باسلامدوست گرامی مسلما بهترین معیار برای مقایسه افراد ، خودشان هستند چرا که اگر هر کس بخواهد خود را با دیگری مقایسه کند احتمالا در این بررسی که شرایط مشابهی وجود ندارد حتما فرد مقایسه گر قضاوت منفی در مورد خود می کند به خصوص وقتی فرد از زندگی خود رضایت کافی را نداشته باشد.تصور من بر این است که به علت طولانی شدن دوران تحصیل تان ، قدری روحیه تان را از دست داده اید. واقعا 12 سال درس خواندن در دانشگاه کار دشواری است به خصوص که 8 سال آن در کشوری غریب با زبانی ناآشنا و سخت تر از همه کار کردن در کنار تحصیل بوده است.فردی مثل من که زندگی شما را از بیرون می بیند این چنین برداشت می کند که فردی مثل شما بسیار پشت کار داشته که علی رغم داشتن مدرک لیسانس اما باز هم برای ادامه تحصیل در یک کشور دیگر تصمیم گرفته مقاطع را از ابتدا طی کند. در هر حال انجام این کار روحیه ای قوی و صبری زیاد می خواهد و در اثر خستگی طبیعی است که احساس عدم موفقیت و .. به شما دست دهد.توجه کنید که مشکل فعلی شما بی استعدادی یا تنبلی نیست بلکه خستگی مفرط است. ادامه تحصیل همراه با کار، بسیار سخت و طاقت فرساست. لذا به شما توصیه می کنم که قدری به خودتان استراحت دهید تا روحیه تان را به دست آورید و بتوانید با روحیه ای تازه ادامه تحصیل یا اشتغال تان را دنبال کنید. پس بهتر است برای دکتری هم قدری تامل کنید و تنها وقتی احساس کردید که شرایط روحی تان بهبود یافته ادامه تحصیل را در صورت نیاز انجام دهید.برای کسب روحیه نیز باید به انجام اقداماتی بپردازید که مورد علاقه و توجه تان بوده و هست.فراموش نکنید که سنوات تحصیل شما کاملا طبیعی است و نشان از تنبلی شما نیست بلکه تنها لازم است با قدری استراحت به تجدید روحیه بپردازید تا قضاوتهای منفی از خود نداشته باشید.با تشکر از تماس شما
سلام ،من در حل حاضر در حل نوشتن تز فوق لیسانسم هستم، در آلمان درس میخونم، وقتی اینجا آمدم مدرکِ لیسانسِ من موردِ قبول نبود و باید از اول میخواندم، و یکسال هم زبانِ آلمانی ، خلاصه غیر از 4 سال که ایران درس خواندم الان 8 سالِ که اینجا دارم درس میخوانم، احساسِ خیلی بعدی دارم ،خیلی ناامیدم، در تمام طولِ تحصیل باید هزینه زندگیم و در میاوردم، از کارگری گرفته تا الان که در دانشگاه کار میکنم، کلا نمیتونم در موردِ خودم خودم قضاوت کنم ،گاهی فکر میکنم کم کاری کردم و باید بیشتر درس میخوندم و موفق نیستم، و نمیدونم که باید دکترا بکنم یا نه چون اون هم 5سال طول میکشه ، گاهی فکر میکنم که اصلا تو این رشته استعداد نداشتم و گار نه باید همهٔ نمرههام 1 میشد! سوالام اینِ که چه جوری هر کس میتونِ در موردِ خودش قضاوت کنِ و بفهمه که در زندگی به اندازه که میشدِ تلاش کرده؟
باسلامدوست گرامی مسلما بهترین معیار برای مقایسه افراد ، خودشان هستند چرا که اگر هر کس بخواهد خود را با دیگری مقایسه کند احتمالا در این بررسی که شرایط مشابهی وجود ندارد حتما فرد مقایسه گر قضاوت منفی در مورد خود می کند به خصوص وقتی فرد از زندگی خود رضایت کافی را نداشته باشد.تصور من بر این است که به علت طولانی شدن دوران تحصیل تان ، قدری روحیه تان را از دست داده اید. واقعا 12 سال درس خواندن در دانشگاه کار دشواری است به خصوص که 8 سال آن در کشوری غریب با زبانی ناآشنا و سخت تر از همه کار کردن در کنار تحصیل بوده است.فردی مثل من که زندگی شما را از بیرون می بیند این چنین برداشت می کند که فردی مثل شما بسیار پشت کار داشته که علی رغم داشتن مدرک لیسانس اما باز هم برای ادامه تحصیل در یک کشور دیگر تصمیم گرفته مقاطع را از ابتدا طی کند. در هر حال انجام این کار روحیه ای قوی و صبری زیاد می خواهد و در اثر خستگی طبیعی است که احساس عدم موفقیت و .. به شما دست دهد.توجه کنید که مشکل فعلی شما بی استعدادی یا تنبلی نیست بلکه خستگی مفرط است. ادامه تحصیل همراه با کار، بسیار سخت و طاقت فرساست. لذا به شما توصیه می کنم که قدری به خودتان استراحت دهید تا روحیه تان را به دست آورید و بتوانید با روحیه ای تازه ادامه تحصیل یا اشتغال تان را دنبال کنید. پس بهتر است برای دکتری هم قدری تامل کنید و تنها وقتی احساس کردید که شرایط روحی تان بهبود یافته ادامه تحصیل را در صورت نیاز انجام دهید.برای کسب روحیه نیز باید به انجام اقداماتی بپردازید که مورد علاقه و توجه تان بوده و هست.فراموش نکنید که سنوات تحصیل شما کاملا طبیعی است و نشان از تنبلی شما نیست بلکه تنها لازم است با قدری استراحت به تجدید روحیه بپردازید تا قضاوتهای منفی از خود نداشته باشید.با تشکر از تماس شما