با سلام و خسته نباشید من پسری 20ساله هستم و دانشجوی رشته فقه وحقوقم حدود 3سالی است که عاشق یکی از افراد فامیلمان شده ام ارتباطمان با خانواده ی داییمان خوب است فقط ان ها ذر یک شهر زندگی می کنند وما در شهر دیگر و خیلی ما 2تا خانواده با هم صمیمی هستیم من تا2سال پیش حتی شماره دختر داییم را هم نداشتم چون ادم ماخوذ به حیاییم حتی تا به حال یک دوست دختر هم به لطف خدا نداشتم این ها جوری بود که وقتی به خانه ما می امدند و می رفتند من گریه ام می افتاد ولی کسی نمی فهمید علتش هم ای بود که نمی دونستم دوستم داره یا نه یا به هم می رسیم یا نه دختر داییم یک سال از من کوچکتر است ولی امسال که از دانشگاه برگشتم شماره اش را پیدا کردم و پس از کلنجارهایی که با خودم رفتم یک پیام با واتس اپ بهش پیام دادم اونم بهم پیام می داد ولی بعد از 2الی سه روز دیگه 2تا پیام بهش دادم ولی دیگر جواب نداد من بعضی اوقات که با هم بودیم طوری رفتار می کردم که بفهمد دوستش دارم مثلا زیاد به اون توجه می کردم و... ولی نمی دونم نفهمیده یا خودش را به نفهمی می زند امسال انقدر حالم بد بود که می رفتم سر مزار و با امواتم دردو دل میکردم و مادرم به من به شوخی میگفت چته انگار عاشقی پدر و مادر هم از ان ادم هایی اند که می گویند پسر باید28یا 30ساله بشه و ازدواج کنه این مسله که دوسم داره یا نه یا یه وقت براش خواستگار نیاد وایا باهم عاقبت بخیر می شویم یا نه انقدر ذهنم را درگیر کرده که دارم دیوونه میشه تو این تابستون حتی یه کلمه هم نتونستم درس بخونم همش بفکرشم شب تا صبح پروفایل واتس اپشا چک می کنم من نه سربازی رفتم ونه شغلی دارم و برای وکالت و قضاوت هم باید سربازی رفته باشی چه کار کنم تا از این تفکرات نجات پیدا کنم و به اون بفهمونم که دوسش دارم و و از کجا بفهمم که دوس داره یه نه اصلا چی کارکنم؟؟؟
سلام دوست عزیز اول از احساسات پاک و پرشوری که تجربه می کنید بسیار خوشحالم. هر چند این روزها خیلی ناراحت و غمگین هستید و در تب عشق می سوزید، اما بدانید این تجربه ای تکرار نشدنی است که تا آخر عمرتان بر زندگی شما تأثیر خواهد داشت. شما خیلی جوان هستید و دختر دائی تان هم تازه 19 سال دارد. پس هنوز به اندازه کافی برای رابطه ای ازدواجی وقت دارید. به احتمال زیاد ایشان از احساس شما خبر دارد، اما به روی خود نمی آورد. احتمالا مادرتان هم این را فهمیده است. وقتی بار دیگر از شما پرسید «نکنه عاشق شدی» به او بگویید که فلانی را دوست دارید. او می داند چگونه این رابطه را برای شما حفظ کند و آن را به سرانجام برساند. در لحظه هایی که با خود تنها هستید با این هیجان بمانید و اجازه دهید این احساسات تمام وجود شما را در بربگیرد. تلاش کنید این عشق را سرمایه ای برای موفقیتهای خود قرار دهید. بدین ترتیب که به خود بگویید اگر می خواهی او را به دست آوری، بایستی تمام تمرکزت را روی درست بگذاری.
عنوان سوال:

با سلام و خسته نباشید
من پسری 20ساله هستم و دانشجوی رشته فقه وحقوقم حدود 3سالی است که عاشق یکی از افراد فامیلمان شده ام ارتباطمان با خانواده ی داییمان خوب است فقط ان ها ذر یک شهر زندگی می کنند وما در شهر دیگر و خیلی ما 2تا خانواده با هم صمیمی هستیم من تا2سال پیش حتی شماره دختر داییم را هم نداشتم چون ادم ماخوذ به حیاییم حتی تا به حال یک دوست دختر هم به لطف خدا نداشتم این ها جوری بود که وقتی به خانه ما می امدند و می رفتند من گریه ام می افتاد ولی کسی نمی فهمید علتش هم ای بود که نمی دونستم دوستم داره یا نه یا به هم می رسیم یا نه دختر داییم یک سال از من کوچکتر است ولی امسال که از دانشگاه برگشتم شماره اش را پیدا کردم و پس از کلنجارهایی که با خودم رفتم یک پیام با واتس اپ بهش پیام دادم اونم بهم پیام می داد ولی بعد از 2الی سه روز دیگه 2تا پیام بهش دادم ولی دیگر جواب نداد من بعضی اوقات که با هم بودیم طوری رفتار می کردم که بفهمد دوستش دارم مثلا زیاد به اون توجه می کردم و... ولی نمی دونم نفهمیده یا خودش را به نفهمی می زند امسال انقدر حالم بد بود که می رفتم سر مزار و با امواتم دردو دل میکردم و مادرم به من به شوخی میگفت چته انگار عاشقی
پدر و مادر هم از ان ادم هایی اند که می گویند پسر باید28یا 30ساله بشه و ازدواج کنه این مسله که دوسم داره یا نه یا یه وقت براش خواستگار نیاد وایا باهم عاقبت بخیر می شویم یا نه انقدر ذهنم را درگیر کرده که دارم دیوونه میشه تو این تابستون حتی یه کلمه هم نتونستم درس بخونم همش بفکرشم شب تا صبح پروفایل واتس اپشا چک می کنم
من نه سربازی رفتم ونه شغلی دارم و برای وکالت و قضاوت هم باید سربازی رفته باشی چه کار کنم تا از این تفکرات نجات پیدا کنم و به اون بفهمونم که دوسش دارم و و از کجا بفهمم که دوس داره یه نه
اصلا چی کارکنم؟؟؟


پاسخ:

سلام دوست عزیز اول از احساسات پاک و پرشوری که تجربه می کنید بسیار خوشحالم. هر چند این روزها خیلی ناراحت و غمگین هستید و در تب عشق می سوزید، اما بدانید این تجربه ای تکرار نشدنی است که تا آخر عمرتان بر زندگی شما تأثیر خواهد داشت. شما خیلی جوان هستید و دختر دائی تان هم تازه 19 سال دارد. پس هنوز به اندازه کافی برای رابطه ای ازدواجی وقت دارید. به احتمال زیاد ایشان از احساس شما خبر دارد، اما به روی خود نمی آورد. احتمالا مادرتان هم این را فهمیده است. وقتی بار دیگر از شما پرسید «نکنه عاشق شدی» به او بگویید که فلانی را دوست دارید. او می داند چگونه این رابطه را برای شما حفظ کند و آن را به سرانجام برساند. در لحظه هایی که با خود تنها هستید با این هیجان بمانید و اجازه دهید این احساسات تمام وجود شما را در بربگیرد. تلاش کنید این عشق را سرمایه ای برای موفقیتهای خود قرار دهید. بدین ترتیب که به خود بگویید اگر می خواهی او را به دست آوری، بایستی تمام تمرکزت را روی درست بگذاری.





سوال مرتبط یافت نشد
مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین