با سلام. این عصبانیت و تحریک پذیری شما به فشارهای عصبی و روانی در قبل بر میگرده .مسایلی که در مقابل انها احساس عجز کردید و بدون حل کردن مدام باهاشو ن کلنجار رفتید در شما ایجاد خشم درونی کرده .لذا اگر این مسایل را حل کنید به بودن در جمع خانوده هم علاقمند تر میشید .هر اتفاقی درزندگی چه شکست و چه موفقیت تا حد زیادی به خود شما برمی گرده و شما نمی تونی دیگران را متهم کنی . این شمایی که اگر راهای سازگاری و برخورد مناسب را فرا بگیری می تونی شرایط را آرام تر کنی . پس علاوه بر مرور مشاوره های قبل به این نکات هم توجه کنید و بخواهید که ارام تر باشید .1/خود گویی های مثبت: افکاری مثل "منصفانه نیست, می خواهم به وی آسیب برسانم", باید جای خود را به جمله های "نفس عمیق و آهسته بکش, صدایت را بلند نکن, آنها همیشه طبق میل من نباید رفتار کنند, با عصبانیت نمی توان آنها را تغییر داد, خشمت را با نفس بیرون بده, عصبانی شدن کمکی به من نمی کنه" بدهد. 2/ تنفس و تن آرامی: آرام نفس کشیدن, تمرکز روی چیزهایی متفاوت از آنچه ما را عصبانی می کند, تنفس های عمیق با بالا آمدن سطح شکم، دم از طریق بینی و بازدم از طریق دهان, شل کردن عضلات. 3/ حل مسأله: پس از آنکه خشم شما فرو نشست, زمانی را به آرامی بنشینید و فکر کنید. آیا خشم من منطقی بود؟ نتایج واکنش من چه بود؟ الان چه احساسی دارم؟ در آینده نیاز است چه کاری انجام دهم؟ چه اتفاقی افتاد که خشم من برانگیخته شد؟4/ به طور منظم ورزش کنید. زندگی را قابل تغییر بدانید. موفقیت ها را ارزیابی کنید.
به نام خدا
با سلام خدمت شما و ضمن تشکر از راهنمایی های ارزنده شما...
من مدتی است شدیدا عصبی و تندخود شده ام. به واسطه عصبانیتم گاهی به دیگران حرفهای نامربوط می زنم و باعث آزار آنها می شوم که اغلب افراد خانواده ام هستند. قبلا شدیدا عاشق شلوغی و سرو صدا بودم. ولی الان یکی دوسالی می شود که از شلوغی بیزارم. و تنهایی را ترجیح می دهم . البته این مساله بیشتر در رابطه با خانواده ام صدق می کند. وگرنه از اینکه در جمع دوستانم باشم لذت می برم. فرزند آخر خانواده هستم و قبل از من 5 فرزند هستند که ازدواج کرده اند. من دیگر از بودن در کنار آنها مانند قبل لذت نمی برم. ناکامی های خودم را به آنها و حضور آنان نسبت می دهم. بگویید با عصبانیتم که در درجه اول خودم را آزار می دهد چه کنم؟؟
با سلام. این عصبانیت و تحریک پذیری شما به فشارهای عصبی و روانی در قبل بر میگرده .مسایلی که در مقابل انها احساس عجز کردید و بدون حل کردن مدام باهاشو ن کلنجار رفتید در شما ایجاد خشم درونی کرده .لذا اگر این مسایل را حل کنید به بودن در جمع خانوده هم علاقمند تر میشید .هر اتفاقی درزندگی چه شکست و چه موفقیت تا حد زیادی به خود شما برمی گرده و شما نمی تونی دیگران را متهم کنی . این شمایی که اگر راهای سازگاری و برخورد مناسب را فرا بگیری می تونی شرایط را آرام تر کنی . پس علاوه بر مرور مشاوره های قبل به این نکات هم توجه کنید و بخواهید که ارام تر باشید .1/خود گویی های مثبت: افکاری مثل "منصفانه نیست, می خواهم به وی آسیب برسانم", باید جای خود را به جمله های "نفس عمیق و آهسته بکش, صدایت را بلند نکن, آنها همیشه طبق میل من نباید رفتار کنند, با عصبانیت نمی توان آنها را تغییر داد, خشمت را با نفس بیرون بده, عصبانی شدن کمکی به من نمی کنه" بدهد. 2/ تنفس و تن آرامی: آرام نفس کشیدن, تمرکز روی چیزهایی متفاوت از آنچه ما را عصبانی می کند, تنفس های عمیق با بالا آمدن سطح شکم، دم از طریق بینی و بازدم از طریق دهان, شل کردن عضلات. 3/ حل مسأله: پس از آنکه خشم شما فرو نشست, زمانی را به آرامی بنشینید و فکر کنید. آیا خشم من منطقی بود؟ نتایج واکنش من چه بود؟ الان چه احساسی دارم؟ در آینده نیاز است چه کاری انجام دهم؟ چه اتفاقی افتاد که خشم من برانگیخته شد؟4/ به طور منظم ورزش کنید. زندگی را قابل تغییر بدانید. موفقیت ها را ارزیابی کنید.