باسلامدوست گرامی در گام اول توصیه جدی دارم که برای ایجاد اشتی میان خانواده خودتان و همسرتان اقدام کنید. اگر به طور مستقیم نمی توایند باید سعی کنید که حتما ازیک واسطه استفاده کنید تا هر چه زودتر این کدورتها از بین برود.برای مقابله با این حالات روحی تان هم این توصیه ها را به شما دارم:- یک رژیم غذایی متعادل و کمچرب داشته باشید. تغییرات در رژیم غذایی افراد میدان وسیعی برای تحقیقات دانشمندان میباشد. از آنجائیکه بعضی از مواد غذایی به طور مستقیم در ساختمان سروتونینها (یک واسطه شیمیایی که در ایجاد افسردگی نقش بسیار قابل ملاحظهای دارد بهکار میرود)، میتوان این گونه نتیجه گرفت که بعضی افراد، با مصرف این مواد غذایی از جمله ماهی و روغن ماهی نقش بازدارندهای در ایجاد افسردگی دارند. بعضی از دانشمندان با مصرف زیاد روغن ماهی در افراد داوطلب و مقایسه آن با افرادی که آن را مصرف نکردهاند، به این نتیجه رسیدهاند که هر چقدر مصرف روغن ماهی در جوامع بیشتر باشد افسردگی به حداقل آن خواهد رسید. کارهای عادی زندگی خود را ادامه دهید. احساسات خود را در یک دفتر خاطرات روزانه بنویسید. برای خود اهداف قابل دسترس تعیین کنید. تنها به میزان معقول و در حد توان خود مسئولیت بعهده بگیرید. کارها، اهداف و وظایف بزرگ را به بخشهای کوچک تقسم کنید. مدیریت زمان و الویت بندی را فراموش نکنید. مدتی از وقت خود را با دیگران و یک دوست صمیمی سپری کنید. سعی کنید فردی را در زندگی بیابید که بتوانید به وی اعتماد کرده و با وی درد دل کنید.به سرگرمیهایی که علاقه دارید بپردازید. از افراد غیر حامی و منتقد اجتناب کنید. افکار مثبت را جایگزین افکار منفی گردانید. به خاطر داشته باشید که زندگی بطور ذاتی مبهم و نامشخص بوده و در بسیاری از شرایط تنها یک پاسخ واحد مشکل گشا نخواهد بود.زندگی مملو از احتمالات است. شما باید بیاموزید چگونه میان اموری که شما مسئول آنها میباشید و یا نمیباشید تفاوت قائل گردید. معمولا افراد کنترلی که بر شرایط دارند را کمتر و یا بیشتر از آنچه هست بر آورد میکنند.اموری که شما مسئولیتی در قبال آن ندارید و یا خارج از کنترل شماست به حال خود بگذارید. شما باید قادر باشید میان موقعیتهایی که ارزش شما باید بر اساس موفقیتهای شما تعیین گردند و دیگر موقعیتها تفاوت قائل گردید. شما باید بیاموزید که چه زمان باید با احساسات خود ارتباط برقرار کرده و چه زمان از آنها فاصله بگیرید. شما باید بیاموزید که چه هنگام باید به بر زمان حال تمرکز کنید و چه هنگام به زمان آینده. خوشبختی و نیل به شادی در زندگی هدف نامعقولی نیست اما شما باید ابتدا مفهوم خوشبختی را برای خود معنا کرده و سپس با برنامه ریزی و ایجاد سلسه مراتب و پیروی از آنها به خوشبختی مطلوب خود دست یابید.ضمنا توصیه جدی دارم برای بهبود عملکرد جنسی خود از قرص استفاده نکنید چون اعتیاد اور است. اگر عملکرد جنسی تان مشکل دارد سعی کنید از روشهای منطقی و معقول استفاده کنید.مثلا این کتابها مربوط به بهبود کیفیت رابطه جنسی است:مریخ و ونوس در اتاق خواب نوشته: جان گری ترجمه: بای انتشارات دانژه(هر دو و حتی به اتفاق هم مطالعه کنید)سی دی آموزشی "آشنای محبوب" را هم (از دارو خانه ها و یا کتابفروشی های معتبر) تهیه کنید و به اتفاق همسرتان ببینید.در ضمن به صفحه ویژه متاهلین سایت تبیان هم مراجعه کرده و از مطالب ان در حیطه رابطه جنسی بهره ببرید.قدری افزایش اطلاعات در این زمینه به شما کمک زیادی می کند.کتب پیشنهادی را حتما بخوانید و سعی کنید تغییرات اساسی در رابطه جنسی خود با همسرتان ایجاد کنید.با تشکر از تماس شما
با سلام من کلاهمیشه ساکت هستم الان که ازدواج کرده ام (4سال )جدیدا تحمل مهمانی ها و جمع را ندارم روی کوچکترین رفتار افراد مشخصی حساس شدهام طوری که از انها متنفر می شوم و تحمل جمع را برایم غیر ممکن می کند از هر چیزی لذت نمی برم خیلی دیر خوشحال می شوم به طور مثال دیشب مهمانی بودیم دائم یکجا نشستم همسرم هم با برادرش برای تهیه پیتزا 1 ساعت رفت تمام 1 ساعت را با اس ام اس به او ناسزا گفتم که چرا منو با اینا تنها گذاشتی قدرت ارتباط جمعی ام بسیار کم است با این توضیح که خانواده همسرم همه من را به خاطر مهربانی ام دوست دارند ضمنا اضافه می کنم برادران من موافق ازدواجم نبودند و هنوز قهریم و من بسیار کم با خانواده ام ارتباط دارم من همسرم را دوست دارم مهندس برق است البته یک ترم دیگر به خاطر وضعیت دانشجویی او از لحاظ مالی من کارمند هستم کمک می کنم ضمنا پدر همسرم معتاد بود که ترک کرده ولی سر کار نمی رود و با مادرش زندگی می کند و مادر همسرم با 60 سال سن هنوز کار می کند چون 2 پسر مجرد دیگر دارد من خودم در خانواده 8 فرزندی بزرگ شدم و پدر و مادرم سالم هستند اوایل ازدواج این مشکل پدر شوهرم ازارم می داد الان ظاهرا بی خیالم اما می دانم ناخوداگاهم در عذاب است البته همسر من سالم است شاگرد اول دانشگاه دولتی رشته برق است گیتاریست و خواننده هم است من هم عاشقشم اما جدیدا این غمگینی دائم من ازارش می دهد همچنین هر از چند گاهی همسرم برای تقویت رابطه جنی مان قرص ترامادول هم خودش خورد هم به من داد که من بارها مقاومت کردهام ام هنوز ادامه دارد مثال ماهی 2 بار خلاصه اینکه از دست خودم راضی نیستم نمی توانم برای ارشد تمرکز کنم و بخوانم کارم راد دوست ندارم(حسابرسی) عاشق کارهای هنری ام طوری که خانه تبدیل به نمایشگاه کارهای من شده ببخشید زیاد گفتم خواهش می کنم کمکم کنید
باسلامدوست گرامی در گام اول توصیه جدی دارم که برای ایجاد اشتی میان خانواده خودتان و همسرتان اقدام کنید. اگر به طور مستقیم نمی توایند باید سعی کنید که حتما ازیک واسطه استفاده کنید تا هر چه زودتر این کدورتها از بین برود.برای مقابله با این حالات روحی تان هم این توصیه ها را به شما دارم:- یک رژیم غذایی متعادل و کمچرب داشته باشید. تغییرات در رژیم غذایی افراد میدان وسیعی برای تحقیقات دانشمندان میباشد. از آنجائیکه بعضی از مواد غذایی به طور مستقیم در ساختمان سروتونینها (یک واسطه شیمیایی که در ایجاد افسردگی نقش بسیار قابل ملاحظهای دارد بهکار میرود)، میتوان این گونه نتیجه گرفت که بعضی افراد، با مصرف این مواد غذایی از جمله ماهی و روغن ماهی نقش بازدارندهای در ایجاد افسردگی دارند. بعضی از دانشمندان با مصرف زیاد روغن ماهی در افراد داوطلب و مقایسه آن با افرادی که آن را مصرف نکردهاند، به این نتیجه رسیدهاند که هر چقدر مصرف روغن ماهی در جوامع بیشتر باشد افسردگی به حداقل آن خواهد رسید. کارهای عادی زندگی خود را ادامه دهید. احساسات خود را در یک دفتر خاطرات روزانه بنویسید. برای خود اهداف قابل دسترس تعیین کنید. تنها به میزان معقول و در حد توان خود مسئولیت بعهده بگیرید. کارها، اهداف و وظایف بزرگ را به بخشهای کوچک تقسم کنید. مدیریت زمان و الویت بندی را فراموش نکنید. مدتی از وقت خود را با دیگران و یک دوست صمیمی سپری کنید. سعی کنید فردی را در زندگی بیابید که بتوانید به وی اعتماد کرده و با وی درد دل کنید.به سرگرمیهایی که علاقه دارید بپردازید. از افراد غیر حامی و منتقد اجتناب کنید. افکار مثبت را جایگزین افکار منفی گردانید. به خاطر داشته باشید که زندگی بطور ذاتی مبهم و نامشخص بوده و در بسیاری از شرایط تنها یک پاسخ واحد مشکل گشا نخواهد بود.زندگی مملو از احتمالات است. شما باید بیاموزید چگونه میان اموری که شما مسئول آنها میباشید و یا نمیباشید تفاوت قائل گردید. معمولا افراد کنترلی که بر شرایط دارند را کمتر و یا بیشتر از آنچه هست بر آورد میکنند.اموری که شما مسئولیتی در قبال آن ندارید و یا خارج از کنترل شماست به حال خود بگذارید. شما باید قادر باشید میان موقعیتهایی که ارزش شما باید بر اساس موفقیتهای شما تعیین گردند و دیگر موقعیتها تفاوت قائل گردید. شما باید بیاموزید که چه زمان باید با احساسات خود ارتباط برقرار کرده و چه زمان از آنها فاصله بگیرید. شما باید بیاموزید که چه هنگام باید به بر زمان حال تمرکز کنید و چه هنگام به زمان آینده. خوشبختی و نیل به شادی در زندگی هدف نامعقولی نیست اما شما باید ابتدا مفهوم خوشبختی را برای خود معنا کرده و سپس با برنامه ریزی و ایجاد سلسه مراتب و پیروی از آنها به خوشبختی مطلوب خود دست یابید.ضمنا توصیه جدی دارم برای بهبود عملکرد جنسی خود از قرص استفاده نکنید چون اعتیاد اور است. اگر عملکرد جنسی تان مشکل دارد سعی کنید از روشهای منطقی و معقول استفاده کنید.مثلا این کتابها مربوط به بهبود کیفیت رابطه جنسی است:مریخ و ونوس در اتاق خواب نوشته: جان گری ترجمه: بای انتشارات دانژه(هر دو و حتی به اتفاق هم مطالعه کنید)سی دی آموزشی "آشنای محبوب" را هم (از دارو خانه ها و یا کتابفروشی های معتبر) تهیه کنید و به اتفاق همسرتان ببینید.در ضمن به صفحه ویژه متاهلین سایت تبیان هم مراجعه کرده و از مطالب ان در حیطه رابطه جنسی بهره ببرید.قدری افزایش اطلاعات در این زمینه به شما کمک زیادی می کند.کتب پیشنهادی را حتما بخوانید و سعی کنید تغییرات اساسی در رابطه جنسی خود با همسرتان ایجاد کنید.با تشکر از تماس شما