با سلام خدمت خانم دکتر<br />خانم دکتر روزی من با خانمم مشاجره لفظی داشتم و گویا برادر خانمم در پائین ساختمان منتظر بردن خانم و بچه ها به خانه پدریشان بود و من هم اطلاعی نداشتم. بلاخره حرفای ما بدون مشکلی تموم شد و آنها به پائین ساختمان رفتند، بعد از چند لحظه صدای برادر خانمم را شنیدم که با صدای بلند از پایین ساختمان داد می کشید و به من فحش خانواده میداد. تا من برسم پایین رفته بودند. حالا خانم دکتر از اون روز تا حالا من هیچ اقدامی نکرده ام و شعله این آشوب همچنان در دلم پابرجاست. شب و روز این ناراحتی و آشوب در دلم می چرخد و ناراحتم می کند و پیامد هر اقدامی را هم می سنجم و ره بجایی نمی برم، با این توصیف نمی دانم اولین برخورد ما بعد از این واقعه چه جوری خواهد بود؛ گذشته از این، این موضوع آرام و قرار از کفم ربوده و آنی راحتم نمی گذارد چیکار کنم که این ناراحتی ها رو از خودم دور کنم و شما چه پیشنهادی دارید؟<br />ممنون از راهنمائی تان.
باسلامکاربر گرامی توصیه می کنم در این زمینه خیلی ارام ولی جدی با همسرتان صحبت کنید و برای ایشان بیان کنید که چه اتفاقی افتاده و شما هنوزناراحت و بی قرار این مساله هستید.برای همسرتان شرح دهید که برای پاره ای ملاحظات در این زمینه هیچ واکنشی ندادی د ولی هنوز ناراحتی شدید این مساله با شماست و ..تصور می کنم اگر همسرتان با برادرش صحبت کند و تذکر دهد خود ایشان متوجه رفتار ناپسند خود شده و قطعا شرمنده می شود چون به احتمال زیاد ایشان اصلا نمی خواسته شما متوجه این مساله شوید و ........در همین حد بسنده کنید و اجازه ندهید اختلافات گسترش یابد در هر حال رفتار برادر زن تان بسیار نادرست بوده اما ادامه دادن این دست مسایل صرفا کدورتها و مشکلات را بیشتر و بیشتر می کند.با تشکر ازتماس شما
عنوان سوال:

با سلام خدمت خانم دکتر<br />خانم دکتر روزی من با خانمم مشاجره لفظی داشتم و گویا برادر خانمم در پائین ساختمان منتظر بردن خانم و بچه ها به خانه پدریشان بود و من هم اطلاعی نداشتم. بلاخره حرفای ما بدون مشکلی تموم شد و آنها به پائین ساختمان رفتند، بعد از چند لحظه صدای برادر خانمم را شنیدم که با صدای بلند از پایین ساختمان داد می کشید و به من فحش خانواده میداد.&nbsp;تا من برسم پایین رفته بودند. حالا خانم دکتر از اون روز تا حالا من هیچ اقدامی نکرده ام&nbsp;و شعله این آشوب همچنان در دلم پابرجاست. شب و روز این ناراحتی و آشوب در دلم می چرخد و ناراحتم می کند و پیامد هر اقدامی را هم می سنجم و ره بجایی نمی برم، با این توصیف نمی دانم اولین برخورد ما بعد از این واقعه چه جوری خواهد بود؛ گذشته از این، این موضوع آرام و قرار از کفم ربوده و آنی راحتم نمی گذارد چیکار کنم که این ناراحتی ها رو از خودم دور کنم و شما چه پیشنهادی دارید؟<br />ممنون از راهنمائی تان.


پاسخ:

باسلامکاربر گرامی توصیه می کنم در این زمینه خیلی ارام ولی جدی با همسرتان صحبت کنید و برای ایشان بیان کنید که چه اتفاقی افتاده و شما هنوزناراحت و بی قرار این مساله هستید.برای همسرتان شرح دهید که برای پاره ای ملاحظات در این زمینه هیچ واکنشی ندادی د ولی هنوز ناراحتی شدید این مساله با شماست و ..تصور می کنم اگر همسرتان با برادرش صحبت کند و تذکر دهد خود ایشان متوجه رفتار ناپسند خود شده و قطعا شرمنده می شود چون به احتمال زیاد ایشان اصلا نمی خواسته شما متوجه این مساله شوید و ........در همین حد بسنده کنید و اجازه ندهید اختلافات گسترش یابد در هر حال رفتار برادر زن تان بسیار نادرست بوده اما ادامه دادن این دست مسایل صرفا کدورتها و مشکلات را بیشتر و بیشتر می کند.با تشکر ازتماس شما





سوال مرتبط یافت نشد
مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین