با سلام. خانم کهتری من در سوال با کد 955230 که از شما پرسیدم شما به من گفتین بیماری شما نوعی بیماری وسواس گونه است من به یک روان شناس بالینی که مراجعه کردم به من گفت این فکر های من اضطراب منتشر هست و روانپزشک من گفت که افسردگی است خانم کهتری به خدا دارم دیوونه میشم اینقد به نوع بیماریم فکر میکنم که سر درد میگیرم خسته شدم از زندگی افکار من این ها هستند که باعث اضطرابم میشند این افکار به همراه افکاری که در سوال کد 955230 به شما گفتم:ترس از گرفتن میگرن-ترس مرگ والدین-ترس از بیکاری-ترس از بی اختیاری ادراری -ترس از لرزش دست ها-ترس فراموش کردن کار های عملی پرستاری-فکر کردن به نوع بیماریم-ترس از اسیب رساندن دامادمان به من-وخیلی از ترس های دیگر که واقعا زیاد هستند ومن نمینونستم همه انها رو بگم وقتی روانشناسم اینجا یک هفته به من مهلت میداد که فکر هایم را براش ببرم نزدیک به پنجاه فکر اضطراب اور براش مینویسم که میگفت خیلی زیاد هست و میگفت ترس های تو اضطراب منتشر هست چون در خیلی از زمینه ها ترس داری حالا من موندم واقعا بیماری من چیست چون روانپزشک قبلی من نیز میگفت ocd خواهش میکنم به طور کامل برام توضیح دهید چون واقعا اضطراب دارم
با سلام.دوست خوبم شناخت نوع بیماری چه کمکی به شما می کند؟ مهم این است که روش های مقابله را یاد بگیرید و علائم منفی را کاهش دهید .اضطراب، وسواس، افسردگی و...همه با یکدیگر هم پوشانی داشته و ارتباط نزدیکی دارند. زیربنای همه وسواس ها و افسردگی ها اضطراب است .اما توصیه ما به شما این است که درمانی را که موفق تر بوده دنبال کنید . به هر حال باید بدانید هر فکری که بیش از حد ذهن شما را درگیر می کند نوعی فکر ناسالم و غیر منطقی بوده و باید مورد بی توجهی قرار بگیرد. لذا پروسه درمان رفتاری شما این است که ابتدا فکر ناسالم را بشناسید و سپس آن را از زمینه ذهنی خود کنار بزنید . فرض کنید کسی به شما می گوید از این خیابان بروید زودتر به دانشگاه می رسید. در حالی که می دانید این خیابان ترافیک دارد .دست انداز دارد و...آیا باز هم به این دستور عمل می کنید ؟افکار اجباری و استرس اور هم همین طور است . نشانه غیر منطقی بودنش استرس زا بودن و اجباری بودن است .آن را کنار بگذراید .
عنوان سوال:

با سلام. خانم کهتری من در سوال با کد 955230 که از شما پرسیدم شما به من گفتین بیماری شما نوعی بیماری وسواس گونه است من به یک روان شناس بالینی که مراجعه کردم به من گفت این فکر های من اضطراب منتشر هست و روانپزشک من گفت که افسردگی است خانم کهتری به خدا دارم دیوونه میشم اینقد به نوع بیماریم فکر میکنم که سر درد میگیرم خسته شدم از زندگی افکار من این ها هستند که باعث اضطرابم میشند این افکار به همراه افکاری که در سوال کد 955230 به شما گفتم:ترس از گرفتن میگرن-ترس مرگ والدین-ترس از بیکاری-ترس از بی اختیاری ادراری -ترس از لرزش دست ها-ترس فراموش کردن کار های عملی پرستاری-فکر کردن به نوع بیماریم-ترس از اسیب رساندن دامادمان به من-وخیلی از ترس های دیگر که واقعا زیاد هستند ومن نمینونستم همه انها رو بگم وقتی روانشناسم اینجا یک هفته به من مهلت میداد که فکر هایم را براش ببرم نزدیک به پنجاه فکر اضطراب اور براش مینویسم که میگفت خیلی زیاد هست و میگفت ترس های تو اضطراب منتشر هست چون در خیلی از زمینه ها ترس داری حالا من موندم واقعا بیماری من چیست چون روانپزشک قبلی من نیز میگفت ocd خواهش میکنم به طور کامل برام توضیح دهید چون واقعا اضطراب دارم


پاسخ:

با سلام.دوست خوبم شناخت نوع بیماری چه کمکی به شما می کند؟ مهم این است که روش های مقابله را یاد بگیرید و علائم منفی را کاهش دهید .اضطراب، وسواس، افسردگی و...همه با یکدیگر هم پوشانی داشته و ارتباط نزدیکی دارند. زیربنای همه وسواس ها و افسردگی ها اضطراب است .اما توصیه ما به شما این است که درمانی را که موفق تر بوده دنبال کنید . به هر حال باید بدانید هر فکری که بیش از حد ذهن شما را درگیر می کند نوعی فکر ناسالم و غیر منطقی بوده و باید مورد بی توجهی قرار بگیرد. لذا پروسه درمان رفتاری شما این است که ابتدا فکر ناسالم را بشناسید و سپس آن را از زمینه ذهنی خود کنار بزنید . فرض کنید کسی به شما می گوید از این خیابان بروید زودتر به دانشگاه می رسید. در حالی که می دانید این خیابان ترافیک دارد .دست انداز دارد و...آیا باز هم به این دستور عمل می کنید ؟افکار اجباری و استرس اور هم همین طور است . نشانه غیر منطقی بودنش استرس زا بودن و اجباری بودن است .آن را کنار بگذراید .





سوال مرتبط یافت نشد
مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین