سلام خسته نباشید.فکرکنم منو یادتونه چندبار در مورد روابط دوستانه م از شما مشاوره خواسته بودم.دوستی دارم که بعد از فراز و نشیب های زیاد توی رابطه مون الان گوش شیطون کر 1 ساله که دیگه مشکلی با هم نداریم و خیلی رابطه مون بهتر شده.البته دیگه مدرسه نمی ریم و منتظر جواب کنکوریم.8 ساله با هم دوستیم و من تا حالا فقط 1 بار رفتم خونه شون اونم اسفند سال گذشته.در صورتی که خیلی با هم صمیمی هستیم و دوست داریم همو.اون تا حالا نیومده خونه ی ما.ولی بیرون رفتن رو زیاد رفتم با دوستم اما خونه یه چیز دیگه ست! دوست دیگه ای دارم که با دوست صمیمیش اصلا این طوری نیستن و تقریبا هر 3،4 روز یه بار یکیشون خونه ی اون یکی هست و اکثرا بعد از ظهرها می رن خونه ی همدیگه و شام رو پیش خونواده ی اون یکی هستن و کلا هیچ گونه تعارفی با هم ندارن و این که بخوان همدیگه رو ببینن اون همه دنگ و فنگ هم ندارن که از 5،6 روز قبل برنامه ریزی کنن و کلی تهیه ببینن وو....اونام 8 ساله با هم دوستن.هر وقت اراده کنن یا بیرون همدیگه رو می بینن یا سریع و بدون معطلی و دردسر می رن خونه ی همدیگه.حتی یه بار مسافرت هم رفته ن با هم.خیلی شبا خونه ی هم می مونن.وای وقتی اینا رو تو ذهنم می یارم خیلی غصه می خورم داغ می شم و دوست دارم بزنم زیر گریه.اینقدر دوست دارم که من هم با دوست صمیمیم از این روابط داشته باشم که دیوونه می شم. من وقتی رابطه ی خودم با دوست صمیمیم رو با اون دو تا دوست صمیمی مقایسه می کنم واقعا اعصابم خورد می شه بداخلاق می شم با همه حتی گریه هم می کنم و واقعا تحمل ندارم که ببینم اون دوتا چه جورین و من و دوست صمیمیم چطوری!حالا هم که تابستون شده و از شر کنکور خالص شدیم و اوقات فراغت رو یه جوری باید پر کرد دیگه اکثرا اون دو تا پیش همن و من هرکاری می کنم نمی تونم مقایسه نکنم و حسودی نکنم!واقعا عزا می گیرم و خیلی حس بدیه.خواهش می کنم کمکم کنید.پیش خودم می گم تابستونمو می خوام با حسرت رابطه ی اون دو تا بگذرونم؟این طوری که داغون می شم! و یه چیز دیگه این که اگه یکی از دوستای همین دوست صمیمیم بیاد خونه شون من خیلی حسودیم می شه و دوست دارم فقط با من از این روابط داشته باشه.خودش می گه هیچ کس نمی تونه جای تورو برام بگیره ولی من بازم حسودیم می شه!
با سلام. دوست خوبم حسادت در یک شخص می تونه او را به ورطه هلاکت برسونه . حسادت ارامش را از افراد سلب می کنه . حسادت باعث میشه که افراد از زمان حال لذت کافی را نبرن و همیشه در حسرت ای کاش ها باشن . ای کاش هایی که معلوم نیست امکان حضورشون زمانی هست یا نه .در روایات بسیاری، آثار جسمی حسد مورد توجه قرار گرفته است.به عنوان مثال، در تعدادی از آن‌ها آمده است که حسادت بدن را ذوب می‌کند. در بعضی دیگر، حسد به زنگار و بدن به آهن تشبیه شده است; همان‌گونه که زنگار به تدریج موجب نابودی آهن می‌گردد، حسد نیز بدن را از بین می‌برد.حسادت حتی بهره‌مندی فرد را از چیزهایی که در اختیار دارد و لذت بردن از نعمت‌های موجود را از او سلب می‌کند و بدین‌سان، او را از آسایش روانی محروم می‌گرداند و در دراز مدت، موجب ابتلای او به بیماری‌های سخت روانی می‌شود. "مجله معرفت"باید تمرین کنید تا این نوع حالات را در خود از بین ببرید وگرنه مطمئن باشید این نوع طرز تلقی ها نسبت به مسایل زندگی می تواند در اینده هم موجب شکست و زیان های فراوان شما باشد . درک کنید که هر کسی بنا بر شرایط و قتضائات خود زندگی می کند لذا مقایسه خود با دیگری در صورتی که امکان تغییر وجو د ندارد کاری بیهوده است . شما که ازروابط داخلی این دو نفر اطلاع ندارید چه بسا که شما دو نفر نتایج خوبی را در دوستی خود تجربه کرده باشید که انها از ان بی بهره اند .فرض کنید ازدواج کرده اید و حسادت به شما امان نمی دهد و مدام مایلید تا زندگی خود را با دیگران مقایسه کنید . چه نتیجه ای را در بر دارد؟ ایا جز برهم پاشی زندگی نتیجه دیگری می گیرید ؟/ ایا می تونید در این شرایط رابطه محبت امیزی با همسر خود داشته باشید؟ آیا می تونید قدردادن تلاش او در امرار معاش و ... باششید .باید از اکنون حسادت را براندازید و از آنچه دارید راضی باشید و نهایت لذت را ببرید .در همین شرایط کنونی فکر کنید و با توجه به همین امکانات در جهت بهره وری بیشتر تلاش کنید .
عنوان سوال:

سلام خسته نباشید.فکرکنم منو یادتونه چندبار در مورد روابط دوستانه م از شما مشاوره خواسته بودم.دوستی دارم که بعد از فراز و نشیب های زیاد توی رابطه مون الان گوش شیطون کر 1 ساله که دیگه مشکلی با هم نداریم و خیلی رابطه مون بهتر شده.البته دیگه مدرسه نمی ریم و منتظر جواب کنکوریم.8 ساله با هم دوستیم و من تا حالا فقط 1 بار رفتم خونه شون اونم اسفند سال گذشته.در صورتی که خیلی با هم صمیمی هستیم و دوست داریم همو.اون تا حالا نیومده خونه ی ما.ولی بیرون رفتن رو زیاد رفتم با دوستم اما خونه یه چیز دیگه ست!
دوست دیگه ای دارم که با دوست صمیمیش اصلا این طوری نیستن و تقریبا هر 3،4 روز یه بار یکیشون خونه ی اون یکی هست و اکثرا بعد از ظهرها می رن خونه ی همدیگه و شام رو پیش خونواده ی اون یکی هستن و کلا هیچ گونه تعارفی با هم ندارن و این که بخوان همدیگه رو ببینن اون همه دنگ و فنگ هم ندارن که از 5،6 روز قبل برنامه ریزی کنن و کلی تهیه ببینن وو....اونام 8 ساله با هم دوستن.هر وقت اراده کنن یا بیرون همدیگه رو می بینن یا سریع و بدون معطلی و دردسر می رن خونه ی همدیگه.حتی یه بار مسافرت هم رفته ن با هم.خیلی شبا خونه ی هم می مونن.وای وقتی اینا رو تو ذهنم می یارم خیلی غصه می خورم داغ می شم و دوست دارم بزنم زیر گریه.اینقدر دوست دارم که من هم با دوست صمیمیم از این روابط داشته باشم که دیوونه می شم.
من وقتی رابطه ی خودم با دوست صمیمیم رو با اون دو تا دوست صمیمی مقایسه می کنم واقعا اعصابم خورد می شه بداخلاق می شم با همه حتی گریه هم می کنم و واقعا تحمل ندارم که ببینم اون دوتا چه جورین و من و دوست صمیمیم چطوری!حالا هم که تابستون شده و از شر کنکور خالص شدیم و اوقات فراغت رو یه جوری باید پر کرد دیگه اکثرا اون دو تا پیش همن و من هرکاری می کنم نمی تونم مقایسه نکنم و حسودی نکنم!واقعا عزا می گیرم و خیلی حس بدیه.خواهش می کنم کمکم کنید.پیش خودم می گم تابستونمو می خوام با حسرت رابطه ی اون دو تا بگذرونم؟این طوری که داغون می شم!
و یه چیز دیگه این که اگه یکی از دوستای همین دوست صمیمیم بیاد خونه شون من خیلی حسودیم می شه و دوست دارم فقط با من از این روابط داشته باشه.خودش می گه هیچ کس نمی تونه جای تورو برام بگیره ولی من بازم حسودیم می شه!


پاسخ:

با سلام. دوست خوبم حسادت در یک شخص می تونه او را به ورطه هلاکت برسونه . حسادت ارامش را از افراد سلب می کنه . حسادت باعث میشه که افراد از زمان حال لذت کافی را نبرن و همیشه در حسرت ای کاش ها باشن . ای کاش هایی که معلوم نیست امکان حضورشون زمانی هست یا نه .در روایات بسیاری، آثار جسمی حسد مورد توجه قرار گرفته است.به عنوان مثال، در تعدادی از آن‌ها آمده است که حسادت بدن را ذوب می‌کند. در بعضی دیگر، حسد به زنگار و بدن به آهن تشبیه شده است; همان‌گونه که زنگار به تدریج موجب نابودی آهن می‌گردد، حسد نیز بدن را از بین می‌برد.حسادت حتی بهره‌مندی فرد را از چیزهایی که در اختیار دارد و لذت بردن از نعمت‌های موجود را از او سلب می‌کند و بدین‌سان، او را از آسایش روانی محروم می‌گرداند و در دراز مدت، موجب ابتلای او به بیماری‌های سخت روانی می‌شود. "مجله معرفت"باید تمرین کنید تا این نوع حالات را در خود از بین ببرید وگرنه مطمئن باشید این نوع طرز تلقی ها نسبت به مسایل زندگی می تواند در اینده هم موجب شکست و زیان های فراوان شما باشد . درک کنید که هر کسی بنا بر شرایط و قتضائات خود زندگی می کند لذا مقایسه خود با دیگری در صورتی که امکان تغییر وجو د ندارد کاری بیهوده است . شما که ازروابط داخلی این دو نفر اطلاع ندارید چه بسا که شما دو نفر نتایج خوبی را در دوستی خود تجربه کرده باشید که انها از ان بی بهره اند .فرض کنید ازدواج کرده اید و حسادت به شما امان نمی دهد و مدام مایلید تا زندگی خود را با دیگران مقایسه کنید . چه نتیجه ای را در بر دارد؟ ایا جز برهم پاشی زندگی نتیجه دیگری می گیرید ؟/ ایا می تونید در این شرایط رابطه محبت امیزی با همسر خود داشته باشید؟ آیا می تونید قدردادن تلاش او در امرار معاش و ... باششید .باید از اکنون حسادت را براندازید و از آنچه دارید راضی باشید و نهایت لذت را ببرید .در همین شرایط کنونی فکر کنید و با توجه به همین امکانات در جهت بهره وری بیشتر تلاش کنید .





سوال مرتبط یافت نشد
مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین