باسلام دوست عزیز در مورد این آقا باید بگم که الان با توجه به اینکه از طرف خانواده شما این رد کردن صورت گرفته زیاد خوب به نظر نمی رسد که شما بخواهید با ایشان تماس برقرار کنیددر مورد رفتار والدینشون جهت مهریه و جهیزیه باید بگم که خوب برخی افراد هستند که با توجه به شخصیتی که دارند کلا زیر بار یکسری چیزها نمیروند و این لزوما نمی تواند دلیل بر مشکل داشتن یا نداشتنشان باشداینکه شما بخواهید این مساله را راهی برای شناخت این اقا پسر قرار دهید زیاد درست نیستشما باید راه های شناخت مختلفی داشته باشیدظواهر قضیه مثل رتبه داشتن در مسابقات اذان و ظاهر مذهبی داشتن خوب است اما برای شناخت اخلاقیات و ... کافی نیستدر مورد صیغه بودن ایشان خوب معمولا یکی از رسومی که برخی از خانواده های مذهبی دارند برای مدت اشنایی صیغه کردن است باز در این مورد هم نمی توان بدون هیچ شناخت کافی نظر داد که این فرد علت و انگیزه اصلیش چه بوده استدر کل لازم بود که شناختتان را نسبت به تقیدات ایشان بالا می بردید و این لاجرم نیاز به مدتی ارتباط داشتولی با توجه به مسایل پیش امده به نظر نمی اید که برقرار ی رابطه از طرف شما درست باشدبنابراین باید دید ایشان ایا ارتباط مجددی با شما می گیرد یا خیردر نهایت اگر این رابطه کاملا به هم خورد ان شاء الله از خدا بخواهید مورد بهتری را برای شما در نظر بگیرداین ارتباط می تواند برای شما به عنوان یک تجرببه یاشد که در موارد بعدی به چه روش هایی می توانید با افراد ارتباط برقرار کنیدو این اتفاق را هم به فال نیک بگیرید که شاید خواست خداوند و براساس علم بی نهایت ایشان در مورد اینده بوده باشد خداوند برای بندگانش امری بدی را مقدر نخواهد کردموفق باشید
سلام
من دانشجوی ترم8(ترم آخر)شیمی ام.پدرم کارمندومهندس مادرم معلم هستن.ولی بابام 20ساله که ویلچرنشین شده
هفته پیش واسم خواستگاراومدکه خانواده مذهبی بودن مخصوصا پسرشون منم مذهبی هستم ازطرفی هم خیلی خیلی خوش قیافه وخوش اندام و متین
بعددیدارباپسره که منوپسندیدن دوشب واس آشنایی اومدن که شب اول آقاپسر بمن گف که پارسال باخواهرزن عموش قراربوده ازدواج کنه ولی بخاطرپوششی که دختره داشته ردش کرده.اماوقتی پیگیرشدیم دیدیم که 1ماه صیغه محرمیت بینشون بوده بعدشم دختره بایکی دیگه فرارکرده خلاصه اینوخودشون تکذیب کردن که قسم به مکه ای که رفتیم وفلان و....
منم کمی دلسرد شدم به همین خاطر .لی پسره خیلی خوب ومومنه همه جاتعریفشوکردن تواذان رتبه آورده و...بعدشم که اومدن واس نعیین مهریه بابام اینا450سکه تعیین کردن که اصلاپدرشون قبول نکردماهم توفامیل کمتراز450نداریم ولی بابا بالاخره کوتاه اومدو400تا کردولی باباش فقط میگف114تاچون واس دخترم اینهمه هس ازطرفی هم توشهرما یعنی مراغه اکثرایه چنتاقلم از جهیزیه رو پسره تهیه میکنه اولش بابام 4تامیگف ولی پدره زیر باراونم نرفت وگف که چون من واس دخترم نگرفتم اینوقبول نمیکنم بعدم قرارشدفک کنن وزنگ بزنن که بابام گف اینااهل پول خرج کردن نیستن اذیتت میکنن منم قبول کردم وخیلی زودپیش حلقه رو پس دادیم(قبل جواب اونا)
اماحالا احساس میکنم بهم سخت میگذره.هرجامیرم یه لحظه عطرادکلن اونواحساس میکنم خودمم جامیخورم.بنظرم بهش دل بستم اونم خودش گف که نسبت بمن احساس عشق کم کم داره سراغش میادولی همش میگم پس چرا نخواس قبول کنه.یعنی من حتی ارزش چنتاسکه درحدحرفوندارم!!!؟
سوالم اینه که:حالاشمابگین چیکارکنم؟
شمارشودارم.زنگ بزنم باهاش حرف بزنم؟اگه موافقین چی بگم؟
اصلا حرفای مامنطقی بودیااونا؟خصوصا که اصلا پدره نمیخواس پشت پسرش وایسته چون میگف خودش حقوق داره ولی خونه وماشین و...نداش
مسئله صیغه اون دختره بیشترجلوموگرف که کوتاه نیام.بنظرتون این مشکل بزرگیه واقعا؟
توروخدا خانم ابوالحسنی دلم درد میکنه خوب وبد این قضیه رو شمابگین.
مرسی
باسلام دوست عزیز در مورد این آقا باید بگم که الان با توجه به اینکه از طرف خانواده شما این رد کردن صورت گرفته زیاد خوب به نظر نمی رسد که شما بخواهید با ایشان تماس برقرار کنیددر مورد رفتار والدینشون جهت مهریه و جهیزیه باید بگم که خوب برخی افراد هستند که با توجه به شخصیتی که دارند کلا زیر بار یکسری چیزها نمیروند و این لزوما نمی تواند دلیل بر مشکل داشتن یا نداشتنشان باشداینکه شما بخواهید این مساله را راهی برای شناخت این اقا پسر قرار دهید زیاد درست نیستشما باید راه های شناخت مختلفی داشته باشیدظواهر قضیه مثل رتبه داشتن در مسابقات اذان و ظاهر مذهبی داشتن خوب است اما برای شناخت اخلاقیات و ... کافی نیستدر مورد صیغه بودن ایشان خوب معمولا یکی از رسومی که برخی از خانواده های مذهبی دارند برای مدت اشنایی صیغه کردن است باز در این مورد هم نمی توان بدون هیچ شناخت کافی نظر داد که این فرد علت و انگیزه اصلیش چه بوده استدر کل لازم بود که شناختتان را نسبت به تقیدات ایشان بالا می بردید و این لاجرم نیاز به مدتی ارتباط داشتولی با توجه به مسایل پیش امده به نظر نمی اید که برقرار ی رابطه از طرف شما درست باشدبنابراین باید دید ایشان ایا ارتباط مجددی با شما می گیرد یا خیردر نهایت اگر این رابطه کاملا به هم خورد ان شاء الله از خدا بخواهید مورد بهتری را برای شما در نظر بگیرداین ارتباط می تواند برای شما به عنوان یک تجرببه یاشد که در موارد بعدی به چه روش هایی می توانید با افراد ارتباط برقرار کنیدو این اتفاق را هم به فال نیک بگیرید که شاید خواست خداوند و براساس علم بی نهایت ایشان در مورد اینده بوده باشد خداوند برای بندگانش امری بدی را مقدر نخواهد کردموفق باشید