با عرض سلام و خسته نباشید حقیقتش من انقدر موانع بر سر ازدواج دارم که همیشه از نوشتن آنها احساس خستگی می کردم و مشکلم را مطرح نمی کردم. همه ی این موانع تقصیر خودم است اما نمی توانم آنها را حل کنم. من دختری هستم که از نظر بقیه کمرویی و خجالتی بودنم افراطی است. حتی موقع حرف زدن با شخص مقابل نمی توانم به او نگاه کنم و دست و پایم را گم می کنم. به همین خاطر از شرکت در جمع واهمه دارم و اصلا اعتماد به نفس ندارم. شاید مشکلات زندگیم باعث از بین رفتن اعتماد به نفسم شده باشد و فکر می کنم در هرجا باشم همه از من گریزانند. وقتی سوم رهنمایی هم بودم از همکلاسی ساده لوحم سوء استفاده کردند و از آن موقع تا الان همش فکر می کنم مردها فقط برای نیاز جنسی به سراغ دخترها می روند. به خصوص که اطرافم را همه آدم هایی پر کرده اند که بعد از سالها زندگی هیچ کدام از زندگیشان راضی نیستند و در تمام آنها هم مرد اخلاقش عوض شده. از ازدواج می ترسم از اینکه من هم مثل آنها شوم، از اینکه کاری کند تا من او را هوسباز بدانم. از اینکه اصلا نتوانم ازدواج کنم... کمکم کنید
با سلام خانم خوب ، پیشنهاد میکنم برای اینکه فنون جرات ورزی را بیاموزید ، مشاوره حضوری داشته باشید . در رابطه با تفکر کنونیتان هم پیشنهاد میکنم ، دامنه روابط خود را با افرادی که چنین تجارب منفی دارند را محدود نمایید و با افرادی ارتباط برقرار نمایید که زندگی موفق و تجارب سازنده را میتوانند به شما منتقل کنند . قاعدتا افراد موفق مهارتهای زندگیشان کارآمد تر هست و الگوی مناسبی برای شما میتوانند باشند و تفکر مثبتشان باعث شده است که اتفاقات مثبت را جذب کنند . شما نیز بهتر هست با همانند سازی، کسب مهارتهای فوق،تفکر مثبت و خود گویی مثبت ،سعی کنید زندگی خود را بسازید نه اینکه منفعلانه و منفی نگرانه با آن برخورد نمایید. موفق باشید
عنوان سوال:

با عرض سلام و خسته نباشید
حقیقتش من انقدر موانع بر سر ازدواج دارم که همیشه از نوشتن آنها احساس خستگی می کردم و مشکلم را مطرح نمی کردم.
همه ی این موانع تقصیر خودم است اما نمی توانم آنها را حل کنم.
من دختری هستم که از نظر بقیه کمرویی و خجالتی بودنم افراطی است. حتی موقع حرف زدن با شخص مقابل نمی توانم به او نگاه کنم و دست و پایم را گم می کنم. به همین خاطر از شرکت در جمع واهمه دارم و اصلا اعتماد به نفس ندارم. شاید مشکلات زندگیم باعث از بین رفتن اعتماد به نفسم شده باشد و فکر می کنم در هرجا باشم همه از من گریزانند. وقتی سوم رهنمایی هم بودم از همکلاسی ساده لوحم سوء استفاده کردند و از آن موقع تا الان همش فکر می کنم مردها فقط برای نیاز جنسی به سراغ دخترها می روند. به خصوص که اطرافم را همه آدم هایی پر کرده اند که بعد از سالها زندگی هیچ کدام از زندگیشان راضی نیستند و در تمام آنها هم مرد اخلاقش عوض شده. از ازدواج می ترسم از اینکه من هم مثل آنها شوم، از اینکه کاری کند تا من او را هوسباز بدانم. از اینکه اصلا نتوانم ازدواج کنم...
کمکم کنید


پاسخ:

با سلام خانم خوب ، پیشنهاد میکنم برای اینکه فنون جرات ورزی را بیاموزید ، مشاوره حضوری داشته باشید . در رابطه با تفکر کنونیتان هم پیشنهاد میکنم ، دامنه روابط خود را با افرادی که چنین تجارب منفی دارند را محدود نمایید و با افرادی ارتباط برقرار نمایید که زندگی موفق و تجارب سازنده را میتوانند به شما منتقل کنند . قاعدتا افراد موفق مهارتهای زندگیشان کارآمد تر هست و الگوی مناسبی برای شما میتوانند باشند و تفکر مثبتشان باعث شده است که اتفاقات مثبت را جذب کنند . شما نیز بهتر هست با همانند سازی، کسب مهارتهای فوق،تفکر مثبت و خود گویی مثبت ،سعی کنید زندگی خود را بسازید نه اینکه منفعلانه و منفی نگرانه با آن برخورد نمایید. موفق باشید





سوال مرتبط یافت نشد
مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین