پرسش سلام بنده با دختری در حدود 4 سال است که آشنا هستم. ایشان دانشجوی دکتری هستند و بنده لیسانس. به یکدیگر علاقه شدید داریم. بنا به توصیه فردی که بنده ایشان را به شدت قبول دارم، حدود 6-7 ماه بنده با ایشان قطع رابطه کردم تا بتوانم به دور از احساسات تصمیم نهایی را بگیرم. پس ار آن 6 ماه، انتخاب مجدد من در مقایسه با کیس ها و موارد دیگر خود ایشان بود. حال که مسأله رو علنی کردم پدر من با ازدواج ما مخالف است. میگوید که پدربزرگ ایشان ( پدر مادرش) در زمان طاغوت، قمار میکرده است. دلیل اصلی مخالفت او هم این است که زمانی که او قمار میکرده پول حرام بر سر سفره آورده و فرزندش ( مادر دختر) هم از آن تناول کرده است. حال من هر بار که با او صحبت میکنم و مثال هایی از افرادی که در اسلام و مذهب شیعه هستند و بر اثرات لقمه حرام پیروز شده اند و فرد شایسته و صالحی شده اند، و گفته ام که اختیار آدمی تاثیرش بیشتر از اثرات لقمه حرام است ( ینی لقمه حرام در حد یک زمینه است، نه اینکه علت تامه) ایشان قانع نمیشوند. میگویید چه کاری باید بکنم پاسخ باسلام خوب است شرایطی فراهم کنید که پدرتان دخترخانم و خانواده اش را از نزدیک ببنید و اگر حقیقتا ایشان محسنات زیادی دارند در جریان بیشتری قرار بگیرند به هرحال باید سعی کنید با شناخت بیشتر از ایشان کم کم موافقت خود را اعلام کنند یا از بزرگی در فامیل برای پادرمیانی کمک بگیرید موفق باشید -------------------------------------------------------------------------------------------------- خانم بوالحسنی سلام باید عرض کنم که پدر بنده، خود بزرگ فامیل هستند و ایشان یه حد زیادی مغرورند. پدر بنده به واسطه یکی از بستگان خانواده آنها را رصد کرده و به قول خود تحقیق کرده اند. در حالی که من و دختر خانم کامل در جریانیم که آن خانواده از سر دشمنی و کدورتی که بینشان هست، هیچ وقت حرفی را درست به پدر من منتقل نکردند. پدرم به هیچ عنوان حاضر به دیدن خانواده دختر نیست. این راه را با مشاوری که قبلن حضوری راهنمایی ام کردند، پیگیری کردم اما به نتیجه ای نرسیدم. چاره ای به نظرتان میرسد؟
باسلامبه هرحال ایشان پدر شما هستند و شما باید ایشان را با تمام ویژگی های خوب و بدشان بپذیریدو در این بین سعی کنید قلق خاصشان را هم پید کرده تا کم کم رایشان را بگیرید و البته صبر و زمان زیادی باید برای این کار بگذاریداز مادرتان هم می توانید کمک بگیریدگوشه ذهنتان هم این نکته را داشته باشید که به هرحال او پدر است و نکاتی را که می گوید بطور جدی تر بررسی کنید و تنها به شناخت خودتان که ممکن است امیخته با احساسات هم باشد تکیه نکنیدموفق باشید
عنوان سوال:

پرسش
سلام
بنده با دختری در حدود 4 سال است که آشنا هستم. ایشان دانشجوی دکتری هستند و بنده لیسانس. به یکدیگر علاقه شدید داریم.
بنا به توصیه فردی که بنده ایشان را به شدت قبول دارم، حدود 6-7 ماه بنده با ایشان قطع رابطه کردم تا بتوانم به دور از احساسات تصمیم نهایی را بگیرم.
پس ار آن 6 ماه، انتخاب مجدد من در مقایسه با کیس ها و موارد دیگر خود ایشان بود.
حال که مسأله رو علنی کردم پدر من با ازدواج ما مخالف است. میگوید که پدربزرگ ایشان ( پدر مادرش) در زمان طاغوت، قمار میکرده است.
دلیل اصلی مخالفت او هم این است که زمانی که او قمار میکرده پول حرام بر سر سفره آورده و فرزندش ( مادر دختر) هم از آن تناول کرده است.
حال من هر بار که با او صحبت میکنم و مثال هایی از افرادی که در اسلام و مذهب شیعه هستند و بر اثرات لقمه حرام پیروز شده اند و فرد شایسته و صالحی شده اند، و گفته ام که اختیار آدمی تاثیرش بیشتر از اثرات لقمه حرام است ( ینی لقمه حرام در حد یک زمینه است، نه اینکه علت تامه) ایشان قانع نمیشوند.
میگویید چه کاری باید بکنم
پاسخ
باسلام
خوب است شرایطی فراهم کنید که پدرتان دخترخانم و خانواده اش را از نزدیک ببنید و اگر حقیقتا ایشان محسنات زیادی دارند در جریان بیشتری قرار بگیرند
به هرحال باید سعی کنید با شناخت بیشتر از ایشان کم کم موافقت خود را اعلام کنند
یا از بزرگی در فامیل برای پادرمیانی کمک بگیرید
موفق باشید
--------------------------------------------------------------------------------------------------
خانم بوالحسنی سلام
باید عرض کنم که پدر بنده، خود بزرگ فامیل هستند و ایشان یه حد زیادی مغرورند.
پدر بنده به واسطه یکی از بستگان خانواده آنها را رصد کرده و به قول خود تحقیق کرده اند. در حالی که من و دختر خانم کامل در جریانیم که آن خانواده از سر دشمنی و کدورتی که بینشان هست، هیچ وقت حرفی را درست به پدر من منتقل نکردند.
پدرم به هیچ عنوان حاضر به دیدن خانواده دختر نیست. این راه را با مشاوری که قبلن حضوری راهنمایی ام کردند، پیگیری کردم اما به نتیجه ای نرسیدم.
چاره ای به نظرتان میرسد؟


پاسخ:

باسلامبه هرحال ایشان پدر شما هستند و شما باید ایشان را با تمام ویژگی های خوب و بدشان بپذیریدو در این بین سعی کنید قلق خاصشان را هم پید کرده تا کم کم رایشان را بگیرید و البته صبر و زمان زیادی باید برای این کار بگذاریداز مادرتان هم می توانید کمک بگیریدگوشه ذهنتان هم این نکته را داشته باشید که به هرحال او پدر است و نکاتی را که می گوید بطور جدی تر بررسی کنید و تنها به شناخت خودتان که ممکن است امیخته با احساسات هم باشد تکیه نکنیدموفق باشید





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین