سلاموقت بخیرمدت هاست ذهنم درگیر مسئله ای شده که نمیدونم چکارش کنمهمکلاسی ای داشتم که زمان دانشجویی من از علاقه ایشون به خودم کاملا بیخبر بودمواقعا بیخبر چون اصلا ما حتی یکبارم حرف نزده بودیم با هماما من میدیدم که مدام پیگیر من هست و مثلا تو تمام مکان های مجازی که هستم منو پیدا میکنه.منن اوایل اصلا جوابشو نمیدادم.حوصلشم نداشتماما جدیدا واقعا دلم براش میسوزه.خیلی احساساتیه.من هرچی پسش میزنم اصلا ناراحت نمیشه.انگار نه انگار.مشکل من اینه که حس میکنم اعتماد به نفس خیلی پایینی داره.اصلا میگه من خودمو با شما قابل قیاس نمیبینم.اما نمیتونه از دوس داشتنم دست برداره.برای من شعر میگه.دایم تعریفمو میکنه.و اصلا یه مدل خاصی دوستم داره که دیگه خسته کننده است گاهی.ازم درخواست هیچ رابطه ای نداره.حتی شماره هم نمیخواد.فقط عاشقانه به من فکر میکنه.اینو از تمام حرفاش میفهمم.من جدیدا تو چت باهاش حرف میزنم.ببینم چی میگه.اما هنوز هیچ احساسی بهش ندارم.هیچی.این آقا یه دوستی داره که اونم همکلاسیم بود.من چهار سال پیش با این آقا رابطه داشتم.کوتاه مدت.اوایل اصلا دوستش نداشتم.اما بعد انقد بهش وابسته شدم که بعد این همه وقت هنوز متاسفانه بهش فکر میکنم.آخه ما یه مدت خیلی همو دوست داشتیم و بنا به دلایلی ازش جدا شدم.حالا به این آقا چند روز پیش گفتم که من قبلا با دوستت رابطه داشتم.همه چی رو براش تعریف کردم.خیلی ناراحت شد و غصه خورد که چرا زودتر از اون سمت مننیومده. اما علاقش به من نه تنها کم نشد بیشترم شد.حالا مشکل اصلی من دو تا شدهاول اینکه میترسم من هیچوقت اون همکلاسی قبلیمو از یاد نبرم.واقعا هرکار میکنم ازش متنفر بشم دوباره بعد دو سه هفته همه چی یادم میره.میرم سر خط اول.نمیدونم اصلا چرا.انگار منو جادو کرده باشه.همش میگم نکنه من دیگه نتونم به کسی علاقمند بشم.دوم اینکه با این آقای جدید نمیدونم چکار کنم؟واقعا توش موندم.با چند نفر صحبت کردم میگن حیفه.دیگه هیچکس تو دنیا نمیتونه انقدر دوستت داشه باشه.اما میترسم من هیجوقت دوسش نداشته باشم.بعدشم شرایط اجتماعی خانوادشون از ما پایین تره.الان سک سال بیشتره فهمیدم واقعا دوستم داره.اما اگرم واقعا بخوام بهش فکر کنم شرایطی نداره که بخواد بیاد خواستگاریم.نه کارش درست معلومه.داره ادامه تحصیلم میده.خانوادشم خیلی معمولین.پس فعلا هردو هم بخواهیم نمیتونیم ازدواج کنیم.اصلا دیگه نمیدونم چکار کنم.خسته شدم.به هیچکسم اعتماد ندارم که براش توضیح بدم حرفامو.یعنی هیجکس رو همدرد نمیدونم.دلمم براش میسوزه.میگه دعای شب و روزم شدی.فکر خواب و بیداریم شدی.بخوامم نمیتونم یهو ولش کنم.گناه دارهلطفا رهنماییم کنید.شدیداً درگیرم
سلام دوست عزیز درمورد اون رابطه ای کع قبلا داشتید باید بگم که خوب اگر اینقدر دوستش داشتید چرا رابطه کات شده؟ حتما مشکلی وجود داشته که دیگه شما صلاح نمی دونستید باهاش باشید. حتی امروز از لفظ متأسفانه برای دوست داشتن اون آدم صحبت می کنید. این آدم خودبه خود فراموش میشه. به شرطی که شما خیلی این بخش از وجودتون رو سرکوب نکنید و باهاش مهربون باشید. بالاخره بخشی از وجود شما این آدم رو خیلی دوست داشته. اگر هی این بخش رو نادیده بگیرید و قضاوت منفی درباره این بخش از خودتون بکنید، همیشه باهاش درگیر خواهید بود. بپذیرید که اون رو دوست داشتید اما الان دیگه اون آدمه نیست. در مود نفر جدید باید بگم ارتباط ترحم آمیز بدترین نوع رابطه برای ازدواج هست. چنین رابطه نابرابره و هر دو نفر به طرز عجیبی توش احساس فشار می کنن. اینکه این فرد اینقدر دنبال شما بوده یا عاشق شماست نباید باعث بشه دلتون به حالش بسوزه. اگر عاطفه ای از نوع اصیل بهش پیدا کردید باهاش ادامه بدید. در غیر این صورت این کار رو نکنید. ناراحت بشه بهتر از اینه که شما و ایشون یه رابطه تحت فشار داشته باشین. پس توصیه می کنم صبر کنید، شاید رابطه از این حالت خارج بشه. البته زمان تعیین کنید. مثلا به خودتون بگید اگر ته 3 ماه دیگه احساسی ایجاد شد، ادامه می دم. پیروز باشید
عنوان سوال:

سلاموقت بخیرمدت هاست ذهنم درگیر مسئله ای شده که نمیدونم چکارش کنمهمکلاسی ای داشتم که زمان دانشجویی من از علاقه ایشون به خودم کاملا بیخبر بودمواقعا بیخبر چون اصلا ما حتی یکبارم حرف نزده بودیم با هماما من میدیدم که مدام پیگیر من هست و مثلا تو تمام مکان های مجازی که هستم منو پیدا میکنه.منن اوایل اصلا جوابشو نمیدادم.حوصلشم نداشتماما جدیدا واقعا دلم براش میسوزه.خیلی احساساتیه.من هرچی پسش میزنم اصلا ناراحت نمیشه.انگار نه انگار.مشکل من اینه که حس میکنم اعتماد به نفس خیلی پایینی داره.اصلا میگه من خودمو با شما قابل قیاس نمیبینم.اما نمیتونه از دوس داشتنم دست برداره.برای من شعر میگه.دایم تعریفمو میکنه.و اصلا یه مدل خاصی دوستم داره که دیگه خسته کننده است گاهی.ازم درخواست هیچ رابطه ای نداره.حتی شماره هم نمیخواد.فقط عاشقانه به من فکر میکنه.اینو از تمام حرفاش میفهمم.من جدیدا تو چت باهاش حرف میزنم.ببینم چی میگه.اما هنوز هیچ احساسی بهش ندارم.هیچی.این آقا یه دوستی داره که اونم همکلاسیم بود.من چهار سال پیش با این آقا رابطه داشتم.کوتاه مدت.اوایل اصلا دوستش نداشتم.اما بعد انقد بهش وابسته شدم که بعد این همه وقت هنوز متاسفانه بهش فکر میکنم.آخه ما یه مدت خیلی همو دوست داشتیم و بنا به دلایلی ازش جدا شدم.حالا به این آقا چند روز پیش گفتم که من قبلا با دوستت رابطه داشتم.همه چی رو براش تعریف کردم.خیلی ناراحت شد و غصه خورد که چرا زودتر از اون سمت مننیومده. اما علاقش به من نه تنها کم نشد بیشترم شد.حالا مشکل اصلی من دو تا شدهاول اینکه میترسم من هیچوقت اون همکلاسی قبلیمو از یاد نبرم.واقعا هرکار میکنم ازش متنفر بشم دوباره بعد دو سه هفته همه چی یادم میره.میرم سر خط اول.نمیدونم اصلا چرا.انگار منو جادو کرده باشه.همش میگم نکنه من دیگه نتونم به کسی علاقمند بشم.دوم اینکه با این آقای جدید نمیدونم چکار کنم؟واقعا توش موندم.با چند نفر صحبت کردم میگن حیفه.دیگه هیچکس تو دنیا نمیتونه انقدر دوستت داشه باشه.اما میترسم من هیجوقت دوسش نداشته باشم.بعدشم شرایط اجتماعی خانوادشون از ما پایین تره.الان سک سال بیشتره فهمیدم واقعا دوستم داره.اما اگرم واقعا بخوام بهش فکر کنم شرایطی نداره که بخواد بیاد خواستگاریم.نه کارش درست معلومه.داره ادامه تحصیلم میده.خانوادشم خیلی معمولین.پس فعلا هردو هم بخواهیم نمیتونیم ازدواج کنیم.اصلا دیگه نمیدونم چکار کنم.خسته شدم.به هیچکسم اعتماد ندارم که براش توضیح بدم حرفامو.یعنی هیجکس رو همدرد نمیدونم.دلمم براش میسوزه.میگه دعای شب و روزم شدی.فکر خواب و بیداریم شدی.بخوامم نمیتونم یهو ولش کنم.گناه دارهلطفا رهنماییم کنید.شدیداً درگیرم


پاسخ:

سلام دوست عزیز درمورد اون رابطه ای کع قبلا داشتید باید بگم که خوب اگر اینقدر دوستش داشتید چرا رابطه کات شده؟ حتما مشکلی وجود داشته که دیگه شما صلاح نمی دونستید باهاش باشید. حتی امروز از لفظ متأسفانه برای دوست داشتن اون آدم صحبت می کنید. این آدم خودبه خود فراموش میشه. به شرطی که شما خیلی این بخش از وجودتون رو سرکوب نکنید و باهاش مهربون باشید. بالاخره بخشی از وجود شما این آدم رو خیلی دوست داشته. اگر هی این بخش رو نادیده بگیرید و قضاوت منفی درباره این بخش از خودتون بکنید، همیشه باهاش درگیر خواهید بود. بپذیرید که اون رو دوست داشتید اما الان دیگه اون آدمه نیست. در مود نفر جدید باید بگم ارتباط ترحم آمیز بدترین نوع رابطه برای ازدواج هست. چنین رابطه نابرابره و هر دو نفر به طرز عجیبی توش احساس فشار می کنن. اینکه این فرد اینقدر دنبال شما بوده یا عاشق شماست نباید باعث بشه دلتون به حالش بسوزه. اگر عاطفه ای از نوع اصیل بهش پیدا کردید باهاش ادامه بدید. در غیر این صورت این کار رو نکنید. ناراحت بشه بهتر از اینه که شما و ایشون یه رابطه تحت فشار داشته باشین. پس توصیه می کنم صبر کنید، شاید رابطه از این حالت خارج بشه. البته زمان تعیین کنید. مثلا به خودتون بگید اگر ته 3 ماه دیگه احساسی ایجاد شد، ادامه می دم. پیروز باشید





سوال مرتبط یافت نشد
مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین