه گناه کرده است؟ از طرف حضرت جواب رسید: برای این که قسم به معصیت خدا خورده است لازم است خدا را اطاعت کند و یک دفعه هم شده متعه بگیرد. (بحار ج100ص298/کتاب متعه شیخ مفید ص48). 5. رسول خدا (ص): هر که از دنیا برود و متعه نکند بد منظر و بدهیبت باشد مانند کسی که بینی او را بریده باشند.
- [سایر] سلام علیکم این جانب دانشجوی ترم آخر مهندسی شیمی دانشگاه پلی تکنیکم و دانشجوی ممتاز هستم و حافظ حدود ده جزء قران و مطالعات بسیار زیادی در زمینه علوم دینی پیوسته داشته و دارم و علاقه به خواندن دروس حوزوی بشکل حرفه ای وتمام وقت دارم (نه به شکل حوزه شهید بهشتی) این جانب بشکل احساساتی این مسیر را انتخاب نکرده ام و استصال از خدمت وظیفه یا خودنمایی و جلب توجه مرا به این سمت نکشانده چون الان در رشته ی مهندسی هم استعداد دارم هم موفقم و هم متشخص لطفا بنده را راهنمایی مفصلی کنید تا مسیر خدمت به حضرت ولی عصر (عج) را اشتباه نپویم صرف نظر از محیط معنوی و با توجه به بار علمی آیا حوزه برای بنده مناسبتر است یا تحصیل در یکی از رشته های الهیات در یک دانشگاه معتبر و ادامه تحصیل این رشته تا دکتری. چند سوال دیگر هم دارم: 1-با توجه به این که اهل تهرانم آیا تهران برای تحصیل مناسبتر است یا قم 2-آیا می توانم اشتغال به کار هم داشته باشم
- [سایر] به نام خدا سلام ممنونم از پاسخ (دلشکسته) 1-مطلب با این افراد اصلا ازدواج نکنید رو خوندم حاج آقا! اما اون تو هیچ یک از این لیست ده تایی نیست... 2-مثل خیلی از جوانهای دیگه ای که از دین دور شده بودن اما دین و اهل بیت (علیهم السلام) رو دوست دارند... 3-حاج آقامن دور برم زیاد بودن دختر خانم هایی که مستقیم و غیر مستقیم به من ابراض علاقه کردند که به بعضی هاش هم فکر کردم اما گمشدمم نبودند... 1-3) چه تو دانشگاه و چه غیر دانشگاه با وجود اینکه اکثرا خوش تیپ نبودم و خیلی ساده حتی تو جلسات مهم خیلی ساده و البته حتی گاهی کمی نا مرتب بودم بطوری که بعضی از دوستان به من انتقاد هم میکردند... 4-من از روز اول و حتی دیدار اول علاقه مندش نشدم یه جورایی بعد از مدتی که صحبت هایی داشتیم اون هم اکثرا با محوریت اهل بیت و امام زمان(علیهم السلام) محبتش تو دلم رفت ... (یعنی عاشق چشم و ابرو و قیافش نشدم ، باطن وجودیش من رو علاقه مند کرد) 5- انگار که نیمه گمشده من باشه حاج آقا نمیه گمشده که نباید صد در صد شبیه آدم باشه؟ آدمها باید همدیگر رو کامل کنن درسته؟ 6-اما سوال اصلیه من از شما این هست که؟ 1-6)خدا گاهی راهی رو به روی آدم باز میکنه فرصتی رو در اختیارش میده و فردای قیامت هم در قبال این فرصت ها مسئوله(درسته) 7- اگر این کسی که به ظاهر از دین دور بود... خدا اتفاقی در مسیر زندگی من قرارش داد.. من از امام حسین (ع) و نماز بهش گفتم و اون هم قلبش برای امام حسین (ع) تپید... حاضر شد به خاطر من و البته به خواسته من به خاطر امام زمان (عج) تعغیر کنه و از من کمک خواست که کمکش کنم... 1-7) راهی بود که خدا به روی من باز کرده بود آیا من مسئول نیستم فردای قیامت ؟ 8- حاج آقا من به یه نتیجه رسیدم... لطفا راهنمایی کنید درست فکر میکنم با معیارهای مذهبی یا نه...! 1-8) و اون اینه که: اگر واقعا این دوست داشتن دوست داشتن واقعی و دو طرفه باشه وبا این توافق مهم که همه خط قرمزها و تعغیرهای دو طرف نهایتا تا رضایت اهل بیت(علیهم السلام)باشه این ازدواج میتونه ازدواج غلطی نباشه و اتفاقا شاید به کمال رسیدن قابل لمس تر باشه؟ 9- ببخشید که طولانی شد اما انشاءالله که خدا شما و ما رو از زمینه سازان ظهور حضرت ولی عصر (عج) قرار بدهد... التماس دعا و منتظرم
- [سایر] چند ماهی است که نامزد کرده ام و صیغه محرمیت خوانده ایم. قبل از نامزدی خیلی مختصر ازمهریه بحث شد و آن را به بعد موکول کردند.حالا بعد از گذشت چندماه خانواده ها می خواهند درمورد آن صحبت کنند.خانواده من نظرشان بر این است که چون شوهرم غریبه است و ما بنا داریم خارج از کشور زندگی کنیم باید پشتوانه مالی برای تضمین زندگی ام باشد و نظرشان روی 313 سکّه است. از طرف دیگر همسرم می گوید که اگر ما می خواهیم در زندگیمان برای دیگران الگو باشیم،باید از همان ابتدا به زندگی ائمه اطهار تأسّی کنیم و حتماً دلیلی دارد که مقام معظم رهبری 14 سکه را مهر قرار می دهند (ایشان می گویند که اگر ما مقام معظم رهبری را واقعاً نائب امام زمان می دانیم باید در عمل همین را ثابت کنیم). از طرف دیگر خانواده ایشان در این چند ماه که نشان دادند خیلی راحت خرج نمی کنند و می دانم برای خرید هر چیزی، همسرم با آن ها مشکل دارد و راحت قبول نمی کنند. یکی دیگر از علت های تأکید خانواده بنده هم همین است. من در این مورد و از همان ابتدا و قبل از محرمیت به همسرم گفتم که من در این موضوع هیچ دخالتی نمی کنم و خواست خانواده ام است. اما حالا او از من می خواهد که با خانواده ام صحبت کنم و مهریه را کم کنم. مرا راهنمایی کنید که میان خواست خانواده و استدلال های همسرم چه تصمیمی بگیرم و چگونه رفتار نمایم؟ آیا واقعا 313 سکه در این زمان مهریه سنگینی است که ائمه اطهار آن را شوم دانستند؟ می شود لطف کنید مرا در اسرع وقت از نصیحت خودتان بی نصیب نگذارید. نظرشما برای من و همسرم خیلی ارزش دارد چون همسرم از ارادتمندان شماست و ان شاءالله نظر شما برای ما راه گشا و تاثیرگذار خواهد بود.
- [سایر] همچنان که می دانیم برخی قائل بر این هستند که قرآن بازتاب تفکر جاهلی عرب بوده است و در نتیجه بسیاری از مسائل که در قرآن مطرح شده است مربوط به خرافات همان مردم است. از جمله این موارد را موضوع هفت آسمان،شیاطین،اجنه و.. می دانند و این سخن مبتنی بر این فرض است که قرآن همان سخن پیامبر اکرم (ص) است که بر گرفته از علوم پیرامون شخص پیغمبر اکرم (ص) بوده است که برای من در این زمینه سوالات و ابهامات سمجی هست که امیدوارم مرا در این زمینه یاری فرمایید. نکته بعد این است که بر فرض بپذیریم که هیئت بطلمیوس در آن دوران رواج داشته است اکنون باید آن را با قرآن مقایسه کرد که در این زمینه نیز سوالاتی پیش می آید.در هیئت بطلمیوس هفت فلک برای ماه و خورشید و پنج سیاره دیگر وجود دارد که هر یک بر دیگری محیط است و در فلک هشتم ستارگان قرار دارند و در فلک نهم فرشتگان و در فلک دهم جایگاه خداوند است.در این فرض فلک هشتم مرز بین عالم مادی و غیر مادی است.در قرآن نیز ما با هفت آسمان مواجه هستیم که آسمان دنیا با ستارگان زینت داده شده اند.اگر دنیا را پایین تر ترجمه کنیم در آن صورت با هیئت بطلمیوس جور در نمی آید چون آسمان پایین تر در آنجا جایگاه ماه است نه ستارگان.اما سوالی پیش می آید و آن اینکه چه قرینه ای برای ترجمه دنیا به پایین تر وجود دارد؟ولی اگر دنیا را همان دنیا ترجمه کنیم به نظرم قضیه بر عکس می شود.با توجه به اینکه سماوات در قرآن مادی هستند( با توجه به تفسیر مرحوم علامه طباطبایی ( ره) در تفسیر آیات سوره فصلت و همچنین عبارات نهج البلاغه از ترجمه مرحوم دشتی) آنگاه اگر ما همه این هفت آسمان مادی را دنیا فرض کنیم ،آسمان دنیا می شود همان فلک هشتم که بالای این هفت آسمان است که هم مزین به ستارگان است و هم اینکه مرز بین دنیا و آخرت است و لذا مانع هجوم شیاطین به این آسمان می شوند تا از آسمان های بالاتر ( ملأ اعلی) استراق سمع نکنند.چگونه می توان این دیدگاه را رد کرد؟البته نکته ای که شاید بر این دیدگاه خدشه وارد کند آن است السما الدنیا با الف و لام آمده که نشان می دهد این آسمان یکی از همان آسمان های هفت گانه مذکور است.در نتیجه آسمان دنیا نمی تواند خارج از همین هفت آسمان مثلا آسمان هشتم یا فلک هشتم باشد. می خواستم بدانم برای رد این دیدگاه آیا دلیل دیگری وجود دارد.البته می دانیم نقاط اختلافی دیگری بین قرآن و هیئت بطلمیوس وجود دارد مثل شناور بودن ماه و خورشید در فلک و تفاوت معنای فلک در این دو دیدگاه و... .( البته اثبات حرکت زمین و خورشید در قرآن برای من مشکل است.) ولی همانگونه که مشاهده می شود در این تعبیر رجم شیاطین براحتی قابل توجیه است و تازه بر فرض اختلاف با هیئت بطلمیوس این سوال سمج تر پیش می آید که شاید این تعابیر قرآن با همان اختلافاتی که دارد، درست است که با هیئت بطلمیوسی جور در نمی آید اما ممکن است با نجوم پذیرفته شده در آن دوره که احتمالاً لزوماً منطبق با نظرات بطلمیوس نبوده جورد در بیاید.لطفا مرا هر چه زودتر در این زمینه کمک کنید چون اگر این حرف ها درست باشد هه چیز پا در هوا می شود و نه قرآن، قرآن می ماند و نه تعریفی که ما از انسان و خدا و جهان داده ایم صحت داردو همه چیز تاریک می شود.نه هدفی،نه آرمانی،نه حرکتی به سوی تعالی و ...
- [سایر] سلام و شاد باشید. چند وقت گذشته با خانمی در ارتباط بودم که از آشنایان دور ماست، او ادعا می کند که با تمام ائمه در ارتباط است و به صورت درک شهودی و یا دیدار با آنها در ارتباط است، مثلا در خانه¬شان حضور می یابند و دستوراتی هم از ائمه می¬گیرد و به تعدادی از اطرافیانش (از جمله من ) می¬گوید، که این دستورات در زندگی افراد اغلب به صورت شخصی است به طور مثال فاطمه امام...به تو می فرماید این کار را بکن! که غالبا دستورات سازنده ای است و همه در راستای دین ماست و منافاتی با آن ندارد. اما بنده دچار تردید شدیدی هستم چرا که پیش بینی¬هایی هم از طرف ائمه می¬کند که برایم شبهه ناک است با این اوصاف نمی دانم که چه باید بکنم ؟؟؟ البته خودش 80 درصد مطمئن است که این ارتباط هست و آنها به او می¬گویند که به چه کسی چه بگوید! و اذعان دارد که به دنبال هیچ نفعی از این دنیا نیست و بر حسب وظیفه دستورات را به دیگران ابلاغ می¬کند وقابل ذکر است که آن طور که من دریافت کرده¬ام خودش هم انسان خوبی است و همواره در مقابل این موضوع فروتنی می¬کند و تا آنجا که مطلع هستم ترک محرمات می¬کند و به انجام واجبات و مستحبات اهتمام می¬ورزد. لطفا هر چه سریع¬تر مرا راهنمایی کنید و بگویید ما در مقابل این مسائل که امروزه کم هم نیستند چه وظیفه¬ای داریم وآیا این¬چنین ادعاهایی صحت دارد؟؟؟؟ (26 سال دارم و همچنان در پیدا کردن مسیر معنوی زندگیم سردر گم!)
- [سایر] حضرت آیت الله هادوی تهرانی (دام ظله)؛ سلام علیکم: سوال هایی از محضرتان درباره نظریه شورای فقهاء و مراجع که مرحوم سید محمد شیرازی(ره) آن را مطرح کرده است دارم، چرا که برخی در عصر غیبت، ولایت و رهبری دولت اسلامی را شورایی (نه فردی) می دانند -بر خلاف آن چه که امروز در جمهوری اسلامی ایران به عنوان ولی فقیه واحد می بینیم- بر این اساس که علما بزرگ در نجف و قم و کربلا و مشهد مطالب مهم را به مراجع تقلیدی که دارای شرایط شرعی هستند ارجاع می دهند، حال اگر آنان بر شخص واحدی به عنوان مرجع اول و بالاتر برای دولت اسلامی اتفاق کردند، آن شخص به انتخاب امت مرجع و ولی فقیه می شود، و اگر حوزه های علمیه، مراجع متعددی را انتخاب کردند، همه آنان به عنوان مجلس اعلا -به عنوان شورای رهبری- امت را رهبری می کنند. صاحبان این نظریه (شورای فقها و مراجع) دلائلی بیان کرده اند که مختصرا ذکر می شود: 1. شورا عبارت است از رای گیری و آگاهی از همه نظریه ها برای نمایان شدن نظریه برتر، چنین امری از باب حکم واجب است زیرا خداوند می فرماید: "وَأَمْرُهُمْ شُورَی بَیْنَهُمْ" و چون (شورا) در بین صفات مومنان و دربین واجبات (مانند وجوب نماز و وجوب ترک گناه هان) ذکر شده است، سیاقاً و اتصافاً دلالت بر وجوب دارد. خداوند می فرماید: " فما أوتیتم من شیء فمتاعُ الحیاة الدنیا وَمَا عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ وَأَبْقَی لِلَّذِینَ آمَنُوا وَعَلَی رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ` وَالَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبَائِرَ الإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ وَإِذَا مَا غَضِبُوا هُمْ یَغْفِرُون َ`وَالَّذِینَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلاةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَی بَیْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ" ( شوری، 36،37،38). شورا و مشورت بین صفات مومنان آمده که ظهور در وجوب دارد همان طور که در ردیف اجتناب از گناهان بزرگ و وجوب برپایی نماز وارد شده است که قرابت آن را با وجوب بیشتر می کند. سیاق این آیات دلالت بر وجوب شورا و مشورت دارد. 2. وجوب گرفتن اذن در تصرفات؛ هر چیزی که مربوط به اجتماع و مردم باشد چه در اصل و چه در لوازمش باید درباره آن مشورت ومشاوره گرفته شود. از آن جمله، مدارس، دانشگاه ها، بیمارستان ها، فرودگاه ها، کارخانجات بزرگ و ... زیرا این ها با سرمایه مردم تأسیس و کار می کنند، همچنین در وظایف مدیریتی مانند ریاست، وزارت، نمایندگی مجلس، استانداری و فرمانداری و ... باید مشورت شود. برای این بخش دو استدلال ذکر شده است: اول: همه این امور تصرف در مال مردم است و کسی حق تصرف در مال غیر بدون اجازه اش را ندارد، و فرقی هم ندارد که این اموال از خمس ،زکات، معادن یا غیر این ها باشد. دوم: از طرفی این امور، تصرف در موجودیت، و هستی مردم و اجتماع است و کسی جز با اذن آنان اجازه چنین تصرفی را ندارد. و پر واضح است که رضایت مردم و اذن آنان در طول رضایت و اجازه باری تعالی است، بنابراین هرگونه تصرفی باید با جلب این دو رضایت باشد. و همچنین: رهبری جامعه و عالم اسلام، باید در ضمن شورای فقها جامع الشرایط تحقق پیدا کند زیرا آنان بعد از اقبال مردم مرجع تقلید آنان شده اند و از طرف شارع مقدس هم ولایت شرعی دارند، یعنی هم رضایت مردم را دارا می باشند و هم ولایت شرعی دارند، پس بنابراین هیچ مجتهدی حق سلب ولایت شرعی را از مجتهد دیگر ندارد. و چون فکرهای مختلف و متعدد از عقل واحد برتر و به صواب نزدیکتر است و خداوند نیز امر به مشورت کرده و سیره نبوی بر اساس مشورت بوده است؛ ولایت شورایی که اعضاء شورا همه از مجتهدین و مراجع تقلید هستند از ولایت فقیه واحد ارجح است. کلام امام معصوم (ع) نیز در حدیث "أما الحوادث الواقعة فارجعوا فیها إلی رواة حدیثنا" به صورت جمع آمده است و فرموده " رواة حدیثنا" (نه راوی حدیثنا) یعنی حجیت از آن همه آنان است نه شخص واحد، به خصوص در اموری که آثار و عواقب آن به همه مردم مربوط می شود، علاوه بر این که پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمود: "دست خداوند با جماعت است." و "عاقل ترین افراد کسی است که عقل های همه مردم را در عقل خودش جمع کند". و " هر کس که بر ده نفر ریاست کند و در آن جمع بهتر و داناتر از او باشد،آن جمع در سراشیبی سقوط اند". پس بنابر آن چه گذشت و با توجه به احادیث پیامبر (ص) بهترین راه برای نجات از ضلالت و سقوط، تشکیل شورای فقها است زیرا در میان آنان حتما اعلم وجود دارد و در غیر این صورت، حدیث پیامبر (ص) شامل آن جامعه می شود. شورای فقهاء بهترین گزینه برای رهبری امت اسلام است زیرا در این صورت استبداد شخصی در امر رهبری پیش نمی آید و از طرفی هیچ فقیهی حق منع فقیه جامع الشرایط دیگر که نائب (عام) امام عصر (عج) است را از بکارگیری ولایت شرعی اش ندارد. در این ایام که قدرتهای مستکبر برای پاره پاره کردن امت اسلام هجوم آورده اند، بهترین راه مبارزه، ایجاد وحدت در میان صفوف شیعیان است که با جمع شده مراجع تقلید و حضور آنان در مجلس واحد این وحدت دست یافتنی است. و بدون شورای فقها یکپارچه کردن مردم ممکن نیست، علاوه بر این که یک شخص توانایی احاطه به تمام شؤنات امت را ندارد. تجارب تاریخی نیز به خوبی نشان می دهد که دیکتاتوری، زائیده حکمرانی شخص واحد بوده است لذا در روایات بر مضرات استبداد به رأی تأکید شده است. پس بنابراین، رهبری جامعه اسلامی باید رهبری شورایی (نه فردی) باشد. این مطالب و برخی دیگر از استدلا ل ها را صاحبان نظریه شورای فقهاء به جای نظریه ولایت فقیه واحد، که امروز در جمهوری اسلامی ایران به آن عمل می شود، بیان کرده اند. با توجه به این که نظریه شورای فقها از طرفی عده ای و به شدت در میان جوانان کشورهای اسلامی و کشورهای حاشیه خلیج فارس ترویج می شود و از طرفی کتاب یا منابعی برای به چالش کشاندن این نظریه وجود ندارد از شما درخواست داریم که جواب این نظریه را به ما بدهید و استدلالات خود را به تفصیل در این باره بیان کنید. خداوند به شما جزای خیر عطا کند.
- [سایر] با سلام خدمت شما مشاور ارجمند و تبریک نیمه شعبان بنده کد885356 هستم.پیرو راهنمایی قبلی شما این جانب به استادم جواب منفی دادم و گفتم که نمی خوام باهاشون رابطه ای داشته باشم. جناب بنده جدیدا 2 تا خواستگار داشتم که یکیشون 12 سال از من بزرگتر بودند و ارشد مکانیک داشتند و یک کارگاه شخصی داشتند و وضع مالی خیلی خوبی هم داشتند.خانواده ی نسبتا خوب و مومنی هم دارند ولی به خاطر اختلاف سن زیاد بنده می خوام با اینکه با اون اقا صحبتی نداشتم بهشون جواب منفی بدم. خواستگار بعدی من 9 سال از من بزرگترند و ما جلسه ی معارفه با ایشون ومادرشون داشتیم و حدودا ما نیم ساعت با هم صحبت کردیم من از طرز صحبتشون خوشم امد و حس خیلی خوبی به این اقا در وهله ی اول پیدا کردم و تمایل دارم به این اشنایی ادامه بدم ولی در مورد ایشون چندتا مطلب هست که من رو در مورد ایشون مردد می کنه البته من خودم این مطلب رو می دونم که همه ی ادمها کامل نیستند ؛ولی باید بگم یکی از مشکلات این اقا که زیاد هم تقصیر خودشون نیست اینه که پدرشون دوتا همسر داشتند که همسر اولشون دو تا دختر داشتند که ظاهرا بچه های اون دختر ها هم ازدواج کردند و مادر این اقا همسر دومشون هستند که 5 تا پسر دارند و 3 تا برادرشون ازدواج کردند پدرشون هم سن زیادی دارند و متولد 1313 هستند تا حالا من با همچین موردی برخورد نداشتم به هر حال درسته که این اقا مقصر نیستند که پدرشون 2 تا همسر داشتند ولی فرزند همون پدرند و من از این بابت نگرانم به نظر شما من باید با این قضیه چطور برخورد کنم ؟چه سوالهایی باید بپرسم که مطمئن بشم این اقا در اینده مثل پدرشون نباشند؟لطفا چیزهایی که در این زمینه لازمه تا من از این اقا بپرسم رو بهم بگید؟ممنون چیز دیگه ای که می خواستم بپرسم ابنه که این اقا مادرشون مانتویی بودند ولی پو شیده ولی من خانواده ی خیلی مذهبی دارم و خودم هم چادری هستم البته من راجع به این مطلب از اقا پرسیدم که ایشون گفتند هیچ مشکلی ندارن و خیلی هم چادر رو می پسندند و دوست دارند خانواده ی همسرشون مذهبی تر باشند و ضاهرا خودشون پسر با ایمانی اومدند البته من نمی خوام بگم خیلی مذهبی بود ولی به گفته ی خودش احکامی مثل نماز؛روزه ؛حلال و حرام؛حق وناحق؛؛رو بهش اعتقاد دارند وانجامش میدند حتی می گفتند تا جایی که بتونند روزه ی مستحبی می گیرند هر روز صبح قران می خونند البته به فارسی تا معنیش رو هم متوجه بشن.من یک کم به این تفاوت مذهبی نگرانم باید چه طور برخورد کنم تا مطمئن بشم؟لطفا راهنماییم کنید که من چه طور می تونم به ایمان این اقا با توچه به خانوادش مطمئن بشم و بدونم قلبا مومن هستند؟من توکل کردم به امام زمان (عج)تا هر چی ایشون صلاح می دونند رو برام قرار بدند ممنون می شم راهنمایین کنید