با سلام.دوست خوبم به نظر می آید شما در برخورد با این مزاحمت های ذهنی دچار نوعی ناامیدی شده اید به نحوی که نامیدی خیلی بیشتر از افکار مزاجم شما را ازار می دهد در حالی که هر بیماری قابل درمان است و وسواس و یا اضطراب و یا افسردگی و ... چیزی نیست که لاعلاج خوانده شده باشد .منتها بایدصبور باشید و با پزشک خود در ارتباط بوده و او را از احوال خود مطلع کنید. مسلما پزشک به اطلاعاتی که شما به او می دهید نیاز دارد تا در صورت نیاز در مورد دارو ها تجدید نظر کند .بدانید که اولین عامل تاثیر گذاری هر روش و یا دارو باور مثبت شماست . مطمئنا باور منفی تاثیر گذاری را کاهش می دهد . لذا باید به خود بیاموزید که هر امری به واسطه امری دیگر می تواند بهبود یابد . این حالت های درونی شما هم با دارو قابل درمانند . لذا خوش بینانه دارو ها را مصرف کنید . به خود زمان دهید تا دارو ها قدرت تاثیر گذاری پیدا کنند . مصرف دارو را قطع نکنید . حتما هر گونه وضعیت جدید را به اطلاع پزشک برسانید .علاوه بر دارو باید از روش های رفتاری هم استفاده کنید . ورزش هایی مثل یوگا ربای افزایش تمرکز و شادابی، شنا، دویدن، و ... می تواند موثر باشد .انجام تمرین های ریلکسیشن هر روزه به ارامش شما کمک می کند .بدانید که شما قدرت غالب امدن بر افکار خود را دارید لذا تسلیم آنها نشوید . در اینمواقع چشمان خود را ببندید. چند نفس عمیق بکشید . و عضلات خود را ریز به ریز شل و رها کنید و دقایقی در این حالت باقی بمانید تا آرامش لازم را پیدا کنید .
سلام خ کهتری راجع به افکار مزاحم که در سرم وجود دارد پرسیدید افکار خاصی نیستند که قابل توصیف باشند راجع به هر موضوعی هستن همه موضوعات دنیا رو در برمیگیرن چهارشنبه سر آزمون ارشد بودم و قبل از ازمون امادگی من عالی بود اما سر جلسه همه سوالات رو کامل بلد بودم اما اینقدر افکار مزاحم توی سرم اومد که باعث ناامیدیم شد که قادر نبودم حتی به یک سوال تمرکز کنم با اینکه جواب سوالات رو بلد بودم جلسه رو رها کردم و اوج ناامیدی به دکتر روانپزشک مراجعه کردم و اون هم این دفعه با اصرار من برایم داروی قوی تری نوشت به اسم سرترازین50 و تری فلوئرازین1گفتن که این داروها خیلی اثر میکنن اما من در مصرف داروها یقین و امیدی به بهبودی ندارم و نمیخوام به مصرف دارو عادت کنم کم کم دارم به اوج ناامیدی و شکست نزدیک میشم فاقد روحیه تصمیم گیری شدم به این حالتها قبلا اعتقاد نداشتم اما الان دارم باورشون میکنم میخوام به زندگی طبیعی خودم برگردم قدرت دفاع در برابر شکست و قدرت بالای تصمیم گیری سابق روحیه و اعتماد به نفس و اعتقاد راسخ سابق خودمو میخوام چکار کنم برگردم به زندگی سالم قبلیم؟
با سلام.دوست خوبم به نظر می آید شما در برخورد با این مزاحمت های ذهنی دچار نوعی ناامیدی شده اید به نحوی که نامیدی خیلی بیشتر از افکار مزاجم شما را ازار می دهد در حالی که هر بیماری قابل درمان است و وسواس و یا اضطراب و یا افسردگی و ... چیزی نیست که لاعلاج خوانده شده باشد .منتها بایدصبور باشید و با پزشک خود در ارتباط بوده و او را از احوال خود مطلع کنید. مسلما پزشک به اطلاعاتی که شما به او می دهید نیاز دارد تا در صورت نیاز در مورد دارو ها تجدید نظر کند .بدانید که اولین عامل تاثیر گذاری هر روش و یا دارو باور مثبت شماست . مطمئنا باور منفی تاثیر گذاری را کاهش می دهد . لذا باید به خود بیاموزید که هر امری به واسطه امری دیگر می تواند بهبود یابد . این حالت های درونی شما هم با دارو قابل درمانند . لذا خوش بینانه دارو ها را مصرف کنید . به خود زمان دهید تا دارو ها قدرت تاثیر گذاری پیدا کنند . مصرف دارو را قطع نکنید . حتما هر گونه وضعیت جدید را به اطلاع پزشک برسانید .علاوه بر دارو باید از روش های رفتاری هم استفاده کنید . ورزش هایی مثل یوگا ربای افزایش تمرکز و شادابی، شنا، دویدن، و ... می تواند موثر باشد .انجام تمرین های ریلکسیشن هر روزه به ارامش شما کمک می کند .بدانید که شما قدرت غالب امدن بر افکار خود را دارید لذا تسلیم آنها نشوید . در اینمواقع چشمان خود را ببندید. چند نفس عمیق بکشید . و عضلات خود را ریز به ریز شل و رها کنید و دقایقی در این حالت باقی بمانید تا آرامش لازم را پیدا کنید .