دوست عزیز درسته که رفتار و ارتباط ما با دیگران می تونه بازخورد چگونگی پذیرش از طرف انها باشه اما ما باید حتی الامکان از تاثیر این بازخورد ها بکاهیم و ارزش و اعتبار درونی خود را برای خویش بالا ببریم. یعنی انقدر باید نسبت به خود و توانایی های خود خوش بین باشیم و خود باوری داشته باشیم که رفتار دیگری نتواند تاثیر چندانی بر ما بگذارد. یعنی ما باید با نوعی کنترل درونی و خودارزشمندی رابطه برقرار کنیم . باید سعی کنیم همیشه خود را در آینه مقابل زیبا و ارزشمند بدانیم و کاستی های موجود را به حساب شخصیت خود نگذاریم.در بحث از تفاوت اعتقادی یا فرهنگی باید درک کنیم که اگر در رابطه با دیگران احترام و پذیرش لازم را داشته باشیم این تفاوت های نمی تواند خللی ایجاد نماید البته متاسفانه معمولا اختلاف نظر ها ایجاد کننده شکاف در ورابط هست اما اگر هر دو طرف احترام به نظر مقابل را یاد بگیرند و آن را با همان عقائد بپذیرند نباید این شکاف ایجاد شود .ابراز عقاید و احساسات را باید به تدریج با تمرین شروع کنید . حتی گفتن یک جمله که تابحال از ان امتناع می کردید برای شما موفقیت است . ابتدا از جمع های صمیمی تر شروع به ابراز وجود کنید و به مرور ان را گسترش دهید .برای نظرات خود ارزش قایل باشید . اهمیت دیگران هیچ برتری نسبت به اهمیت وجود شما ندارد. پس خود را مهم بدونید و حقوق خود را مورد اهمیت دانسته و جلوه دهید . پیشنهاد می کنم مقاله " من به اندازه تو مهم هستم " را در سایت و کتاب اعتماد به نفس برتر را در فروشگاه اینترنتی حتما مطالعه نمایید.
با سلام
سالهاست که مسئله ای ذهن من را در گیر کرده و تمام زمان رندگیم را از من گرفته است. موضوع چنین است:
در حالت کلی توانایی ارتباط صمیمی با افراد برایم غیر ممکن است و بدتر از آن اینکه با افرادی که تفاوتهایی از لحاظ اعتقادی ، فرهنگی، موقعیت اجتماعی و.... با من دارند، اصلا نمی توانم ارتباط برقرار کنم.
ابراز و بیان احساسات ، عقاید و افکار برایم بسیار دشوار است انگار حرفی برای گفتن در جهت تداوم ارتباط با دیگران ندارم دیگران هم از این شیوه ارتباطی من خسته شده و خود را ازمن دور می کنند همیشه خود را در آینه طرف مقابل می دیده ام هرگاه این تصویر زیبا بنظر برسد و دیگران به من توجه کنند، ارتباط راحتتری با افراد برقرار می کنم .این مسئله در دیگر اعضاء خانواده ی ما نیز وجود دارد. در محیط کار نیز به انزوا کشیده شده ام و امنیت شغلیم به خطر افتاده است با توجه به رشته تحصیلی ام (مهندسی مکانیک)، ارتباط حرف نخست را می زند.
دیگر روحیه ای برایم نمانده است.لطفا کمکم کنید (با سپاس)
دوست عزیز درسته که رفتار و ارتباط ما با دیگران می تونه بازخورد چگونگی پذیرش از طرف انها باشه اما ما باید حتی الامکان از تاثیر این بازخورد ها بکاهیم و ارزش و اعتبار درونی خود را برای خویش بالا ببریم. یعنی انقدر باید نسبت به خود و توانایی های خود خوش بین باشیم و خود باوری داشته باشیم که رفتار دیگری نتواند تاثیر چندانی بر ما بگذارد. یعنی ما باید با نوعی کنترل درونی و خودارزشمندی رابطه برقرار کنیم . باید سعی کنیم همیشه خود را در آینه مقابل زیبا و ارزشمند بدانیم و کاستی های موجود را به حساب شخصیت خود نگذاریم.در بحث از تفاوت اعتقادی یا فرهنگی باید درک کنیم که اگر در رابطه با دیگران احترام و پذیرش لازم را داشته باشیم این تفاوت های نمی تواند خللی ایجاد نماید البته متاسفانه معمولا اختلاف نظر ها ایجاد کننده شکاف در ورابط هست اما اگر هر دو طرف احترام به نظر مقابل را یاد بگیرند و آن را با همان عقائد بپذیرند نباید این شکاف ایجاد شود .ابراز عقاید و احساسات را باید به تدریج با تمرین شروع کنید . حتی گفتن یک جمله که تابحال از ان امتناع می کردید برای شما موفقیت است . ابتدا از جمع های صمیمی تر شروع به ابراز وجود کنید و به مرور ان را گسترش دهید .برای نظرات خود ارزش قایل باشید . اهمیت دیگران هیچ برتری نسبت به اهمیت وجود شما ندارد. پس خود را مهم بدونید و حقوق خود را مورد اهمیت دانسته و جلوه دهید . پیشنهاد می کنم مقاله " من به اندازه تو مهم هستم " را در سایت و کتاب اعتماد به نفس برتر را در فروشگاه اینترنتی حتما مطالعه نمایید.