با سلام چرا بعضی از دخترها سریع در یک نگاه علاقمند می شوند به طرف مقابلشون که ممکنه اون شخص استاد دانشگاه، پزشکشون، مشاور تحصیلی یا شخصی در اینترنت باشه؟ بی توجه به اینکه اون شخص مجرد هست یا متاهل، درگیر یه علاقه یک طرفه میشن بدون اینکه بدونن طرف مقابل ذره ای بهشون علاقه داره یا نه و 99 درصد فرد مورد نظر کمترین توجهی به دختر مورد نظر نداره و در نظر اون این دختر هم یکی هست عین بقیه؟ آیا این مساله یک اختلال روانشناختی محسوب میشه؟ ریشه و علت این عاشق شدن و بعد فارق شدن چیه؟ آیا چنین اشخاصی از لحاظ روانی مشکل خاصی دارند یا طبیعیه؟ با تشکر
با سلام هر فردی به دلیل جذابیت هایی که برای جنس مخالف خود دارد و به دلیل جذابیت هایی که جنس مخالف برای او دارد می تواند در ارتباطات مکرر و مستمر علاقمند گردد و علاقمند بکند . این حس به جنسیت خاص بستگی ندارد به همین دلیل است که دین و شرع مقدس ارتباطات غیر ضروری را غیر مجاز میداند چرا که این ارتباطات احساسات دو طرف را درگیر کرده و انها را از هدف دور می سازد . مجاورت، معاشرت، مشابهت، گفتگو و ... همگی می تواند علاقه ایجاد کند لذا راه حل این علاقه های بی اساس و احساسی صرف این است که بر ارتباطات خود دقت و تامل بیشتری داشته باشید و قوانین و اصولی را برای ان تعریف کنیم . افرادی که در نگاه اول عاشق می شوند دارای احساسات بسیار قویو کنترل نشده هستند . این امر می تواند در جریان تربیت شکل گرفته باشد و خویشتنداری تمرین نشده باشد ویا این که به دلیل محرومیت های عاطفی بروز یابد . راهکار چنین واکنشی ، تمرین برای مدیریت احساسی و خویشتنداری بیشتر در همه موارد است تا درا ین موقعیتها پخته تر و سنجیده تر عمل شود . درو اقع این افراد هیچ محدودیت و مانعی برای احساسات خود در ناهشیار خود در نظر نمی گیرند و اجازه می دهند احساسات به هر سو که میخواهد حرکت کند . در حالی که افراد خویشتندار به ناهشیار و احساسات خود اموخته اند بی دلیل و در موقعیت های نامناسب راه را برای روانه شدن و علاقمندی باز نکند . و حتی اجازه فکرکردن در مورد فرد مورد نظر را به خود نمی دهند . اگر هم تاملی بکنند تاملی منطقی و همراه با شناخت خواهد بود . راه حل این علاقه ایجاد شده دوری و اجتناب ا ز ادامه ارتباط و معطوف ساختن ذهن به موضوعی دیگر و عدم مراجعه فکری به فرد مورد نظر است . در قطع رابطه باید تلاش کنید به هیچ وجه دیگر افکار خود را به فرد مورد نظر رجوع ندهید و رفتار و خاطرات خود را با او احیا نکنید . این مرور های ذهنی برای شما صرفا فراموشی را به تعویق می اندازد . خوب است که هر آشنایی هدفمند باشد و همراه با پیشرفت احساسات و بلکه پیش تر ، منطق و شناخت منطقی عملی شود . تمرین خویشتنداری در طول زمان قدرت و توان عقلی و کنترل پذیری امور را برای فرد بیشتر میکند . خویشتنداری می تواند از تمرین بری حذف یک رفتار شروع شود رفتاری که حتی وجود ان چندان ناپسند نیست اما تمرین برای حذف آن به اراده و تقویت ان می انجامد و قدرت امور را در دست فرد قرار میدهد . این نوع خودسازی ها که با تعهد های شخصی ایجاد می شود خودباوری فرد را افزایش میدهد و همین امر هم باعث می شود تا این قدر زود ارزشمندی خود را در یک علاقه یکطرفه از دست ندهد . فردی که خودارزشمندی دارد حتی برای علاقه هایش هم محک و ارزیابی دارد . و بی جهت حرکت نمی کند. و حرمت نفس را در هر موقعیتی حفظ میکند . اما فردی بدون احساس خودارزشمندی خیلی زود خو درا میبازد .
عنوان سوال:

با سلام
چرا بعضی از دخترها سریع در یک نگاه علاقمند می شوند به طرف مقابلشون که ممکنه اون شخص استاد دانشگاه، پزشکشون، مشاور تحصیلی یا شخصی در اینترنت باشه؟ بی توجه به اینکه اون شخص مجرد هست یا متاهل، درگیر یه علاقه یک طرفه میشن بدون اینکه بدونن طرف مقابل ذره ای بهشون علاقه داره یا نه و 99 درصد فرد مورد نظر کمترین توجهی به دختر مورد نظر نداره و در نظر اون این دختر هم یکی هست عین بقیه؟ آیا این مساله یک اختلال روانشناختی محسوب میشه؟ ریشه و علت این عاشق شدن و بعد فارق شدن چیه؟ آیا چنین اشخاصی از لحاظ روانی مشکل خاصی دارند یا طبیعیه؟
با تشکر


پاسخ:

با سلام هر فردی به دلیل جذابیت هایی که برای جنس مخالف خود دارد و به دلیل جذابیت هایی که جنس مخالف برای او دارد می تواند در ارتباطات مکرر و مستمر علاقمند گردد و علاقمند بکند . این حس به جنسیت خاص بستگی ندارد به همین دلیل است که دین و شرع مقدس ارتباطات غیر ضروری را غیر مجاز میداند چرا که این ارتباطات احساسات دو طرف را درگیر کرده و انها را از هدف دور می سازد . مجاورت، معاشرت، مشابهت، گفتگو و ... همگی می تواند علاقه ایجاد کند لذا راه حل این علاقه های بی اساس و احساسی صرف این است که بر ارتباطات خود دقت و تامل بیشتری داشته باشید و قوانین و اصولی را برای ان تعریف کنیم . افرادی که در نگاه اول عاشق می شوند دارای احساسات بسیار قویو کنترل نشده هستند . این امر می تواند در جریان تربیت شکل گرفته باشد و خویشتنداری تمرین نشده باشد ویا این که به دلیل محرومیت های عاطفی بروز یابد . راهکار چنین واکنشی ، تمرین برای مدیریت احساسی و خویشتنداری بیشتر در همه موارد است تا درا ین موقعیتها پخته تر و سنجیده تر عمل شود . درو اقع این افراد هیچ محدودیت و مانعی برای احساسات خود در ناهشیار خود در نظر نمی گیرند و اجازه می دهند احساسات به هر سو که میخواهد حرکت کند . در حالی که افراد خویشتندار به ناهشیار و احساسات خود اموخته اند بی دلیل و در موقعیت های نامناسب راه را برای روانه شدن و علاقمندی باز نکند . و حتی اجازه فکرکردن در مورد فرد مورد نظر را به خود نمی دهند . اگر هم تاملی بکنند تاملی منطقی و همراه با شناخت خواهد بود . راه حل این علاقه ایجاد شده دوری و اجتناب ا ز ادامه ارتباط و معطوف ساختن ذهن به موضوعی دیگر و عدم مراجعه فکری به فرد مورد نظر است . در قطع رابطه باید تلاش کنید به هیچ وجه دیگر افکار خود را به فرد مورد نظر رجوع ندهید و رفتار و خاطرات خود را با او احیا نکنید . این مرور های ذهنی برای شما صرفا فراموشی را به تعویق می اندازد . خوب است که هر آشنایی هدفمند باشد و همراه با پیشرفت احساسات و بلکه پیش تر ، منطق و شناخت منطقی عملی شود . تمرین خویشتنداری در طول زمان قدرت و توان عقلی و کنترل پذیری امور را برای فرد بیشتر میکند . خویشتنداری می تواند از تمرین بری حذف یک رفتار شروع شود رفتاری که حتی وجود ان چندان ناپسند نیست اما تمرین برای حذف آن به اراده و تقویت ان می انجامد و قدرت امور را در دست فرد قرار میدهد . این نوع خودسازی ها که با تعهد های شخصی ایجاد می شود خودباوری فرد را افزایش میدهد و همین امر هم باعث می شود تا این قدر زود ارزشمندی خود را در یک علاقه یکطرفه از دست ندهد . فردی که خودارزشمندی دارد حتی برای علاقه هایش هم محک و ارزیابی دارد . و بی جهت حرکت نمی کند. و حرمت نفس را در هر موقعیتی حفظ میکند . اما فردی بدون احساس خودارزشمندی خیلی زود خو درا میبازد .





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین