با سلام دوست خوبم این که خیال پردازی های شما به داستان نویسی ختم می شود یعنی نتیجه مثبت. اما واقعیت این است که شما باید مدیریت ذهنی داشته باشید . به این معنا که ذهن و افکار خود را تحت کنترل دراورید و بدانید چه موقع باید به خیال پردازی بپردازید و چه موقع ذهن را به فعالیت های مفید دیگر معطوف کنید . در واقع توصیه میکنیم برای خیال پردازی های خود زمان تعیین کنید . مانند فردی که شاغل است و برای شغلش زمان در نظر دارد . و در دیگر زمان ها اجازه ندید خیال پرددازی انجام شود و اگر غیر عمد وارد این وادی شدید آن را متوقف کنید . این توقف فکر موجب می شود تا افکار شما به وقت شناسی عادت کنند . توقف بموقع و وارد شدن به یک فعالیت دیگر و حتی تغییر موقعیت اهمیت دارد . شاید در ابتدا به دلیل عادت دیرینه خیلی دیر متوجه خیال پردازی تون شوید اما در همان لحظه متوقف کنید . این توقف ها و جدیت در آن می تواند تغییر عادت ایجاد کند .
با سلام .من از زمان نوجوانی عادت داشتم که برای خودم خیال پردازی کنم. کلا از نوجوانی خیال پردازی می کردم این طور که وقتی یک ماجرا و داستان را دوست نداشتم سعی می کردم بازسازی اش کنم به شکلی که خودم دوست دارم و بارها به شکل های مختلف اون داستانو توی ذهنم بازسازی می کردم.چون به داستان نویسی هم علاقه مند بودم و این یک عادت شد و ادامه یافت تا حالا .متاسفانه عادت کرده ام درباره ی چیزهایی که مهم نیستند هم خیال بافی کنم و این قدر این موضوع روی ذهنم تاثیر گذاشته که صبح که از خواب بیدار می شوم تا شب که می خوابم ذهنم خودکار به یک موضوعی فکر می کند که این وضعیت برایم ناراحت کننده شده است .بدبختانه من خیالبافی بخصوص برای داستان ها را دوست هم دارم.چند سال پیش یه داستان خوندم که خیلی ازش بدم اومد اما حالا که به وضعیت خودم نگاه می کنم میبینم دقیقا مثل شخصیت همان داستانم.در ان داستان مردی به یک نفر که چتری در دست داشت نزدیک می شود و او به خانه اش وارد می شود و دیگر از زندگی اش جدا نمی شود درحالی که در تمام بیست و چهار ساعت که با او است با چتر بر سرش می کوبد.در اخر قصه می بینیم که این مرد به وجود کسی که با چتر بر سرش می کوبد عادت کرده و نمی تواند بدون او زندگی کند.چیزی درباره ی یادگیری شیوه های تمرکز شنیده ام اما روش هایی که برایش می گویند را دوست ندارم مثل اینکه ببینید چند بار شلوارتان به پایتان می خورد و این چیزها!
با سلام دوست خوبم این که خیال پردازی های شما به داستان نویسی ختم می شود یعنی نتیجه مثبت. اما واقعیت این است که شما باید مدیریت ذهنی داشته باشید . به این معنا که ذهن و افکار خود را تحت کنترل دراورید و بدانید چه موقع باید به خیال پردازی بپردازید و چه موقع ذهن را به فعالیت های مفید دیگر معطوف کنید . در واقع توصیه میکنیم برای خیال پردازی های خود زمان تعیین کنید . مانند فردی که شاغل است و برای شغلش زمان در نظر دارد . و در دیگر زمان ها اجازه ندید خیال پرددازی انجام شود و اگر غیر عمد وارد این وادی شدید آن را متوقف کنید . این توقف فکر موجب می شود تا افکار شما به وقت شناسی عادت کنند . توقف بموقع و وارد شدن به یک فعالیت دیگر و حتی تغییر موقعیت اهمیت دارد . شاید در ابتدا به دلیل عادت دیرینه خیلی دیر متوجه خیال پردازی تون شوید اما در همان لحظه متوقف کنید . این توقف ها و جدیت در آن می تواند تغییر عادت ایجاد کند .