باسلام و خسته نباشید من 22سال دارم قسمت مشخصات سنمو قبول نمیکرد مجبور شدم الکی ی سنی رو بزنم.من چن سالی هس که با یه پسری دوستم خونوادهامونم در جریان هستن ولی اصولا مادر ایشون خیلی علاقه زیادی ب دخالت کردن تو رابطه ما و موش دووندن دارن تو این مدتم واس من شرایطای زیادو خوبی پیش اومد ک بخاطر ایشون رد کردم الانم هرچقد میگم اگه واقعا سر حرفت هستی ی کاری بکن میگه من نمیدونم تو بگو من چیکار کنم من همون کارو بکنم ولی فعلا شرایط خواستگاری رو ندارم میگم خب حداقل کاری بکن ک من مطمئن شم تو بالاخره میخوای سر قولت بمونی میگه تو بگو چیکار کنم سر همین قضیه ما هروز بحث و دعوا داریم,ازتون عاجزانه خواهشمندم راهنماییم کنید تا بدونم باید چیکار کنم و بهش چی بگم.ممنون
باسلام دوست عزیز بهترین کار ممکن در این شرایط این هست که از ایشان بخواهید رابطه را رسمی کند شما می توانید مدتی را به عنوان نامزد رسمی یا عقد با هم باشید تا شرایط ازدواج فراهم شود ولی اینکه مدت زیادی فقط با هم دوست بوده اید هیچ تعهدی برای طرفین ایجاد نمی کند   ضمن اینکه با این درخواست میزان تعهد و مصمم بودنشان را هم متوجه می شوید به هرحال تا کی می خواهید به همین منوال ادامه دهید و خودتان هم ندانید که در نهایت تکلیف رابطه تان چیست شاید همین ارتباط نصفه مانعی سر انتخاب های دیگرتان بشود و این اصلا برای دختری به شرایط شما خوب نیست اینکه صرفا بخاطر دوستی با ایشان موارد خوبی را با توجه به شرایط کنونی جامعه رد کرده اید اصلا خوب نیست با این کار در واقع دارید با اینده خودتان بازی می کنید سعی کنید رابطه را به سمت جدی شدن بکشانید مطرح کردن این موضوع برای مشخص شدن وضعیت خودتان و البته شناخت بیشتر ایشان کمک بزرگی است و البته لازم به تذکر هست که دوستی های بلند مدت در صورتبکه در نهایت به ازدواج هم منجر نشوند فی نفسه هم مانعی برای ازدواجی موفق هستند و هم می توانند در اینده و در رابطه با همسر واقعیتان مشکلاتی را ایجاد کنندبنابراین بهتر هست که هرچه سریع تر قضیه را از طرف والدین جدی کنید واگر هم ایشان مجددا بهانه هایی اوردند حداقل مزیتش این است که برای خودتان مشخص می شود که از ابتدا هم دنبال رابطه رسمی نبودند بنابراین در این شرایط بخاطر اینده تان لازم هست تصمیم منطقی بگیریدموفق باشید
عنوان سوال:

باسلام و خسته نباشید
من 22سال دارم قسمت مشخصات سنمو قبول نمیکرد مجبور شدم الکی ی سنی رو بزنم.من چن سالی هس که با یه پسری دوستم خونوادهامونم در جریان هستن ولی اصولا مادر ایشون خیلی علاقه زیادی ب دخالت کردن تو رابطه ما و موش دووندن دارن تو این مدتم واس من شرایطای زیادو خوبی پیش اومد ک بخاطر ایشون رد کردم الانم هرچقد میگم اگه واقعا سر حرفت هستی ی کاری بکن میگه من نمیدونم تو بگو من چیکار کنم من همون کارو بکنم ولی فعلا شرایط خواستگاری رو ندارم میگم خب حداقل کاری بکن ک من مطمئن شم تو بالاخره میخوای سر قولت بمونی میگه تو بگو چیکار کنم سر همین قضیه ما هروز بحث و دعوا داریم,ازتون عاجزانه خواهشمندم راهنماییم کنید تا بدونم باید چیکار کنم و بهش چی بگم.ممنون


پاسخ:

باسلام دوست عزیز بهترین کار ممکن در این شرایط این هست که از ایشان بخواهید رابطه را رسمی کند شما می توانید مدتی را به عنوان نامزد رسمی یا عقد با هم باشید تا شرایط ازدواج فراهم شود ولی اینکه مدت زیادی فقط با هم دوست بوده اید هیچ تعهدی برای طرفین ایجاد نمی کند   ضمن اینکه با این درخواست میزان تعهد و مصمم بودنشان را هم متوجه می شوید به هرحال تا کی می خواهید به همین منوال ادامه دهید و خودتان هم ندانید که در نهایت تکلیف رابطه تان چیست شاید همین ارتباط نصفه مانعی سر انتخاب های دیگرتان بشود و این اصلا برای دختری به شرایط شما خوب نیست اینکه صرفا بخاطر دوستی با ایشان موارد خوبی را با توجه به شرایط کنونی جامعه رد کرده اید اصلا خوب نیست با این کار در واقع دارید با اینده خودتان بازی می کنید سعی کنید رابطه را به سمت جدی شدن بکشانید مطرح کردن این موضوع برای مشخص شدن وضعیت خودتان و البته شناخت بیشتر ایشان کمک بزرگی است و البته لازم به تذکر هست که دوستی های بلند مدت در صورتبکه در نهایت به ازدواج هم منجر نشوند فی نفسه هم مانعی برای ازدواجی موفق هستند و هم می توانند در اینده و در رابطه با همسر واقعیتان مشکلاتی را ایجاد کنندبنابراین بهتر هست که هرچه سریع تر قضیه را از طرف والدین جدی کنید واگر هم ایشان مجددا بهانه هایی اوردند حداقل مزیتش این است که برای خودتان مشخص می شود که از ابتدا هم دنبال رابطه رسمی نبودند بنابراین در این شرایط بخاطر اینده تان لازم هست تصمیم منطقی بگیریدموفق باشید





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین