باسلامکاربر گرامی تصور می کنم یک بار دیگر پاسخ این سوال را برای شما ارسال کرده بودم. احتمال دارد که به ان دسترسی نیافته اید. ولی در کل دوران نوجوانی عمدتا با تغییر و تحولات جدی در همه زمینه های زندگی همراه است. از تغییر و تحولات جنسی و فیزیولوژیکی گرفته تا تغییر و تحولات روحی و شناختی.اکثر افرادی که این دوران را پشت سر می گذارند به طور طبیعی مدتی دچار افکار وسواسی می شوند و گویی افکار و نکته سنجی های وسواسی بخش جدایی ناپذیر نوجوانی است که عمدتا بعد از چند سال این مساله خودبه خود رفع می شود.ولی برای برخی این دست افکار خیلی شدت یافته و کلا زندگی را مختل می کند.لذا اولا شما نباید خیلی نگران شوید بلکه صرفا باید سعی کنید از شدت ان بکاهید یعنی روش برخورد درست با این افکار را بیاموزید.بی اعتنایی به این افکار و جایگزین کردن افکاری مثبت به جای انها و البته ترتیب اثر ندادن به این دست افکار کمک می کند که کم کم این افکار ناراحت کننده تنزل یابد.در ضمن مطالعه این کتاب را هم توصیه می کنم:غلبه بر وسواس ترجمه: دهگان پور و همکاران انشارات رشد.ورزش زیاد بکنید، غذاهای کم کالری و مناسب بخورید. از خوردن غذاهای چرب و شور و خیلی پرانرژی و البته فست فودها خوداری کنید.اگر علی غم همه این تلاشها باز هم شدت افکار وسواسی به حدی بود که کارکردهای طبیعی زندگی تان با خلل مواجه شده بود مراجعه نزد روانپزشک کودک و نوجوان ومدتی دارو درمانی توصیه می شود.با تشکر از تماس شما
سلام.کمکم کنید.نمیدانم چرا حس و حال منفی دارم.<br /> انگار در دل ادم شور میزند نمیدونم چجوری بگم ولی حس خیلی ناجوریه<br /> مثلا با کوچک ترین موضوع اعصابم خرد میشه.مثلا چرا به فلانی دروغ گفتم:ساعت ها فکرم رو واسه این موضوع میذارم و یه راهی پیدا میکنم تا راستشو بگم<br /> مثلا چرا یکیرو ناراحت کردم یا چرا تهمت زدم و تا ساعت ها فکرم رو مشغول میکنه.<br /> تو کلاس ما یک نفر هست که تیک عصبی داره و بعضی اوقات ناراحت میشم و بعضی موقع یه فکر هایی میزنه به سرم که منم مثله اون اینجوری نشم.<br /> کلا رو کوچک ترین مسئله مغزم درگیر میشه و اعصابم خرد میشه.<br /> لطفا راهنماییم کنید چجوری خودم رو اصلاح کنم.
باسلامکاربر گرامی تصور می کنم یک بار دیگر پاسخ این سوال را برای شما ارسال کرده بودم. احتمال دارد که به ان دسترسی نیافته اید. ولی در کل دوران نوجوانی عمدتا با تغییر و تحولات جدی در همه زمینه های زندگی همراه است. از تغییر و تحولات جنسی و فیزیولوژیکی گرفته تا تغییر و تحولات روحی و شناختی.اکثر افرادی که این دوران را پشت سر می گذارند به طور طبیعی مدتی دچار افکار وسواسی می شوند و گویی افکار و نکته سنجی های وسواسی بخش جدایی ناپذیر نوجوانی است که عمدتا بعد از چند سال این مساله خودبه خود رفع می شود.ولی برای برخی این دست افکار خیلی شدت یافته و کلا زندگی را مختل می کند.لذا اولا شما نباید خیلی نگران شوید بلکه صرفا باید سعی کنید از شدت ان بکاهید یعنی روش برخورد درست با این افکار را بیاموزید.بی اعتنایی به این افکار و جایگزین کردن افکاری مثبت به جای انها و البته ترتیب اثر ندادن به این دست افکار کمک می کند که کم کم این افکار ناراحت کننده تنزل یابد.در ضمن مطالعه این کتاب را هم توصیه می کنم:غلبه بر وسواس ترجمه: دهگان پور و همکاران انشارات رشد.ورزش زیاد بکنید، غذاهای کم کالری و مناسب بخورید. از خوردن غذاهای چرب و شور و خیلی پرانرژی و البته فست فودها خوداری کنید.اگر علی غم همه این تلاشها باز هم شدت افکار وسواسی به حدی بود که کارکردهای طبیعی زندگی تان با خلل مواجه شده بود مراجعه نزد روانپزشک کودک و نوجوان ومدتی دارو درمانی توصیه می شود.با تشکر از تماس شما