با سلام من مشکلی که دارم اینه که حدود یک ماهه مدام فکر می کنم که می خواهم بمیرم .و این فکر به تدریج زمان بیشتری از روز منو به خودش مشغول می کنه به طوریکه تازگی ها بعضی وقت ها تا صبح خوابم نمیبره و مدام به این موضوع فکر می کنم. در این مواقع معمولا دست چپم هم درد می گیره . من دو تا بچه دارم و زندگی خوبی هم دارم . وضع مادی نسبتا خوبی داریم. از شوهر و زندگی و بچه هام هم راضیم .البته قابل ذکر است که حدود 3 ماه پیش شوهر خواهرم به طور ناگهانی و با یک حمله قلبی در سن 40 سالگی فوت کرد . شوهرم هم بیماری پانیک داره که الان تحت درمانه و بهتر شده است . لطفا راهنمایی کنید که چکار کنم. دیگه خواب و خوراک ندارم و مدام این موضوع منو اذیت می کنه . راستی من آدم مذهبی ای هم هستم . با تقدیم احترام زهرا ظفر
با سلام. دوست عزیز ترس از مرگ به صورت مداوم نوعی ترس غیر منطقی است که باید مورد درمان قرار بگیره . بجز موارد نادری هیچ کس از زمان مرگ خود اطلاع ندارد و وسوسه های ذهنی این چنینی تنها یک نوع فکر وسواس گونه است و باید مورد بی اعتنایی قرار بگیره . در حال حاضر که میزان این ترس بیشتر شده و به عملکردهای روزانه و خواب شما تاثیرات منفی می گذاره باید حتما یکنوع درمان را با دارو شروع کنید و در کنار آن مشاوره هم داشته باشید . اگر به این موضوع اشراف داشته باشید که این نوع ترس منطق و اساسی ندارد و صرفا به خاطر تضعیف قوای روحی به شما روی میاره سعی می کنید دیگر به ان توجهی نداشته باشید . فراگیری و گسترش ترس شما به این دلیله که مورد توجه و باور شما واقع میشه اما اگر آن را بی پایه و دلیل بدونید و آرامش را به خود تلقین کنید و ذهن خود را در مسایل دلنشینی مثل آینده خوب فرزندان خود غرق کنید به مرور با بی اعتنایی می تونید این افکار را دفع کنید . به علاوه توصیه می کنم فرصت های خالی را در زندگی خود کم کنید . هر فرصتی که باعث اشتغال ذهنی شما به این موضع میشه باید کاهش پیدا کنه . اگر در جمع بودن و یا خروج از تنهایی می تونه به شما کمک کنه این کار ار حتما بکنید . در گنار این قضایا ابهت مرگ را در نظر خود از بین ببرید تا ترس ان از بین برود . هر موضوعی وقتی ذهن ما را درگیر می کند که ما برای ان اهمیت قائل باشیم بنابراین وقتی نسبت به مرگ دارای واکنش های عادی تری بوده و آن را اتفاقی بدانیم که برای همه می افتد و هیچ مسئله بغرنجی نیست دیگر از برجسته بودن آن در ذهن کم خواهد شد.
عنوان سوال:

با سلام
من مشکلی که دارم اینه که حدود یک ماهه مدام فکر می کنم که می خواهم بمیرم .و این فکر به تدریج زمان بیشتری از روز منو به خودش مشغول می کنه به طوریکه تازگی ها بعضی وقت ها تا صبح خوابم نمیبره و مدام به این موضوع فکر می کنم. در این مواقع معمولا دست چپم هم درد می گیره . من دو تا بچه دارم و زندگی خوبی هم دارم . وضع مادی نسبتا خوبی داریم. از شوهر و زندگی و بچه هام هم راضیم .البته قابل ذکر است که حدود 3 ماه پیش شوهر خواهرم به طور ناگهانی و با یک حمله قلبی در سن 40 سالگی فوت کرد . شوهرم هم بیماری پانیک داره که الان تحت درمانه و بهتر شده است . لطفا راهنمایی کنید که چکار کنم. دیگه خواب و خوراک ندارم و مدام این موضوع منو اذیت می کنه . راستی من آدم مذهبی ای هم هستم .
با تقدیم احترام
زهرا ظفر


پاسخ:

با سلام. دوست عزیز ترس از مرگ به صورت مداوم نوعی ترس غیر منطقی است که باید مورد درمان قرار بگیره . بجز موارد نادری هیچ کس از زمان مرگ خود اطلاع ندارد و وسوسه های ذهنی این چنینی تنها یک نوع فکر وسواس گونه است و باید مورد بی اعتنایی قرار بگیره . در حال حاضر که میزان این ترس بیشتر شده و به عملکردهای روزانه و خواب شما تاثیرات منفی می گذاره باید حتما یکنوع درمان را با دارو شروع کنید و در کنار آن مشاوره هم داشته باشید . اگر به این موضوع اشراف داشته باشید که این نوع ترس منطق و اساسی ندارد و صرفا به خاطر تضعیف قوای روحی به شما روی میاره سعی می کنید دیگر به ان توجهی نداشته باشید . فراگیری و گسترش ترس شما به این دلیله که مورد توجه و باور شما واقع میشه اما اگر آن را بی پایه و دلیل بدونید و آرامش را به خود تلقین کنید و ذهن خود را در مسایل دلنشینی مثل آینده خوب فرزندان خود غرق کنید به مرور با بی اعتنایی می تونید این افکار را دفع کنید . به علاوه توصیه می کنم فرصت های خالی را در زندگی خود کم کنید . هر فرصتی که باعث اشتغال ذهنی شما به این موضع میشه باید کاهش پیدا کنه . اگر در جمع بودن و یا خروج از تنهایی می تونه به شما کمک کنه این کار ار حتما بکنید . در گنار این قضایا ابهت مرگ را در نظر خود از بین ببرید تا ترس ان از بین برود . هر موضوعی وقتی ذهن ما را درگیر می کند که ما برای ان اهمیت قائل باشیم بنابراین وقتی نسبت به مرگ دارای واکنش های عادی تری بوده و آن را اتفاقی بدانیم که برای همه می افتد و هیچ مسئله بغرنجی نیست دیگر از برجسته بودن آن در ذهن کم خواهد شد.





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین