سلام خانم بهرامی خسته نباشین حدودا 3،4 ماه پیش عاشق یک دختر خانمی شدم که از اقوام هستن و حدود یک سال پیش هم با دختری دوست بودم قصد ازدواج با این خانمی که عاشقش هستم رو دارم ایشون 17 سالش هست درس میخونن به ایشون هم گفتم که دوستش دارم ایشون هم جوابشون مثبت بود مطمئن باشید که عشقم به ایشون ، عشق به عشق نیست و واقعا عشق به معشوقه خانواده هامون هم فکر میکنن که ما یک رابطه ساده داریم در حد حال و احوال کردن نه خدمت رفتم ، به زودیم دانشجوی دوره ی کارشناسی میشم کاری هم که به طبع ندارم و فقط تخصص خودم رو دارم که نرم افزار هست دو تا سوال داشتم یکی اینکه: گاهی اوقات فکر اون دختری که باهاش دوست بودم به ذهنم میرسه و اذیتم میکنه می خواستم راه حلی بدین تا از دستش خلاص شم دوم اینکه من اصلا شرایط ازدواج ندارم حداقل سه ، چهار سال وقت لازم دارم تا احساس مسولیت کنم وضعیت مادیم رو به را بشه یه پیشنهادم برای این موضوع میخواستم خیلی ممنون
با سلام کاربر گرامی ، قدم اول این هست که قبول کنید فراموشی صد در صد نسبت به بعضی موضوعات کاملا میسر نیست . زمانی که رابطه عاطفی ختم میشود شما بایست زمان به خودتان بدهید تا این موضوع فراموشتان شود . در نهایت هم بعد از گذر زمان بعضی از هیجانات وقتی تجربه میشود باعث میشود یکباره خاطراتی یادآوری شود . مانند زمانی که بوی عطری یا رفتن در فضایی یکباره خاطره دوران بسیار گذشته را در ذهن زنده میکند . پس حذف کامل امکان پذیر نیست و تنها با گذر زمان و کنترل فکر میتوانید دفعات یادآوری خاطره را کمرنگتر کنید .درباره سوال دومتان هم بایست خاطر نشان کنم شما نیاز به برنامه منسجم و هدفمند جهت آماده نمودن شرایطتان برای ازدواج دارید . قدر مسلم اولین قدم داشتن شغل و در آمد ثابت هست که با شغل نیمه وقت بایست ششروع شود تا تحصیل سریعتان نیز ممکن باشد . بعد کمک از والدین هست تا اگر میتوانند برای مستقل شدنتان شما را حمایت کنند . از طرفی شما میتوانید با طولانی تر نمودن دوران عقد و نامزدی زمان بیشتری را برای فراهم آوردن حداقلهای زندگی مشترک داشته باشید .در نهایت مهمتر از هرچیز با توکل بر خدا داشته باشید .موفق باشید
عنوان سوال:

سلام خانم بهرامی خسته نباشین
حدودا 3،4 ماه پیش عاشق یک دختر خانمی شدم که از اقوام هستن
و حدود یک سال پیش هم با دختری دوست بودم
قصد ازدواج با این خانمی که عاشقش هستم رو دارم ایشون 17 سالش هست درس میخونن به ایشون هم گفتم که دوستش دارم ایشون هم جوابشون مثبت بود
مطمئن باشید که عشقم به ایشون ، عشق به عشق نیست و واقعا عشق به معشوقه
خانواده هامون هم فکر میکنن که ما یک رابطه ساده داریم در حد حال و احوال کردن
نه خدمت رفتم ، به زودیم دانشجوی دوره ی کارشناسی میشم
کاری هم که به طبع ندارم و فقط تخصص خودم رو دارم که نرم افزار هست

دو تا سوال داشتم یکی اینکه:
گاهی اوقات فکر اون دختری که باهاش دوست بودم به ذهنم میرسه و اذیتم میکنه می خواستم راه حلی بدین تا از دستش خلاص شم
دوم اینکه
من اصلا شرایط ازدواج ندارم حداقل سه ، چهار سال وقت لازم دارم تا احساس مسولیت کنم وضعیت مادیم رو به را بشه یه پیشنهادم برای این موضوع میخواستم
خیلی ممنون


پاسخ:

با سلام کاربر گرامی ، قدم اول این هست که قبول کنید فراموشی صد در صد نسبت به بعضی موضوعات کاملا میسر نیست . زمانی که رابطه عاطفی ختم میشود شما بایست زمان به خودتان بدهید تا این موضوع فراموشتان شود . در نهایت هم بعد از گذر زمان بعضی از هیجانات وقتی تجربه میشود باعث میشود یکباره خاطراتی یادآوری شود . مانند زمانی که بوی عطری یا رفتن در فضایی یکباره خاطره دوران بسیار گذشته را در ذهن زنده میکند . پس حذف کامل امکان پذیر نیست و تنها با گذر زمان و کنترل فکر میتوانید دفعات یادآوری خاطره را کمرنگتر کنید .درباره سوال دومتان هم بایست خاطر نشان کنم شما نیاز به برنامه منسجم و هدفمند جهت آماده نمودن شرایطتان برای ازدواج دارید . قدر مسلم اولین قدم داشتن شغل و در آمد ثابت هست که با شغل نیمه وقت بایست ششروع شود تا تحصیل سریعتان نیز ممکن باشد . بعد کمک از والدین هست تا اگر میتوانند برای مستقل شدنتان شما را حمایت کنند . از طرفی شما میتوانید با طولانی تر نمودن دوران عقد و نامزدی زمان بیشتری را برای فراهم آوردن حداقلهای زندگی مشترک داشته باشید .در نهایت مهمتر از هرچیز با توکل بر خدا داشته باشید .موفق باشید





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین