ُباسلام من ساکن تهرانم وضعیت اقتصادی بدی نداریم ودو برادر بزرگتر از خودم دارم یکی 30 ساله و یکی26 ساله که هردو از دواج کردند. پدرم 76 و مادرم 57 ساله است. خانواده مذهبی دارم و البته خودم هم مذهبی هستم. مشکل من اینه که آدم بسیار بسیار خیال پردازی هستم. این مشکل از کودکی با من بوده و در کیفیت زندگی من تاثیر داشته و باعث تنبلی و افت تحصیلیم شده . شده که ساعت ها از روز رو صرف خیال پردازی کنم این قدر که خسته بشم و دست از خیال پرداز ی بردارم. در تخیلاتم فکر میکنم که به زندگی ایده الم رسیده ام یا اینکه آدم مشهور و محبوبی هستم , البته فکر می کنم یک علتش کم بود محبت در زندگیم باشه (به دلیل شرایت خاص مادرم). من دوستان زیادی ندارم و زیاد ازخونه بیرون نمیرم , البته گفته باشم که من آدم افسرده وغمگین و مایوسی نیستم و زندگی بدی هم ندارم و بسیار به آینده امید واریم ( کلاً انسان بسیار امید واریم , دلیل زیاد بیرون نرفتنم هم افسردگی نیست اینه که تفریح مناسبی در بیرون ندارم وخوشم هم نمی یاد که مثل دوستام الکی توی خیابون راه بیفتم ) لطفا راهنمایم کنید که از بند این خیال بافی ها رها شم, دیگه خودم هم خسته شدم اما مثل اینکه عادت کردم وبهشون معتاد شدم. ممنون میشم جوابم رو هرچه سریعتر بدهید. یا علی
با سلام. دوست عزیز اولین و مهم ترین گام اینه که اوقات خود رو با فعالیت های مستمر و مفید پر کنید و از بیکاری بپرهیزید . خیال پردازی افراطی حاصل بیکاری و نداشتن فعالیت هدفمند است لذا به هر ابزار و وسیله ای شده زمان خالی برای خود باقی نگذارید.قدم دوم این که عمدا و با آگاهی به تخیلات نپردازید . در بسیاری اوقات ما دانسته و عمدی خود را به خیال پردازی می بریم تا آرام شویم . ذهن شما باید یاد بگیرد که تخیلات به عنوان وسیله ای برای مشغول کردن همیشگی شما مفید ومجاز نیست.در هنگام خواب حتی الامکان تا می توانید خود را خسته کنید . مثلا یک پیاده روی سبک داشته باشید . خواب میان روز نداشته باشید . دز ساعات پایانی شب از نوشیدن قهوه و چای پررنگ بپرهیزید و خلاصه هر عاملی که باعث شود در رختخواب بیدار بمانید را حذف کنید .کمتر در تنهایی بمانید و تا می توانید در جمع سپری کنید . هر گاه حوصله تان سر رفت خود را به کاری مشغول کنید حتی ارتباط تلفنی با یک دوست . هر چه بیشتر در اجتماع حاضر شوید و فعالیت های گروهی داشته باشید .
عنوان سوال:

ُباسلام
من ساکن تهرانم وضعیت اقتصادی بدی نداریم ودو برادر بزرگتر از خودم دارم یکی 30 ساله و یکی26 ساله که هردو از دواج کردند.
پدرم 76 و مادرم 57 ساله است. خانواده مذهبی دارم و البته خودم هم مذهبی هستم.
مشکل من اینه که آدم بسیار بسیار خیال پردازی هستم.
این مشکل از کودکی با من بوده و در کیفیت زندگی من تاثیر داشته و باعث تنبلی و افت تحصیلیم شده .
شده که ساعت ها از روز رو صرف خیال پردازی کنم این قدر که خسته بشم و دست از خیال پرداز ی بردارم.
در تخیلاتم فکر میکنم که به زندگی ایده الم رسیده ام یا اینکه آدم مشهور و محبوبی هستم , البته فکر می کنم یک علتش کم بود محبت در زندگیم باشه (به دلیل شرایت خاص مادرم).
من دوستان زیادی ندارم و زیاد ازخونه بیرون نمیرم , البته گفته باشم که من آدم افسرده وغمگین و مایوسی نیستم و زندگی بدی هم ندارم و بسیار به آینده امید واریم ( کلاً انسان بسیار امید واریم , دلیل زیاد بیرون نرفتنم هم افسردگی نیست اینه که تفریح مناسبی در بیرون ندارم وخوشم هم نمی یاد که مثل دوستام الکی توی خیابون راه بیفتم )
لطفا راهنمایم کنید که از بند این خیال بافی ها رها شم, دیگه خودم هم خسته شدم اما مثل اینکه عادت کردم وبهشون معتاد شدم.
ممنون میشم جوابم رو هرچه سریعتر بدهید.
یا علی


پاسخ:

با سلام. دوست عزیز اولین و مهم ترین گام اینه که اوقات خود رو با فعالیت های مستمر و مفید پر کنید و از بیکاری بپرهیزید . خیال پردازی افراطی حاصل بیکاری و نداشتن فعالیت هدفمند است لذا به هر ابزار و وسیله ای شده زمان خالی برای خود باقی نگذارید.قدم دوم این که عمدا و با آگاهی به تخیلات نپردازید . در بسیاری اوقات ما دانسته و عمدی خود را به خیال پردازی می بریم تا آرام شویم . ذهن شما باید یاد بگیرد که تخیلات به عنوان وسیله ای برای مشغول کردن همیشگی شما مفید ومجاز نیست.در هنگام خواب حتی الامکان تا می توانید خود را خسته کنید . مثلا یک پیاده روی سبک داشته باشید . خواب میان روز نداشته باشید . دز ساعات پایانی شب از نوشیدن قهوه و چای پررنگ بپرهیزید و خلاصه هر عاملی که باعث شود در رختخواب بیدار بمانید را حذف کنید .کمتر در تنهایی بمانید و تا می توانید در جمع سپری کنید . هر گاه حوصله تان سر رفت خود را به کاری مشغول کنید حتی ارتباط تلفنی با یک دوست . هر چه بیشتر در اجتماع حاضر شوید و فعالیت های گروهی داشته باشید .





سوال مرتبط یافت نشد
مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین