سلام دوست خوبم این نوع افکار ریشه در وسواس ذهنی شما دارد . یاد مرگ برای بازداری ما از گناه خوب و ستودنی است اما حد ان تا جایی است که موجب آزار روحی ما و از بین بردن ارامش در ما نباشد . لذا این میزان پرداختن به یک موضوع از نوعی وسواس سرچشمه می گیرد و برای رهایی و حذف ان از ذهن باید بی اعتنایی در هنگام حضور آنها را تمرین کنید .سعی کنید به طور عمدی موضوع هایی مثبت و خوشایند را که از حضورشون لذت می برید در ذهن ایجاد کنید . ورود افکار مثبت عمدی باعث کم رنگ شدن افکار منفی غیر عمدی می شود . لحظه ای به مرگ فکر نکنید در عوض هر انچه که شما را شاد و خوشحال می کند وارد کنید .فکر کردن به هر چه با مرگ مرتبط است از این پس ممنوع.ارتباط با یک مشاور مذهبی را هم به شما پیشنهاد می کنم .اگر با این تمرین ها توانستید غلبه کنید که عالی است در غیر این صورت باید برای دارو درمانی مراجعه کنید .در مورد وسواس های عملی خود نیز بیشتر توضیح دهید .
حدوادا از 4-5 سال پیش افکاری در رابطه با مرگ و جزئیات اون مثل
کفن و داخل قبر و اسکلت و روح و برزخ و خیلی موارد جزئی و کلی دیگه به ذهنم میومد و هر وقت که این افکار به ذهنم خطور میکرد باعث اذیتم میشد چون خیلی موشکافانه همه چیو بررسی میکردم و الان حدودا 1-2 ماه هست که به شدت این افکار زیاد شده و واقعا روحم رو آزار میده مثلا خیلی وقتا شبها که از خواب بیدار میشم اولین چیزی که به ذهنم میاد همین فکراست .حتی در طول روز هم همینطوره حتی مواقعی که شدیدا مشغول کاری هستم یک دفعه این افکار به ذهنم میاد و خیلی حال روحیم بد میشه. میخواستم بدونم علتش چیه و باید چی کار کنم که مثل خیلی از آدما معمولی به این قضایا فکر کنم زیاده از حد به فکر مرگ و جزئیاتش نباشم و نترسم.
این نکته رو هم باید ذکر کنم که بنده دلبستگی و تعلقات دنیوی مثل مال و منال ندارم و بیشتر ترسم از لحظه ی جون دادن و موقعی هست که دیگه روح از بدنم خارج شده و بعدشم کفن و قبر و تبیدیل شدن به اسکلت و موارد دیگه.
همش با خودم میگم یعنی چه؟ برای چی باید مرد؟ خدا برای چی اینو گذاشته؟
بیشتر از مسائل اولیه ی مرگ میترسم.
لازم به ذکره که از لحاظ مذهبی هم آدم مقیدی هستم و امید به رحمت خداوند دارم ولی از خارج شدن روح و داخل قبر و تبدیل شدن به اسکلت و وارد شدن به یه دنیای دیگه خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی مترسم. این مسئله زندگیمو تحت الشعاع قرار داده.
مشکل دیگه ای هم که دارم این هست که چند ساله دچار وسواس شدم. وسواس در شستشو وطهارت.
منتظر راهنمایی شما هستم.
سلام دوست خوبم این نوع افکار ریشه در وسواس ذهنی شما دارد . یاد مرگ برای بازداری ما از گناه خوب و ستودنی است اما حد ان تا جایی است که موجب آزار روحی ما و از بین بردن ارامش در ما نباشد . لذا این میزان پرداختن به یک موضوع از نوعی وسواس سرچشمه می گیرد و برای رهایی و حذف ان از ذهن باید بی اعتنایی در هنگام حضور آنها را تمرین کنید .سعی کنید به طور عمدی موضوع هایی مثبت و خوشایند را که از حضورشون لذت می برید در ذهن ایجاد کنید . ورود افکار مثبت عمدی باعث کم رنگ شدن افکار منفی غیر عمدی می شود . لحظه ای به مرگ فکر نکنید در عوض هر انچه که شما را شاد و خوشحال می کند وارد کنید .فکر کردن به هر چه با مرگ مرتبط است از این پس ممنوع.ارتباط با یک مشاور مذهبی را هم به شما پیشنهاد می کنم .اگر با این تمرین ها توانستید غلبه کنید که عالی است در غیر این صورت باید برای دارو درمانی مراجعه کنید .در مورد وسواس های عملی خود نیز بیشتر توضیح دهید .