باسلامدوست گرامی در هر حال کسب رضایت خانواده های طرفین در امر ازدواج بسیار مهم است. لازم بود شما دو نفر خیلی زودتر به فکر کسب رضایت والدین می بودید تا این گونه با مشکل مواجه نشوید.در حقیقت مخالفت والدین منطقی است. شما بعد از مدتهای طولانی رابطه و بعد از اینکه تصمیم به ازدواج گرفتید، خانواده ها را در جریان گذاشتید ؛ وقتی والدین با چنین بی اهمیتی هایی از جانب فرزندان مواجه می شوند پس قابل انتظار است که مورد رنجش و سپس چنین مخالفتهایی صورت گیرد.در هر حال شما دو نفر هیچ راه حلی جز کسب رضایت از خانواده ایشان ندارید.برای این منظور این اقا باید تمام تلاش خود را برای جلب نظر خانواده شان بکنند.برای مثال استفاده از واسطه های قابل احترام از طرف خانواده ایشان مانند پدر بزرگ ، عمو یا دایی و .. می تواند در کسب رضایت خانواده ایشان موثر باشد.توجه کنید ، انتظار نداشته باشید با اقدامات نادرستی که انجام داده اید خانواده ها به سرعت با تصمیم تان موافقت کنند به هر حال لازم است که سعی لازم برای رفع رنجش و سپس کسب رضایت داشته باشید.با تشکر از تماس شما
سلام خسته نباشی به شما
من دوستم دوساله هست که با هم هستیم و میخواهیم با هم ازدواج کنیم خانواده پسر قبول نمیکنن که ما با هم ازدواج کنیم چون تحصیلات پسر از من زیادتره .ما خیلی هم دیگرو دوست داریم و قادر نیستیم از هم جدا شیم میخواستم ما رو راهنمایی کنین
باسلامدوست گرامی در هر حال کسب رضایت خانواده های طرفین در امر ازدواج بسیار مهم است. لازم بود شما دو نفر خیلی زودتر به فکر کسب رضایت والدین می بودید تا این گونه با مشکل مواجه نشوید.در حقیقت مخالفت والدین منطقی است. شما بعد از مدتهای طولانی رابطه و بعد از اینکه تصمیم به ازدواج گرفتید، خانواده ها را در جریان گذاشتید ؛ وقتی والدین با چنین بی اهمیتی هایی از جانب فرزندان مواجه می شوند پس قابل انتظار است که مورد رنجش و سپس چنین مخالفتهایی صورت گیرد.در هر حال شما دو نفر هیچ راه حلی جز کسب رضایت از خانواده ایشان ندارید.برای این منظور این اقا باید تمام تلاش خود را برای جلب نظر خانواده شان بکنند.برای مثال استفاده از واسطه های قابل احترام از طرف خانواده ایشان مانند پدر بزرگ ، عمو یا دایی و .. می تواند در کسب رضایت خانواده ایشان موثر باشد.توجه کنید ، انتظار نداشته باشید با اقدامات نادرستی که انجام داده اید خانواده ها به سرعت با تصمیم تان موافقت کنند به هر حال لازم است که سعی لازم برای رفع رنجش و سپس کسب رضایت داشته باشید.با تشکر از تماس شما
- [سایر] با سلام من حدود یکسالی هست که در محل کارم به دختری علاقه مند شدم ولی از نظر سطح مالی،فرهنگی و تحصیلات و خانواده با هم اختلاف داریم و من از اینکه این دختر خانمو برای ازدواج به خانوادم معرفی کنم میترسم چون میدونم که قبول نمیکنن. لطفا منو راهنمایی کنین که چیکار کنم. با تشکر
- [سایر] سلام علیکم دوست من 1سال پیش با یه آشنا شد که 2 سال از خودش بزرگتره ایشان تصمیم قطعی به ازدواج دارند. دوستم هنوز شرایط ازدواج نداره اما خانواده دختره 1 سال بیشتر مهلت ندادندحالا دوستم گیر کره از من راهنمایی خواسته.ضمنا خانوادهاشون با ازدواجشون راضین.راهنمایی کنین ممنون میشم
- [سایر] با سلام دوباره پیروی مشاوره قبلی با کد شماره 720243 خواستم بگم که این نامزدی بین من و این آقا پسر بین خودمان است و کسی خبر نداره ما در مشهد با همدیگر آشنا شدیم و تنها راه ما برای قبول کردن خانواده آقا پسر این است که دختر از مشهد انتخاب کند_وتنها راهی که دختر بیرون از خراسان نباشه این است که عاشق یک دانشجویی بشه که نمیدونسته از مشهد نیست حالا که عاشق این خانوم شده راه دیگه ای نداره و باید برود شهرستان این خانوم خاستگاری واینکه این آشنایی از دانشگاه باشه یا از راهی که مورد رضایت خانواده پسر باشه.مثل قوم و خویشان اگه خانواده پسر بفهمه که ما با همدیگه تو مشهد دوست شدیم و برود به خانوادش بگوید که من دختری میخوام که دوست منه و خونه اش بروجنه و دانشگاهش اهوازه اصلا قبول نمیکنن واسه ی همین تنها راه ما واسه ازدواج این است که من (دختر خانوم) در مشهد قبول بشوم اگه میشه به قضیه روانشناسی این مطالب نگاه نکنید و فقط راهی جلوی من قرار بدید که یا مشهد قبول بشم و یا اینکه اینکه این همه ترم را الاف و بیکار نباشم اگه میشه واسه ی چند رتبه ی خوب در دانشگاه فردوسی با این وجود که من اهل استان چهارمحال و بختیاری هستم را پیشنهاد بدید اگه میشه رتبه ای که بشود این رشته ها را (روزانه و شبانه ) در دانشگاه فردوسی مشهد قبول بشوم را برام بفرستید اگه لطف کنید هر چه سریعتر جواب بدید با تشکر از زحمات شما خسته نباشید
- [سایر] سلام یکی از دوستهای من پدر و مادرش بخاطر زن گرفتن مجدد پدرش از هم جدا شدند پدرش متاسفانه اعصاب ارومی هم نداره و دائما قبل از طلاق که دوست منو مادرشو میزد چند وقت پیش هم توی عروسی برادر نامزد دوستم نامزدشو زده دوست منم خیلی ناراحته حتی به خودش اسیب میزنه و هیچی نمیخوره خیلی نگرانشیم نامزد میگه که تابستون امسال ازدواج کنند ولی دوستم قبول نمیکنه و میگه مادرم تنها میمونه( دوستم یه برادر دوقلو یه خواهر بزرگتر که ازدواج کرده داره) هرچی هم نامزدش تلاش میکنه حال دوستم خوب بشه اصلا تاثیری نداره دوستم سیر شده از زندگیش انگار قبل از طلاق پدر و مادرش هم تصمیم به خودکشی گرفته بود که خوشبختانه تونستیم منصرفش کنیم . خانواده ی نامزدش هم هرکاری میکنن که دوستم در ارامش باشه و خوشحال باشه . راستش من یه شهر دیگم و فقط از طرق تلفنو پیامک یا چت کردن باهاش در ارتباطم نمیدونم چیکار کنم واسش میشه یه کمکی کنید و من و نامزدشو خانوادشو راهنمایی کنیم که چیکار کنیم
- [سایر] سلام.1-من دانشجو رشته فیزیک هستم دو ترم دیگه درسم تموم میشه2-هنوز سربازی نرفتم3-کاری ودرامدی هم ندارم4-دختری به خانواده معرفی کردم که برن خواستگاری اما میگن زوده3-آخه تا برم سربازی بعد برم دنبال کار یه پولی جمع کنم سنم میرسه به 30دیگه اون موقع به ازدواج نیاز ندارم4-مگه قرار چند سال عمر کنیم که اون موقع ازدواج کنیم5-با دختر هیچ راطه ای نداشتم فقط تحقیق کردم دختر خوبیه خنوادشم خوبن6-آخه مگه میشه کسی حب حضرت علی تو دلش باشه با نامحرم دوست باشه7-تورو خدا زود راهنمایی کنین
- [سایر] با عرض سلام و خسته نباشید من در کشورایران در شهرستان مشکین شهر در یک خانواده پر جمعیت زندگی میکنم دختر 27 ساله ام ؛ مجردم و دیپلمه هستم و در حال حاضر در بیمه ایران قراردادی با حقوق ماهانه 70 هزار تومان کار میکنم پدر من شغلش بنایی بود ولی به علت دیسک کمر و پادرد قادر به کار کردن نیستند و تحت پوشش کمیته امداد هستیم و از جایی درآمدی نداریم ؛پدرم صاحب9 دختر و 1 پسر هستند که فقط2 تا از دخترهایش ازدواج کردندو فقط بیماری پدرم و پیر بودنشان برما مشکل است خانم عطاریان من یک خواستگار دارم که6 سال از من کوچیک تر است و همدیگررا هم دوست داریم در ضمن من ایمیل ندارم اگر امکان دارد جوابم را در همین جا بدهید ومرا راهنمائی بفرمائید با تشکر
- [سایر] سلام حاج آقا سال نو مبارک رک و پوست کنده میگم خدمتتون من زن میخوام و تا حالا هم هزار بار به مادرم گفتم اما انگار نه انگار و نیز خیلی دوست دارم برم تحصیلات حوزوی بدم اما بازم مخالفت میکنند و همش میگن از حلالیت خبری نیست حالا حوزه به کنار از بس بحث های ازدواج و ... شنیدم و خوندم دیگه حالم بهم میخوره بخدا حاج آقا از دست خانواده ام دلگیرم ... سن 22 سال / لیسانس فقه و مبانی حقوق از دانشگاه دولتی حرفه ای هم که بلدم و خدا توفیق داده مداحی آستان اهلبیت است . سربازی هم معاف میشم . تک پسر هم هستم وضع مالی خانه هم خوبه شب خوش
- [سایر] سلام حاج آقااین بارسومه که ازتون راهنمایی می خوام ولی شما جوابمو ندادین.موضوع پیام من این بود که:الان مدت دوساله که ازدواج کردم وخیلی همسرم وزندگیمو دوست دارم،ولی ایشان خیلی با من با سردی برخورد میکنند.ایشان در خانواده ای که اغلب اعضا آن پسرند ودر کل محیطی سرد بزرگ شده اند بر خلاف من.من طی این دو سال تمام تلاش خود راکردم که این وضع را تغییردهم ولی ... من هرچه دور وبررا میگیرم وقتی که با برخورد سرد ایشان مواجه می شوم بهم بر می خورد و به قول معروف احساس سبکی می کنم.من دیگه خسته شدم وبریدم خیلی هم باایشاندر مورد خواسته هایم صحبت کردم ولی تاثیری نداشته.حس کی کنم که رفتار ایشان کم کم دارد روی من هم تاثیر می ذاره ونمی خوا این جوری باشه.خیلی برای زندگیم میترسم ،خصوصی(...)آقای مرادی لطفاًاین بار جوابمو بدین ممنون.
- [سایر] سلام؛ من دختری شیعه هستم که میخواهم با پسری اهل حق ازدواج کنم. ایشان یگانگی خدا(توحید) روز قیامت(معاد) و پیامبری حضرت محمد(نبوت) را قبول دارند و حضرت علی را هم خدا نمیدانند اما نماز نمی¬خوانند و سه روز روزه مخصوص خودشان را می¬گیرند. بسیار با اخلاق و خانواده دوست هستند. از نظر تحصیلات و سطح طبقه اجتماعی متناسب با هم هستیم. ایشان به اعتقادات من بسیار احترام می¬گذارند و بسیاری از مواقع مرا به خواندن نماز اول وقت و داشتن حجاب تشویق میکنند. درضمن برادر کوچکتر ایشان هم با یک دختر شیعه ازدواج کرده است. می-خواستم بپرسم ازدواج ما مشکلی ندارد؟ در سایت آیت ا... مکارم خواندم که اگر انکار ضروریات دین به انکار نبوت نیانجامد و خدا و پیامبر را قبول داشته باشد، ازدواج مانعی ندارد؟
- [سایر] سلام خسته نباشید خصوصی--- من یه دختر 19ساله جادری هستم. تویه خانواده ی خیلی مذهبی بزرگ شدم. یکساله پیش به خاطر اشتباه یکی از بستگان دست اولم با یه پسر آشنا شدم (البته فقط اون مقصر نبود منم اشتباه کردم)من تونستم تا حدودزیادی اونو بامسائل دینی آشنا کنم اونم در مورد حرفایی که میزدم میرفت تحقیق میکرد.میدونم این رابطه در کل حرام بود ولی شکر خدا تودودفعه ی که هم دیگرو دیدیم کارایی که رایج یه جورایی بین جونارو انجام ندادیم. من در کل از اول نیتم رو دوستی نبود فقط میخواستم کمکش کنم ولی الان میخوام برگردم بشم همون دختری که بودم ولی فکر اینکه اون مشکلاتشو چه جوری حل میکنه باعث میشه هردفعه بعد از مدت کوتاهی دوباره بهش اسمس بزنم .مهم تراز همه میدونم پدرومادرم ازاین کارم راضی نیستن ومیمدونم اگه بهشون بگم از چشمشون می یوفتم وتو خونشون جایی ندارم .چند دفعه ازم خواسته که بیاد خواستگاری نمیدونم باید چه جوابی بهش بدم واینکه جه جوری از پدرومادرم حلالیت بگیرم (من همیشه احترامشونو نگه میدارم ولی واقعا نمیدونم تواین یه مورد چیکار کنم)برای این سوالمم اول توسایت جستجو کردم ولی چیزی نبود حاج آقا خواهش میکنم کمکم کنین خیلی میترسم از اینکه دنیاوآخرتممو خراب کنم باور کنین من دختر بدی نیستم من نمی خواستم با این کارم حرمت چادر از بین ببرم خواهش میکنم پدرانه کمکم کنین چون به جز شما نمی تونم از کسی مشورت بگیرم.شب خوبی داشه باشین.