با سلام.آدم های کمال طلب معمولا علی رغم ظاهرشون اعتماد ب هنفس های ضعیفی دارن چرا که به بهانه بهترین شدن همبشه کار های عقب افتاده ای دارند وبا نوعی ترس دست و پنجه نرم می کنن. اما روان شناسان همیشه تاکید کرده اند که بهترین راه برای از بین بردن ترس ها مواجه شدن با انهاست . همان طور که خودتون هم می دونید شخصیت کمال طلبی دارید و می ترسید که نتیجه کار ان نشود که دلتون می خواد اما باید در نظر بگیرید در روند درمان خود انجام کار نوعی موفقیت است سوای این که نتیجه خوب بشه یا نه . البته این افراد استعداد های زیادی هم دارند و معمولا نتایج خوبی کسب می کنند اما از خود انتظارات بالایی دارند. لذا باید با ترس خود روبرو شوید و هر امری را استارتش را بزنید . همین که ببینید توان استارت چند موضوع را داشتید و تونستید با موضوع کنار بیاید عملکرد شما تسریع پیدا می کنه . اجازه ندید به بهانه بهترین شدن ، از سطح متوسط جامعه هم افول کنید چون لایق بهترین هستید . هر هفته برای خود یک کار عقب افتاده را در نظر بگیرید که باید به سر انجام برسونید . باید با خود بجنگید . باید با ناکامی روبرو شوید و آن را شکست ندانید بلکه انگیزه ای برای تلاش دوباره فرض کنید . باید این حس هارا در خود به وجود اورید .افراد زیادی هستند که در سطحی پایین تر از شما بوده اند امما با جرئت و جسارت عمل کردند و تربه کسب کردند نگذارید عقب بمانید . دنبا در گذر است . برخیزید. کتاب اعتماد به نفس برتر را هم مطالعه کنید / نوشته لیندن فیلد /
سلام و خدا قوت
من دختری 24ساله،لیسانس معماری و متاهل هم هستم ولی هنوز با شوهرم مستقل نشدیم...مشکل من اینه که واسه شروع همه ی کارهای مورد علاقه ام می ترسم...ترسی که می دونم از بچگی باهام بزرگ شده! فکر کنم ارثی باشه...این باعث شده آدم مهرطلبی بشم.وابسته،بی اعتماد به نفس،فکر کردن بیش از اندازه،مهم بودن نظر دیگران،وسواسی و ....
با این سنم هنوز استقلال ندارم،نتونستم کاری رو شروع کنم...هرچی شوهرم اصرار می کنه که کار کن،من به این فکر می کنم که اگه فلان کار رو شروع کردم و نتونستم از پسش بر بیام چی میشه! یه جورایی کمال گرا هستم و واسه شروع کردن هر کاری،بهونه جور می کنم، مثلا باید فلان نرم افزارو هم بلد شی بعد بری دنبال کار!
با اینکه خیلی پوین های مثبت دارم و خودم می دونم که می تونم اما اون ترس باعث می شه هر روز افسرده تر از قبل بشم و توی خونه بیکار باشم.
روحیه ام جور دیگه اس،اما در ظاهر (شاید به خاطر نظر دیگران) طور دیگه ای نشون می دم...این منو اذیت می کنه که اعتماد به نفس هم ندارم که خودم باشم.
آدم خیلی حساسی شدم...با اینکه دوست ندارم اینجوری باشم.
الان حسه یه مرده رو دارم،یعنی روحم مرده،جسمم روزا رو شب می کنه...به یاد گرفتن خیلی کارا علاقه دارم که به بهانه های مختلف اونا رو به یه وقت دیگه موکول می کنم.
شاید وضعیتم خیلی وخیم باشه و واقعا به روانپزشک احتیاج داشته باشم اما به خاطر یه مسایلی از دکترا هم زده شدم و دوست دارم خودم و با کمک شما،از این طریق حالمو بهتر کنم...ممنون می شم یه چیزایی بهم بگید که تکراری نباشه،چون خودم خیلی مطالب روان شناسی می خونم و تا حالا نتیجه نگرفتم.منتظر جوابتون هستم.پیشاپیش ممنون.
با سلام.آدم های کمال طلب معمولا علی رغم ظاهرشون اعتماد ب هنفس های ضعیفی دارن چرا که به بهانه بهترین شدن همبشه کار های عقب افتاده ای دارند وبا نوعی ترس دست و پنجه نرم می کنن. اما روان شناسان همیشه تاکید کرده اند که بهترین راه برای از بین بردن ترس ها مواجه شدن با انهاست . همان طور که خودتون هم می دونید شخصیت کمال طلبی دارید و می ترسید که نتیجه کار ان نشود که دلتون می خواد اما باید در نظر بگیرید در روند درمان خود انجام کار نوعی موفقیت است سوای این که نتیجه خوب بشه یا نه . البته این افراد استعداد های زیادی هم دارند و معمولا نتایج خوبی کسب می کنند اما از خود انتظارات بالایی دارند. لذا باید با ترس خود روبرو شوید و هر امری را استارتش را بزنید . همین که ببینید توان استارت چند موضوع را داشتید و تونستید با موضوع کنار بیاید عملکرد شما تسریع پیدا می کنه . اجازه ندید به بهانه بهترین شدن ، از سطح متوسط جامعه هم افول کنید چون لایق بهترین هستید . هر هفته برای خود یک کار عقب افتاده را در نظر بگیرید که باید به سر انجام برسونید . باید با خود بجنگید . باید با ناکامی روبرو شوید و آن را شکست ندانید بلکه انگیزه ای برای تلاش دوباره فرض کنید . باید این حس هارا در خود به وجود اورید .افراد زیادی هستند که در سطحی پایین تر از شما بوده اند امما با جرئت و جسارت عمل کردند و تربه کسب کردند نگذارید عقب بمانید . دنبا در گذر است . برخیزید. کتاب اعتماد به نفس برتر را هم مطالعه کنید / نوشته لیندن فیلد /