سلام دوست عزیز بسیار بسیار از شنیدن حرفهای شما متأثر شدم. واقعا در وضعیت وخیمی گیر افتاده اید. اما واقعیت این است که ما تنها خودمان می توانیم از احساساتمان محافظت کنیم. من راهکارهایی را به شما می دهم تا بتوانید این کار را انجام دهید، اما بایستی در این مسیر حسابی ثابت قدم باشید و به هیچ عنوان گول احساسات درونی خودتان یا این آقا را نخورید. شما برای ایشان زمان تعیین می کنید و به او می گویید مثلا تا 6 ماه دیگر وقت دارد تکلیف شما را تعیین کند. در این مدت نیز امیدی نداشته باشید که او با شما ازدواج کند. در واقع این 6 ماه برای این است که شما اول با احساسات درونی خودتان و سپس با ایشان اتمام حجت کنید. در این 6 ماه خودتان را آماده کنید که رابطه را برای همیشه تمام کنید، چون تا الان ایشان تنها از شما سوء استفاده کرده است. منظورم این نیست که او شما رو دوست ندارد، اما اینقدرها نمی تواند یا نمی خواهد برای به دست آوردن شما به آب و آتش بزند. شما نیز خیلی زود تحت تأثیر ایشان قرار می گیرید. بعد از 6 ماه اگر او رسما به همراه خانواده از شما خواستگاری کرد که هیچ اگر نه برای همیشه، تأکید می کنم برای همیشه، بایستی قید او را بزنید. در این مدت 6 ماه هیچ رابطه فیزیکی یا جنسی با او نباید داشته باشید. به هیچ وجه اجازه ندهید دست شما را بگیرد، به او مستقیم بگویید اگر تکلیف شما را روشن کرد، پس از ازدواج به اندازه کافی وقت دارد دستان شما را بگیرد، اگر نه حق ندارد با احساسات و هیجانات شما بازی کند. این را هم بدانید که قرار نیست شما تنها با این فرد ازدواج کنید. حتی اگر زمانی به هر دلیل با ایشان رابطه ای برقرار کرده اید، دلیل نمی شود که تا آخر عمر به پای این اشتباهتان بسوزید. برای این موضوع هم حتما به یک روان شناس خبره مراجعه کنید تا شما را راهنمایی کنید تا بتوانید این ذهنیت را تغییر دهید. پیروز باشید
سلام خوب هستین؟من 30 سالمه و حدود 5 ساله پیش با پسری آشنا و باهاش دوست شدم از همون اول ایشون منو واسه ازدواج می خواستن من هم وقت خواستم تا بتونم بشناسمش 6 ماه اول فقط در حد شناخت باهاش ارتباط داشتم تا اینکه اتفاقی واسشون افتاد من به خاطر آروم کردنشون دستشونو گرفتم نمی دونم چرا ولی همون دست دادن باعث شد دوستش داشته باشم بهتره اینم بگم من تا قبل اون با هیچ پسری نبودم بعد اون 6 ماه گفتم تکلیفومونو مشخص کنیم بعد چند روز اومدن گفتن خانوادم راضی نمی شن من هم تموم کردم بعد چند ماه باز برگشتن گفت به زور هم شده خانوادمو راضی میکنم منم دوستش داشتم حرفشو باور کردم و برگشتم تو این مدت که باهاش بودم باهاش،رابطه جنسی هم پیش اومد منو با این حرف مجاب کردن که تو زن منی و از اینجور حرفا که رضایت دادم به این کار علی الرغم میل باطنیم. اما هیچ چیزی تغییر نکرد اوضاع من بازم تموم کردم چون خیلی مذهبیم دیگه بعدش نتونستم ازدواج کنم.بعد 2 سال بازم برگشتن منم چون غیر اون نمی تونم با کسی ازدواج کنم دوباره حرفاشو باور کردم شاید بگین بعد سه بار باز چرا بهش اعتماد کردین بهتره بدونین چاره ای نداشتم من حتی با خواهرشونم حرف زدم خودمو کوچک کردم که شاید از طریق ایشون بتونم خانوادشو راضی کنم ایشون گفتن بابام ازتبریز دختر نمی گیره واسه برادرم. بهش گفتم خواهرت چنین حرفی زده گفت من درست می کنم اما الان یه سال گذشته هیچی درست نشده که هیچ خیلی حرفا هم شنیدم پدرشون منو سونامی خوندن که می خوام زندگیشونو ویران کنم اما نمیدونن 4 ساله پسرشون زندگیمو ویران کرده می خوام زنگ بزنم خونشون همه چی رو بگم اما از آبروم می ترسم بگین چیکار کنم دیگه حتی از زندگی هم خسته شدم دیگه نمیتونم بزارم راحت بیاد و بره چون با رفتنش نابود میشم برا همیشه
سلام دوست عزیز بسیار بسیار از شنیدن حرفهای شما متأثر شدم. واقعا در وضعیت وخیمی گیر افتاده اید. اما واقعیت این است که ما تنها خودمان می توانیم از احساساتمان محافظت کنیم. من راهکارهایی را به شما می دهم تا بتوانید این کار را انجام دهید، اما بایستی در این مسیر حسابی ثابت قدم باشید و به هیچ عنوان گول احساسات درونی خودتان یا این آقا را نخورید. شما برای ایشان زمان تعیین می کنید و به او می گویید مثلا تا 6 ماه دیگر وقت دارد تکلیف شما را تعیین کند. در این مدت نیز امیدی نداشته باشید که او با شما ازدواج کند. در واقع این 6 ماه برای این است که شما اول با احساسات درونی خودتان و سپس با ایشان اتمام حجت کنید. در این 6 ماه خودتان را آماده کنید که رابطه را برای همیشه تمام کنید، چون تا الان ایشان تنها از شما سوء استفاده کرده است. منظورم این نیست که او شما رو دوست ندارد، اما اینقدرها نمی تواند یا نمی خواهد برای به دست آوردن شما به آب و آتش بزند. شما نیز خیلی زود تحت تأثیر ایشان قرار می گیرید. بعد از 6 ماه اگر او رسما به همراه خانواده از شما خواستگاری کرد که هیچ اگر نه برای همیشه، تأکید می کنم برای همیشه، بایستی قید او را بزنید. در این مدت 6 ماه هیچ رابطه فیزیکی یا جنسی با او نباید داشته باشید. به هیچ وجه اجازه ندهید دست شما را بگیرد، به او مستقیم بگویید اگر تکلیف شما را روشن کرد، پس از ازدواج به اندازه کافی وقت دارد دستان شما را بگیرد، اگر نه حق ندارد با احساسات و هیجانات شما بازی کند. این را هم بدانید که قرار نیست شما تنها با این فرد ازدواج کنید. حتی اگر زمانی به هر دلیل با ایشان رابطه ای برقرار کرده اید، دلیل نمی شود که تا آخر عمر به پای این اشتباهتان بسوزید. برای این موضوع هم حتما به یک روان شناس خبره مراجعه کنید تا شما را راهنمایی کنید تا بتوانید این ذهنیت را تغییر دهید. پیروز باشید