با سلام. دوست عزیز در چنین مواقعی که بیش از یک ماه از واقعه می گذرد و خواهر شما همچنان در عزای همسرشون این چنین بی تابی دارند باید از دارو کمک بگیریم . لذا مراجعه به روان پزشک اولین اقدام مناسب است .پس از مصرف دارو ها او ارام تر می شود و بیشتر پذیرای صحبت های شما می گردد. از او بخواهید صحبت کند و تخلیه هیجانی صورت گیرد .هر چه غم خود را بیرون ریخته و بتواند بیشتر با شما در میان بگذارد سریع تر بهبودی حاصل میشود .پس از کمی آرام تر شدن او را تشویق کنید تا یک فعالیت را آغاز کند . و حتما او را ترغیب کنید تا زود به زود تغییر مکان دهد و به منزل دیگر ان برود .و یا در میهمانی ها شرکت کند . حضور در محل کار " اگر شاغل بوده اند" در ابتدا برای او مشکل است اما او را اقناع کنید که بزرگ ترین کمک به او خواهد بود و پس از چند روز روحیه بهتری خواهند داشت . البته شاید لازم باشد در ابتدا ساعات کمی را مشغول شوند و به مرور ان را افزایش دهند.اگر او را تنها نگذارید خیلی بهتر است و اگر زمینه برای حضور دخترش در خانه فراهم شود تا او مجبور باشد به مسئولیت هایش بپردازد بیشتر می توان او را از فضای عزا خارج کرد .همچنین همراه با مصرف دارو ها حضور در جلسه مشاوره حضوری هم بسیار می توان کمک کننده باشد .در رابطه با دختر ایشان هم حتما نقش یک مرد مثل دایی یا عمو یا ... را در زندگی او پررنگ کنید تا با خلا عاطفی از جنس مقابل و جانشین پدر روبرو نشده و آسیب پذیری او را خارج از خانه بالا نبرد .
سلام خانم دکتر کهتری خسته نباشید من این سوال را برای خواهرم میپرسم و مشخصات بالا هم مربوط به خواهر است لطفا مرا راهنمایی کنید ممنون میشوم.
خواهر من یه ماه ونیم قبل همسرش را از دست داد (بر اثر برق گرفتگی و ضربه ای که به سرش وارد شده بود در سقوط از پشت بام منزلش).خواهرم یه دختر 14 ساله داره .
خواهرم به شدت افسرده شده و شب روز کارش گریه کردن نماز خواندن و دعا کردن شده است بسیار بد خلق شده و نسبت به مادرم که دلش برایش میسوزد بد رفتاری میکند از زمانی که این اتفاق افتاده است مادر و پدر اصلا به منزل خودشان نرفته اند و با او هستند زیرا یه روز که تنها بوده به بالای پشت بام رفته و از ان زمان مادر از ترس اینکه بلایی سر خودش بیاورد با او هستند .
مادرم کل کارهای خانه خواهرم را انجام میدهد و از تمام مهمانها پذیرایی میکند و کسی هم نیست که کمکش کند خواهر داغدیده ام که اصلا کمک نمیکند خواهر دیگرم هم باردار است و نمیتواند و من نیز در شهر دیگری زندگی میکنم.
دختر خواهرم هم که در سن بدی است و نمیتواند این قضیه را درک کند و خوشبختانه اصلا بی تابی نمیکند ولی به دختر خاله ام و شوهرش به شدت وابسته شده است و تمام فکرش این است که تمام وقتش را با دختر خاله ام بگذراند و متاسفانه چون بعد از این حادثه خواهرم زیاد به او توجهی نداشت و مدام گریه میکرد دخترش از او فاصله گرفته جالب این که در هیچکدام از مراسمش باباش شرکت نکرد و میگفت (مامانم زیاد گریه میکنه و من حالم بد میشه)
حال لطفا مرا راهنمایی کنید .مادرم چه کار کند این کارشان درست است ضمن اینکه مادرم میخواست خواهرم را مدتی از خانه اش دور کند و به منزل خودشان ببرد که با برخورد بسیار بد خواهرم مواجه شد.
چند روز نیز او را با اصرار فراوان به منزل خودم آردم ولی هیچ فایده ای نداشت.
خواهش میکنم راهنمایی کنید با دختر خواهرم چه کار کنیم چگونه رفتار کنیم چون واقعا در سن بدی است.
رفتارمان با خواهرم چگونه باشد واقعا کلافه شده ایم.
ممنون از لطف شما بسیار سپاسگزار میشوم جوابم را بدهید خدا خیر دنیا و آخرت را به شما بدهد
با سلام. دوست عزیز در چنین مواقعی که بیش از یک ماه از واقعه می گذرد و خواهر شما همچنان در عزای همسرشون این چنین بی تابی دارند باید از دارو کمک بگیریم . لذا مراجعه به روان پزشک اولین اقدام مناسب است .پس از مصرف دارو ها او ارام تر می شود و بیشتر پذیرای صحبت های شما می گردد. از او بخواهید صحبت کند و تخلیه هیجانی صورت گیرد .هر چه غم خود را بیرون ریخته و بتواند بیشتر با شما در میان بگذارد سریع تر بهبودی حاصل میشود .پس از کمی آرام تر شدن او را تشویق کنید تا یک فعالیت را آغاز کند . و حتما او را ترغیب کنید تا زود به زود تغییر مکان دهد و به منزل دیگر ان برود .و یا در میهمانی ها شرکت کند . حضور در محل کار " اگر شاغل بوده اند" در ابتدا برای او مشکل است اما او را اقناع کنید که بزرگ ترین کمک به او خواهد بود و پس از چند روز روحیه بهتری خواهند داشت . البته شاید لازم باشد در ابتدا ساعات کمی را مشغول شوند و به مرور ان را افزایش دهند.اگر او را تنها نگذارید خیلی بهتر است و اگر زمینه برای حضور دخترش در خانه فراهم شود تا او مجبور باشد به مسئولیت هایش بپردازد بیشتر می توان او را از فضای عزا خارج کرد .همچنین همراه با مصرف دارو ها حضور در جلسه مشاوره حضوری هم بسیار می توان کمک کننده باشد .در رابطه با دختر ایشان هم حتما نقش یک مرد مثل دایی یا عمو یا ... را در زندگی او پررنگ کنید تا با خلا عاطفی از جنس مقابل و جانشین پدر روبرو نشده و آسیب پذیری او را خارج از خانه بالا نبرد .