با سلام خدمت مشاور عزیز،من از شهر شیراز، دانشجوی سال آخر رشته کتابداری و اطلاع رسانی، مجرد، در خانواده ای 5 نفره که 2 خواهر بزرگتر دارم که اولی ازدواج کرده و دومی هم پزشک است و مجرد.از نظر وضعیت اقتصادی متوسط ، و خانواده ای مذهبی هستیم. من همیشه برای کوچکترین کاری که می خواهم انجام بدهم اضطراب و استرس دارم و همچنین از اعتماد به نفس پایینی برخوردار هستم؛ که البته شرایط خانواده بی تاثیر در این اضطراب و عدم اعتماد به نفس نبوده است؛ به طوری که پدر و مادرم به خاطر کوچکترین و ساده ترین کاری که می خواهند انجام بدهند اضطراب و استرس دارند و همیشه بدترین حالت ممکن را در هر مسئله ای در نظر می گیرند. من هر وقت که می خواهم درس بخوانم (با توجه به اینکه از استعداد خوبی برخوردارم) همیشه فکر می کنم که من این درس را یاد نمی گیرم و نمی فهمم، در نتیجه خواندن درس را رها می کنم و این موضوع باعث می شود که همیشه شب امتحان مجبور شوم که حجم سنگینی از درس ها را با استرس بالا بخوانم. مشکل دیگر من در عدم اعتماد به نفس و اضطراب این است که مواقعی که مهمان داشته باشیم یا وقتی که به مهمانی برویم موقع حرف زدن با افراد یا موقع تعارف کردن یا برداشتن چیزی ناخودآگاه دستم می لرزد و این مسئله من را خیلی اذیت می کند.همچنین وقتی که می خواهم با افراد صحبت کنم ناخودآگاه ضربان قلبم تند می شود و اضطراب پیدا می کنم.از شما خواهش می کنم که در صورت امکان من را راهنمایی کنید.متشکرم
با سلام.دوست خوبم متاسفانه پدر و مادر الگوهای تاثیر گذاری در شکل گیری شخصیت فرزندانشان هستند . اما این موضوع به این معنا نیست که با خواست شما اوضاع تغییر نمی کند .سعی کنید کلیه جملات منفی را درذهن بشناسید و در اسرع وقت انها را به جملاتی مثبت تبدیل کنید . مثلا اگر با خود می گویی من درس را یاد نمی گیرم سریعا با خود تکرار کنید من استعداد خوبی دارم.اگر با خود می گویید من توانایی ارتباط با دیگران را ندارم . تکرار کنید و می تونم ارتباطات خوبی با دیگران برقرار کنم .شاید این تمرین در ابتدا خنده دار به نظر آید اما اگر در اثر تکرار ذهن عادت کند تا جملات عکس را بازگو کند باور شما هم عادت می کند این جملات را باور و در ضمیر ناخوداگاه تکرار کند . پس مداومت را فراموش نکنید .تمرین دیگری که ارائه می دهم خوب دقت کنید : شما همیشه در این نوع مواقع دچار اضطراب می شوید چون غیر از این از خود انتظار ندارید . چون خو درا ناتوان فرض کرده و منتظر یک خرابکاری و یا رفتار ناپسند از خود هستید اما اگر این تصور از خود را تغییر دهید . خود را توانا ، قابل قبول، با اعتماد به نفس و مقبول تصور کنید چه اتفاقی می افتد ؟ آیا ترس شما از بین نمی رود؟ بسیاری از احساسات ما به تصور ات و فرضیات ما بستگی دارد اگر فرضیات اصلاح شود احساسات ما تغییر می کند . از موضوع های ترس خود فرار نکنید بلکه خود را روبرو کنید همراه با تغییر نگرش . در کوتاه زمان متوجه تغییرات خود می شوید .ارتباط خود رابا ما ادامه دهید .
عنوان سوال:

با سلام خدمت مشاور عزیز،من از شهر شیراز، دانشجوی سال آخر رشته کتابداری و اطلاع رسانی، مجرد، در خانواده ای 5 نفره که 2 خواهر بزرگتر دارم که اولی ازدواج کرده و دومی هم پزشک است و مجرد.از نظر وضعیت اقتصادی متوسط ، و خانواده ای مذهبی هستیم.
من همیشه برای کوچکترین کاری که می خواهم انجام بدهم اضطراب و استرس دارم و همچنین از اعتماد به نفس پایینی برخوردار هستم؛ که البته شرایط خانواده بی تاثیر در این اضطراب و عدم اعتماد به نفس نبوده است؛ به طوری که پدر و مادرم به خاطر کوچکترین و ساده ترین کاری که می خواهند انجام بدهند اضطراب و استرس دارند و همیشه بدترین حالت ممکن را در هر مسئله ای در نظر می گیرند. من هر وقت که می خواهم درس بخوانم (با توجه به اینکه از استعداد خوبی برخوردارم) همیشه فکر می کنم که من این درس را یاد نمی گیرم و نمی فهمم، در نتیجه خواندن درس را رها می کنم و این موضوع باعث می شود که همیشه شب امتحان مجبور شوم که حجم سنگینی از درس ها را با استرس بالا بخوانم.
مشکل دیگر من در عدم اعتماد به نفس و اضطراب این است که مواقعی که مهمان داشته باشیم یا وقتی که به مهمانی برویم موقع حرف زدن با افراد یا موقع تعارف کردن یا برداشتن چیزی ناخودآگاه دستم می لرزد و این مسئله من را خیلی اذیت می کند.همچنین وقتی که می خواهم با افراد صحبت کنم ناخودآگاه ضربان قلبم تند می شود و اضطراب پیدا می کنم.از شما خواهش می کنم که در صورت امکان من را راهنمایی کنید.متشکرم


پاسخ:

با سلام.دوست خوبم متاسفانه پدر و مادر الگوهای تاثیر گذاری در شکل گیری شخصیت فرزندانشان هستند . اما این موضوع به این معنا نیست که با خواست شما اوضاع تغییر نمی کند .سعی کنید کلیه جملات منفی را درذهن بشناسید و در اسرع وقت انها را به جملاتی مثبت تبدیل کنید . مثلا اگر با خود می گویی من درس را یاد نمی گیرم سریعا با خود تکرار کنید من استعداد خوبی دارم.اگر با خود می گویید من توانایی ارتباط با دیگران را ندارم . تکرار کنید و می تونم ارتباطات خوبی با دیگران برقرار کنم .شاید این تمرین در ابتدا خنده دار به نظر آید اما اگر در اثر تکرار ذهن عادت کند تا جملات عکس را بازگو کند باور شما هم عادت می کند این جملات را باور و در ضمیر ناخوداگاه تکرار کند . پس مداومت را فراموش نکنید .تمرین دیگری که ارائه می دهم خوب دقت کنید : شما همیشه در این نوع مواقع دچار اضطراب می شوید چون غیر از این از خود انتظار ندارید . چون خو درا ناتوان فرض کرده و منتظر یک خرابکاری و یا رفتار ناپسند از خود هستید اما اگر این تصور از خود را تغییر دهید . خود را توانا ، قابل قبول، با اعتماد به نفس و مقبول تصور کنید چه اتفاقی می افتد ؟ آیا ترس شما از بین نمی رود؟ بسیاری از احساسات ما به تصور ات و فرضیات ما بستگی دارد اگر فرضیات اصلاح شود احساسات ما تغییر می کند . از موضوع های ترس خود فرار نکنید بلکه خود را روبرو کنید همراه با تغییر نگرش . در کوتاه زمان متوجه تغییرات خود می شوید .ارتباط خود رابا ما ادامه دهید .





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین