سلام دوست عزیز من بالاخره نفهمیدم که ایشان با کس دیگری وارد رابطه ازدواجی شده است یا نه فقط می‌خواسته با شما شوخی کند. اگر فکر می‌کنید صداقت کافی را در رفتار و گفتارش ندارد چرا رابطة خود را با خود ادامه می‌دهید؟ شما کار درستی کرده اید که شمارة خانه تان را داده‌اید و به او گفته‌اید به مادرتان تماس بگیرد. از این به بعد بهتر است رابطه خود را با ایشان فقط از طریق خانواده پیگیری کنید. یعنی از ایشان بخواهید اگر واقعاً قصد ازدواج با شما را دارد مستقیماً با خانواده شما تماس بگیرد و آنگاه جلسات شما به عنوان جلسات آشنایی با موافقت و اطلاع خانواده اتفاق بیفتد. سپس در جلسات آشنایی سعی کنید روحیات و اخلاقیات ایشان را بیشتر محک بزنید. تلاش کنید ببینید او چقدر راست‌گو است. تلاش کنید ببینید شغل واقعی او چیست و روزها چه می‌کند که شما فکر می‌کنید دروغ می‌گوید. حتی در آن صورت می‌توانید به محل کار او نیز سری بزنید و با همکارانش آشنا شدید. در صورتی که آشنایی از طریق خانوادگی صورت ‌گیرد، حتی خانواده می‌توانند در مدت آشنایی تحقیقات لازم را از ایشان و خانواده‌شان به دست آورند. کار دیگری که می‌توانید انجام دهید این است که از طریق دوستتان که معرف ایشان بوده‌اند اطلاعات بیشتری از ایشان به دست بیاورید. البته همه این‌ها در صورتی است که او واقعاً قصد ازدواج داشته باشد و خانواده‌اش را در جریان موضوع بگذارد. اما اگر او دیگر به شما و خانواده شما تماس نگرفت، بهتر است رابطه خود را کات کنید و یا اگر خواستید به رابطه ادامه دهید بدانید که احتمالاً دیگر رابطه ازدواجی نیست. پیروز باشید
با عرض سلام وخسته نباشید.
دختری 27 ساله هستم فرزند دوم خانواده و 4 دختر هستیم و مهندس عمرانم,حدود 4 ماه پیش همسر دوستم یکی از همکاراشونو برای ازدواج معرفی کردن,ایشون از همون اول گفتن عکس همدیگه رو ببینیم,بعد گفتن پسندیدن و باید به خونواده اطلاع بدن اما تا 2 ماه ازشون خبری نشد,بعد از 2 ماه توی فیسبوک در چند کلمه کوتاه گفتن قصد ازدواج ندارن چون یه خونه خریدن و قسط دارن میدن
بعد از 1 ماه چند تا عکس فرستادن و گفتن میخوان ازدواج کنن و 2 بار با هم بیرون ملاقات کردیم
از همون اول فقط به مسایل مالی فکر میکردن و تنها معیارشون چادری بودن بود,قرار شد با خونوادش مطرح کنه و بقیه مسایل,اما بعذ از 2 هفته گفت که خونوادم گفتن عجله نکن و قراره برن خواستگاری شخص دیگه ای,
بعد از مدتی وقتی پرسیدم جی شد عروسی افتادیم گفتن بله افتادین
من اعصابم خرد شد و گفتن شما قدرت تصمیم گیری ندارید و دیگه کسی و به بازی نگیرید و گفتم من سال دیگه از ایران میرم تا این حرف زدم روی سکه عوض شد و گفت من تورو میخواستم اما تو زود قضاوت میکنی و زود تصمیم میگیری,منم در انتها شماره خونه رو بهشون دادم گفتم اگه قصدتون ازدواجه شماره رو به مادرتون بدین
واقعا نمیدونم میشه به چنین آدمی اعتماد کرد ایشون 34 سالشه ومهندس مکانیکه ,حتی طی صحبتاش متوجه شدم حقوقشو دروغ میگه,دایم توی اینترنته و میگه من فقط شبا توی اینترنتم,صداقت و توی حرفاش نمیبینم
اما از لحاظ اعتقادی خوبه و جایگاه اجتماعی,اما خونواده ی خیلی مذهبی داره,واقعا سردرگمم لطفا کمکم کنید
سلام دوست عزیز من بالاخره نفهمیدم که ایشان با کس دیگری وارد رابطه ازدواجی شده است یا نه فقط میخواسته با شما شوخی کند. اگر فکر میکنید صداقت کافی را در رفتار و گفتارش ندارد چرا رابطة خود را با خود ادامه میدهید؟ شما کار درستی کرده اید که شمارة خانه تان را دادهاید و به او گفتهاید به مادرتان تماس بگیرد. از این به بعد بهتر است رابطه خود را با ایشان فقط از طریق خانواده پیگیری کنید. یعنی از ایشان بخواهید اگر واقعاً قصد ازدواج با شما را دارد مستقیماً با خانواده شما تماس بگیرد و آنگاه جلسات شما به عنوان جلسات آشنایی با موافقت و اطلاع خانواده اتفاق بیفتد. سپس در جلسات آشنایی سعی کنید روحیات و اخلاقیات ایشان را بیشتر محک بزنید. تلاش کنید ببینید او چقدر راستگو است. تلاش کنید ببینید شغل واقعی او چیست و روزها چه میکند که شما فکر میکنید دروغ میگوید. حتی در آن صورت میتوانید به محل کار او نیز سری بزنید و با همکارانش آشنا شدید. در صورتی که آشنایی از طریق خانوادگی صورت گیرد، حتی خانواده میتوانند در مدت آشنایی تحقیقات لازم را از ایشان و خانوادهشان به دست آورند. کار دیگری که میتوانید انجام دهید این است که از طریق دوستتان که معرف ایشان بودهاند اطلاعات بیشتری از ایشان به دست بیاورید. البته همه اینها در صورتی است که او واقعاً قصد ازدواج داشته باشد و خانوادهاش را در جریان موضوع بگذارد. اما اگر او دیگر به شما و خانواده شما تماس نگرفت، بهتر است رابطه خود را کات کنید و یا اگر خواستید به رابطه ادامه دهید بدانید که احتمالاً دیگر رابطه ازدواجی نیست. پیروز باشید