باسلامدوست عزیز این نکته که نسبت به دیگر دوستانتان احساس عقب ماندگی می کنید و روی اعتماد به نفستان تاثیر منفی گذاشته است را باید با اصلاح باورهایتان ترمیم کنیداینکه مدت تحصیلتان نسبت به عرف کمی بیشتر شده است حتما برایش دلیل منطقی دارید و مشکلاتی داشته اید بنابراین باید شرایط منحصربه فرد خودتان را بپذیرید و سعی نکنید با دیکرانی که نمی دانید چه شرایط زندگی داشته اند مورد قیاس قرار دهیدهرکس باید با توجه به شرایطی که دارد برای ادامه زندگی و دستیابی به اهدافش برنامه ریزی کند و شما هم بهتر است بجای اینکه احساس یاس و ناامیدی داشته باشید به فکر اینده و برنامه های بعدی زندگیتان باشید چون حقیقتا هنوز با توجه به سن و سالتان فرصت های زیادی برای رشد داریددر مورد ازدواج هم به این نکته توجه داشته باشید که شما باید خودتان برای زندگی خود برنامه مورد علاقه تان ر اطرح ریزی کنید اینکه دوست دارید خانه دار باشید یا کارمند باید با توجه به برنامه ها و اهداف مورد علاقه خودتان باشد نه به صرف اینکه یک خواستگار از شما می خواهد اینگونه عمل کنید در غیر اینصورت ممکن است در اینده دچار مشکل شوید و این عدم علاقه به کار مستمر شما را اذیت کندبنابراین اول خودتان در مورد این مساله تصمیم قطعی بگیرید بعد به خواستگارتان جواب مثبت یا منفی بدهید دیرتر ازدواج کردن اکاهانه بهتر از ازدواج کردن با یکسری تقیدات خارج از علاقه خودتان است موفق باشید
باسلام...دختری 27 ساله و محجبه ام (چادری)-ساکن شهریار-وضعیت مالی متوسط روبه ضعیف -فوق لیسانس مدیریت از دانشگاه علامه طباطبایی....دوره فوق لیسانس من بیش از حد معمول طول کشید حدود چهارسال و همین طولانی شدن بر روی اعصاب و اعتمادبنفسم تاثیر خیلی خیلی زیادی داشت به طوری که با اعضای خانواده برخوردهای خشنی داشتم و دارم.همکلاسی های من الان یا شاغلند با دوسال سابقه کار یا درحال تحصیل در مقطع دکتری ترم 6 هستند ...در واقع من از انها عقب تر ماندم...هنوز هم مدرکم دریافت نکردم...متاسفانه تاکنون شغلی مطابق با شان و مدرکم پیدا نکردم...اکنون برایم خواستگارهایی میاد موجه با مدرک تحصیلی نزدیک به من مثلا خواستگار جدیدم 33 ساله شاغل و فوق مدیریت بیمه است. ایشان ابتدا گفتند برام مهم نیست خانه دار باشید یا کارمند اکنون در جلسه سوم از طریق خانواده پیغام دادند می خواهم همسرم کارمند باشد...من نمی دوانم در جلسه بعدی اشناییت باید چه برخوردی نسبت به این قضیه داشته باشم چون وضعیت اشتغال یا ادامه تحصیلم در مقطع دکتری هنوز مشخص نیست...ضمنا خانواده خودم بسیار مایلند من زودتر ازدواج کنم اما از نظر خودم وقت زیادی هنوز برایم باقیست...نمی دانم دقیقا چه کاری انجام بدهم؟ لطفا راهنمایی کنید...باتشکر
باسلامدوست عزیز این نکته که نسبت به دیگر دوستانتان احساس عقب ماندگی می کنید و روی اعتماد به نفستان تاثیر منفی گذاشته است را باید با اصلاح باورهایتان ترمیم کنیداینکه مدت تحصیلتان نسبت به عرف کمی بیشتر شده است حتما برایش دلیل منطقی دارید و مشکلاتی داشته اید بنابراین باید شرایط منحصربه فرد خودتان را بپذیرید و سعی نکنید با دیکرانی که نمی دانید چه شرایط زندگی داشته اند مورد قیاس قرار دهیدهرکس باید با توجه به شرایطی که دارد برای ادامه زندگی و دستیابی به اهدافش برنامه ریزی کند و شما هم بهتر است بجای اینکه احساس یاس و ناامیدی داشته باشید به فکر اینده و برنامه های بعدی زندگیتان باشید چون حقیقتا هنوز با توجه به سن و سالتان فرصت های زیادی برای رشد داریددر مورد ازدواج هم به این نکته توجه داشته باشید که شما باید خودتان برای زندگی خود برنامه مورد علاقه تان ر اطرح ریزی کنید اینکه دوست دارید خانه دار باشید یا کارمند باید با توجه به برنامه ها و اهداف مورد علاقه خودتان باشد نه به صرف اینکه یک خواستگار از شما می خواهد اینگونه عمل کنید در غیر اینصورت ممکن است در اینده دچار مشکل شوید و این عدم علاقه به کار مستمر شما را اذیت کندبنابراین اول خودتان در مورد این مساله تصمیم قطعی بگیرید بعد به خواستگارتان جواب مثبت یا منفی بدهید دیرتر ازدواج کردن اکاهانه بهتر از ازدواج کردن با یکسری تقیدات خارج از علاقه خودتان است موفق باشید