سلام خسته نباشید دختری 26 ساله هستم حدود شش ماه پیش شاگردم که حدود 30 سالشه ( درحال حاضر بخاطر شرایط کارش به تهران اومده اما شمال زندگی میکنیم) از من خواستگاری کرده و ماه گذشته به خواستگاریم اومده و خانواده ها خاستن که با هم بیشتر اشنا بشیم ما در طی چند ماهی که با هم اشنا شدیم هیچ مشکلی از نظر اخلاقی نداشتیم و همه جیز طبق روال خوب پیش رفت و حتی من حس کردم که واقعا فرد مورد علاقمو پیدا کردم پسری متین و خوب و با محبت و البته معتقد از همه لحاظ خوب بوده اما در کارش متاسفانه ناموفق خواستکارم رشتش عمرانه اما با پروژه هایکه کار میکنه متاسفانه خوب حقوق نمیگیره ومحل کارش تهران هس و من در شمال زندگی میکنم ما بخاطر مسئله خونه با هم بحثمون شد من ازشون میخاستم خونه رو بخره چون بنظرم منطقی نیس اون تهرانه و من شمال و از هم دور هستیم اجاره ی خونه بدیم دوس داشتم خونه رو بخریم و قسط خونه حکم اجاره رو داشته باشه ما بحث سنگینی داشتیم که باعث شد بهش بگم مرد خوب اونیه که برای راحتی و اسایش خانوادش هرکاری بکنه مرد خونست که تعیین میکنه زنش تو ارامش باشه یا دغدغه و اضطراب متاسفانه با این حرفم همه چی خراب شد اون که همش میگفت من خیلی دوستت دارم اما الان همه جیو تموم کرده میدونم اشتباه کردم تند رفتار کردم اما ازش عذرخواهی کردم ولی راضی نشد من خیلی با خودم فکر کردم واقعا دوسش دارم میخام کمکم کنید راضیش کنم برگرده خواهشا کمکم کنید من بدون اون نمیتونم
باسلامفکر نمی کنید این فرد را به طور کامل نشناخته اید؟در هر زندگی به هر حال افراد با هم تفاوت نظرهایی دارند اگر بنا باشد که بعد از هر اختلافی از زیر بار مسیولیت روابطمان شانه خالی کنیم زندگی استحکام لازم را نخوهد داشتبهتر است در زمینه نوع و سبک شناختتان از افراد تجدیدنظر کنیدو این اتفاق را به فال نیک برای پخته تر شدن در روابط اینده تان به حساب اورید
عنوان سوال:

سلام خسته نباشید دختری 26 ساله هستم حدود شش ماه پیش شاگردم که حدود 30 سالشه ( درحال حاضر بخاطر شرایط کارش به تهران اومده اما شمال زندگی میکنیم) از من خواستگاری کرده و ماه گذشته به خواستگاریم اومده و خانواده ها خاستن که با هم بیشتر اشنا بشیم ما در طی چند ماهی که با هم اشنا شدیم هیچ مشکلی از نظر اخلاقی نداشتیم و همه جیز طبق روال خوب پیش رفت و حتی من حس کردم که واقعا فرد مورد علاقمو پیدا کردم پسری متین و خوب و با محبت و البته معتقد از همه لحاظ خوب بوده اما در کارش متاسفانه ناموفق خواستکارم رشتش عمرانه اما با پروژه هایکه کار میکنه متاسفانه خوب حقوق نمیگیره ومحل کارش تهران هس و من در شمال زندگی میکنم ما بخاطر مسئله خونه با هم بحثمون شد من ازشون میخاستم خونه رو بخره چون بنظرم منطقی نیس اون تهرانه و من شمال و از هم دور هستیم اجاره ی خونه بدیم دوس داشتم خونه رو بخریم و قسط خونه حکم اجاره رو داشته باشه ما بحث سنگینی داشتیم که باعث شد بهش بگم مرد خوب اونیه که برای راحتی و اسایش خانوادش هرکاری بکنه مرد خونست که تعیین میکنه زنش تو ارامش باشه یا دغدغه و اضطراب متاسفانه با این حرفم همه چی خراب شد اون که همش میگفت من خیلی دوستت دارم اما الان همه جیو تموم کرده میدونم اشتباه کردم تند رفتار کردم اما ازش عذرخواهی کردم ولی راضی نشد من خیلی با خودم فکر کردم واقعا دوسش دارم میخام کمکم کنید راضیش کنم برگرده خواهشا کمکم کنید من بدون اون نمیتونم


پاسخ:

باسلامفکر نمی کنید این فرد را به طور کامل نشناخته اید؟در هر زندگی به هر حال افراد با هم تفاوت نظرهایی دارند اگر بنا باشد که بعد از هر اختلافی از زیر بار مسیولیت روابطمان شانه خالی کنیم زندگی استحکام لازم را نخوهد داشتبهتر است در زمینه نوع و سبک شناختتان از افراد تجدیدنظر کنیدو این اتفاق را به فال نیک برای پخته تر شدن در روابط اینده تان به حساب اورید





سوال مرتبط یافت نشد
مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین